سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

مشارکت و قانون‎مداری؛ رشته‌های اعتماد مردم به حکومت

سال ششم کاری دور شانزدهم پارلمان با سخنرانی رييس جمهور آغاز شد.

به گزراش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، سال ششم کاری دور شانزدهم پارلمان با سخنرانی رييس جمهور آغاز شد. اين به معنای آن است که مدت کار پارلمان فعلی تا يکسال ديگر تمديد شده است. دوره کاری پارلمان فعلي در ماه سرطان امسال به پايان رسيد، اما مشکلاتی که در مسير برگزاری انتخابات افغانستان به وجود آمد، برگزاری انتخابات پارلمانی را با چالش مواجه ساخت و سبب تمديد دوره کاری پارلمان گرديد.


آن چيزی که برای کشورهای در حال منازعه و پس از منازعه اهميت دارد، مسأله مشارکت ملی و قانونمداری است. اين دو امر رشته های اعتماد مردم را به حکومت بيشتر می سازد و خشونت ها و نا فرمانی ها را کاهش می دهد. به همين دليل در کنفرانس بن بيشترين تأکيد روی اين دو موضوع صورت گرفته بود. اما متأسفانه هردوی اين روند به تدريج از سوی مقامات حکومتی ناديده گرفته شد و تعلقات قومی، سمتی و گروهي در سالهای اخير نسبت به قانون از اهميت بيشتری برخوردار گرديد. امروز مشارکت عادلانه شهروندان در ساختار قدرت به مشاهده نمی رسد و حقوق شهروندی مردم به صورت مساويانه رعايت نمی گردد. 

اين مسأله بدان معنا است که ما تا چه حد از اهداف تعيين شده دور مانده ايم و تا چه حد روند ملت سازی در افغانستان را با تأخير مواجه کرده ايم. اگر امروز می بينيم که ديوار اعتماد ميان مردم و حکومت ترک برداشته و در حال فروپاشی قرار دارد، دليلش اين است که مردم حکومت را مدافع منافع عالی ملی نمی دانند. به نظر مردم مقامات بلند پايه نسبت به تمام مناطق و کليه شهروندان افغانستان يکسان نمی نگرند، در حالی که به بعضی مناطق امتيازات بيشتر داده مي شود، برخی مناطق ديگر از حقوق شان محروم نگه داشته می شوند.

نگاه و رفتار تبعيض آلود نسبت به شهروندان نه تنها به رابطه دولت و ملت لطمه می زند که در مناسبات اجتماعی مردم نيز تأثير منفی بجا می گذارد. ترميم ديوار اعتماد و بهبود مناسبات اجتماعي سالم، تنها در سايه عدالت و برابری امکان پذير خواهد شد. اکنون نگرانی اين است که تخطی های قانونی از اين قبيل در آينده برای سازمان های دولتی به يک روند تبديل شود و عمل به قوانين به تدريج از اهميت و اعتبار بيفتد. 


به هرحال پارلمان در وقت اضافی و امتيازی، سال ششم کاری اش را شروع کرد. رييس جمهور در مراسم افتتاحييه پارلمان به موضوع جنگ و صلح ارتباط گرفت. از نظر رييس جمهور جنگ در افغانستان دو بعد داخلی و خارجی دارد: وی پاکستان و ستيزه‌جويان خارجی را عوامل جنگ جاری کشورش خوانده و از طالبان خواسته که حساب خود را با آن‌ها مشخص کنند. او تأکيد کرد که جنگ اعلام نشده‌ای بين پاکستان و افغانستان جريان دارد. آقای غنی از گروه‌های القاعده و گروه موسوم به دولت اسلامی (داعش) به عنوان دو عنصر ديگر جنگ جاری در کشورش ياد کرد و از گروه‌های افراطی ازبکستانی، تاجيکستانی، چچنی و اويغوری به عنوان سومين عامل اين جنگ نام برد. 


اين سخنان در حالی گفته می شود که دور چهارم نشست هاب چهارجانبه صلح به اشتراک افغانستان، پاکستان، آمريکا و چين به علاوه نمايندگان با صلاحيت مخالفان مسلح دولت، قرار بود در هفته دوم ماه مارچ در اسلام آباد برگزار شود؛ اما به دليل مخالفت طالبان، زمان آن تا مدت نامعلومی به تعويق افتاده است. 

مشکل اين است که ما تاهنوز به يک موضع روشن و واحد در قبال طالبان دست نيافته ايم و همين امر نوع برخورد ما را با گروه طالبان در هاله از ابهام قرار داده است. مشکل ديگر ما موضع گيری هاي مبهم و پر فراز و نشيب با دولت پاکستان است، برای ماهنوز واضح نيست که آيا پاکستان شريک صلح افغانستان است يا طرف جنگ؟

افغانستان همچنان خونین!!


