سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارش/

دخترانی که محبت نبینند چه می کنند ؟!

همواره در زندگی محروم بودم و به قصد ازدواج و رفتن از خانه پدری به سمت پسران...

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خانواده به عنوان کوچکترین و مهمترین واحد اجتماعی، نقش مهم و بسزایی در رشد و توسعه هر فرد و جامعه دارد. نهاد خانواده و ساختار منحصر بفرد آن به گونه ای است که ضابطه رفتاری مناسب و فضای پر از صمیمیت را در کلبه دنج خانه می‌طلبد. خانواده چه از نوع دو نفره و چه چند نفره در صورتی اسباب رشد و تعالی انسان را مهیا می‌کند که هر یک از اعضای آن روابط نیک و پر مهری با یکدیگر داشته باشند. گاهی کم لطفی اعضای این نهاد کلیدی نسبت به سایرین علاوه بر مشکلات روحی و روانی عمیق، راه فرد را برای قدم نهادن در مسیر پیچیده و به هم پیوسته کج روی‌های اجتماعی باز و هموار می‌کند.

بیشتر بانوان ایرانی از مادرانشان، نسل به نسل آموخته‌اند که همواره نسبت به خانواده عشق و تعهد داشته باشند و با همان روح لطیف، بار سنگین زندگی را به دوش بکشند و همچنین در مقابل ناملایمتی‌های عزیزانشان از صمیم جان، مایه بگذارند.

متاسفانه برخی خانواده ها در برخی از زمان‌ها به صبوری، لطافت و احساسات زلال زنان و دختران با واکنش‌های تند و خشن پاسخ می‌دهند. انها با این کار همسر و یا دخترشان را نسبت به کانون خانواده دلسرد و تعدادی از آنها را مجبور می‌کنند که با دلی پر از اندوه با حسرت محبت خانواده، متاسفانه به هر کس و هر چیزی پناه ببرند.


* تعصبات غلطی که سد راه دختران می‌شود!

 برخی از خانواده‌ها از کودکی برخی سنت‌های اشتباه را در دخترانشان نهادینه می‌کنند و می‌خواهند که فرزندشان بدون هیچ حق و اظهار نظری درباره زندگی در چهارچوب مقررات تعیین شده از سوی والدینش گام بردارد. چنین والدینی با تعصب‌های غلط و نا به جایشان،با خود خواهی، دختران را  از حقوق مسلمی که جامعه در اختیار آنها قرار می‌دهد،  منع می‌کنند.

مشکل دیگر گروهی از دختران، به زمان‌های قدیم بر می‌گردد که خانواده‌ها از راه کشاورزی، دامپروری و دیگر مشاغل یدی امرار معاش می‌کردند.

در گذشته برای گروهی از مردم، داشتن فرزند پسر که عموما قدرت بدنی بیشتری نسبت به دختران دارند و توانایی انجام این نوع شغل‌ها برایشان راحت تر است، برای والدین دارای ارزش بسیاری بود. در حال حاضر با وجود تغییر مدل جامعه‌ از سنتی به صنعتی و همچنین به دنبال آن تغییر اکثر شغل‌ها از یدی به فکری، هنوز هم برخی خانواده‌ها فرزند پسر را به دختر ترجیح می‌دهند. آنها علاوه بر تبعیضی که میان فرزندان در میزان ارج نهادن می‌گذراند، فرزند دختر را مجبور می‌کنند که از دستورهای برادرش بی چون و چرا اطاعت کند.

در برخی از این موارد، گروهی از پسران جوان که تجربه و دانشی در خصوص احساس و خواسته‌های دختران ندارند، برای بزرگ نشان دادن خود با قلدری خواهرشان را از انجام بسیاری از کارهای متناسب با روحیه دخترانه منع می‌کنند. این دختران جوان، خواسته‌ها و آرزوهای خود را در زندگی دارند،نمی‌توانند تبعیض های این چنینی از سوی والدین را  هضم کنند و همچنین از محدودیتهای بی مورد برادرانشان به شدت رنج می‌برند.

حجب و حیای ذاتیشان و همینطور ترس از اعتراض و عواقبش، آنها را به سمتی سوق می‌دهد که پنهانی از هر راهی خشم و آتش درونشان را خاموش کنند.

