به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،نیازی به یک تحقیق میدانی نیست اگر هر روز از مسیر خانه تا محل کارتان هم چشم چشم کنید بر اساس محل زندگی و کارتان می توانید تعداد زیادی کافه را ملاحظه کنید، کافههایی که به گواه آمار صنف آبمیوه و بستنی و کافی شاپها در تهران به هزار عدد رسیده است. البته اگر هم چشم چشم نکردید می شود از عکس های فراوان دوستان و آشنایان در اینستاگرام هم متوجه شوید که محل عکاسی اغلب آنها کافه هایی است که حالا در جای جای تهران دیده می شوند.
چرا کافه نشینی زیاد شده است؟ رشد کافههای تهران بدون شک به دلیل رشد پدیده کافه نشینی است، چرا که اگر تقاضایی نباشد بدون شک عرضه آن تقاضا عقلانی نخواهد بود.
از دلایل بسیار جامعه شناسانه رشد کافهها گفته اند و نوشته اند، اینکه پاتوقها همیشه محلی برای گعدههای دوستانه ای بوده است و بحث های رایج این پاتوق ها معمولا آزادانه تر بوده و آدم ها در کافهها و پاتوقها آن طوری اند که دوست دارند باشند نه آنطور که هستند و غیره اما یکی از دلایل مهم رشد کافه ها در تهران هم «مد» است. چیزی که از آن گریزی نیست. کافه نشینی مد شده است و به نظر می رسد کافه نشینی به نوعی یکی از مظاهر تجدد تلقی می شود و کافه روها همین که پایشان را به کافه می گذارند و سیگارشان را چاق می کنند به جرگه روشنفکران پیوسته اند. جرگه ای که همچنان طرفداران بسیاری دارد! و یکی از نشانه های روشنکری رفتن به یک کافه خاص در یک جای خاص و صرف «همان همیشگی» است!
قهوه مهم نیست، تم مهم است تنها چیزی که در کافه های تهران اهمیتی ندارد منوی آن است. اینکه چه نوع قهوه ای در منو وجود دارد و یا اینکه چه خلاقیت هایی در منوی آن کافه ایجاد شده کمتر مشتری ثابتی را در آن کافه «پاگیر» می کند. کافه های تهران آنهایی که معروف شده اند و مشتری ثابت پیدا کرده اند تم دارند. این تم از نام کافه می تواند علنی شود. نامی که تکلیفش را با مشتریانش مشخص می کند. البته که نام در این ماجرا مهم است اما همه چیز نیست. نکته صنف سازی در همین کافه ها است. به عنوان مثال تئاتری ها چند کافه خاص دارند. اینکه چهره های معروف تئاتری تنها در آن کافه ها می نشینند بسیاری از دوستداران تئاتر را هم ترغیب می کند به آن کافه ها بروند. در این ماجرا بسیاری هم تنها با رفتن به آن کافه های خاص خودشان را تئاتری می دانند. کافههای اهالی سینما، عکس یا روزنامه نگاری و ... هم دیگر صنف های مهم کافه های تهران هستند. شهرت یک کافه در تهران به محل تجمع یک صنف یکی از تم های جواب پس داده کافه هاست.
جای کافه ها مکان احداث یک کافه شاید در گذشته نه چندان دور مهم ترین معیار بود. حالا هم حوالی تئاتر شهر پر از کافه های ریز و درشت است یا مجمع الجزایر کافه های گاندی که می تواند مثال بهتری باشد اما این روزها کافه ها از جلوی دید ها محو شده اند و کوچ کرده اند به کوچه های تنگ و تاریک! کافه هایی که حتی تابلو هم ندارند. این کافه ها مشتری های خاص خود را دارند. مشتری خاص کسی است که آدرس آن جا را داشته باشد یا به طور اتفاقی آن جا را ببیند. در زمانه ای که آدم ها بر اساس چیزهایی که مصرف میکنند تقسیم بندی میشوند، مشتری جایی خاص بودن بخشی از هویت شخص را میسازد. بنابراین با وجود تشابه ظاهری کافه ها، اگر دقیق تر و از چشم مشتری ها به آن نگاه شود، انبوهی از تفاوت ها بین آن ها وجود دارد. مثلا کافه ای ممکن است نوع موسیقی یا رومیزی هایش را عوض کند تا مشتری هایش را از دست بدهد.
