سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارشی از بدهکاری‌های اخلاقی ایالات متحده

جنایت‌هایی که آمریکا به خاطر آنها باید عذرخواهی کند

سفر اوباما به هیروشیما بار دیگر موضوع عذرخواهی دولت آمریکا را به دلیل این فاجعه و سایر جنایاتی که علیه ملت‌ها و کشورهای دیگر مرتکب شده است،‌ مطرح کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سفر اوباما به هیروشیما و ادای احترام به قربانیان حمله اتمی آمریکا در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم بار دیگر موضوع عذرخواهی دولت آمریکا را به دلیل این فاجعه و نیز سایر جنایات بین‌المللی که علیه ملت‌ها و کشورهای دیگر مرتکب شده است،‌ مطرح کرد.

جمعه گذشته باراک اوباما، به عنوان اولین رئیس‌جمهور آمریکا که هنوز در مسند قدرت است از هیروشیما بازدید کرد، شهری ژاپنی که آمریکا با یک بمب هسته‌ای آن را در سال 1945 به ویرانه تبدیل کرد. اگرچه در این بمباران هسته‌ای حدود 150 هزار غیرنظامی و مردم عادی ژاپن کشته شدند، اوباما نیز سنت سایر رؤسای جمهور آمریکا طی بیش از نیم قرن گذشته را حفظ کرده و عذرخواهی نکرد.



چرا پس از 70 سال آمریکایی‌های به خاطر این کشتار مهیب عذرخواهی نمی‌کنند؟ بهانه رایج در رسانه‌ها این است که بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناکازاکی سریع‌ترین راه برای پایان بخشیدن به جنگ جهانی دوم بود – مناقشه‌ای که تا آن زمان جان میلیون‌ها نفر را گرفته بود.

اما همانگونه که واشنگتن‌پست نیز می‌نویسد، استدلال دیگری وجود دارد که شایع‌تر و حتی شاید قانع‌کننده‌تر است: عذرخواهی چیزی نیست که آمریکا یا سایر کشورها انجام دهند. جنیفر لیند، استاد دانشکده دارتموث و نویسنده کتاب «دولت‌های متأسف: عذرخواهی در سیاست بین‌المللی» می‌گوید: «ما هیچ وقت عذرخواهی نمی‌کنیم.» این امر مختص به آمریکا هم نیست، لیند می‌افزاید: «کشورها در کل به خاطر اعمال خشونت علیه کشورهای دیگر عذرخواهی نمی‌کنند» البته در این میان آلمان، و در درجه‌ای کمتر ژاپن خود را از این قاعده خارج کرده‌اند.

اما آمریکا به خاطر چه جنایت‌های دیگری باید عذرخواهی کند. در اولین قسمت از گزارش حاضر به چهار جنایت بین‌المللی آمریکا می‌پردازیم که دولت این کشور سال‌ها و حتی قرن‌ها است که از عذرخواهی درباره آنها اجتناب می‌ورزد.

عملیات کارگر مزرعه

طی جنگ ویتنام دولت آمریکا حدود 12 میلیون گالون «عامل نارنجی» را در عملیات کارگر مزرعه بر فراز مناطقی در ویتنام، کامبوج و لائوس پاشید تا پوشش گیاهی که نیروهای ویت‌کنگ و ویتنام شمالی در میان آن پنهان می‌شدند و همچنین منابع غذایی این نیروها را از بین ببرد.



دولت ویتنام می‌گوید 4 میلیون نفر از شهروندانش در معرض عامل نارجی قرار داشته‌اند و در حدود 3 ملیون نفر هم بر اثر آن دچار بیماری شده‌اند. این ارقام شامل کودکان افرادی که در معرض این گاز قرار گرفته بودند نیز می‌شود.

صلیب سرخ ویتنام اعلام کرده حدود 1 میلیون نفر از مردم این کشور به دلیل مسمومیت ناشی از عامل نارجی دچار معلولیت جسمی یا سایر مشکلات فیزیکی شده‌اند.

در دهه 1970، مقادیر زیادی ماده دیوکسین در شیر مادران در ویتنام جنوبی و نیز خون سربازان آمریکایی که به این کشور اعزام شده بودند کشف شد.



در حدود 17.5 درصد – 3 میلیون و 100 هزار هکتار – از مناطق جنگلی ویتنام در دوران جنگ با عامل نارنجی مورد حمله واقع شدند، اقدامی که تعادل زیست‌محیطی منطقه را شدیدا مختل کرد.

