حسن باستانی کارگردان نمایش «صبح یه روز لعنتی» در گفتوگو با خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص انتخاب بیفضا بودن کار خود برای اجرای نمایش گفت: ما در واقع نمیخواستیم که مکان خاصی را به نمایش بکشیم و این اتفاقی است که سالهای دراز یا حتی سدهها است که در حال اتفاق افتادن است و از جنگ جهانی اول به این سمت بسیار شدت پیدا کرده و کشورها مدام مورد هجوم قرار میگرفتند و مرزبندیها هم مدام تغییر میکرد.
وی افزود: در حال حاضر هم، فرقهها و گروههایی هستند که برای خود مرز تعیین میکنند و حق مالکیت قائل میشوند، به همین دلیل من نمیخواستم که مکان و زمان مشخصی نشان بدهم و فقط میخواستم که فضایی به تصویر کشیده شود که لا مکان و لا زمان است ولی جهان شمول است. طبیعی است که ما در یک دهکده هستیم و در دهکده هم مردم روستایی هستند و ما برای نشان دادن این فضا، همه وسایل و طراحیها را طوری چیدیم که بیانگر آن حال و هوا باشد.
وی پیرامون دیدگاه کارگردانی خود نسبت به نمایش اظهار داشت: این نمایش یک بازی مسخره است که از قبل تعیین شده و اتفاقاتی هم که به نام دیپلماسی نامیده میشود، یک بازی مضحک است و حتی به فرد اجازه نمیدهند که یک متر از خاک خودش را به دیگران بدهد و بنابراین هیچ چیز قرار نیست که تغییر کند و رئیس و روسا تصمیماتشان را گرفتهاند و جهان را در بین خودشان تقسیم کردهاند و هر روز یک مرز جدید برای خودشان تعیین میکنند و ملتها و نظر آنها برایشان هیچ مهم نیست، بلکه ملت را یک قربانی میدانند و حتی این نظامیهایی هم که برای حفظ مرزها تلاش میکنند هم یک قربانی هستند.
باستانی در خصوص اتصال پل ارتباطی میان جهان امروز با جهان نمایش «صبح یه روز لعنتی» تصریح کرد: این نمایش به تمام دنیا ربط دارد. تاریخ تکرار میشود و این موضوع، چیزی نیست که تنها برای ما اتفاق افتاده است. این مسائل مثل مرز، همگی تمثیل هستند و اگر به کشور خودمان هم بخواهیم تعمیم بدهیم، بله به ما یک چیزی تحمیل شده است که ما یا باید آن را قبول کنیم و یا باید قبول نکنیم و به جنگ برویم، همانند اتفاقی است که در نمایش افتاده است.
این کارگردان پیرامون تغییر نقشهای زن و مرد در نمایش تصریح کرد: در ابتدا باید گفت که در این نمایش دیگر مردی نمانده است و مردها در طول فرایند جنگها از بین رفتهاند و تنها چند زن ماندهاند و یک مرد که متاسفانه از مردانگی آن هم چیز زیادی باقی نمانده است. تحمیل جنگ به ملتها باعث شده است که موقعیت آدمها عوض شود، یعنی زن دیگر زن نیست، زن دیگر زاینده نیست، زن در نمایش، موجودی است که نمیتواند زنانگی کند و باید وظیفه مردان را انجام دهد چرا که دیگر مردی نیست.
وی ادامه داد: این نمایش، نقد مدرنیسم است و مردهایشان هم دیگر مرد نیستند و چیزی که به اسم مدرنیته و جنگ و تکنولوژی آمده است، من جنگ را جدا از تکنولوژی نمیدانم و این مسائل باعث شدهاند، ماهیت انسانها عوض بشود. زنها دیگر زن نیستند و به جز ظاهر زنانه دیگر از زنانگی خود هیچ ندارند.
کارگردان نمایش «صبح یک روز لعنتی» در خصوص تاریخنگاری رویدادهایی که در نمایش اتفاق میافتاد، خاطرنشان کرد: در طول تاریخ، آنچه که ما درباره گذشته میدانیم، آن چیزی است که در تاریخ کشور ما وجود دارد ولی هیچ کس نیست که به ما بگوید که این تاریخ چگونه و توسط چه کسی نوشته شده است؟!
ما از صحت رویدادها هیچ اطلاعی نداریم و من خواستم در اینجا یک نقد تاریخی هم داشته باشم. تاریخ شاید آن چیزی نباشد که ما درباره آن میخوانیم و من میخواهم بگویم که نگارنده تاریخ ممکن است که تاریخ را به نفع خود یا به نفع کسی که آن را در خدمت گرفته است، بنویسد. ما خیلی نمیتوانیم به تاریخ اعتماد کنیم، شاید واقعیت چیزی باشد که ما از آن بیاطلاع هستیم.
انتهای پیام/