سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر كرد؛

سند اعترافات عامل ترور مقام معظم رهبری در سال 60

مركز اسناد انقلاب اسلامی، سند اعترافات عامل ترور مقام معظم رهبری در سال 60 را منتشر کرد.

به گزارش حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مركز اسناد انقلاب اسلامی، سند اعترافات عامل ترور مقام معظم رهبری در سال 60 را منتشر کرد.

مسعود تقی‌زاده از عوامل ترور مقام معظم رهبری در سال 60 می‌گوید: طرح استفاده از ضبط صوت برای عملیات از قبل توسط مهدی [محمد متحدی] مطرح شده بود، چون من برای یك خبرنگار ژاپنی كار می‌كردم، از طریق ترمه او و چند بار برای مصاحبه مطبوعاتی پیش بهشتی هم می‌رفتند و معمولاً خبرنگارها ضبط صوت را روی میز می‌گذاردند. این فكر به نظر مهدی [محمد متحدی] رسیده بود. این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در كارهای معادیخواه یا موسوی اردبیلی خیلی فكر مهدی را مشغول كرده بود. 

پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از عملیات 6 تیر 1360 كه موجب زخمی شدن حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای شد، نیروهای دادستانی انقلاب توانستند ردهایی از گروه "رهروان فرقان" را در مشهد بیابند و در شهریور 1360 محمد متحدی و مسعود تقی‌زاده دو تن از عوامل بمب‌گذاری مسجد ابوذر دستگیر شدند. مسعود تقی‌زاده در طول بازجویی‌ها به تفصیل سخن گفت اما محمد متحدی به جز چند خط سخنی نگفت و در دادگاه نیز حاضر به دفاع از خود نشد.

"امیرمسعود تقی‌زاده" در اعترافاتش درباره نحوه ترور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در 6 تیر ۱۳6۰ در مسجد ابوذر می‌گوید: «طرح استفاده از ضبط صوت برای عملیات از قبل توسط مهدی [محمد متحدی] مطرح شده بود، چون من برای یك خبرنگار ژاپنی كار می‌كردم، از طریق ترمه او و چند بار برای مصاحبه مطبوعاتی پیش بهشتی هم می‌رفتند و معمولاً خبرنگارها ضبط صوت را روی میز می‌گذاردند. این فكر به نظر مهدی [محمد متحدی] رسیده بود. این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در كارهای معادیخواه یا موسوی اردبیلی خیلی فكر مهدی را مشغول كرده بود.



یك طرحی را برای من كشیده بود كه از روی آن یكی را درست كنم و آن یك مكعب مستطیل بود كه در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلی متری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه آن كه من به یك تراشكاری دادم و حتی وی مشكوك شده بود و گفته بود كه این برای اسلحه است و من با هزار مكافات و توجیه بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز كار روی آن چیزی درست كرده بود؛ به قراری كه چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرا می‌داد (در هر سوراخ یك عدد) و سپس یك صفحه را كه چهار میخ به آن وصل كرده بود و توسط یك محور وسط این صفحه را به سمت مكعب مستطیل می‌كشید كه اگر ضامن را كشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌كردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌كردند. البته به نظر درست بود ولی وقتی من و رضا در جاده سولیقون آن را هرچه امتحان كردیم عمل نكرد.

اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود كه عمل نكرد. وقتی دفعه دوم كه مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نكشیده‌اید، با رضا رفتیم باز هم نتیجه نداد. به این ترتیب مسئله مانده بود تا اینكه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یك سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود كه در ضبط ترور آیت‌الله خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان كرده بودم و خوب هم عمل كرده بود. البته به غیر از من مهدی خودش امتحان كرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ كه قطرش حدود یك سانتی‌متر بود یك سوراخ كه منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه بلبرینگ روی آن ریخته و با یك ... دایرهای پلاستیكی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌كردند!


این ضبط در مرحله اول برای موسوی اردبیلی در نظر گرفته شده بود كه هر شب جمعه در مسجد كنار خانه‌اش سخنرانی و تفسیر داشت و مهدی به حسن گفته بود كه چون او تفسیر قرآن می‌كند كار در آن زمان از نظر بیرونی خیلی تبلیغ بدی می‌شود، به همین دلیل دفعه بعد من رفتم و دیدم كه امكان دارد كه كار با ضبط انجام دهیم، بنابراین برای هفته بعد مهدی ضبط را تهیه كرده بود ولی درست همان هفته وی بنا بر یك عزا یا عیدی به مشهد رفته بود و نشد. تا اینكه مطع شدیم آیت‌الله خامنه‌ای در یك محل یك برنامه پرسش و پاسخ دارد.

من روز قبل برای شناسایی مسجد رفته و فردایش با ضبط به محل رفتم. قبلاً مهدی آن را با چراغ امتحان می‌كرد و خوب عمل می‌كرد ولی روز عمل صبحش كه من چند دفعه آزمایش كردم، متوجه شدم كه زیاد هم قابل اعتماد نیست و با كمی تكان از حالت معمولش بیرون می‌آید.

به هر حال من ظهر به مسجد رفتم و دیدم كه یك نماز به امامت خود آیت‌الله خامنه‌ای خوانده و نماز بعدی را هم من شركت كردم و سپس وقتی ایشان برای سخنرانی به پشت میز بزرگی كه قرار داشت رفت٬ من بعد از یكی دو دقیقه ضبط را به كار انداخته و جلوی ایشان گذاشتم.

البته چون میز بزرگ بود و برای برداشتن كاغذ سؤال‌ها به آن طرف و این طرف خم می‌شد، من امكان اینكه به هدف بخورد را زیاد نداشتم و دیگر اینكه چون ترس داشتم، قبل از رسیدن نوار به آخر بمب عمل كند هر چه سریع‌تر به كناری رفته و جوراب‌هایم را پوشیدم و سپس به توالت رفته و از آنجا خارج شدم و از كوچه‌ پشتی به میدان ابوذر كه فولكس را آنجا گذاشته بودم رفتم و از محل دور شدم.»

پس از این بازجویی‌ها و اعترافات متهمین به جرم‌های خود، دادگاه انقلاب تهران به ریاست آیت‌الله محمدی گیلانی، مسعود تقی‌زاده و محمد متحدی را پس از محاكمه به اعدام محكوم كرد و حكم اعدام در تاریخ 1360/11/18 در محل برگزاری نماز جمعه تبریز به اجرا درآمد.

انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.