به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ماه محرم فرصتی دوباره برای عرض ارادت به ساحت مقدس سید و سالار شهیدان است که هر سال تکرار می شود و این تکرار درس های فراوانی را برای ما بازخوانی می کند. حضرت امام خمینی(ره) که حفظ این مکتب را به عزاداری برای سیدالشهدا گره می زد و می فرمود «هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود.» جایگاه رفیع این عزاداری و تاثیرات اجتماعی آن را مورد توجه قرار داده و زنده ماندن اسلام را منوط به محرم و صفر می دانست. از این رو عزاداری بر سید الشهدا همواره در ادبیات بزرگان ما جایگاه رفیعی داشته و مورد تاکید قرار گرفته است تا جایی که آیت الله بهجت آن را بالاتر از نماز شب می خواند و یا علامه طباطبایی می فرماید «هیچ کس به هیچ مرحلهای از معنویت نرسید، مگر در حرم مطهر امام حسین(ع) و یا در توسل به آن حضرت.»
آیت الله جاودان نیز در مورد عزاداری بر سیدالشهدا و اهمیت آن می گوید: این عزاداری ها برای حضرت حسین جزء بهترین اعمال است. من حداقل سه تا فتوا دیده ام که فرمودند جزء اعظم قربات است. عزاداری حضرت حسین(ع) جزء بزرگ ترین وسایل تقرب به خداست. حالا به شرطی که ما خرابش نکنیم.
اما آنچه ضمن برگزاری مراسم عزاداری و عرض ارادت به آن حضرت لازم می نمایاند بازخوانی فلسفه قیام سیدالشهدا و تامل بر زوایای این قیام عظیم است که باید مورد توجه قرار گیرد. آیت الله جاودان با اشاره به ۴ عبارت از زیارات مختلف سید الشهدا دلیل قیام آن حضرت را تبیین می کند. وی می گوید: امام حسین برای چه قیام کرد؟ امر به معروفی که دنبالش بود چه بود؟ می خواست کدام عیب را برطرف کند؟ فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ. مردم را دعوت کرد. سراسر مدت حرکتش مردم را دعوت می کرد. وَ مَنَحَ النُّصْحَ و برای مردم دلسوزی کرد. نصیحت در زبان عربی به معنای دلسوزی است. وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک. یعنی خدایا، امام حسین(ع) خون قلبش را در راه تو ریخت. چرا؟ لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ می خواست بندگان تو را از جهالت نجات بدهد.
وی ادامه می دهد: عرب عبارت لِیسْتَنْقِذَ را در مورد کسانی که غریق را نجات می دهند به کار می برد. مردم در جهالت غرق بودند. امام حسین می خواست خونش را بریزد برای اینکه مردم از جهالت نجات پیدا کنند. وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ. مردم در حیرت بودند. حیرت شان ناشی از چه بود؟ از ضلالت بود. گم شده بودند. راه را گم کرده بودند.
این کارشناس دینی با اشاره به فراز دیگری از زیارتنامه امام حسین می گوید: در زیارت عید فطر و عید قربان می فرمایند که در باب قبله امام بایست و به قبر مطهر چشم بدوز و اجازه بخواه و این را بگو. یک فرازش این است. فَاَعْذَرَ فیِ الدُّعآءِ. یعنی کم نگذاشت. آن مقدا که توانایی داشت و می توانست، مردم را به راه درست خواند. وَ مَنَحَ النَّصْیحَه، تمام دلسوزی خودش را برای مردم خرج کرد. وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک. خونش را در راه تو ریخت. حَتّی إسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ. تا بندگان تو را از جهالت و حیرت ناشی از ضلالت نجات بدهد.
وی ادامه می دهد: یک ضلالتی بر همه عالم اسلام حاکم بود. امام حسین(ع) روز عاشورا چند بار خطبه خواند. فرمود که من چه گناهی دارم؟ از من خون طلب دارید؟ من باید قصاص شوم؟ خونی ریختم و باید قصاص شوم؟ من چکار کردم که جمع شده اید و می خواهید خون من را بریزید؟ هیچ کس حرف نزد. فقط می گفتند بیا و زیر بار بیعت یزید برو. گناهت این است که یزید را قبول نداری. عین همین امیرالمومنین را پای منبر بردند و شمشیر بالای سرش گرفتند و گفتند یا بیعت کن و یا کشته می شوی.
وی می افزاید: فَاَعْذَرَ فیِ الدّعوَة وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الضَّلالَةِ الْجَهالَةِ وَ العَمی. عمی یعنی کوری. مردم به کوری رسیده بودند. عالم اسلام کور شده بود. پسر پیغمبر هست، ولی می روند یزید را انتخاب می کنند. و الشَّک و الإِرتیاب. مردم شک دارند. لذا خونش را ریخت که اینها را هدایت کند. إلی البابِ الهُدی.