اگرچه آمریکا گهگاه ارتباط بین عامل نارجی و مشکلات جسمی را به چالش کشیده اما تاکنون بیش از 100 میلیون دلار برای پاک کردن بقایای این ماده شیمیایی در کشورهای مورد استفاده هزینه کرده است. کنگره نیز اغلب مبالغ کمتری به برنامه‌های بهداشتی و ناتوانی جسمی افرادی اختصاص داده که دچار تبعات عامل نارنجی شده‌اند. با این حال، آمریکا هیچگاه به خاطر استفاده از عامل نارنجی عذرخواهی نکرده است.

عملیات آژاکس

در سال 1953 میلادی (1332 شمسی) دولت منتخب محمد مصدق، نخست‌وزیر ایران، در کودتایی که توسط سازمان‌های جاسوسی آمریکا و انگلستان طراحی شده بود برکنار شد و دوره‌ای جدید از اختناق و دیکتاتوری در ایران آغاز شد که تا 25 سال بعد و پیروزی جمهوری اسلامی ایران ادامه یافت.



مصدق سعی داشت که حساب‌های شرکت نفتی آنگلو-ایرانیان (AIOC)، شرکتی انگلیسی که بعدها به بریتیش‌پترولیوم (BP) تغییر نام داد،‌ را مورد حسابرسی قرار داده و مفاد قرارداد دسترسی این شرکت به ذخایر نفتی ایران را تغییر دهد. متعاقب اجتناب شرکت انگلیسی از همکاری با دولت ایران،‌ مجلس رأی به ملی‌ ساختن اموال شرکت و اخراج آنها از ایران داد.

سازمان سیا در اسنادی که هم‌اکنون از وضعیت محرمانه خارج شده‌اند، تأیید کرد که سرنگونی مصدق «تحت هدایت سازمان سیا به عنوان یک اقدام سیاست خارجی آمریکا که در بالاترین سطوح دولت تأیید شده است» با کمک سرویس‌های جاسوسی انگلستان انجام گرفت.

مادلین آلبرایت، وزیر خارجه پیشین آمریکا، در سال 2000 گفت: «این کودتا به وضوح عقبگردی در توسعه سیاسی ایران بود. و به آسانی می‌توان دانست که چرا بسیاری از ایرانی‌ها از دخالت آمریکا در امور داخلی‌شان ناراحت هستند.»



کرمیت روزولت (Kermit Roosevelt)  در کتابش با عنوان «کودتای متقابل: تلاش برای کنترل ایران» می‌گوید دیکتاتور ایران از این کودتا قدردانی کرد. «من پادشاهی‌ام را مدیون خدا، مردمم، ارتشم و شما هستم! منظور وی از شما، من و دو کشور – بریتانیا و آمریکا – بود که من نمایندگی‌شان را بر عهده داشتم. همه ما قهرمان شده بودیم.»

با این حال، آمریکا و بریتانیا هیچگاه برای نقشی که در این کودتا ایفاء کردند عذرخواهی نکردند، دولت اوباما اخیرا اعلام کرده که برنامه‌ای برای عذرخواهی به دلیل همدستی در این کودتا نداشته و نخواهد داشت.

کودتای شیلی

آمریکا همچنین در کودتای خونین سال 1973 در شیلی که منجر به سرنگونی ساوادور آلنده، رئیس‌جمهور منتخب و قانونی این کشور شد، دست داشت. در پی این کودتا ژنرال پینوشه به مدت 17 سال زمام امور کشور را به دست گرفت، دورانی که آکنده از ربودن مخالفین، شکنجه و یا قتل آنها بود. سازمان سیا مدعی شده که هیچگونه نقش مستقیمی در این کودتا نداشته اما تأیید کرد که با ریاست‌جمهوری آلنده مخالف بود.



در سال 1977،‌ برادی تایسون (Brady Tyson)، نائب رئیس‌ هیأت آمریکا در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در ژنو، سعی کرد تا به خاطر همدستی آمریکا در این کودتا عذرخواهی کند اما وزارت خارجه آمریکا به سرعت از اظهارات وی اعلام برائت کرد. زمانی که اوباما در سال 2011 به شیلی سفر کرد، درخواست یک خبرنگار شیلیایی برای عذرخواهی را رد کرده و گفت: «تاریخ روابط بین آمریکا و آمریکای لاتین در برخی زمان‌ها دارای فراز و نشیب زیادی بوده است. اما ما در تاریخ‌مان به تله نیفتاده‌ایم.»

