سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ناگفته‌های شکنجه‌گاه هولناک پدر جنایتکار

هنوز شوک زده است. باور ندارد که برادرش در شکنجه‌گاه پدر خشمگین برای همیشه خاموش شده و خود نیز تنها با دعاهای مادر از پرتگاه مرگ به زندگی بازگشته است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فاطمه 17 ساله که در آستانه سال جدید همزمان با خارج شدن از کما سیاهپوش شد در حالی که هنوز از جراحات و شکستگی‌های  ضربات پدر در آن شب شوم رنج می‌برد، از زندگی پررنج و لحظاتی که هیچ کس جز او شاهد آوار ضربات پدر بر بدن نحیف برادر نبود پرده برداشت. به گزارش پرونده هفدهم فروردین ماه سال گذشته جنایت هولناکی در شهرک مصطفی خمینی شهریار اتفاق افتاد. یکی از ساکنان محلی در تماس با پلیس اعلام کرد مردی در همسایگی‌شان ساعت‌ها است همسر، دختر و پسرش را زیر شکنجه قرار داده است. مأموران وارد عمل شدند و با رساندن خود به خانه مرد خشمگین با دیدن آثار خون روی در و دیوار و میله  بار فیکس رها شده در وسط اتاق خود را در برابر یک حادثه هولناک دیدند. بدین ترتیب بازپرس اصغر احمدی، کشیک ویژه قتل دادسرای شهریار در محل حاضر شد و با اظهارات تکان‌دهنده مادر خانواده، پرونده قتل فجیعانه محمدحسین 12 ساله زیر ضربات بی‌رحمانه پدر شکنجه‌گر در دست تحقیق قرار گرفت. با اظهارات این زن، پدر خانواده که فراری شده بود یک روز پس از حادثه در مخفیگاهش دستگیر و با قرار قانونی روانه زندان شد. دختر 17 ساله این مرد که به کما فرو رفته بود چند روز مانده به عید به هوش آمد و با اینکه شکستگی زیادی در دستان و قفسه سینه‌اش داشت از مرگ حتمی نجات یافت.
 
گفت‌وگو با فاطمه
 
 
فاطمه که هنوز نتوانسته به خانه‌اش بازگردد در حالی که علاوه بر جراحات جسمانی، روحش نیز آسیب زیادی دیده به شوک گفت: هنوز باور ندارم برادرم را از دست داده‌ایم. وقتی از هوش رفتم می‌دانستم او را به بیمارستان بردند اما حتی تصورش را هم نمی‌کردم که محمدحسین دیگر زنده نباشد. نمی‌توانم به خانه‌مان برگردم. در و دیوار آنجا و حتی کوچه‌مان تصویر محمدحسین را جلوی چشمانم می‌آورد و وحشتناک است.

این دختر که همه لحظات آن شب شوم، کابوس هر روزه‌اش شده است با اینکه سعی می‌کند همه چیز را فراموش کند اما ثانیه به ثانیه فریادها و خشم پدر و ناله‌های برادر مدام در گوشش می‌پیچد.

وی درباره آن روز گفت: ساعت حدود 11 شب بود که مادرم از ابزارفروشی پدرم به خانه آمد و به محمدحسین گفت پدرت فهمیده تو 45 هزار تومان ترقه نسیه گرفته‌ای و حسابی عصبانی است. محمدحسین رنگش پریده بود. می‌دانست عاقبت عصبانیت پدر چیست! او با مادرم به مغازه رفتند آن لحظات تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که به خانواده پدرم زنگ بزنم و از آنها کمک بگیرم اما هیچ کدام توجهی نکردند. وقتی محمدحسین به اتاق آمد رنگ به رو نداشت و صورت و دستانش زخم بود از زانویش هم خون می‌آمد. می‌گفت پدرم حتی با یک تبر او را زده است.

خواستم زخم محمدحسین را ببندم که ناگهان پدرم وارد خانه شد و با قفل کردن در ورودی سالن من و محمدحسین را در اتاق تنها گیر انداخت. مادرم پشت در بود کاری از دستش بر نمی‌آمد. پدر دست و پای محمدحسین را با بست پلاستیکی بست و به جانش افتاد. فاطمه که هنوز از یادآوری آن لحظات وحشت دارد، ادامه داد: وقتی دیدم پدرم محمدحسین را رها نمی‌کند و برادرم رمقی برایش نمانده جلو رفتم اما او مرا هم زد و چون جلوی دست و پایش بودم دست‌های مرا هم با پارچه بست و شاید سه تا چهار ساعت هر دویمان را کتک زد. این شکنجه ادامه داشت پدر مادرم از راه رسید و میله بارفیکس را از پدرم گرفت و پس از یک ساعت کلنجار رفتن با او راضی‌اش کرد محمدحسین را به بیمارستان ببرند. محمدحسین گوشه‌ای افتاده بود و ناله می‌کرد که بعدها شنیدم به بیمارستان نرسیده و جان باخته است.

