به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در خانه، سر كار یا حتی داخل ماشین یا مترو، آنقدر احساس بدبختی، پوچی و بی هدفی می كند كه تمام امور روزمره زندگی برایش سخت و طاقت فرسا شده، خودش خبر ندارد اما تهدید خاموشی به نام «افسردگی» بر زندگی اش سایه انداخته است.
اكرم یكی از میلیون ها آدمی در كشور است كه به یك اختلال روان مبتلا شده، اختلالی كه تقریبا از هر چهار نفر در كشور، یك نفر مبتلا به آن است.
روند ابتلا به اختلالات روان در كشور، قابل ملاحظه است، براساس آخرین پیمایش ملی كشور(89 تا 90)، آمارها در گروه سنی 14 تا 65 سال نشان می دهد كه 23.6 درصد مردم از یك اختلال روان رنج می برند، رقمی كه به گفته صاحبنظران رشته روانشناسی، بسیار بالا و قابل ملاحظه است.
هر از چند گاهی آمار جسته و گریخته ای نیز در رابطه با اختلالات روان در رسانه های مختلف منتشر می شود، از آن جمله كه اخیرا اعلام شد بیش از 30 درصد مردم تهران مبتلا به اختلالات روان هستند، یا اینكه میزان شیوع اختلالات روان در افراد از كارافتاده 43.18 است.
اما آنچه موجب نگرانی دست اندركاران حوزه سلامت روان شده آن است كه به نظر می رسد روند ابتلا به اختلالات روان در كشور روند صعودی دارد، بطور مثال بر اساس آمار سال 78 - سال اول مطالعه سلامت روان -، 21 درصد افراد 15 سال به بالا دارای علائم اختلالات روان بودند كه این رقم در سال 93 به 23.44 درصد رسید.
در ادامه گفتگویی را با دكتر عباسعلی الهیاری رئیس سازمان نظام روانشناسی در رابطه با ریشه افزایش بیماری های روان در جامعه و راه های مقابله با آن را مطالعه میکنید.
آیا آمار اختلالات روان در كشور افزایش یافته است؟
الهیاری: درمورد میزان شیوع اختلالات روان در كشور، تحقیق جامعی كه كاملا از لحاظ روش شناسی علمی قابل دفاع بوده و میزان دقیق را برآورد كند، در كشور وجود ندارد، البته تحقیقات جسته و گریخته ای مانند پایان نامه های دانشجویی یا از سوی برخی مسئولان و دستگاه ها، صورت گرفته كه آمارها به همین علت متغیر و از 22 تا 33 درصد در كشور اعلام شده است.
بنابراین اگر می خواهیم میزان شیوع اختلالات روان در كشور را بصورت دقیق به دست آوریم، باید یك تحقیق و طرح جامعی در سراسر كشور انجام شود. اما در تصدیق این موضوع كه در دهه اخیر، اختلالات روحی و روانی و ناهنجاری های روحی و اجتماعی افزایش یافته، تردیدی نیست.
بنابراین اگر بپذیریم در این دهه آمار مختلف میزان شیوع اختلالات روان در كشور از 13 تا 33 درصد بوده همه این ارقام، آمار قابل توجهی است و باید به این نیاز پاسخ دهیم.
دلایل افزایش اختلالات روان در برهه كنونی چیست؟
الهیاری: دلایل افزایش اختلالات روان در شرایط كنونی متعدد است كه یكی از دلایل آن می تواند اثرات ناشی از جنگ، تحریم ها، شبكه های خارجی، بیكاری، معضلات اجتماعی و گذار جامعه از توسعه نیافتگی به سوی توسعه باشد كه تمام این پدیده ها روی وضعیت روحی و روانی جامعه اثر دارد.
راهكار كنترل روند صعودی اختلالات روحی و روانی در كشور چیست؟
الهیاری: برای كاهش اختلالات روان در كشور باید به چند نكته توجه كرد، اول آنكه رویكرد مردم و نظام سلامت كشور به اختلالات روان باید تغییر كند. سلامت از نظر مردم به لحاظ مفهومی بیشتر معطوف به جسم است. متاسفانه نگرش غلطی در وزارت بهداشت وجود دارد كه از گذشته گفته اند متولی سلامت از تولد تا مرگ، وزارت بهداشت است و جامعه بیشتر به سلامت از جنبه پزشكی و جسمانی می نگرند.
نوع نگاه شهروندان برای كودكانشان نیز مراقبت از جسم و فرستادن او به انواع كلاس های ورزشی و بدنسازی است اما به اینكه فكر كودك منطقی هست یا نه و همچنین روابط اجتماعی، احساسات، عواطف و تحلیل كودك كمتر توجه می شود.