آیت الله جاودان می گوید: فراز آخر فَاَعْذَرَ فیِ الدّعوَة که این فراز در زیارت های مطلقه امام حسین است. فَاَعْذَرَ فیِ الدّعوَة وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک. خونش را در راه تو ریخت. لِیسْتَنْقِذَ عِبادَک مِنَ الْجَهالَةِ. همه جنگ امام حسین با جهالت بود. مردم گرفتار جهالت اند. عالم اسلام گرفتار جهالت است و امام حسین(ع) می خواست آنها را نجات بدهد.
آری سیدالشهدا خون قلب خود را برای هدایت و رهایی مردم از جهالت، نثار کرد و نه تنها خون، بلکه مصائب بسیاری را در این مسیر متحمل شد، مصائبی که همه اهل بیت در فرصت های مختلف به آن اشاره داشته و مردم را نسبت به آن آگاه می کردند. آیت الله جاودان با اشاره به حدیثی از حضرت رضا(ع) مصائب سیدالشهدا را یاد آور می شود و می گوید: حضرت رضا (ع) در داستان کربلا و عاشورا و امام حسین خیلی دخیل است. حضرت رضا(ع) فرمودند إِنَّ الْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الْقِتَالَ. محرم یک ماهی بود که اعراب اهل جاهلیت که مشرک بودند و چیزی را قبول نداشتند، در ماه محرم جنگ را حرام می دانستند. جنگ نمی کردند. جنگ را حرام می دانستند. اما همان ها در این ماه خون ما را حلال شمردند. بعد فرمود إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ، آن روز حضرت حسین یعنی روز عاشورا، أَقْرَحَ جُفُونَنَا. پلک های ما را زخم کرد. اشک های ما سرازیر آن روز است. وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا عزیزان ما را به بازار بردند. بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْکَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَی یَوْمِ الِانْقِضَاءِ تا قیامت برای ما بلا و غصه به بار آورد. فَعَلَی مِثْلِ الْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ گریه کنندگان باید برای کسی مانند حضرت حسین گریه کنند. فَإِنَّ الْبُکَاءَ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را ریشه کن، می کند.
وی ادامه می دهد: ما محرم را از ائمه مان ارث داریم. ما محرم را از خودمان اختراع نکردیم. همه چیزش را از ائمه مان نمونه داریم. حضرت رضا فرمود کَانَ أَبِی (حضرت موسی بن جعفر)، إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا یُرَی ضَاحِکاً پدرم حضرت موسی بن جعفر وقتی ماه محرم می آمد، دیگر کسی ایشان را خندان نمی دید. ما باید اینجوری بشویم. ما وقتی هم جلسه مان تمام شد، دور هم می نشینیم و گعده می کنیم. حرف می زنیم و می گوییم و می خندیم. وَ کَانَتِ الْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ همیشه غصه بر او غالب بود. یعنی وقتی نگاه می کردی، قیافه غصه دار بود.
وی می افزاید: در تمام طول سال، در تمام عزاهایی که ما برای اهل بیت داریم، عزای رسمی، دهه محرم است. دیگر یک روز عزا که دستور داده شده باشد این روز را عزا بگیرید نداریم. فقط دهه محرم را داریم. یعنی حتی روز یازدهم را ندارد. وَ کَانَتِ الْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ غصه و غم بر ایشان غالب بود تا ده روز می گذشت. فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْعَاشِرِ روز دهم که می شد، روز واویلای حضرت موسی بن جعفر می شد. کَانَ ذَلِکَ الْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ آن روز، روز مصیبت آن حضرت بود. روز غم و غصه اش بود. روز گریه اش بود. یعنی روضه خوان می آمد برایش روضه بخواند؟ نه. از صبح که برخواسته بود، مثلا از نماز، تا شب را گریه می کرد. وَ یَقُولُ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ الْحُسَیْنُ امروز آن روزی است که حسین کشته شده است. وَ هُتِکَت فِیهِ حُرمَتُنا حرمت ما آن روز شکسته شده است.
آیت الله جاودان می گوید: گفتند آقا در سلسله پدران شما همینطور شهید هست. فرمود بله شهادت ارث ماست. اما، اما اسارت چه؟ یک حرف هایی در مقاتل نوشته اند. درمورد چادرهای سرها. و بیشتر. وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرارِینا فرزندان خردسال ما آن روز به اسارت درآمدند. و زنان خاندان ما. وَ اُضرِمَتِ النِّیران فِی مَضارِبِنا آن روز آتش به خیمه های ما جریان یافت. و اموال ما به غارت رفت. وَ لَم یُرعَ احترام رسول خدا درباره ما رعایت نشد.