این دختر که زنده ماندن خود را معجزه می‌داند، گفت: من بعد از رفتن پدر و مادرم به سختی توانستم روی پایم بایستم که عمه و مادربزرگم به خانه‌مان آمدند و شروع به تمیزکردن آثار خون‌ها کردند. وقتی خاله و مادربزرگم – مادر مادرم- آمدند خواستند مرا با آژانس به بیمارستان ببرند که پدرم رسید و به زور مرا سوار ماشین خودش کرد. آخرین چیزی که پیش از بیهوش شدن به یاد دارم این است که خودرو در جایی متوقف شد و در حالی که چشمانم سیاهی می‌رفت سرم چند باری به مانعی مثل جدول کنار خیابان خورد و به کما فرو رفتم.

فاطمه بعد از به هوش آمدن تنها یک بار با پدرش تلفنی صحبت کرده که می‌گوید جز تهدید هیچ چیزی نبود: «یادم نمی‌آید که از بچگی تا به حال وجود پدرم به زندگی‌ام آرامش داده باشد. از همان کودکی همیشه فریاد بود و بددهنی و ضرب و شتم. حتی آثار زخم و بخیه روی صورتم هم در 5 ماهگی به خاطر کتک‌‌های پدرم ایجاد شده است. حالا هم که بعد از این حادثه و داغ برادرم یک بار از زندان با من تماس گرفت چیزی جز تهدید نبود و باز هم فقط سعی داشت وحشت به دل من بیندازد. دختر نوجوان با این شرایط هنوز نمی‌داند در ملاقات با پدر چه خواهد کرد. او گفت: وقتی یاد ضجه‌های برادرم می‌افتم و چهره بدون ترحم پدر روی چشمانم می‌آید حس می‌کنم فقط قصاص پدرم آرامم می‌کند اما هنوز نمی‌دانم چشم در چشم او چه خواهم کرد و چه کلمه یا جمله‌ای به زبانم خواهد آمد.
 
مادر چه گفت؟
 
 
شاید تنها خاطره شیرینش از زندگی 18 ساله مشترکش با مرد بدررفتار و خشن، لحظه تولد فاطمه و محمدحسین باشد. مادر سیاهپوش با یادآوری آخرین التماس‌های محمدحسین داغش زنده شده و اشک صورتش را پر می‌کند.

یادآوری لحظه‌ای که محمدحسین با سر و صورت خونی از او آب می‌خواست و التماس می‌کرد لباسش را درآورد تا او بتواند نفس بکشد مانند تیری در قلب او فرو می‌رود. این مادر به شوک گفت: هر کس پس از این حادثه به شکلی زندگی‌ام و واکنشم در آن لحظات را تعبیر می‌کند اما هیچ‌کس نمی‌تواند حال آن لحظات من و بچه‌هایم را درک کند. من از اول ازدواجم حتی یک لحظه آرامش نداشتم و به هر بهانه‌ای شوهرم مرا زیر مشت و لگد می‌گرفت. شوهر من معتاد نبود اما بقدری خشن بود که روزگارم سیاه شد. به خاطر بچه‌هایم نمی‌توانستم جدا شوم چون او بچه‌ها را به من نمی‌داد. همه محل از رفتار او در عذاب بودند و هر کس به نوعی از او آزار دیده بود.
این زن ادامه داد: از روزی که این اتفاق افتاد و محمدحسین را از دست دادم فقط دعا می‌کردم فاطمه بماند که خدا او را دوباره به من داد اما او نمی‌تواند فضای خانه را تحمل کند و در خانه اقوام مانده است. زندگی‌ام خیلی سخت شده است. از یک طرف داغ از دست دادن محمدحسین شب و روزم را سیاه کرده و از طرف دیگر مشکلات مالی و بی‌پولی نابود‌مان کرده است. خانواده شوهرم کمکی به ما نمی‌کنند و حتی اجازه نمی‌دهند در مغازه  را باز کنم. در حال حاضر هم با کمک همسایه‌ها و فامیل زندگی‌ام را می‌گذرانم اما نگران مخارج عمل دستان فاطمه هستم.