تعدادی از این دختران، به دنبال گریز از خانه و محدودیت‌هایش هستند؛ بعضی از آنها راه و چاه را به درستی نمی دانند و با انتخاب راه اشتباه و مخرب، فرار را برقرار ترجیح می‌دهند و برچسب نامناسب دختر فراری را بر پیشانی می‌زنند. تعدادی دیگر نیز به غلط، کمبود محبتشان را با اعتیاد به روابط عاطفی و وابستگی به افراد ناشایست که بیشتر برای سوء استفاده در کمین نشسته اند، جبران می‌کنند.

سحر 25 ساله دیپلم انسانی از علت پاسخگویی به خواسته‌های برخی پسران چنین می‌گوید: رفتارهای غیرقابل تحمل پدر و برادرانم اجازه نداد که به دانشگاه بروم و من همواره در زندگی محروم بودم. به قصد ازدواج و رفتن از خانه پدری به سمت پسران می‌روم.


* کم کاری تعدادی از  مردان، برخی زنان را فراری می‌دهد!

اصولا دختران و پسران جوان با هدف بدست‌ آوردن آرامش و استقلال بیشتر در زندگی ازدواج می‌کنند. هر کدام از آنها نیازهایی دارند که اگر توسط همسرشان برآورده نشود، رفته رفته احساس ناخرسندی طرف مقابل را در زندگی بوجود می‌آورد. شاید بعضی مواقع تعدادی مردان نتوانند به درستی نیازهای عاطفی همسرشان را ارضا کنند و یا با بی تفاوتی نسبت به آنها، آرامششان را سلب کنند. غالب زنان وقتی در زندگی پشتوانه و حامی خود را از دست می‌دهند، احساس ناامنی و تنهایی می‌کنند.


* ارزش والای زن را دریاب!

بانوان جامعه از گذشته‌های بسیار دور تندیس قناعت، ایثار و از خود گذشتگی در برابر اعضای خانواده را از آن خود کرده‌اند. آنها قادرند با عشقی فراوان، شادی و آرامش حیرت انگیز را در فضای خانه پراکنده و کانون خانواده را گرم محبت بیکرانشان کنند. درون همه افراد بعد از برطرف شدن نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای عاطفی شکوفا می‌شود. زنان و دختران هم که وجودشان سراسر محبت و عاطفه است برای ادامه زندگی سالم به توجه و مهر دیگر اعضای خانواده، نیاز جدی دارند.

متاسفانه از آنجایی که پاره‌ای افراد، بدون درک توانایی و شخصیت زنان و دختران، آنان را لایق ابراز علاقه و احترام نمی‌دانند و همواره به اشتباه، خود را جنس برتر و زنان را ناتوان می پندارند.

گروهی دیگر از مردان نیز چنان خود را درگیر کار و مسائل مالی می کنند که دیگر در شبانه روز زمانی برای رسیدگی به نیازهای عاطفی همسر و دخترشان باقی نمی‌ماند.چنین افرادی با کوچک شمردن جنس زن و دریغ کردن محبت مردانه خود، بانوان را از خانه گریزان می‌کنند و آنها را به سمت افسردگی، اعتیاد به مواد مخدر و دیگر دامهای پهن شده در اجتماع می‌کشانند.

محمد، 42 ساله، کارشناس حسابداری با مقصر دانستن خود در افسردگی همسرش اینگونه می‌گوید: هر شب تا دیر وقت را در محل کارم می‌ماندم، متاسفانه پس از مدتی همسرم شروع به کشیدن سیگار کرد و به شدت افسرده شد.

دکتر افسر افشار، روان شناس در مورد لزوم توجه به زنان و دختران معتقد است: " اگر نیازهای عاطفی زنان و دختران در محیط خانواده رفع نشود، برخی از آنها محبت را از بیرون خانه جستجو می‌کنند." 


