ناصر پروانی شاعر در گفتوگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص ترانههای ضعیف امروز گفت: ترانه به طور کلی نوشتههای آهنگینی است که به خودی خود نمیتوانند منظور نویسنده را برسانند و بدون موسیقی و صدای خواننده کامل نیست. وقتی فقط شعر یک آهنگ را بخوانید شعرها زیبایی ندارند اما یک غزل بدون خوانده شدن هم ارتباطش را با مخاطب ایجاد میکند.
وی افزود: ترانهها مخلوقات هنری هستند که به دو تا سه فاکتور دیگر مانند موسیقی و خواننده برای بیان مقصود نیاز دارند؛ اما شعرها مخلوقات هنری هستند که برای به کمال رسیدن به موسیقی و خواننده نیاز ندارند. ترانههایی داریم که از صنایع ادبی برخوردار هستند. یکی از دلایل وجود ترانههای ضعیف تقاضای بسیار زیاد بازار است. ما تعداد بسیار زیادی خواننده داریم که هر کدام از آنها برای سرودن، به ترانه نیاز دارند. این افراد یا باید ترانه تکراری بخوانند که این کار را نمیکنند یا به دنبال ترانه جدیدی باشند.
این شاعر با اشاره به فاکتورهایی که در ترانه وجود دارد، اظهار داشت: به واسطه اینکه میخواهیم ترانه ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار کند، در آن از لغات محاوره استفاده میکنیم و همانگونه که حرف میزنیم، مینویسیم. این مسئله در ترانه، طبیعی است و وزنها در آن بر مبنای خوانش کلمه است. برای مثال فعل «میشود» را در ترانه به صورت «میشه» به راحتی استفاده میکنند. گاهی این زبان محاوره بین ترانهسراهای ما با سادهنویسی و بیهوده نویسی اشتباه میشود و به بیهودهنویسی روی میآوریم.
پروانی ادامه داد: کلام بسیاری از ترانهها ساده است و در آن صنایع ادبی، ایهام ، ایماژ، تصویرها، تشبیهات و استعارهها به کار نمیرود. کمکم به سمتی میرویم که ترانه را شعر ضعیفی میبینیم و این مسئله هم اکنون مصطلح میشود. یک خواننده به من میگفت؛ ببخشید یک ترانه برایم مینویسید. اینطور هست که ترانه گفتن را پایینتر از شعر سرودن میدانند. به دلیل آنکه المانهای شعر در آن نیست. شاید 50 سال پیش تعداد خوانندگان به 100 نفر نمیرسید اما امروزه هزاران خواننده داریم. چون این افراد به ترانه احتیاج دارند ترانهسراها هم مجبور میشوند خودشان را با خوانندهها هماهنگ کنند.
وی تصریح کرد: به دلیل آنکه ترانهسراها مشتری دارند، سعی نمیکنند وقت و زمان بیشتری برای ترانهسرایی بگذارند و با همان چهارچوب ادبی ناقص و ضعیفی که دارند، ترانه میگویند. وقتی ساختار ترانه ضعیف است مانند باران بهاری که در یک لحظه میآید و سپس تمام میشود، ماندگار نمیگردد. اگر به ترانههایی که دهها سال است آن را میشنوید، دقت کنید؛ میبینید ساختار ادبی بسیار قوی در آن وجود دارد و رمز ماندگاری ترانه در همین است. ترانههایی که به سادگی نوشته میشوند، به سادگی از یاد میروند.
این شاعر با اشاره به اینکه نمیتوان مرز مشخصی میان ترانهسرا و شاعر ایجاد کرد، اظهار داشت: بسیاری از شعرها توسط خوانندگان خوانده شده است. از جمله شعر فاضل نظری که توسط محسن چاووشی برای فیلم شهرزاد خوانده شد. این شعر تشبیهات بسیار زیبایی داشت. پس میبینیم، نمیتوان یک خط بین ترانهسرا و شاعر گذاشت.
پروانی ادامه داد: اگر یک نفر ابتدا کار خود را با شاعری شروع کرده باشد و بتواند شعر بگوید؛ در 70 تا 80 درصد موارد، میتوانند نسبت به کسی که با اصول شعر و شاعری آشنایی ندارد اثر بهتری خلق کند و مطمئنا اثر کسی که با اصول شاعری آشنا نیست آن غنای ادبی اثر فردی که شاعر است را نخواهد داشت.
انتهای پیام/