او که از یادآوری یاد پسرش مدام گریه می‌کرد در پایان صحبت‌هایش گفت: شوهرم حتی یک سر سوزن از کشتن پسرش ناراحت نیست و همه می‌گویند چون او ولی دم است بخشیده خواهد شد اما من به عنوان یک مادر داغدیده از قوه قضائیه می‌خواهم شوهرم را به اشد مجازات برسانند. من یک زن تنها هستم که حالا با یک دختر هیچ پشتوانه‌ای ندارد از مسئولان می‌خواهم حق پسرم را بگیرند و با مجازات همسرم نگذارند خونش پایمال شود. من از روز مرگ پسرم دیگر شب و روز ندارم هر روز را با عکس‌ها و لباس‌های او به شب می‌رسانم و مطمئنم این داغ تا مجازات شوهر بداخلاقم کم نخواهد شد.

منبع: شوک

انتهای پیام/

برچسب ها: شکنجه ، جنایت ، ضرب و شتم
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۸:۳۵ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۵
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش در گنه آدم و حوا فکنم
ناشناس
۰۰:۱۱ ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
معتاده حتما خاك توسرش عوضي اشغال
ناشناس
۰۸:۲۲ ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵
این یارو دیوانست
ناشناس
۲۳:۳۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
دلم آتیش گرفت من خودم یه دختر دارم که حتی طاقت یه لحضه اشک ریختنشو ندارم. تو عمرم دیگه حیون اینجوری ندیدم. خدایا به عزتت قسم این این آشغالو که آبروی نام پدری رو برده رو در دم آتیشش بزن
ناشناس
۱۸:۱۶ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
لعنت خدا به تو ای نا پدر
ناشناس
۱۷:۵۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خوب تکلیف معلوم شد دیگه. اعدامی در کار نیست. چون خانم میگه پول نداریم. اگر پول دیه رو نریزند نمیتونن تقاضای اعدام کنن. باید به صندوق دولت پول بریزی تا کثافتهایی که فقط لیاقتشون مرگه اعدام بشن. شاکی خصوصی همینه. چون مدعی العموم شاکی نیست و شاکی خصوصی بی پوله مجبوره رضایت بده. من میگم صندوق بزاریم. پول دیه رو جمع کنیم بدیم اعدامش کنن. خانم نگران نباش وقتی مرد و به درک رفت اموالش مال شماست به هر حال زن باشی از عهده ی خرج خودت و دخترت برمیای. البته نالایقی که چند ساعت صبر کردی تا این بلا سر بچه ها بیاد و پسرت بمیره. هزار راه بود کمکشون کنی. ای سهل انگار سست. تقصیر داری. تو هم مقصری
ناشناس
۱۵:۵۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
من یه زنم اگه میدادن به من آنچنان بلای سرش میآوردم که اون سرش ناپیدا
ناشناس
۱۵:۴۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
ایشالا هر جا که هستی در جا به درک واصل بشی مرتیکه بی شعور
ناشناس
۱۵:۳۰ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
هنوزم نمیفهمم چرا پدری که بچه اش رو کتک بزنه تو قانون هیچ مجازات خاصی براش درنظر گرفته نشده، به نظرم باید جدای از قصاصی که برای هر کسی که دیگری رو میزنه تعیین شده، یه مجازات یا یه دوره درمانی ویژه یا یه ضمانت آدم شدنی! چیزی به طور خاص برای والدین اینچنینی وجود داشته باشه تا اوناییکه وجدان ندارن اقلا از قانون بترسن...
ناشناس
۱۵:۱۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا لعنت کنه همچین مرد ظالمی رو
ناشناس
۱۵:۰۳ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا لعنتش کنه شیطان صفت
ناشناس
۱۵:۰۲ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعا ک جای تاسف داره...این جانی بویی از انسانیت نبرده وباید اورا اعدام کنند چون که قاتل است ....ودونفر دیگر را سیاه بخت کرده است ....
ناشناس
۱۵:۰۲ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعا ک جای تاسف داره...این جانی بویی از انسانیت نبرده وباید اورا اعدام کنند چون که قاتل است ....ودونفر دیگر را سیاه بخت کرده است ....
ناشناس
۱۴:۵۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
تو هم دروغ میگویی اگر راست میگویی چرا به پلیس زنگ نزدی چرا از همسایه ها کمک نگرفتی یک مادر وقتی جان بچه هایش در خطر باشد میتواند خیلی کارها بکند خود تو هم آدم نرمالی نبودی اگر بودی 18 سال با چنین مردی زندگی نمیکردی بچه ها هدیه خداوند به پدر و مادر هستند باید با تمام قوا از آنها حمایت کرد تو که میدانستی شوهرت انقدر دیوانه است بچه ها را میفرستادی خانه فامیل تا اب از اسیاب بیفتد پدر یا مادر خوب بودن هنر میخواهد که هر کسی این هنر را ندارد و هر پدر و مادری لیاقت فرزند را ندارد
