ملّت ایران، یک ملّت انقلابی و مؤمن است. انقلاب اسلامی که مثل انقلابهای کمونیستی و رنگارنگِ بعضی کشورهای دیگر نبود که اگر خواستند به یک کشور که دشمن آنهاست تعرّض کنند، فوراً در سطح بالا، قدرت دیگری که پشتیبانشان است، فشار بیاورد و مانع شود. در کشورهای دیگر، در بسیاری از انقلابها، این گونه بود. تا دولت انقلابی فلان کشور میخواست حرکتی علیه قدرتی انجام دهد، آن قدرت، توسّل به قدرت پشتیبانِ دولت انقلابی میجست؛ باهم تفاهم میکردند و مسائل حل میشد. نظام جمهوری اسلامی، تحت تأثیر قدرتی نبود و همه قدرتهای بزرگ نسبت به آن کینه داشتند. این نظام، خود را مستقل از همه آنها نگه داشته بود و لذا این ملاحظات وجود نداشت. این بود که جوششی در میان ملّت موجب شد تا به وسیله قشر حاضر در صحنه شجاعِ متهوّرِ دانشجو، سفارت امریکا تسخیر شود.
معنای آن تسخیر این بود که رژیم امریکا بداند نسبت به این انقلاب نمیشود شوخی کرد و این انقلاب و این ملّت و کشور، از انقلابها و ملتها و کشورهایی نیست که دست روی دست بگذارد، ساکت بنشیند و تحمّل کند تا آن طرف دنیا علیهش خواب پریشان ببینند و توطئه درست کنند. حرکت نسبت به سفارت امریکا - که به حق «لانه جاسوسی» نامیده شد و واقعاً هم مرکز جاسوسی بود - در حقیقت تبلوری از حقایق این انقلاب و ملّت بود. این حرکت نشان داد که ملّت ما در مقابل قدرتِ پر گوی پرخواهِ متوقّعِ مغرورِ مستکبری مثل امریکا هم، تا همه جا ایستاده است. این، ماجرای سفارت بود. رسمِ امریکاییها این است که همیشه مسأله و مشکل خودشان را مشکل همه دنیا به حساب میآورند. مشکل اروپا هم به حساب میآورند. در حالی که مشکل آنها، مربوط به خودشان است. مسأله رابطه خصمانه میان ملّت ایران و امریکا، مال امریکاست. نمیتوانند آن را به اروپا و کشورهای دیگر سرایت دهند که بگویند: اینها با همه مخالفند. نخیر؛ ملّت ایران با همه مخالف نیست. این طور میخواهند وانمود کنند که ملّت و دولت ایران، اصلاً حرف حساب سرشان نمیشود و با همه بدند! هرگز چنین نیست.
اگر قرار است ما رژیمی را در دنیا پیدا کنیم که با همه بد است و علیه همه توطئه میکند، باز هم امریکاست. به امریکا میآید که بگوییم با همه بد است؛ چون هر جای دنیا قدم میگذارد، با پرخاشگری و تکبّر و افزون طلبی و پررویی است. این حرف نه به ما، نه به نظام جمهوری اسلامی و نه به مردم ما نمیخورد. ما با همه بد نیستیم، با امریکا بَدیم؛ آن هم به این دلایل: امریکا علاوه بر این که شانزده سال، علیه انقلاب اسلامی و پشتیبان رژیم گذشته بود، به بدترین شکل، نفوذ و دخالتِ یک دولت استکباری در یک کشور را تجسّم داده بود و ضربهها همه از سوی او وارد میشد. اینها همه، دلیل کینهها و عقدههای این ملّت علیه امریکاست. اینها که مقدّسات ما را به بازی گرفته بودند و علاوه بر همه ضربه ها، بعد از انقلاب در مقابل نجابت این ملّت و بزرگواری و کرامت آن امام، با ملّت ایران و با انقلاب اسلامی و با جمهوری اسلامی، این گونه رفتار کردند، چه توقّعی دارند؟ از ملّت ما توقّع نوازش دارند؟ «مرگ بر امریکا» را کسی به ملّت ایران یاد نداد. از اعماق جان یکایک مردم برآمد که: «مرگ بر امریکا». حال عدّهای در گوشه و کنار پیدا میشوند و مورد سؤال قرار میدهند که «چرا؟». چرا شما این «چرا» را به جایگاه خودش نمیبرید؟ چرا نمیپرسید که چرا رژیم امریکا با ملّت ایران، به جرم این که خواسته است مستقل باشد، این همه کینه ورزی و دشمنی کرد و باز هم میکند؟
این، مطالب اوّلِ انقلاب بود که عرض کردم. از آن روز تا این ساعت، رژیم امریکا پیوسته علیه ملّت ایران و انقلاب و جمهوری اسلامی و مسؤولین توطئه کرده است. یکی از سردمدارانِ دولتهای قبلی شان شرم نکرد و گفت: «ملت ایران باید نابود شود». چقدر حماقت میخواهد که کسی چنین حرفی بزند؟! ولی اینها گفتند. این از دشمنی است. این از کثرت کینه است که در حرفهایشان، در افواهشان و در چهره هایشان خود را نشان میدهد. امروز هم راه افتاده اند و به دلّالی، این طرف و آن طرفِ دنیا - ژاپن و چین و کجا و کجا - میروند و میگویند با ایران روابط نداشته باشید! به شما چه؟! شما چه کاره دنیایید؟ ایران یک کشور بزرگ است. ایران تاریخ عمیق و عظیمی دارد که امثال کشور امریکا در این تاریخ غرق میشوند. مگر ملّت ایران شوخی است؟ فرهنگ یک ملّت همچون ذرّههای الماس است که در طول قرون شکل میگیرد و استحکام پیدا میکند و در عنصر یکایک افراد ملت متجلّی است. مگر میشود ملّت ایران را دستِ کم گرفت؟ ملّت ایران، اسلام را انتخاب کرده است. کسی اسلام را به ملّت ایران تحمیل نکرده و حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را هم ملّت انتخاب کرده است. ملّت، زندگی همراه با مبارزه خودش و فضای آزاد امروز را انتخاب کرده است. استقلال از قدرتهای بزرگ را ملّت ایران انتخاب کرده است.
امریکاییها تا ابد با امام آشتی نمیکنند. البتّه امریکاییها که میگوییم، مرادمان ملّت امریکا نیست. مراد، همان رژیم امریکا و گردانندگان سیاستهای امریکاست. اگر یک فکر و یک فرهنگ است که مردم را این طور نگه داشته است، با آن فکر و فرهنگ هرگز آشتی نمیکنند.
انتهای پیام/