* شان واقعی بانوان ایرانی چیست؟

 زندگی‌ این روزهای تعدادی از دختران و زنان وادار شدن به کارهایی نمی خواهند و منع شدن از رویاها و آرزوهایشان و پس از ازدواج هم در بعضی موارد، خیانت و تحقیر از طرف اعضای خانواده است. این گروه،متاسفانه قربانی درک و نادرست نزدیکترین افراد زندگی‌شان می‌شوند و برای کسب آرامش و امنیت در زندگی به بسیاری از انحرافات و کارهای ناشایست تن می‌دهند.اکنون زمان آن رسیده است که با به رسمیت شناختن شخصیت والا وستودنی بانوان جامعه و نقش کلیدی آنها در خانه و خانواده از سوی همه افراد، رفتاری متناسب با شان واقعی یک زن ایرانی داشته باشیم.



گزارش از نازنین میرزایی 



انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۱:۲۶ ۰۱ آبان ۱۴۰۰
درد منم انقد زیاده که فقط دوس دارم بمیرم نه مادر پدر خوبی دارم نه برادری هیچ کسو ندارم درک کنه منو فقط یجا میشینم گریه میکنم به یجا زل میزنم باهام هررفتاری میکنن بعدش
منم یکم از خودم طرف داری میکنم میگه این دیونه روانی باید ببریمش تیمارستان به این فکر نمیکنن که چی باعث شده من اینطوری شدم اصلا محبت تو خونه نیست همش فوش همش کتک همش حقارت بی توجهی مامانمم که انگار نه انگار تازشم میگه کاش بمیری منم فقط میخوام یا بمیرم یا از این خونه برم بیرون خیلی به کمک احتیاج دارم خدایا ازت خواهش میکنم منو نجات بده از دست این ادما
بهاره
۲۲:۳۸ ۰۹ خرداد ۱۴۰۰
منم خیلی از زندگی بدم میاد وقتی که بچه‌ بودم کلاس دوم بودم زیاد اذیت میکردم مامانمم رفت به معلممون گفت معلمم پیش همه بچه های کلاسمون من و دعوا کرد هیچ وقت اون موقع رو یادم نمیره انگار یه نفر داشت من و خفه میکرد بزرگ تر هم شدم الان پانزده سالمه هیچ محبتی تا همون یچگیم از مامانم ندیدم یه روز بهم گفت که داداشم و بیشتر از من دوست داره واقعا دلم شکست بابام چون شغلش آزاده دیر میاد بخاطر همین مامانم باهاش بحث می‌کنه یه بار از دستشون گریه کردم بعد مامانم متوجه شد و دیگه ساکت شدن و گفتن ما الکی گریه میکنیم ولی واقعا از زندگیم متنفرم خیلی خیلی از زندگی متنفرم
فاطمه
۱۷:۱۲ ۰۸ بهمن ۱۳۹۹
من پدرم از بچگی همیشه سر کار بود توی خونه هم که بود هیچ وقت محبتی ازشچ ندیدم
مامانمم به جای حمایت از من هر وقت کار بدی می کردم منو می زد
شاید نتونید باور کنید ولی یه بار بچه بودم یه کار بدی کرده بودم بعدم به حالت قهر روی شکم خوابیده بودم مامانم اومد روم وایساد خیلی لحظات بدی بود همش گفتم غلط کردم
آخه داشتم خفه می شدم مامانمم انگار نه انگار
به خدا نمی تونم ببخشمشون
نه مامانمو نه بابامو
پسرخاله هام توی بچگیم همش منو می زدن از همشون متنفرم
البته خب... مادر که اونجوری باشه دیگه از کس دیگه ای نمیشه توقع خوب بودن داشت
تا حالا یه بار میخواستم خودکشی کنم یکی از دوستام جلومو گرفت
کاش هیچ وقت دنیا نیومده بودم
کاش یه نفر بود که نجاتم بده و کمکم کنه
هزاران نفر توی زندگیم بودن که میتونستن کمکم کنن ولی به جای کمک زخم می زدن بهم
اگه میتونستم اون زخمای روحیمو نشون بدم غیر قابل تصور میشه اون صحنه
ششش
۲۰:۴۰ ۲۶ تير ۱۴۰۰