ناشناس
۱۴:۴۲ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
اشکمون در اومد خدا لعنتت کنه که اینقدر پدر ناپدری بودی ایشالله زنده نمونی دوباره رنگ آزادی رو ببینی.
ناشناس
۱۴:۴۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا کنه اعدامش کنن از داعش بدترن
ناشناس
۱۴:۳۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خیلی سخته ادم بداخلاق کنارت باشه
ناشناس
۱۴:۳۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
بسیار غم انگیز بود
باید این حیوان به اشد مجازات برسد
ناشناس
۱۴:۳۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
بسیار غم انگیز بود
باید این حیوان به اشد مجازات برسد
ناشناس
۱۴:۳۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
بسیار غم انگیز بود
باید این حیوان به اشد مجازات برسد
ناشناس
۱۴:۳۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
وای چقد بده اینجوری,بچه باچه زجری مرده,مردتیکه حرومی, بیرحم,ینی بچه ی پنج ماهه روهم زده بوده,واقعاکه,قوانین روبایدجوری تغییربدن که اگه کسی اززوجین اینجوری بودراحت جدابشن,وبچه هادست طرف سالم باشه,خیلی ازاین چیزا دوروبرخودمونم هست,چراکسی رسیدگی نمیکنه؟؟؟
ناشناس
۱۴:۲۳ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعا جای تاسفه...هیچ قانونی برای حمایت از این خانواده و مشابه آن وجود ندارد .مرگ برای همچین آدمی کم است
ناشناس
۱۴:۲۳ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعا جای تاسفه...هیچ قانونی برای حمایت از این خانواده و مشابه آن وجود ندارد .مرگ برای همچین آدمی کم است
ناشناس
۱۴:۱۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
به خدا بی نهایت درد اور بود اشک تو چشام جاری شد
ناشناس
۱۴:۰۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
درست است یکی از اعضا ی ولی دم است ولیکن باهمچین خشونتی که تعریف شده حق این پدر اعدام است.
ناشناس
۱۴:۰۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
فقط اعدام باید بشه
ناشناس
۱۴:۰۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
فقط اعدام باید بشه
ناشناس
۱۳:۵۲ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
اگر این مرد ب خاطر این ک پدر اون پسر ازاد بشه تاسف اوره
ناشناس
۱۳:۳۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
آخه چطور به این جور آدما میشه گفت پدر.حیف نام مقدس پدر که رو همچین آدمایی گذاشته میشه.به شخصه از قوه ی قضاییه تقاضای عدالت دارم
ناشناس
۱۳:۳۵ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
برای قانون گذاری که همچین قانونی گذاشته واقعا متاسفم قتل کرده باید اعدام بشه .مرد و زن نداره که
ناشناس
۱۳:۲۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
اعدامش کنید این کثافت
ناشناس
۱۳:۱۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
فقط ما شهرکیا از مسئولین میخوایم رسیدگی کنن
واقعا خداییش رسیدگی کنن
اون محمد بنده خدا یا اون فاطمه چه گناهی کردم مگه که به این دنیا اومدن؟
یا اون زن چه گناهی به درگاه خدا کرده که باید اینجوری باهاش رفتار شه؟؟؟؟
این عدالت خداس؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۱۳:۰۷ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
این مرد روانی است مناسفانه وتناها چاره او مرگ است وباید قصاص شود اینگه او خود اولیاء دم است یعنی چه یک انسان به طرریق عمد وبا بی رحمی تمام کشته شده اگر اینطور باشد که پدر ومادر اختیار دارند فرزند خود را به قتل برسانند که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد شاید اگر این قتل ناخواسته واتفاقی بود بله ممکن بود یک تخفیف جرمی برای پدر باشد نه اینکه از سر عمد وبا بی رحمی یک نوجوان را اینقدر بزنی تا بمیرد در هیچ دینی در اینگون موارد کوچکترین ترحمی را به قاتل نداده بهترین را این است که اورا از طریق روحی وروانی اینقدر شکنجه کنند تا بمیرد
ناشناس
۱۳:۰۰ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا لعنت کنه این پدر را این از داعش هم بدتره