اكنون در كشورهای توسعه یافته گفته می شود از صددرصد مفهوم سلامت فقط 20 درصد آن جسمانی است و 80 درصد آن اجتماعی، روانی و معنوی است. سلامت روانی یعنی «سلامت عواطف، افكار، احساسات و رفتار انسان» و سلامت اجتماعی نیز به ارتباطات اجتماعی و مشاركت اجتماعی و مسائلی مانند تحمل و بردباری اجتماعی بازمی گردد كه متاسفانه در كشور تحمل و بردباری اجتماعی روز به روز در حال افت است.
سلامت معنوی بیشتر مربوط به خلاءهای معنوی و ایمان و اعتقادات ماورایی انسان است كه اینها روی سلامت انسان بسیار تاثیرگذار هستند.
نتیجه رویكرد اشتباه ما در بی توجهی به سلامت روان چیست؟
الهیاری: با این نگاه اشتباهی كه در سلامت داشته و آن را فقط منحصر به سلامت جسمانی می بینیم، كارگزار آن را نیز پزشك می دانیم و بیشتر به پزشكی توجه می كنیم و از سلامت روان غافل می شویم.
متاسفانه بودجه های سلامت نیز با این نگاه توزیع می شود. بیشترین بودجه سلامت را برای جسم و جراحی و دارو مصرف می كنیم، درحالیكه در دنیا به همین نسبت كه طبق الگوی سلامت - مبنی بر اینكه 20 درصد سلامت مربوط به بعد جسمانی و 80 درصد مربوط به ابعاد روانی است -، 80 درصد بودجه سلامت نیز برای سلامت اجتماعی، معنوی و روانی مردم مصرف می شود.
این در حالیست كه در كشور، اكنون فقط سه درصد از بودجه سلامت برای 80 درصد سلامت (كه مربوط به سلامت روانی، اجتماعی و معنوی است) به مردم اختصاص می یابد. در حالیكه طبق تحقیقات بیمه ای و تبلیغاتی ما در كشوری مانند فرانسه 78 درصد از بودجه سلامت آن برای سلامت روانی، اجتماعی و معنوی و كمتر از 16 درصد بودجه آنها به سلامت جسمانی اختصاص می یابد.
بی توجهی به سلامت روان آیا بر جسم هم تاثیر دارد؟
الهیاری: بسیاری از بیماری های جسمانی، ناشی از سلامت روان ما است. اكنون بسیاری از سكته های قلبی و عروقی و بیماری های زخم معده و دردهای عضلانی اسكلتی و بیماری های پوستی تحت تاثیر بیماری های عصبی دیگر افزایش پیدا یافته است. بسیاری از مبتلایان این بیماری ها، هنگامی كه به پزشك مراجعه می كنند، پزشك بیماری آنان را عصبی تشخیص می دهد كه اصطلاحا به آنها بیماری های «روان تنی» می گوییم كه ریشه آن روانشناختی است.
بطور مثال فردی 25 ساله را در نظر بگیرید كه زخم معده دارد و دارو هم مصرف كرده و خوب نشده، چون به او استرس وارد می شود. دارو می خورد و زخم قبلی خوب می شود اما چون استرس دارد زخم جدید ایجاد می شود.
در دنیا برای درمان یك بیماری بصورت تیمی فعالیت می كنند، یعنی برای درمان یك بیماری، پزشك در كنار روانپزشك و مددكار اجتماعی كار می كند تا بیمار دارو مصرف كند، زخم خوب شود و چرخه استرس نیز شكسته شود و بیماری بهبود یابد.
چگونه سلامت روان مردم را ارتقا دهیم؟
الهیاری: یكی از راه های ارتقای سلامت روان در جامعه، استفاده از روش علمی تقویت كارگزار سلامت روان یعنی روانشناس و مشاور البته با در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و اجتماعی هر جامعه ای است.
مردم كشور متاسفانه فكر می كنند مراجعه به روانشناس یا مشاور به معنی بیماری است. یعنی اینكه ما بیمار هستیم، پس بهتر است نرویم درحالیكه اكنون در دنیا همانگونه كه می گویند پزشك خانوادگی ما فلان آقای دكتر و متخصص هست، همانگونه با افتخار می گویند روانشناس خانوادگی ما آن پروفسور است.
چون اكنون روانشناسی فقط در خدمت بیماری نیست بلكه برای حفظ و ارتقای وضعیت سلامت روان به كار گرفته می شود. اگر فردی كودكش نمرات درس هایش 20 باشد و می خواهد این وضعیت حفظ شود این كودك باید تحت نظر «روانشناس یادگیری» باشد. این به معنای بیمار بودن كودك نیست.
پزشك جراحی كه جراحی های حساسی انجام می دهد برای گذراندن دوره آرامش روانی و تنش زدایی به روانشناس مراجعه می كند تا در آن شرایط حساس جراحی، خود را كنترل كرده و بیشترین اثر را داشته باشد.
