برای انسان دو چیز وجود دارد یکی واقعیتها، دوم درک آن واقعیتها.
در خیلی از موارد واقعیتها با آنچه انسان درک میکند انطباق ندارد و آن عدم تطبیق ممکن است به یکی از دو علت باشد.
یکی ناتوانی قوه ادراکیه انسان و ضعف هوش و زکاوت انسان و دوم وجود موانعی که انسان را از درک واقعیتها باز می دارد که یکی از نیرومندترین مانع وجود غرور و خود پرستی و حب نفس است که تکبر و خودپرستی نمیگذارد انسان به واقعیتها دست یابد، لذا برای فراهم ساختن زمینه و بستر مناسب انطباق واقعیتها با درک انسان باید غرور و خود پسندی را از اندیشه و باور انسان زدود.
بهترین و کارآمدترین راه برای درهم شکستن غرور و تکبر در انسان آزمایش و امتحان اوست تا خود نیز به تواناییها و ضعفهای خویش آگاه شود زیرا اگر امتحان پیش نیاید، انسان نمیداند چقدر ناخالصیها در وجودش هست، پس همانگونه که امتحان خصوصیات و مزایا و یا نقصانهای امتحان شونده را برای امتحان کننده مشخص و آشکار میسازد و به تعبیر دیگر آزمون و آزمایش کمبودها و مزایا و نقصانها را برای آزمایش شونده آشکار و برملا مینماید.
پس آزمایش انسان به وسیله خداوند برای این نیست که خدا بداند بنده اش چگونه است بلکه برای اینست که بنده بداند که چه ضعفهائی دارد تا غرورش شکسته شود و کیفر و عذاب خداوندی برایش توجیه گردد و بداند چرا معذب به عذاب و یا برخوردار از نعمتها شده است.
انتهای پیام/
بعد، از تو/
ببخشيد
شرمندتم
به حرمت حضرت زينب ، منو ببخش