به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، به همت دوستان دردهای کهنه التیام نیافتند بلکه تجدید تمدید و اضافه شدند. این درد و دل یکی از اهالی قصران و عاشقان طبیعت رو به زوال ان است.
کمتر پیش می آید تا هنگام معرفی قصران و آبادیهایش سعی در توضیح و شرح حوادث ناگواری کنیم که پیامش تنها زوال این بخش زیبا از سرزمین مادری در پیش چشمان مان باشد. عموما می کوشیم تا شرحی زیبا از آن ارائه کنیم و قصران را جایی پربها ارزشمند و البته نابود نشدنی جلوه دهیم. می کوشیم تا بهترین عکسهای قصران را سفارشی برای دوستانمان پست کنیم و آنرا زیبا معرفی کنیم .
اما واقعا قصران همانی نیست که نشان میدهیم. مطمئنا با کمی نگاه جستجو گر میبینیم که قصران بطور جدی در حال نابودیست. پای صحبت کودکان هم که بنشینی تغییرات شگرف محیطی و زخمهایی که بر پیکره قصران فرود امده را براحتی برایت شرح میدهد چه رسد به مسن ترها و تمام این خسارات جبران ناپذیر مستقیما ناشی از کوته بینی و عدم اطلاع صحیح از حقایق است. اغلب شواهد را میبینیم اما کور و کر از کنار همه تغییرات میگذریم.
مدت مدیدی است که عموم مردم قصران دلخوش به جاده اسفالته ای شده اند که هر روز با بهانه ای جدید در پی تعریض آن هستند و به خیال خودشان اقتصادشان را زیرو رو میکند.
جاده ای که در انتهایش با باز شدن به جاده چالوس تبدیل به یک پارکینگ چند ده کیلومتری زجر آور شده که بار ترافیکی جاده مواصلاتی کشوری را آنهم فقط و فقط به دلیل ناتوانی و شفافیت دستگاه های مدیریتی و اجرایی تا مدتی نا معلوم تا زمان افتتاح بزرگراه تهران شمال بدوش قصران انداخته است.
در این میان برخی دست اندرکاران و منصب داران بی ظرفیت که در این منطقه به مدد ارتباطات فامیلی و محلی و نه به دلیل سوابق مدیریتی علمی برسر کارند با نرمش غیر قابل گذشت در برابر جریانهای ناسالم و خصوصا سرمایه داران سودجو آب پاکی را بر دست مردم منطقه ریخته اند. در جایی از مسیر آسفالته قصران تابلویی با شرح طراحی و ساخت جاده تهران شمشک در طی دو سال از 1312 وجود دارد و در قیاس با تعریض چند ده ساله جاده با صرف هزینه گزاف بی شک نتایج خوب و درخشانی را نمی توان گرفت.
سوال اینجاست که چرا به جای حذف عوارض و موانع ترافیک مانند رستورانهای مزاحم در مسیر و سامان دادن آنها دائما جاده را با نابودی درختان و مراتع تعریض میکنند. حال آنکه فرض بر وجود ترافیک سنگین در 30 روز سال مابقی 335 روز دیگر جاده بدون ترافیک رها شده و هزینه نگهداری آن بعهده مردم است. با کمی جستجو در اینترنت میتوان دید که بعضی جاده های بین المللی در اروپا بسیار کم عرض تر از جاده های فعلی در قصران هستند و بار ترافیکی انها با برنامه ریزی و آموزش بدرستی هدایت میشود ولی روند به اصطلاح توسعه این مسیر در قصران بی شک تا آسفالت کل دره و حوزه آبریز جاجرود ادامه خواهد یافت و اهالی شورای محترم شهرها و روستاهای تابعه و شهرداری های محترم مجریان ان خواهند بود.
با کمی دقت در گوشه و کنار قصران خیلی چیزها عایدمان میشود اینکه مثلا شهرداری شمشک جاده را تعریض میکند و نخاله را بالاتر از تنگه میگون به رودخانه میریزد و البته سد لتیان هم علی القاعده نبایستی پر از خاک بشود.