مراجعه نكردن مردم به روانشناس چه عواقبی دارد؟
الهیاری: مراجعه نكردن مردم به روانشناس علاوه بر تشدید بیماری روان و بروز بیماری های جسمی موجب بروز یك آسیب اجتماعی دیگر می شود. هنگامی كه به كارگزار روان و متخصص سلامت روان مورد نیاز مردم توجهی نمی شود، شهروندان برای حل مشكلش به عرفان های كاذب رو می آورد و نزد دعا نویس و رمال می رود.
بنابراین اگر شهروندی در بعد اجتماعی، معنوی و روانی مشكل داشته باشد، باید برای او فرهنگسازی كنیم كه به روانپزشك و مشاور مراجعه كند و نقش رسانه ها در این بین خیلی اهمیت دارد. افراد دارای مشكل روان باید به روانشناس، روان درمان یا مشاور دارای مجوز از نهادهای رسمی مانند سازمان نظام روانشناسی مراجعه كنند.
اگر فرهنگ مراجعه به روانشناس و مشاور در جامعه تقویت نشود، شهروند به پدیده هایی مانند رمالی، انرژی درمانی و عرفان های كاذب رو می آورد كه در آنها هم مردم پول می دهند، هم خوب نمی شوند و هم مشكلات امنیتی برای كشور ایجاد می شود مانند این است كه اگر من تشنه باشم و آب تمیز و گوارا در دسترس باشد آن را مصرف می كنم اما اگر آب تمیزی نباشد آب گل آلود مصرف می كنم.
روانشناسی ریشه در غرب دارد یا فرهنگ اسلامی؟
الهیاری: تنها راه پاسخگویی به نیاز روحی و روانی مردم، تقویت روانشناسی، مشاوره و روان درمانی علمی با رویكرد اعتقاد به ارزش های فرهنگی و اسلامی جامعه است.
متاسفانه این وضعیت كمرنگ است. نهادها و افرادی داریم كه روانشناسی را می كوبند و روانشناسی را علم غربی می دانند، درحالیكه ریشه روانشناسی در منابع اسلامی است. نخستین جرقه های علم روانشناسی در آرای دانشمندان و فیلسوفان اسلامی دیده می شود اما در این موارد كمتر كار كرده ایم یا كار نكرده ایم.
برای ارتقای سلامت روان، مردم مسئولند یا نظام سلامت؟
الهیاری: برای اینكه به بهداشت و سلامت روان خود توجه كنیم، غیر از اینكه مسئولان باید برنامه ریزی ها را تغییر دهند، شهروندان نیز باید در نگرش خود به روانشناسی تجدیدنظر كنند. معتقدم شهروندان همانگونه كه برای جسمشان اهمیت قائل هستند، باید به همان اندازه حتی بیشتر برای سلامت روان، عواطف و افكارشان احترام قائل باشند و به محض اینكه احساس می كنند یك ناراحتی، خلاء و ناهنجاری دارند، به متخصص روانشناسی مراجعه كنند. اكنون روانشناسان در سراسر كشور این رفتارها را آموزش می دهند.
متاسفانه در كشوری زندگی می كنیم كه برای بسیاری از چیزها مانند آشپزی یا رایانه آموزش می بینیم، درحالیكه برای مسائل مهم زندگی مانند مهارت فرزند پروری، كسی به ما آموزش نمی دهد.
بطور مثال در ایران زنی بچه دار می شود بدون آنكه دوره آن را دیده باشد و فكر می كند بچه داری، فرآینده ساده و معمولی است، درحالیكه یك دوره تخصصی بوده و باید دوره آن را آموزش ببیند.
همچنین آموزش مهارت های مقابله با بحران ضروریست، هر كدام از ما در زندگی بحران هایی داریم اما چگونه بحران ها را حل می كنیم. آیا دوره آموزشی آن را فراگرفته ایم یا نه. مردم هیچ جا نه در مدرسه و نه در دانشگاه مهارت های تفكر منطقی، مهارت های ارتباط متقابل و خیلی دیگر از مهارت هایی را كه در زندگی برای امورات روزمره ما واجب و لازم هست، آموزش نمی بینند.
آیا می توان مهارت های روانشناسی را از روی كتاب یا اینترنت فرا گرفت؟
الهیاری: اگر بخواهیم به بهداشت روانی و سلامت روان مطلوب برسیم، حتما باید به صورت حضوری مهارت های روانشناسی را یاد بگیریم تا مشكلات را حل كنیم. همانگونه كه برای رانندگی به آموزش های عملی نیاز است، برای فراگیری مهارت های مقابله با بحران یا تفكر منطقی، كتاب خواندن، اینترنت و حضور در یك سخنرانی روانشناسی كارساز نیست، بلكه حتما باید یك دوره تخصصی با حضور متخصص برای آن برگزار شود.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/