فارغ مصیبت هایی که در روز عاشورا رخ داد و اندوه و ماتمی که از آن واقعه بر دل های شیعیان و دوستداران آن حضرت نشست، این سوال مطرح است که به راستی چرا تنها پس از پنجاه سال از وفات پیامبر، امت وی به روی فرزندش شمشیر کشیدند و او را به قربانگاه بردند؟ سوالی که با توجه به کلمات و جملات امام حسین(ع) در روز عاشورا می توان به آن پاسخ گفت.
آیت الله مصباح یزدی در این خصوص می گوید: حاصل همه آن سخنان این است که درد اصلی این شیاطین و منحرفین، دنیاپرستی است. علاج آن هم مبارزه با دنیاپرستی است. دنیاپرستی غیر از بهره مندی از حیات دنیا و متعلقات آن است. دنیاپرستی، دلبستگی به دنیا است، به گونه ای که انسان را از مسیر حق باز داشته به گناه وادار کند.
وی ادامه می دهد: قال الحسین بن علی (ع) ان جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض و مغاربها، بحرها و برّها و سهلها و جبلها عند ولیّ من اولیاء الله و اهل المعرفة بحق الله کفیی الظلال. از امام حسین(ع) به ندرت روایت نقل شده و اکثر مواردی که از آن حضرت نقل شده است، پیرامون داستان عاشوراست. آن حضرت می فرماید: همه آنچه در مشرق و مغرب زمین وجود دارد و خورشید بر آن می تابد از دریاها و خشکی ها تا کوهستان ها و بیابان ها، تمام این موارد در نظر شخص خداپرست مانند سایه ای است که بر زمین می افتد و پس از ساعتی از بین می رود. اگر کسی خدا را بشناسد و با خدا رابطه داشته باشد، همه امور ارزنده عالم مانند جواهرات، معادن و ثروتهای عالم، در نظر چنین شخصی مانند سایه ای است که بامدادان بر زمین می افتد و هنگام غروب از بین می رود. این کلام امام حسین(ع) است. آن حضرت در ادامه فرمود «أو لا حرّ یدع هذه اللماظة لأهلها» لماظه به معنی مقدار غذایی است که لابه لای دندان باقی می ماند و حضرت آن را به عنوان کنایه برای دنیا به کار برده اند. امام(ع) می فرماید: آیا آزادمردی نیست که این ذره نیم جویده غذا را جلوی اهل آن بیندازد و به آن دل نبندد؟
وی می افزاید: «أو لا حرّ یدع هذه اللماظة لأهلها، فلیس لأنفسکم ثمن الا الجنه»، یاران من، جان های شما قیمتی جز بهشت ندارد، بهشت ابدی بالاترین قیمت برای جان شما است، «فلا تبیعوها بغیرها»، کالای ارزشمندی را که در اختیار شماست، ارزان نفروشید. این کلام نیز از حضرت سیدالشهدا(ع)نقل شده است که آن حضرت در شب عاشورا در یکی از سخنرانی هایی که برای دوستان خود ایراد کردند، فرمودند «و اعلموا أن الدنیا حُلوها و مُرَّها حلم»، شیرینی ها و تلخی های دنیا، هر دو خواب است. آنچه طی سال های گذشته در زندگی شما اتفاق افتاده است با آنچه شبی در خواب دیده اید چه تفاوتی دارد؟ در حال حاضر چه چیزی از هر دو در اختیار شماست؟ شیرینی ها و تلخی های دنیا، هر دو خواب است. «و الانتباه فی الاخرة»، انسان زمانی از این خواب بیدار می شود که از این عالم می رود. عالم آخرت جای بیداریست و آن زمان متوجه خواهیم شد که همه آنچه در این دنیا گذشت، نسبت به حقیقتی که در آن عالم وجود دارد، همانند خواب بوده است. آنجا است که انسان می گوید «یا لیتنی قدمت لحیاتی»، کاش برای حیات خود چاره ای اندیشیده بودم. در آن دنیا است که انسان با خود می گوید زندگی دنیا مرگ تدریجی بود، کاش برای حیات خود فکری کرده بودم.