من هم واقعا همش به خودم میگم کاش به دنیا نمیودم همش به خودم میگم شیر گاز اتاقم و باز کنم تا خفه بشم بدون هیچ دردی ولی اینجوری خودم باعث مرگم میشم بابام هیچ توجهی به من نداره همش وقتی میخوام حرف بزنم میگه ساکت دارم فیلم میبینم سر یه چیز کوچک همش سرم بلند داد میزنه و بهم فونش پیده دیگه از دستش خسته شدم همش به خودم میگم کاش بابا نداشتم بیرون هم که اصلا نمیریم مگه این که با مامانم برم بیرون و بیام سه تا خواهر بزرگ تر از خودم دارم که اونا ازدواج کردن من ۱۳ سالمه انگار اصلا افسرده شدم خیلی از زندگی خسته هستم همش دعا میکنم که بمیرم
دختر مستقل
۲۳:۰۹ ۱۷ شهريور ۱۳۹۹
سلام
بی نام
۱۸:۴۴ ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
من از طرف خانواده خیلی کم توجهی میبینم فقطم به دلیل یک پسر که در خانواده است واقعا دیگه نمیتونم تهمل کنم
دخی تنها
۱۸:۵۰ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
خیلی سخته درکت میکنم
سارا
۲۳:۴۳ ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
اگر مهر و محبتی از خانواده نداشتی میشه روزی پیشرفت کرد؟
ناشناس
۰۲:۰۱ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
پس مطلب من کجا رفت
ناشناس
۰۱:۴۷ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
همیشه مادر بزرگم میگفت مادر هر موقع زن گرفتی اگه خواستی زندگی خوبی داشته باشی به خانومت احترام بگذار اگه هم می خواهی بد بخت باشی بر عکسش را انجام بده .الان ۱۲سال ازدواج کردم وواقعابهش احترام می گذارم از من به همه ی شما نصیحت خانوم ها خیلی حساس ولی خیلی هم مهربان اگه بهشون احترام بگذارید واقعا براتون از همه لحاظ جبران میکنند اگه می خواهید زندگی زیبا و بچه های آرامی داشته باشید در یک کلام فقط به خانومتون توجه کنید چون یک خانوم خانه دار از صبح تا شب در خانه با بچه ها خسته میشه و شب که به محبت ما نیاز داره ما حوصله نداشته باشیم واقعا اوج نامردیه در یک کلام زندگی زیبابا همسری آرام
F
۱۹:۴۵ ۰۶ شهريور ۱۳۹۸
عالی
پرستو
۱۱:۲۶ ۲۶ مرداد ۱۳۹۸
من از بچگی هیچ محبتی از خونواده ندیدم . حتی یکبار یابار فقط یکبار منو بغل نکردن . پدرم سرد و فحاش و مادرم هم همبنطور .... عدالت خدا کجاست پس ??????
ناشناس
۱۵:۱۴ ۱۰ اسفند ۱۳۹۷
خیلی خستم خیلی
سارا
۱۱:۴۲ ۲۰ آذر ۱۳۹۷
سلام من سارا هستم در خانواده هیچ محبتی ندارم از نظر خودم یه کلفتم توی خونه تا دختر این خونه نمیدونم چکار کنم خسته شدم از زندگیم
ناشناس
۰۰:۵۲ ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹
سارای عزیزم سلام منم تو زندگی فقدان شدید محبت ودرنتیجه شکستهای زیادی بخاطر بی توجهی والدین داشتم عزیزم بخدا توکل کن نماز و قرآن زیاد بخون وتا میتونی تلاش کن و خودت نجات بده و از سختیهات درس بگیر و آیندت بساز یقین داشته باش ایمان امید بخداوتلاش سرنوشتت عوض میکنه موفق باشی عزیزدلم
ناشناس
۰۵:۳۵ ۲۷ مرداد ۱۳۹۶
ای کاش این مطلب قبل اتفاق ناگوار زندگیم میخوندم.منم همیشه تا دیروقت سرکار بودم به ندرت همسرودخترمو بیدار میدیدم.تا اینکه باکمال ناباوری متوجه خیانت همسرم شدم که فریب حرفهای محبت امیز یه نامردوخورده بودو .............بقیش بماند.
فقط خواستم بگم مرداهای متاهل برونن بازنتون مث ملکه رفتارکنیین حتی اگه لایقش نبودامامطمعا باشین میادروزی که لایقش میشه.
ناشناس
۰۲:۰۴ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
واقعا راست میگی ولی خانوم ها همشون مثل یک ملکه می مونند این ما مردها هستیم که باید بدانیم با آنها چطور باید رفتار کنیم
ناشناس
۰۰:۲۵ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵
ازبیمحبتی شکسته نشو اون بالا کسی هست که هواتوداره
ناشناس
۱۸:۴۰ ۱۷ اسفند ۱۳۹۴
