به گزارش خبرنگار
احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حرارت در حال بالارفتن؛ تنور در حال داغشدن و ولولهِ اردیبهشتِ 96، آرامآرام در حال شنیدهشدن است! گعدهها و نحلههای سیاسی، هر یک به تکاپو افتاده تا حضوری مثمرثمر و تأثیرگذار در میدان انتخابات ریاستجمهوری داشته باشند. در این میان، راستمنشانِ سیاست ایران هم در مظان توجهات قرار دارند تا از گزینه متبوع خویش رونمایی کنند.
هرچند انتظار بیرونآمدن دود سفید از مقر اصولگرایی عجولانه به نظر میرسد، اما مسألهای که تحلیلگران سیاسی را به خود حساس نموده، احتمال حمایت طیفی از اصولگرایان، از کاندیداتوری «مرد شماره یک تدبیر و امید» است. اظهارات «محمدرضا باهنر» در مقامِ رئیس بزرگترین جبهه سنتی اصولگرایان یعنی جبهه پیروان مبنی بر حمایت از روحانی در انتخابات 96، در صورت عملکرد مثبت وی در سال جاری، این احتمال را قوت بخشیده است.
بله! اصولگرایان و حسن روحانی در یک قاب. موضوعی که چنانچه قبل از انتخابات 7 اسفند 94، از احتمال وقوع آن صحبت میشد، پوزخند کنایهآمیزی بر لبان تحلیلگران مینشست و فرد گوینده به عامیگری سیاسی متهم میشد! اما از قضا، داستان تازه به نقاط جالب خود رسیده است! حال این سوال مطرح میشود: چرا اصولگرایان به سراغ حسن روحانی رفتهاند؟
*** جای دوری نمیره!
تبار سیاسی حسن روحانی به واسطه حضور در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز، ریشه در طیف سنتیهای جناح راست دارد. برای اصلاحطلبانی که در خرداد 92، از سر ناچاری به روحانی نظر کردند و امروز سعی میکنند، منش و روش وی را اصلاحطلبی جلوه بدهند، مطالعه این فصل از زندگانی سیاسی رئیسجمهور، ممتنع و همراه با اکراه است.
در انتخابات 92، اصولگرایان نامآشنایی نظیر علیاکبر ناطقنوری و علی لاریجانی به طور آشکار و ضمنی از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کردند. حتی به گمان برخی کاندیداتوری علیاکبر ولایتی در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری هم حربهای برای شکستهشدن آرای اصولگرایان - به ویژه در حوزه آرای محمدباقر قالیباف - با هدف پیروزی روحانی تلقی شده است.
تاکنون، اصولگرایانِ سابقون نظیر «باهنر» دبیرکل جبهه پیروان، «مصباحیمقدم» سخنگوی جامعه روحانیت مبارز و «سیدمحمد غروی» عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، احتمال حمایت راستها از روحانی را پیش کشیدهاند. باتوجه به پیشینه اصولگرایی روحانی و مواضع انقلابی وی در تحولات مهم سیاسی دهه هفتاد، شاید اصولگرایان با خود بگویند: اگر از روحانی برای تمدید دوران صدارتش بر پاستور حمایت کنیم، جای دوری نمیرود!
*** قصه اندرونی!
با تأیید گزارهِ بندِ فوقالذکر، این ذهنیت و تحلیل در اذهان اصولگرایی شکل میگیرد که چنانچه در انتخابات سال آینده از روحانی حمایت نکنیم، رئیسجمهور، کابینه و به طور کلی قوه مجریه را با دست خود به اندرونی سَرایِ اصلاحطلبان هُل دادهایم! پس بهتر است برای جلوگیری از سوءاستفادهِ جریانِ رقیب، روحانی را فعلا مال خود نگه داریم تا مبادا اصلاحطلبان هوایی شده و بخواهند بذر اصلاحطلبی را در حیات پاستور بپاشند.
*** این نه... پس کی!؟
تا هوای انتخابات ریاستجمهوری به سر کشور میزند، اصولگرایان به سراغ چهرههایی میروند که در ادوار اخیر، پایشان تقریبا به زمین انتخابات دوخته شده است! جریان راست تا حرف از فتحِ پاستور میشنود، یا سراغ این میرود یا آن! چهرهها محدوداند و با وجود آشنایی عمومی، اینرسیِ رقابتیشان میل به کامیابی نشان نمیدهد. اینکه چرا و به چه علت، از حوصله بحث خارج است اما
حسن روحانی انگار گزینهای است که بتواند ناکامی را برای اصولگرایان با پیروزی معاوضه کند.