اینکه کل منطقه مملو از پسماندهای توریستهای بی نزاکتی شده که خانه را بی صاحب خانه یافته اند و تلاشی برای اموزش و برخورد قانونی با آنها نمیشود.
اینکه کوهخوران مشغول به کارند و در حاشیه رود هتل ساخته میشود و در نهایت نشانی از پیروزی قانون گریز بر قانون است.
اینکه عده ای سودجو با رستورانها و پارکنیگ چی هایشان مزاحم حرکت روان ترافیک در منطقه هستند و کسی هم زورش به انها نمی رسد.
اینکه در منطقه توریستی قصران شن و ماسه دزدی میشود و جربان مجوزهایشان را از درون منصب داران محلی میتوان گرفت.
اینکه مراتع منطقه بشدت تحلیل رفته ولی تعداد گوسفند بیشتری در منطقه در حال چرا هستند و عده بیشتری از مردم بظاهرعلاقمند به طبیعت در حال ریشه کن کردن بعضی از ارقام علوفه مرتعی هستند و ادارات ذی ربط در خواب خرگوشیند.
اینکه تمامی ان دره های باصفای قصران که روزی پر از طراوت و صدای پرندگان زیبا بود آلوده به انواع نخاله ساختمانی پلاستیک و ... رها شده و همه چیز امن و امان است.
اینکه صدای شغالهای قصران با واق واق سگهای شهرنشینان مهاجم به منطقه جایگزین شده و سگهایشان انقدر زادو ولد کرده اند که اساسا بگونه ای جدید از حیوانات وحشی قصران بدل شده اند و در دسته های چندتایی باهم حرکت میکنند و خطرآفرین شده اند.
اینکه آنقدر مجوزهای رنگارنگ ساخت به سرمایه داران داده شده که تامین آب آشامیدنی اهالی بومی نیز با ابهام رو برو شده. اینکه بیش از 15 درخت کهن سال، زیبا و ارزشمند در دره سرخ بندی میگون یکروزه قطع میشود و اب از اب تکان نمیخورد.
و اینکه تمام بدبختی قصران زیر سر بی خیالی و بی ارادگی خود اهالیست و در نهایت در بهشتشان مدفون میشوند.
تا بحال اندیشیده ایم که قصران میتواند بهشت کونوردانی باشد که مبلغی متعارف را پرداخت کنند و اداره کوهستان و ارائه خدمات از راه همان درامد ها باشد. اینکه قصران قطبی در پرورش گیاهان کمیاب کوهستانی باشد که در اروپا با قیمت بسیار بالا خریداری بشود. اینکه قصران منطقه نمونه ترافیکی کشور و جایگاه آموزشی ملی بشود. اینکه جایی باشد که توریست هایش آب چشمه ای زلال را بجای آلودگی های ساختمانی تجربه کنند. اینکه مسیرهای جدید و متعددی برای دوچرخه سواری کوهستان اسکی و... در نطر گرفته شود و قصران قطب صنعت ورزشی بشود.
تمام اینها شدنیست اگر مطالباتمان را تغییر بدهیم، چشمانمان را باز کنیم، از الگوی درست و مدرن کپی برداری کنیم، با خاطی برخورد کنیم و با آموزش به خود و دیگران راه پیشرفت را هموار کنیم.
اینها فقط بخش اندکی از کل ماجراست و هرکس از ما به اندازه ای از آنها باخبر است. سخنم با شهردار و شورا و غیره نیست چون انها بارها عملا اثبات کرده اند که ابدا دلسوز نیستند و فقط برای خودنمایی گاهی رنگ رخسارشان سرخ میشود و ژست دردمندان خردمند را میگیرند و برای تصدی پستهای پر اب و نان تر مثلا با معاون رئیس جمهور و یا با مذاکره کننده ارشد هسته ای عکس میگیرند. روی سخن این حقیر با شمای خواننده علاقمندیست که هر روز با دیدن نابودی خاطراتت آتش میگیری ولی هنوز ساده و خوشبین هستی. رک بگویم دیگر چیزی تا پایان زیبایی نمانده.
منبع: افکارنیوز
انتهای پیام/