«با هر انسانی یک شیطان است!» پرسیدند حتی با شما؟ فرمود: «بله، ولی شیطان من به حول و قوه الهی تسلیم شده است».[1]
«خدا مرا بر شیطان [من] یاری کرد تا اینکه او به دست من تسلیم شد».[2]
در توضیح این روایات توجه به چند نکته لازم است:
1. آنچه در این روایات آمده، تنها تسلیم شدن شیطان به دست رسول اکرم(ص) است، نه ایمان قلبى شیطان. بر فرض که بپذیریم یک شیطان به دست رسول خدا(ص) ایمان آورده باشد، این به معنای این نیست که همه شیاطین جن و انس، مراد این روایت باشد.
2. وسوسه شیطان در حد الزام و اجبار نیست و شیطان هرگز نمیتواند و اجازه ندارد که انسان را به ارتکاب گناه و معصیت مجبور کند. کار او تنها وسوسه است و شخص با ایمان وقتی چند بار با آن مبارزه کرد دیگر مخالفت با آن، کار دشواری نخواهد بود.[3] از اینرو؛ پیامبر(ص)، آنقدر با شیطان مخالفت کرده بود که دیگر شیطان از وسوسه کردن او دست کشیده بود و در قرآن کریم آمده است که شیطان بر مؤمنان تسلط ندارد: «زیرا او(شیطان)، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند، سلطهاى ندارد. سلطه او تنها بر کسانى است که او را سرپرست خود قرار دادهاند، و کسانى که او را شریک خدا [در اطاعت و بندگى] قرار میدهند [و به فرمان شیطان گردن مینهند]».[4]
همچنین قرآن در جای دیگر از زبان شیطان نقل میکند که در روز قیامت در پاسخ کسانی که شیطان را مسئول گمراهی خود میشمارند، خواهد گفت: «من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین، مرا سرزنش نکنید؛ و خود را سرزنش کنید».[5]
خلاصه اینکه؛ وسوسه شیطان الزامآور نیست و همین وسوسهگری هم موجب پیشرفت و تکامل مؤمنان است.[6] و چون پیامبر(ص) به اوج کمال رسیده بود، وسوسه او معنایی نداشت.
پینوشت ها:
[1]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق: عراقی، مجتبی، ج 4، ص 97، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 41، ص 342، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 1، ص 229، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[3]. ر. ک: «راههای نفوذ شیطان در انسان»، سؤال 165.
[4]. نحل، 99 – 100.
[5]. ابراهیم، 22.
[6]. ر. ک: «وجود شیطان وسیلهای برای تکامل انسان»، سؤال 6432.
منبع: اسلام کوئست
انتهای پیام/