*** دولتِ ایامِ گذار
دولت یازدهم را نه میتوان اصلاحطلب دانست و نه اصولگرا. روحانی به تبعیتِ از «طبیعتِ اعتدال»، ملغمهای از هر دو جریان را در کابینهاش دور هم جمع کرده است. اصلاحطلبان و اصولگرایان امروز سهمی به نسبت مساوی در دولت دارند. البته این برایشان راضیکننده نیست. از همین رو بازگشتِ تمامیتخواهانه به سَریرِ قدرت، میتواند نقطه اشتراک آنها برای تعیین نوع راهبرد با دولت باشد.
همانطور که نوع نگاه اصلاحطلبان به روحانی، عبور از دوران گذاری است که مقصد و مقصودش، نزدیکی مجدد به حاکمیت است، اصولگرایان هم برای بازگشت به دوران اوج خود در فاصله سالهای 82 تا 92 که میخ هژمونی خود را بر در و دیوار پاستور، بهشت و تا حدی بهارستان کوبیده بودند، نگاهی فراتر از آنچه چپها به دولت تدبیر و امید دارند، نخواهند داشت.
برای همین، برخی از اصولگرایان با نگاهِ اغماضگونه به تفکرات روحانی که بخش مهمی از آن – به ویژه در حوزه سیاست خارجی و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی - برگرفته از اندیشههای آیتالله هاشمی رفسنجانی است، تحقق حضور تام و تمام نه نصفه و نیمه در قوای انتخابیه کشور را در گرو همپیمانی با رئیسجمهور و حمایت از وی در بزنگاه اردیبهشت 96 میدانند.
یقینا حسن روحانیِ نیمه اصولگرا، نیمه کارگزارانی!، قادر است بیش از فردی که هیچگونه ارادتی به اصولگرایی ندارد، راستهای سیاسی را از حضور در قدرت، منتفع سازد.
اصلاحطلبان چندان مایل به قرابت اصولگرایان با حسن روحانی نیستند؛ چون این موضوع موجب نادیدهگرفتهشدن نقش آنها در معادلات سیاسی رئیسجمهور میشود. تجربهِ برجام و حمایت تمامقد علی لاریجانی از مذاکرات هستهای، باعث شده تا امروز، چشمان رئیسجمهور به فروغِ گیرایِ رئیس مجلس دوخته شود و به هیچ چیز جز او نگاه نکند! برای همین، بسیاری تحلیل کردند و قلم زدند: «روحانی در جریان انتخاب ریاست مجلس، از میان دو گزینه عارف و لاریجانی، روی گزینه دوم کلیک کرد!»
انتصاب «حسینعلی امیریِ» اصولگرا به معاونت پارلمانی رئیسجمهور هم موید این بحث است که سکاندار پاستور، حتی در امور مربوط به مجلس، به اصولگرایان بیش از اصلاحطلبان میدان میدهد. روحانی یقینا در زمین سیاستورزی، از میان اصولگرایانِ در دلِ حاکمیت نفوذیافته و اصلاحطلبانِ گرفتار در جاده سنگلاخیِ بازگشت به قدرت، اولی را برمیگزیند.
از طرف دیگر، اصلاحطلبان با خود میگویند: «اگر اصولگرایان قاپِ روحانی را بدزدند! حضور راستها در دولت بعدی پر رنگتر میشود و همان اتفاقی که برای چپهای سنتی در دروان سازندگیِ آیتالله هاشمی رفسنجانی افتاد، این مرتبه برای ما میافتد! اگر در آن دوران، رئیس دولت ششم تحت تاثیر جناح راست سنتی، «علیمحمد بشارتی» را جای «عبدالله نوری» در وزارت کشور و «سیدمصطفی میرسلیم» را جای رئیس دولت اصلاحات در وزارت فرهنگ و ارشاد گمارد، تاریخ تکرار شده و روحانی هم در دولت دوازدهم، جا پای مراد خود میگذارد!»
*** او راضی است...
یقینا حسن روحانی بدش نمیآید تا اصولگرایان هم به صف حامیان او در انتخابات ریاستجمهوری بپیوندند؛ چون در این شرایط، هم جبهه یارانش پُر بارتر میشود و هم اینکه اساسا پروژه بالقوه «عبور از روحانی» از سوی اصلاحطلبان را - باتوجه به تحلیل بندِ قبل و همچنین نداشتن آلترناتیو مناسب و موجه برای روحانی - به کُل، خنثی میکند. با این احتساب، روحانی هم راست - به جز جبهه پایداری و تفکرات نزدیک به این جبهه - را برای خودش دارد و هم چپ را! او امروز راضیترین رجُل سیاسی ایران است.
گزارش از حسام رضایی
انتهای پیام/
ای کاش میشد آقای حسن روحانی سالیان سال رئیس جمهور ایران می ماند ای کاش !