شنبه، آغازين روز اين هفته در افغانستان خونين بود. صبح روز گذشته انفجار انتحاری در شهر اسعدآباد، مرکز ولايت کنر، 14 کشته و بيش از 40 زخمي بجا گذاشته است و  بعد از ظهر همين روز حمله انتحاری ديگری در کابل، 12 کشته و نه زخمی برجای گذاشت. اين رقم کشتار غير نظاميان و افراد ملکی برای افغانستان يک آمار معمولي است که هر روزه در هر گوشه و کنار اين سرزمين به دست گروه های تروريستی کشته و زخمی می شوند و از آنها خانواده های بی سرپرست، يتيم ها و زندگی های برباد رفته می ماند. 

اما در همين حالی که حملات طالبان از يک سو  به صورت منظم در شماری از ولايات کشور به شدت ادامه دارد، و از سوی ديگر عقب نشينی هاي مشکوک (به تعبير مقامات وزارت دفاع ملی «تاکتيکی») زمينه پيشروی و استقرار طالبان را در کشور بيشتر مي سازد، در عين حال، تلاش ها برای گفتگوهای صلح با طالبان نيز جريان دارد. 

خوشبينی ها از گفتگوهای چهار جانبه با تکيه بر اين نظريه که چين، ايالات متحده امريکا و پاکستان می توانند گروه طالبان را وادار به نشست بر ميز مذاکره کنند، با سومين دور مذاکرات چهار جانبه در کابل در هفته گذشته به اوج خود رسيد. اما اين تلاش ها نيز راه به جايی نخواهد برد. به نظر کارشناسان و آگاهان مسايل افغانستان، تغييری در رويکرد پاکستان و امريکا به چشم نمی خورد. ايالات متحده امريکا، در سيزده سال گذشته نه جنگی آنچنانی کرده اند که طالبان را نابود کنند و نه راه را برای طالبان و گروه های ديگر تندرو باز گذاشته اند که آنان با خاطری آسوده به حيات خود ادامه دهند. 


پاکستان نيز در موضع گيری های رسمی خود همواره منکر هر نوع حمايت از طالبان بوده و هيچ گاه به هواداری از طالبان اقرار نکرده است. گاهی افغانستان را به حمايت از ناامنی ها در کشور خود مي داند و گاهی مدعی دوستی دو کشور می شود. روابط اين دو کشور بيشتر از آن فراز و فرود  داشته و دارد که بتوان بر اظهار نظرهای رسمي مقامات عالی رتبه اين دو کشور اعتماد نمود و  حساب باز کرد. 

 چين در دولت جديد، نقش مهمی در مسايل افغانستان يافته است. در اين دولت، شايد اکثريت سياستمداران کشور به چين سفر کرده اند و از اين کشور درخواست کمک و همکاری نموده اند. اينکه چين، چگونه می تواند در مسايل افغانستان، واقعا موثر واقع شود و می تواند در باز نمودن گره کور صلح در افغانستان نقش داشته باشد، تا هنوز چندان مشخص نيست.


شرایط موجود نشان می دهد که کابل برای صلح بسيار تلاش می کند و از هر راهی کمک می گيرد تا به صلح برسد.  اما برای جنگ، وضعيت فرق مي کند. وزارت دفاع که مسئوليت مستقيم جنگ با ترويست های داخلی و خارجی را دارد، توسط يک سرپرست اداره می شود که به پارلمان معرفی شده و رای تاييد نياورده است و از جمله کسانی است که نشان واضحی از اختلافات پارلمان و حکومت است. رياست امنيت ملی نيز با سرپرست اداره می شود و بايد تا شروع کار پارلمان منتظر بود تا حکومت کانديدی به پارلمان معرفی کند و او نيز رای تاييد بگيرد. وضعيت وزارت داخله نيز بهتر از آن دو نيست. 


سراب صلح، دولت افغانستان را از توجه به واقعيات کشور بی نصيب گذاشته است. حقيقت اين است که امکانات موجود برای جنگ و مواجه با طالبان و القاعده و داعش کافی نمی باشد چرا که دولت و مردم در چندین جبهه با ترورریستها در میدان کارزار قرار دارند، تا امنيت و ثبات در کشور حکم روا شود. حقيقت اين است که اگر آن همه پول که برای رسيدن به صلح مصرف شده بود، برای تامين امنيت شهروندان کشور و عاری ساختن ادارات امنيتی از فساد به مصرف می رسيد، مطمئنا  وضعيت امنيتی کشور تغيير مثبتی را شاهد بود. 


واقعیت موضوع آن است که، برای همکاری در زمینه صلح پایدار افغانستان می توان روی آن سوی مرزهای تبت یعنی پکن بیشتر حساب باز کرد. ذکر این نکته ضروریست که بدانیم اسلام آباد از اضلاع معیوب ائتلاف صلح افغانستان برآورد می گردد، چرا که اولا پاکستان (دولت بی نظیر بوتو) خود از تئوریسینهای مکتب طالبانیسم است و در اشاعه افراطی گری هنوز هم دارای خاستگاه می باشد در ثانی نظر به فرقه گرایی و بحث مناقشه کشمیر (در مواجهه با هند) بنظر می آید گامهای پاکستان در تامین امنیت منطقه چندان استوار نباشد.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.