وی ادامه می دهد: حضرت سیدالشهدا(ع) در شب عاشورا با بهترین کلامْ یاران خود را برای شهادت در روز عاشورا آماده می کند. حضرت سیدالشهدا(ع) چه مطلبی سازنده تر از این می توانست به دوستان خود بگوید؟ شب آخر است و آن حضرت می داند که همه یارانش فردا کشته می شوند. در آخرین ساعات همه یاران آن حضرت جمع شده اند. حضرت ابوالفضل، علی اکبر، قاسم بن الحسن، حبیب ابن مظاهر، مسلم بن عوسجه و دیگران. حضرت می خواهد کلامی را به عنوان هدیه به ایشان بگوید. لذا، اگر آن حضرت سخنی بهتر از این داشت، گفته بود. امام حسین(ع) فرمود: عزیزان من! بدانید آنچه از تلخ و شیرین در این دنیا می گذرد، خوابی بیش نیست. بیداری در آخرت است «و الانتباه فی الاخرة، والفائز من فاز فیها و الشقیّ من شقی فیها»، خوشبخت کسی است که در آنجا سعادتمند باشد و بدبخت کسی است که در آنجا محروم باشد.
آیت الله مصباح یزدی می افزاید: فرمایش دیگری از حضرت ابی عبدالله(ع) در روز عاشورا نقل شده است. دقت کنید که در مجموع این فرمایش ها، محور اصلی کلام حضرت سیدالشهدا(ع) چیست «عباد الله اتقوا الله» امام حسین(ع) در روز عاشورا مکرراً برای نصیحت مردم به میدان می آمد. آنها هم برای اینکه امام(ع) نتواند سخنرانی کند، همهمه و هلهله می کردند، اما غالباً امام(ع) با اشاره ای آنها را ساکت می کردند. گفته شده که این امر کرامتی از امام(ع) بوده که با تصرف ولایی آنها را با اشاره ای ساکت می کردند. امام(ع) بعد از آن همه تشنگی قصد سخنرانی برای سی هزار لشگری را دارد که با همهمه، مانع سخن گفتن او می شوند; حال ببینید آن حضرت در این شرایط چه مطلبی را برای این مردم مطرح می فرماید «عباد الله اتقوا اللّه»، بندگان خدا تقوا داشته باشید، «و کونوا من الدنیا علی حذر»، از دنیا بر حذر باشید. اگر سیدالشهدا(ع) در این شرایط می توانست برای مردم کوفه دارویی شفابخش تر از این ارائه دهد، آیا از گفتن آن خودداری می کرد؟! اگر ممکن بود کلامی در مردم تأثیر گذارد و آنها را از مسیر نادرست بازگرداند، همین کلامِ شفابخش بود. «کونوا من الدنیا علی حذر». دنیا چیست؟ همین دل بستگی های انسان به خوردن و خوابیدن، پست و مقام، ماشین، دکور خانه، و اموری از این قبیل. دلبستگی به این امور شما را از انسانیت ساقط می کند و از سعادت ابدی باز می دارد. پس، به اندازه ضرورت و در حدی که بتوانید به سیر معنوی نائل شوید، از این امور استفاده کنید. چون اینها هدف نیستند.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به فراز دیگری از کلام امام حسین(ع) می افزاید: «کونوا من الدنیا علی حذر فان الدنیا لو بقیت لأحد أو بقی علیها أحدٌ کانت الانبیاء احقَّ بالبقاء» اگر قرار بود دنیا برای کسی باقی بماند یا کسی در دنیا باقی بماند، سزاوارترین مردم، انبیاء بودند. اگر دنیا ارزشی داشت و بقاء در آن مطلوب بود، خدا به این بندگان شایسته خود مرحمت می کرد. اینکه دنیا در اختیار انبیاء و دوستان خدا قرار نگرفته و ایشان غالباً از امور دنیا محروم بوده اند، به این دلیل است که دنیا ارزش ذاتی نداشته است. ارزش متعلق به امر دیگری است. هر چند آنها کار و تلاش می کردند و درآمدی داشتند، اما به آن دل نمی بستند.
وی ادامه می دهد: امام(ع) در سخنرانی دیگری فرمود: «الحمدلله الذی خلق الدنیا فجعلها دار فناء و زوال»، شما این صحنه را مجسم کنید که امام حسین(ع) در روز عاشورا برای مردم سخنرانی و موعظه می کند و کلام خود را با این جمله شروع می کند، حمد خدایی را که دنیا را دار فنا و زوال قرار داد. الحمدلله الذی جعل الدنیا دار فناء و زوال، متصرفة بأهلها حالا بعد حال فالمغرور من غرّته و الشقّی من فتنته»، فریب خورده کسی است که دنیا او را فریب داده باشد و بدبخت کسی است که فریفته دنیا شود.
منبع:مهر
انتهای پیام/