امیدوارم وزارت بهداشت و شخص اقای وزیر دکتر هاشمی مساعدت کنن و هزینه های این خانواده داغدار و زجر کشیده رو تامین کنن .
ناشناس
۱۲:۵۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
سلام خیلی حادثه درد ناکی بود و هر انسانی رو بهت زده میکنه
من از اصفهان هستم ودوست دارم اگه کمکی از دستم در مورد این خانواده بر میاد انجام بدم (کمک مادی)
ناشناس
۱۲:۵۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
قلبم درد گرفت اگه عدالتی وجود داره باید مثل یه سگ بکشن پدرش اولیا دم چیه جون یه انسان گرفته باید قصاص بشه اگه نشه باید به عدالت شک کرد یعنی واقعا خدا بخاطر اینکه اولیا دم از گناه پدر میگذره؟
ناشناس
۱۲:۵۵ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
جنایت جنایته مگه میشه من فرزندوهمسرم راهربلایی که بخوام سرشان بیارم مگه اسیروبرده هستن.ا
ناشناس
۱۲:۵۵ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
اون پدر که چه عرض کنم حیوان باید مجازات بشه.البته حیوان هم با بچش این چنین نمیکنه
ناشناس
۱۲:۴۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
یعنی چون پدر بوده حق شکنجه و کشتن بچه ش رو داشته؟؟؟؟؟؟؟؟ یعنی صرفا به خاطر ولی دم بودن اونو میبخشه؟؟؟این آدم پاش برسه بیرون همون زن و دختر نیمه جون رو هم میکشه!
ناشناس
۱۲:۳۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدایاااا,خودت ب اون مادر و دختر صبر بده,خیلی داغ بزرگیه
ناشناس
۱۲:۳۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا صبرتون بده اون پدر به نظر من یک داعشی بیشتر نبوده
ناشناس
۱۲:۲۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خوب است که امروز برای کمک به این خانواده دردمند و مجازات یک فرد روانی خطرناک همه اقشار این کشور یک کمپین دادخواهی و هواداری از این خانواده را راه اندازی کنیم تا روز دیگری این حوادث برای هموطنان دیگر تکرار نشود
ناشناس
۱۲:۲۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خداییش این زن و بچه هاش سختی زیاد کشیدن
نه اینکه پول نداشتن اتفاقا شوهرش خیلیم پول داره و خونه و زندگی و مغازه درست و حسابی هم داره ولی خودتون خوندید که چه خبر بوده
آیت (پدر اون بچه ها و همسر زن)باید با اشد مجازات محاکمه بشه چون سره چند هزارتومن پول ترقه واسه چهارشنبه سوری این بلا رو سره بچش آورد
پس نشون میده این مردی که این همه ثروت داره سره چی زن و بچش سختی میکشن و کشته شد اون طفل معصوم
ناشناس
۱۲:۲۰ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
یعنی ی پدر اجازه کشتن پسرش رو داره و.مجازات نمیشه؟؟؟؟
ناشناس
۱۲:۱۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
من بعنوان یک پدر که پسری 9 ساله دارم عاجزانه تقاضا میکنم این انسان نما را هر چه سریعتر از صحنه ی روزگار خارج کنند تا لااقل دخترش نفس راحتی بکشد.......
ناشناس
۱۲:۱۴ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
باید اعدام شه حیوون وحشی
ناشناس
۱۲:۱۰ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا لعنتش کنه واقعا ناراحت شدم تموم تنم لرزید خودم وتو اون لحظه فرض کردم الهی خدا عذابشو زیاد کنه پدر بی رحم ووحشی صد رحمت به حیوون درنده اینجور ادما حیوون گفتن براشون زیاده خدا ازش نگذره طفلی پسره خانواده
ناشناس
۱۲:۰۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
خدا بهت صبربده ای مادر وخواهره گرامی واقعان لحظه سختی بوده واصلان نباید اون مرد بخشیده بشه
ناشناس
۱۲:۰۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
متأسفم برای کسانی که از پدری فقط نام آن را به یدک میکشند
ناشناس
۱۲:۰۱ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
ای خدا لعنتش کنه
ناشناس
۱۱:۵۸ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
واقعا ناراحت كنندس. مگه ميشه يه پدر انقدر بى عاطفه
باشه. خدا لعنتش كنه. چقدر درد كشيدن اين بچه هاى بى گناه.
ناشناس
۱۱:۵۶ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
فقط اعدام حق این حیوان است
ناشناس
۱۱:۵۲ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
اینگونه
پدری که با فرزند خود چنین میگن باید بمیرد
ناشناس
۱۱:۴۹ ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵
چ پدر بیرحمی