روزهای 9 و 10 محرم که به تاسوعا و عاشورا معروفاند سرشار از حوادث گونان و تلخ برای خاندان امام حسین(ع) بوده است. که در زیر به این حوادث میپردازیم.
۹ محرم
رویدادها:
- روز تاسوعای حسینی (۶۱ ق)
عبیدالله بن زیاد که از مصالحه امام حسین با عمر بن سعد، ناخرسند بود، نامه ای به این مضمون برای عمر بن سعد فرستاد: من تو را برای اصلاح میان خود و حسین نفرستادم. اکنون به محض رسیدن نامه اگر حسین به پیشنهاد ما توجه نکرد بر او حمله کن، او و یارانش را به قتل برسان و پس از کشتن، آنان را مثله نما.
پس از اینکه حسین و یاران او را کشتی بر بدن های آنان اسب تازی کن. من می دانم پس از کشته شدن، اسب راندن بر بدن های آنان فایده ای ندارد ولیکن چون از زبانم جاری شده است، باید انجام دهی و اگر چنانچه به این حرف ها توجه کنی در نزد ما عزیز و محترم هستی و اگر میل نداری با حسین جنگ کنی از فرماندهی لشکر معزول خواهی بود و کارها را به شمر بن ذی الجوشن واگذار کن و او مامور است فرمان ما را اجرا کند.
شمر بن ذی الجوشن نامه عبیدالله را روز نهم محرم به عمر بن سعد رسانده و به وی گفت: اکنون یا امر امیرت را اجرا کن و یا لشکر را به من سپار. عمر بن سعد گفت: تو لیاقت فرماندهی نداری، من در مقام امارت لشکر خواهم ماند و تو هم از پیادگان سرپرستی کن.
عمر بن سعد در غروب روز نهم، فرمان حمله به سوی خیمه های امام حسین و یارانش را صادر کرد و یک دفعه بیش از ۰۰۰/۳۰ تن نیروی مسلح به طرف اردوگاه امام حسین هجوم آوردند.
امام حسین از طریق برادرش اباالفضل العباس از آنان پرسید: چه می خواهید و این چه هیاهویی است که به راه انداختید؟ عمر بن سعد پاسخ داد: از طرف امیر، عبیدالله بن زیاد دستور رسیده که شما را برای اطاعت از وی دعوت کنیم و اگر اجابت نکنید با شما جنگ نماییم.
حضرت ابوالفضل برگشت و جریان را به امام حسین اطلاع داد. امام حسین برادرش را دوباره فرستاد و فرمود: به این جمعیت بگویید امشب به ما مهلت دهند تا نماز بیشتر بخوانیم و با خدای خویش راز و نیاز کرده و دعا و استغفار کنیم. ابوالفضل العباس این موضوع را با سپاه دشمن در میان گذاشت. آنان پس از امتناع و اختلاف، سرانجام این درخواست را پذیرفتند و شب عاشورا را به امام حسین و یارانش مهلت دادند.
- جواب رد ابوالفضل العباس به امان نامه شمر بن ذی الجوشن (۶۱ ق)
شمر بن ذی الجوشن در عصر روز نهم محرم، چون دید که عمر بن سعد مهیای نبرد با امام حسین است، به نزدیک خیام حسینی آمد و بانگ زد که فرزندان خواهرم کجایند؟ منظورش حضرت عباس و سه برادرش به نام های عبدالله، جعفر و عثمان بود که از فرزندان فاطمه ام البنین بودند که آن مجلله از قبیله بنی کلاب و شمر هم از همین قبیله بود.
امام حسین که صدای شمر را شنید، به برادرانش دستور داد که جواب شمر را بدهند. اگر چه او فاسق است ولیکن با شما قرابت و خویشی دارد. حضرت عباس به همراه سه برادرش به نزد شمر رفتند. شمر برای آنان، امان نامه ای آورده بود، مشروط بر اینکه دست از یاری امام حسین بردارند و سپاهش را ترک گویند.
حضرت عباس بن علی فرمود: بریده باد دست های تو و لعنت باد بر امانی که برای ما آورده ای. ای دشمن خدا ما را امر می کنی که دست از برادر و مولای خویش برداریم و سر در طاعت ملعونان در آوریم. آیا ما را امان می دهی ولی برای پسر رسول خدا امانی نیست ؟ شمر از شنیدن این پاسخ دندان شکن، خشمناک شد و به لشکرگاه خویش برگشت.
مجاهدتهاى سیّدالشهدا علیه السلام و همه شهداى راه حق و فضیلت در طول تاریخ، براى آشنا کردن مردم با خداوند متعال و استقرار یگانهپرستى در سایه حکومت دینى در جهان بود؛ آنچه حسین علیه السلام را میآزرد دوری مردم از روح دین و بندگی خدا بود.
