با این حال نکته تاسف بار و تاریک این دیدار آنجایی بود که عباسی مدیرعامل جوان و کم تجربه تیم مشهدی در اظهاراتی ضدونقیض به همه عوامل برگزاری دیدار تاخته و این شکست را به گردن آنها انداخت.
عباسی از ورزشگاه محل برگزاری تا هواداران و ... همه و همه را مقصر دانسته و در مصاحبه با یکی از خبرگزاریها از عواملی نام برده که بیشتر شبیه مغلطه و فرافکنی بوده تا به این وسیله داغ حذف از جام حذفی کمی خنک شود!
عباسی از خانها و جایگاه بد ورزشگاه و نحوه مهمان نوازی بابلیها ایراد گرفته و ورزشگاه شهر خود را در قیاس با ورزشگاه هفتم تیر بابل به سانتیاگو برنابئو قیاس کرده و این در حالی است که به دفعات در همین ورزشگاه تختی مشهد جنجالیترین و زشتترین اتفاقات فوتبالی و حتی غیر فوتبالی رخ داده و بدون استثنا در راهروهای این ورزشگاه که به اشتباه آن را میکسزون نام گذاری کرده اند بعد از هر دیدار این تیم شاهد جنجال و زد و خورد بوده ایم.
از لحاظ فنی نیز سیاه جامگان دیروز در زمین بازی هم حرفی برای گفتن نداشت و این شاگردان نکونام بودند که به گواه آمار و ارقام بازی خود را به حریف دیکته کرده و به حق در پایان برنده این دیدار شدند.
عباسی گویا ناکامیها و شکستهای تیمش در لیگ برتر را فراموش کرده و حتی در اوج جوانی نیز از یاد برده که به خاطر همین ناکامیها مجبور به تغییر روی نیکمت تیمش شده و باز هم به یاد ندارد که تیمش در قعر جدول لیگ برتر فانوس به دست است و از حالا هیچ تفاوتی با تیم دسته اولی ندارد و در نهایت هم گویا نمیداند تیمش ۴ بازی لیگ برتر را بدون گل زده و برتری به پایان رسانده است.
عباسی در حالی به فضای ورزشگاه و جو هواداران اشاره کرده که به صورت طبیعی هر میزبانی حق بهره برداری از فضای هواداری و حمایت هوادارانش را دارد و گویا این فضای مهیج و زیبایی که بابلیها خلق کرده بودند به حدی برای عباسی گران تمام شده بود که او با چشم پوشی از زیباییهای این فضا سعی کرد تا آنها را مقصر شکست تیمش قلمداد کند. جالب اینکه مرزبان نیز به گفته عباسی جوان از ترس جانش از روی نیمکت تکان نخورده و این در حالی است که به نظر نمیرسد این مربی هیچگاه برای موفقیت تیمش حاضر باشد دست به چنین اقدامات غیرحرفهای بزند. مرزبان باید روی همان خطی میرفت که دستیارانش ۱۲۰ دقیقه بر روی آن تیم خود را کوچ کرده و اگر واقعا خطری بود، آنها را نیز تهدید میکرد.
در نهایت به آقای مدیر عامل جوان باید یادآوری کرد که میتوان هر حرفی را برای فرار از شکست زده و تصمیمات خود و عملکرد فنی تیم را مبرا از هر خطا و اشکالی بدانیم، اما فقط باید به ایشان یاد آور شد که اگر دوران یکسری اقدامات از نگاه او به پایان رسیده، دوران فرافکنی و فرار رو به جلو هم به پایان رسیده و به سختی میتوان با این حرفها هواداران و حتی مسئولان را برای فرار از شکست متقاعد کرده و مقصر ناکامیها را تا ابد به گردن این و آن انداخت.
جناب آقای عباسی، اینکه برخلاف میل باطنی مسئولان تیم میزبان، در جایگاه ویژه حضور نیابی و از عکاس باشگاهت بخواهی از قیافه مظلومانه ات پشت فنس ورزشگاه عکس بیاندازد و با آن جنجال رسانهای به راه بیاندازی، میتوان درک کرد در پس آن مصاحبه دروغین و فرافکنانه جنابعالی چه شخصیتی نهفته است.
انتهای پیام/