کافه های زیرزمینی کافه ها آن وجه پاتوق های روشنفکری شان را مدت هاست که از دست داده اند و بیشتر کاربری شان در این روزها یک خلوتگاه عاشقانه است! جایی که دور از چشم غیر می توانند سیگاری دود کنند و قهوه ای تلخ بنوشند! البته تنها سیگار هم نیست که دلیلی برای این کافه نشینی است و برخی از این کافهها سرو مشروبات الکلی هم دارند و همچون کافه رستورانهای هلند استعمال ماری جوانا در آن آزاد است. در کنار آن بسیاری از گروه های موسیقی زیرزمینی هم در این کافهها کنسرت های محفلی برگزار می کنند.
محل مورد علاقه رسانه های خارجی اگر حتی خیلی اهل رصد کردن سایتهای خارجی و رسانه های غربی هم نباشید به کمک همین علامه گوگل می توانید عکسهای بسیاری را پیدا کنید که از کافه نشینی در ایران گزارشهای تصویری بسیاری را منتشر کردهاند. در یکی از این گزارشها آش آنقدر شور است که خبرنگار آسوشیتد پرس از روابط داخل این کافه ها متعجب شده است.
گزارشگر آمریکایی در این گزارش از استعمال سیگارهای آمریکایی و پخش موسیقیهای غربی و استفاده از تصاویر و نمادهای غربی در کافههای تهران ابراز تعجب کرده است. به نوشته آسوشیتدپرس، طی دو سال گذشته تعداد کافی شاپهای در ایران به طور قارچگونه رشد کرده است.
گزارشگر آمریکایی همچنین با دختران و پسران حاضر در این کافهها گفتگو کرده که علت حضورشان در این مکانها را آزادی موجود در آنجا برای استعمال سیگار و ارتباط با جنس مخالف عنوان کردهاند.
این داستان محدود به روزنامه نگاران خارجی نمی شود و جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا هم وقتی می خواهد تحلیلی از وضعیت کنونی ایران بدهد کافه ها را گواه می گیرد. جان کری در ارزیابی خود از فضای داخل ایران گفته است: «حدود 60 درصد مردم ایران زیر سی سال سن دارند؛ کسانی که به تهران رفتهاند میگویند این شهر جایی است که جوانانش در کافه مینشینند و درباره آینده صحبت میکنند، آنها در کشورهای خارجی تحصیل کردهاند و به دنبال (ساختن) شهری جدید هستند.»
کافه ها و سلبریتیها چهرههای سرشناس ایرانی هم از غافله کافه داری عقب نماندهاند. یکی از اولین چهرههایی که کافه داری کرد حمید استیلی بود که در همان روزهای داغ جام جهانی 98 کافهای احداث کرد با نام «پاییز 98». کافه ای که در و دیوارش پر از خاطرات جام جهانی خاطره انگیز ایرانی هاست. این کافه مدتها پاتوق اصلی فوتبالیست ها بود. حسین پاکدل و عاطفه رضوی، رحیم نوروزی، بهرام رادان، رضا صادقی، حمید عسکری، ابوالفضل پورعرب، شهاب حسینی و البته چهرهای همچون مسعود فراستی که به گفته خودش نه تنها از این راه اندازی کافهای در تهران خوشحال است بلکه هم به این کار علاقه دارد و هم کلاسهایی در آن برگزار میکند.
منبع:جام جم
انتهای پیام/