امام حسین علیه السلام عصر تاسوعا تا به صبح عاشورا را مهلت گرفت تا در یک کلاس عملی و کاملاً واقعی این مبنا و محور قیام خود را به تصویر بکشد به همگان نشان دهد که هدف او از این حرکت عظیم زنده کرده دین و بندگی واقعی خدا است و از دینی که در ظاهر نماز و روزه و قرائت قرآن است ولی امام آن یزید و یزیدیان زمان است بیزار است.
و این، درس بزرگى است که امام حسین علیه السلام براى ارائه آن به عموم مسلمانان، به خصوص پیروان خود، در عصر تاسوعا، از دشمن، یک شب مهلت خواست و بدین سان، شب عاشورا، آخرین شب انس امام حسین علیه السلام و یارانش با انیس ذاکران بود؛ در منابع تاریخی آمده است:
جاءَ اللَّیلُ، فَباتَ الحُسَینُ علیه السلام تِلکَ اللَّیلَةَ [لَیلَةَ عاشوراءَ] راکِعاً ساجِداً باکِیاً مُستَغفِراً مُتَضَرِّعاً و باتَ أصحابُهُ و لَهُم دَوِیٌّ کَدَوِیِّ النَّحلِ.
شب فرا رسید و حسین علیه السلام، شب عاشورا را به رکوع و سجود و گریه و آمرزشخواهى و تضرّع و زارى پرداخت و یارانش در آن شب، زمزمهاى مانند آواى زنبور (بدون وقفه) داشتند.
۱۰ محرم عاشورا
رویدادها:
- واقعه خونین عاشورا و شهادت حضرت امام حسین در کربلا (۶۱ ق)
پس از آنکه امام حسین شب عاشورا را مهلت گرفت، تمام این شب را به نماز تهجد، نیایش و مناجات، قرائت قرآن و گفتگو با اصحاب و اهل بیت خود گذرانید. هنگامی که بامداد روز عاشورا دمید و نماز صبح را به جماعت برگزار کردند، از صبح این روز تا شامگاه حوادث مهمی در سرزمین کربلا روی داد که در تاریخ اسلام و تاریخ بشریت، ماندنی و جاودانه شده است. در این روز، دو سپاه در برابر یکدیگر قرار گرفتند که فاصله میان آنان گرچه از نظر فیزیکی بسیار نزدیک ولیکن از نظر روحی و معنوی تفاوت بسیار بود، فاصله ای بین ابتدا و انتهای آفرینش، تفاوتی بین تمام جهل و کفر و نفاق و تمام ایمان و تقوا.
به همین جهت امام حسین درباره اصحاب خویش در شب عاشورا فرمود: همانا من اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمی دانم و اهل بیتی از اهلبیت خود نیکوتر ندانم. خداوند شما را جزای خیر دهد.
در اینجا رویدادهای این روز را به طور اجمال بیان می کنیم:
۱) امام حسین لشکریانش را به این شرح تنظیم نمود: زهیر بن قین به فرماندهی بخش میمنه، حبیب بن مظاهر به فرماندهی بخش میسره، و پرچم سپاه را به دست برادرش عباس سپرد. تعداد یاران امام حسین در بامداد عاشورا، ۳۲ نفر سواره و ۴۰ تن پیاده بودند.
و به روایتی تعداد پیادگان ۸۲ تن بود و به روایت دیگر از امام محمد باقر ، تعداد سوارگان ۴۵ تن و تعداد پیادگان ۱۰۰ تن بوده اند. اما سپاه عمر بن سعد که تعدادشان حداقل ۶۰۰۰ نفر بود «ولی به روایات دیگر ۰۰۰/۲۰ یا ۰۰۰/۲۲ و حتی ۰۰۰/۳۰ نفر هم گفته شده است»در میمنه، عمرو بن حجاج زبیدی و در میسره، شمر بن ذی الجوشن و بر سوارگان، عروة بن قیس و بر رجاله و ریش سفیدان، شبث بن ربعی قرار داشتند و پرچم سپاه به دست «درید» غلام عمر بن سعد بود.
۲) امام حسین پیش از شعله ور شدن نائره جنگ، بر مرکبی سوار شد و در مقابل سپاه دشمن قرار گرفت و برای آنان خطبه بلیغی ایراد نمود و آنان را از اقدام به جنگ و خون ریزی و متابعت باطل برحذر داشت. گرچه سخنان پندآمیز امام حسین در قلوب سیاه اکثریت سپاه دشمن، تاثیر مثبتی برجای نگذاشت، ولیکن تعداد اندکی را از خواب غفلت بیدار کرد و آنان را از کرده خویش پشیمان ساخت. معروف ترین شخصیتی که در روز عاشورا، سپاه دشمن را رها کرد و به سپاه نور پیوست، حر بن یزید ریاحی بود که به اتفاق پسر و برادر خویش پس از پیوستن به امام حسین با دشمنانش به نبرد برخاستند.