پیتر وین، مورخ، به «مدارک گسترده‌ای» دال بر همدستی آمریکا در کودتای شیلی دست یافت. وی اظهار داشت که حمایت پنهانی آمریکا برای مهندسی کودتا و همچنین تحکیم قدرت رژیم پینوشه ضروری بود. پیتر کورن‌بلو با اشاره به اسنادی که در دولت کلینتون از حالت محرمانه خارج شدند، تأیید می‌کند که سازمان سیا شیلی را بی‌ثبات کرده و به ایجاد شرایط مناسب برای کودتا کمک کرد. نویسندگان دیگری نیز به دخالت سازمان‌های جاسوسی وزارت دفاع آمریکا اشاره می‌کنند. مأموران آن موشک‌هایی را که در بمباران کاخ ریاست‌جمهوری شیلی مورد استفاده قرار گرفتند، تحویل کودتاگران داده بودند.



در جریان کودتای شیلی سالوادور آلنده به همراه ده‌ها نفر از یارانش در حمله‌ای که به کاخ ریاست‌جمهوری انجام گرفت کشته شد. پس از قدرت گرفتن ژنرال آگوسته پینوشه، رهبر کودتاگران، حکومت خفقان و سرکوب در شیلی مستقر شد. طی سال‌های دیکتاتوری پینوشه هزاران نفر دستگیر، شکنجه و ناپدید شدند.

هولوکاست آفریقا

کنگره آمریکا در سال 2009 از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار به دلیل برده‌داری عذرخواهی کرد. البته عبارات این عذرخواهی به صورتی جمله‌بندی شده بودند که نتوان از آن برای درخواست غرامت استفاده کرد. اما آیا از کشورهای آفریقایی که وضعیت امروزشان حاصل تجارت برده‌داری در گذشته است، عذرخواهی انجام گرفت؟

هیچگاه. بیل کلینتون در سفری که در سال 1998 به اوگاندا داشت تا نزدیکی‌ عذرخواهی پیش آمد. وی در مقابل جمعیتی در روستایی بیرون از کاپالا، پایتخت اوگاندا، گفت: «در زمان‌ گذشته وقتی که هنوز یک کشور نشده بودیم، آمریکایی‌های اروپایی‌تبار از ثمره تجارت برده بهره بودند. و کار ما اشتباه بود.»



در آن زمان، منتقدین به سرعت اعلام کردند که این اظهارات بیشتر نشان دهنده تأسف و پشیمانی هستند نه یک عذرخواهی رسمی. مکان این اظهارات نیز عجیب بود. بیشتر برده‌ها از غرب آفریقا آورده شده بودند نه اوگاندا. کلینتون یک هفته پیش در سنگال بود، جایی که اینگونه اظهارات می‌توانست وزن بیشتری داشته باشد.

تخمین زده می‌شود که در حدود 40 الی 100 میلیون نفر به طور مستقیم تحت تأثیر پدیده بردگی از طریق مسیرهای آتلانتیک، دریای عرب و ماوراء صحرا قرار گرفتند. برخی تاریخ‌نگاران بر این باورند که مجموع تلفات انسانی برده‌های ربوده شده، آنهایی که در مسیر حرکت به سمت سواحل آمریکا جان خود را از دست دادند و آنهایی که در حملات شکار برده کشته شدند، بیش از 66 الی 76 میلیون نفری است که در پایان دوران بردگی در قاره آفریقا باقی مانده بودند.



در حدود 10 میلیون نفر بر اثر پیامدهای مستقیم تجارت برده جان خود را از دست دادند. هیچ کس آمار دقیق را نمی‌داند: بسیاری در حین حمل و نقل جان خود را از دست دادند، بسیاری از بیماری مردند یا به صورت غیرمستقیم بر اثر فاجعه اجتماعی که در آفریقا پدید آمده بود، جان سپردند.

هر چند تجارت بین‌المللی برده در سال 1808 میلادی ممنوع شد اما تجارت داخلی در آمریکا همچنان ادامه یافت و باعث شد تا جمعیت برده‌ها تا پیش از ممنوعیت برده‌داری به چهار میلیون نفر برسد. در سال 1860 از میان 1 میلیون 515 هزار و 605 خانواده‌ای که آزادانه در پانزده ایالت زندگی می‌کردند نزدیک به 400 هزار خانواده (تقریباً یک چهارم) آن‌ها برده داشتند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.