حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در جشنواره فجر گذشته، دو فیلم کاملاَ اجتماعی از دو کارگردان شناخته شده به نمایش درآمدند که ماجرای دخترانه آنها از کنار مذاکرات هستهای ایران و شش کشور موسوم به ۵+۱ عبور میکرد. مالاریا (پرویز شهبازی) و دختر (رضا میرکریمی) هر کدام در قسمتی از داستانشان اشارهای به ماجرای برجام داشتند و اولی شادی مردم را در خیابانها پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات نشان میداد و جوانهای در به در فیلمش را هم در این جشن شرکت داده بود و دومی در اوج اختلافات خانوادگی یک پدر با دخترش، از شبکه خبر تصویر مذاکرات را پخش میکرد تا کنایهای بزند به مردی که کارمندی وظیفه شناس در پتروشیمی است، اما از اهل و عیال خود غافل مانده. روی سخن در این کنایه به مسئولان بود که فیلمساز اعتقاد داشت اوضاع اندرونی را واگذاشته و مشغول رتق و فتق امور بیرونی شدند.
از جشنواره فجر گذشته که در بهمن ۱۳۹۴ برگزار شد تا فستیوال سینما حقیقت که مخصوص نمایش و رقابت آثار مستند است و هفته گذشته به کار خود پایان داد، ده ماه میگذرد و حالا در بین آثار مستند هم میشود نظیر همان واکنشی را نسبت به دیپلماسی عمومی کشور دید که در بعضی آثار داستانی اخیر مشاهده میشد.
شب اول جشنواره در پردیس چهارسو فیلمی به نمایش درآمد که در روستایی دور افتاده و میان مردمی آذری زبان اتفاق میافتاد. مردم دو روستا مدتهاست که بر سر آب زراعی اختلافاتی دارند و همزمان با انجام مذاکرات لوزان و پخش محتوای آن از تلویزیون، سعی میکنند با تقلید و تأسی به دیپلماتها، مسائلشان را با مذاکره حل کنند... نام این فیلم با کنایهای آشکار به اصطلاحات استراتژیک مردان عرصه دیپلماسی برد برد بود.
روز بعد نوبت به مستند «خوان بیخان» رسید که اثری عالی و تاثیرگذار بود. در این مستند یک خانواده از هم فروپاشیده به تصویر کشیده شده بود که حتی برای نگهداری از مادر پیر و زمینگیرشان هم حاضر نبودند کنار هم باشند. هنگامی که هرکدام بچهها به طور جداگانه در خانه مادربزرگ هستند، مرتب از تلویزیون تصویر مذاکرات هستهای پخش میشود و این کنایهایست به مردمی که اول باید بتوانند بین خودشان دیالوگ برقرار کنند و بعد در اندیشه گفتگو با دنیا باشند...
چند روز بعد در همین جشنواره مستند دیگری پخش شد با عنوان دیپلماسی شکستناپذیر آقای نادری و در آن هم پای یک نفر آدم کاملاً عادی به موضوع مذاکرات هستهای باز میشد.
برد برد و دیپلماسی شکستناپذیر آقای نادری هردو مایههایی کمیک داشتند. اما خوان بی خان تلخ و تراژیک بود. البته برد برد که محسن خانجهانی آن را کارگردانی کرده، ضعفهای زیادی دارد و جذابیت ایده آن در همان دقایق ابتدایی ته میکشد؛ اما دیپلماسی شکست ناپذیر آقای نادری که بهتاش صناعیها، کارگردان فیلم داستانی احتمال بارانهای اسیدی کارگردانیاش کرده، روال تمام نشدنیتری را به عنوان بسترش انتخاب کرده و همه تخم مرغها را در سبد برجام نمیگذارد. آقای نادری با سبیلهای نیچهای و خانواده عجیبش، حسابی مخاطبان جشنواره را سر حال آورد.
اینکه سینمای ایران به موضوع برجام واکنش نشان میدهد جالب، اما طبیعی است ولی نکتهای که بیشتر جلب توجه میکند، حلول موضوع برجام در زندگی عادی و روزمره مردم ماست. دیپلماسی قاعدتاَ باید مسئلهای لوکس باشد که بعضی از شهروندان با دغدغههای غیرمعیشتی روند آن را دنبال میکنند، اما واکنش سینمای ایران (فارغ از انواع قضاوتهای گوناگون آن) نشان میدهد که این موضوع، برای مردم کشور ما تبدیل به دغدغهای روزمره شده و چنان که ما ایرانیها عادت داریم به هر دغدغهای واکنشهایی طنز نشان بدهیم، سینما هم کم کم در حال رفتن به سمت طنازی درباره برجام است.
یادداشت از میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/