۳) پس از خطبه امام حسین ، جنگ گروهی بین دو سپاه با تیرانداختن عمر بن سعد به سوی خیمه های امام حسین آغاز گشت و ساعتی به طول انجامید و شهامت و دلیری یک سپاه کمتر از صد تن در مقابل یک سپاه سی هزار نفری، تماشایی و غیرقابل توصیف بود. در حمله اولی،پنجاه نفر از یاران امام حسین به شهادت رسیده و از دشمن نیز صدها تن به هلاکت رسیدند.
۴) پس از فروکش کردن حمله گروهی، نبرد انفرادی آغاز گردید که بی تردید برتری سپاهیان امام حسین که با کمال ایمان و یقین می جنگیدند بر سپاهیان عمر بن سعد که در کمال شک و تردید، مجبور به جنگ شده بودند، هویدا بود. در این مرحله یاران امام حسین با اجازه آن حضرت، از یکدیگر سبقت می گرفته و پس از جنگ با دشمن به شهادت می رسیدند.
۵) به هنگام ظهر، امام حسین با اندک یار باقی مانده خویش، به نماز ایستاد و دشمن «که از نماز، همیشه وحشت داشته و دارد»آن حضرت را از دور تیرباران کردند.
۶) پس از نماز، باقی مانده یاران امام حسین یکی پس از دیگری به میدان رفته و به درجه شهادت نایل آمدند. معروف ترین اصحاب ویارآن حضرت که شربت شهادت نوشیدند عبارتند از: حضرت عباس بن علی قاسم بن حسن ، عبدالله بن مسلم، عبدالله بن حسن، ابوبکر بن حسن، شوذب و عابس بن ابی شبیب، حنظله بن اسعد، نافع بن هلال، زهیر بن قین، ابوثمامه صیداوی، مسلم بن عوسجه، علی بن مظاهر، حبیب بن مظاهر، بریر بن خضیر، وهب بن عبدالله، حر بن یزید ریاحی و…
۷) عصر عاشورا پس از شهادت همه یاران و اصحاب امام حسین آن حضرت لباس رزم به تن پوشید و عازم جهاد شد. ابتدا لشکریان عمر بن سعد را برای چندمین بار، پند و موعظه نمود و آنان را به جدا شدن از صفوف جنگ طلبان و خون آشامان عبیدالله بن زیاد دعوت کرد. پس از آن، با آنان به نبرد برخاست و تعداد زیادی را به خاک هلاکت رسانید.
سرانجام پلیدان کربلا، آن حضرت را محاصره کرده و به طرز فجیعی وی را به شهادت رساندند. گرچه تعدادی از منافقان درشهادت آن حضرت مشارکت داشتند ولیکن شمر بن ذی الجوشن، سر آن حضرت را از بدن جدا کرد.
۸) پس از شهادت امام حسین خیمه های اهل بیت را غارت کردند و فرومایگان از برداشتن هیچ چیزی دریغ نکردند. حتی پوست گوسفندی را که امام زین العابدین در شدت تب و بیماری روی آن، خوابیده بود، به غارت بردند.
۹) پس از غارت خیمه ها، به دستور عمر بن سعد، خیمه ها را آتش زدند و زنان و کودکان امام حسین و بازماندگان شهدا به بیابانها پراکنده شدند.
۱۰) تعداد ۱۰ نفر از منافقان بر بدن های امام حسین و یارانش، اسب راندند.
۱۱) بازماندگان اهل بیت را برای اسارت آماده کردند.
۱۲) عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین ، سر آن حضرت را به «خولی » سپرد تا به تعجیل به نزد عبیدالله بن زیاد در کوفه برساند.
۱۳) سرهای سایر شهدا را نیز از بدن جدا کردند و آنها را بین سران قبایل تقسیم کرده و به سرپرستی شمر به کوفه فرستادند تا در نزد عبیدالله، تقرب جویند.
منابع:نامه نیوز/تبیان
انتهای پیام/
یا ابا عبدالله الحسین
جانم فدای حسین (ع)
السلام علیک یا اباالفضل العباس ع
اول از همه تشکر میکنم بابت مطلب خوبتون دوم هم اینکه باید بگم خیلی عالی بود اگه بیشتر به جزئیات اشاره میشد از این بهترم میشد ولی روی هم رفته عالی بود خسته نباشید
اجرتون با اباعبدالله الحسین و آقا ابالفضلعباس