مجموعه اجرای پروفرمنس آرت الیاس علوی با عنوان «رگ» با مجموعه ای از چیدمان همراه بود.
در این مجموعه از جعبه های کهنه و خراب شده و آب خورده استفاده شده بود که درون هر کدام اشیایی گذاشته شده بود.
به طور نمونه می توان گفت، که در یکی از آنها جگر، قاشق و… بود، اما کار اصلی اجرای پروفرمنس بود که از ابتدای ورود مخاطبان آنان نیز وارد اجرا می شدند.
وارد گالری محسن شدیم روی پله های منتهی به سالن اجرا دختری با تابلویی در دست با عنوان لطفا 5 ثانیه مکث کنید ایستاده بود. میهمانان هرکدام پس از 5 ثانیه از پله ها بالا رفتند.
جلوی دروازه ورودی دختری نشسته بود و از تمام میهمانان سوالی را می پرسید که آخرین باری که خون دادید کی بود؟ آغاز پروفرمنس پرسشهای زیادی را برای مهمانان بوجود آورد و میهمانان ایرانی هر کدام پاسخی دادند. اما پاسخ افغانستانی ها یکی بود: تا بحال خون اهداء نکرده ام.
وقتی وارد سالن شدیم دو تلویزیون روشن بود که اوضاع افغانستان را به نمایش در آورده و در بخشی نیز به «جنبش روشنایی» اشاره داشت.
کف سالن اجرا نیز چند قطعه یخ موجود بود. روی یکی از آنها یک قلم مو و روی دیگری یک بشقاب و بقیه تنها یخ وجود داشت.
در بخش دیگری از سالن روی یک تابلو نوشته شده بود اگر خواستید خون بدهید مهمانان افغانستانی و ایرانی هر دو به اهدای خون پرداختند و پس از آن خون اهدایی را به روی همان تابلو و در یک خط مساوی نصب می کردند.
در همین حال الیاس شروع به کوبیدن یخ ها کرده و آنها را خراش داد و روی هر قطعه چند سوراخ سطحی بوجود آورد. سپس خون های اهدایی را روی محل خراش داده شده ریخت و تمام آن به هدر رفت!
الیاس علوی شاعر و نقاش افغانستانی درخصوص پروفرمنس «رگ» گفت: در ابتدای ورود به سالن دختری با تابلویی در دست با عنوان «لطفا 5 ثانیه صبر کنید» از مخاطبان می خواست پس از 5 ثانیه وارد شوند، ما می خواستیم نشان دهیم زندگی مهاجران با صبر کردن است. شما حق انتخاب ندارید. یک نفر به شما می گوید 5 ثانیه صبر کنید اما ممکن است این 5 ثانیه به 5 سال طول بکشد. وقتی به یک کشور پناهنده می شویم ممکن است 5 سال در انتظار باشیم تا شاید ما را بپذیرند. به نوعی وضعیت مهاجران در سراسر دنیا را نشان می دهد. مهاجرانی که همیشه در وضعیت انتظار هستند و همیشه در صف هستند.
همزمان در سالن اجرا دو تلویزیون ویدئوهایی را از اوضاع افغانستان پخش می کرد که شکل دهنده این اجرا بودند. در یکی از این ویدئوها کودکی که بر اثر مهاجرت کشته شده بود را نشان می داد و یا در بخش دیگری شهدای «جنبش روشنایی» و تظاهرات پس از آن را.
الیاس می گوید: این ویدئوها نشان می دهد اگر انسان ها مجبور به مهاجرت می شوند و سالها در کشور میزبان می مانند و به وطن بر نمی گردند به این دلیل است که اوضاع کنونی افغانستان هنوز امن نیست و جانش در خطر است، حتی کودکان کشته می شوند، که ما گواه این حادثه ها در سال 2017 هستیم و افغانستان کشوری امنی برای شهروندانش نیست و از نگاه امنیتی به عنوان یکی از کشورهای خطرناک جهان به شمار می رود.
علوی تاکید کرد: در این اجرا سعی کردیم از کودکان بیشتر استفاده کنیم. دو کودک در این اجرا یکی در دستش خاک و دیگری قهوه بسوی مخاطبان می رفتند و از آنان می خواستند آن را بو کنند، می خواستم سختی های زندگی کودکان کار را نشان دهم چرا که بار بزرگی از زندگی مهاجرت بر دوش کودکان است. نه تنها در افغانستان و ایران بلکه در مزارع قهوه در افریقا نیز کودکان بسیاری مشغول به کار هستند.
در بخش دیگری از سالن الیاس علوی با سنگ هایی که از خانه ای که در آن متولد شد و خانه دومش ایران و سومین خانه او یعنی استرالیا چیدمانی مانند چاه تهیه کرده بود و با پرژکتور فیلمی از خانه ای که در آن زاده شده بود را به نمایش گذاشه بود.
الیاس علوی می گوید: وقتی پس از 20 سال به افغانستان برگشتم خانه ای که در آن زاده شده بودم را پیدا کردم و از آن خانه و اتاق ویدئویی تهیه کردم. در ورودی سالن اجرا دختر بچه ای از مخاطبان سوالی می پرسد که آخرین باری که خون دادید کی بوده است؟ و به نوعی آنها را آماده می کرد تا اگر مایل باشند خون بدهند.
الیاس علوی گفت: در این برنامه بیش از 20 نفر خون دادند و خونشان در یک خط مستقیم کنار هم زده شد و موضوع این بود که آیا کدامیک از این خونها با هم فرق می کنند؟ آیا خون هایی که از مردم افغانستان و مردم ایران می ریزد متفاوت است؟
وی افزود: در ایران قوانین سختی برای مهاجران وجود دارد و سعی کردیم در این اجرا آن را به نمایش بگذاریم. بطور نمونه: شما بعنوان یک مهاجر نمی توانید خون اهداء کنید و یا نمی توانید در صورت بیماری و نیاز یک عضو بدن از یک شهروند ایرانی بگیریم. حتی اگر در ایران متولد شده باشیم چنین اجازه ای را نداریم.
علوی گفت: بسیاری از مردم ایران از اینگونه مشکلات اطلاعی ندارند. بنابراین زیر مجموعه این پروفرمنس سختی های مهاجرت بوده است. ما نمی خواهیم خیلی شعارگونه عمل کنیم ولی در این اجرا قصد داشتم وضعیت مهاجران در ایران را از طریق هنر پروفرمنس نشان دهم.
در این اجرا قطعات یخی به شکل مستطیل وجود داشتند که الیاس با بوجود آوردن خراش روی آنها خون های اهدایی را روی یخ می ریخت. الیاس یخ های مستطیل شکل به نمادی از بدن آدمیزاد توصیف کرد و گفت: یخهای مستطیل شکل یادآور خاطراتی در سال 2016 زمانی که من در افغانستان بودم که انفجاری بزرگی رخ داد که بیش از 90 نفر در آن انفجار کشته شدند. وقتی اجساد را می آوردند آنها را کنار یخ ها می گذاشتند که فاسد نشوند. برای من خیلی مهم است یخ، آب شدن و هدر شدن. وقتی خون های اهدایی را روی یخ می ریختم خون ها داشت به هدر می رفت و بدون اینکه هیچ فایده ای داشته باشد از بین رفتند.
انتهای پیام/