آخ قلبم من شکست عشقی خوردم در این رابطه مطلب بذارید چطور آروم شم خیلی افسرده و حس شدید تنهایی دارم هرجا میرم بازم حس تنهایی دارم با هرکس حرف میزنم اما فایده نداره
ناشناس
۲۱:۵۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
من خودم به عنوان یه دختر خیلی تحت فشار روحی بودم و هستم بخاطر بی توجهی پدرم و مشکلات خانوادگی همش احساس کمبود محبت دارم با اینکه از نظر مالی در رفاه هستم .افسردگی گرفتم بیرون از خونه هم توجه ها و ابراز علاقه ها همشون گزری بوده و تهش باز موندم تنها و بی اعتماد نسبت به همه.
فاطمه
۰۲:۱۴ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
منم خیلی نسبت ب خانوادم کم توجهی دارم
کاشکی بعضی از مادر پدرا کمی ما جوونارو درک کن
ناشناس
۱۸:۱۹ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
احسنت
ماریا
۱۶:۰۷ ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
دقیقا مثل من
ناشناس
۱۴:۵۶ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
محبت نكنن تا زنشون هم ازشون فاصله بگیرن
ناشناس
۱۴:۵۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
سخت گیری بیش از حد دخترو از راه به در میکنه
ناشناس
۱۴:۵۰ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
اشتباه میکنن.پسر وقتی زن بگیره دیگه خبری ازش نیست و دختره که همیشه محبتش ترک نمیشه
ناشناس
۱۴:۴۸ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
قلدري ك نميكنيم
فاطمه
۰۲:۱۶ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
طرز فکر بعضی از مردای احمقمونه متاسفانه ک قلدری میکنن
ناشناس
۱۴:۴۶ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
خیلی از دوستای خود من به خاطر محدودیت خانواده منحرف شدن وعقده ای
ناشناس
۱۴:۴۵ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
اگر چیزی گفته میشه بخاطر امنیت خود زناس
فاطمه
۰۲:۱۸ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
چرا نتونم ب عنوانی ک دخترم نرم بیرون؟چون از طرز فکر شماهاس ک اینقدر متاسفانه احمقانس چرا فکر میکنین سیگار فقد واس پسراس ولس اگ ی دختر بکشه دگ باید بمیره و غید همه چیو بزنه چرااااا؟
ناشناس
۱۶:۴۰ ۲۶ فروردين ۱۴۰۰
فاطمه خانوم سیگار کشیدن برا مرد و زن بده فرق ندارد حق النفس هم هست
ناشناس
۱۴:۴۴ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
واقعا همينجور ك گفتین
ناشناس
۱۴:۴۲ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
متشکر بابت این مطلب مفید اما گاهی به خاطر فشار جامعه و حرفهای مردم خانواده ها محدود میکنن
ناشناس
۱۲:۰۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
ممنون از زحمتی که بابت تحقیق این مقاله انجام دادید و گوشزد خطری که باید خیلی بیشتر به اون بپردازیم
ناشناس
۱۱:۲۴ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دختر و پسر نداره هر دو عزیزن
ناشناس
۰۹:۵۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
خیلی از مشکلاتی که باعث میشه ادمها کمتر به خانواده بپردازند همین مشکلات اقتصادی جامعه است
ناشناس
۰۸:۳۴ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
اگه بگم باورتون نمیشه قدیما عمه ام هر وقت مربا درست میکرد و برامون میاورد مستقیم میگفت برا داداشم اورده باورتون میشه
اینا همش بخاطر ادامه دادن نام فامیلی خانواده ست باور کنید
ناشناس
۰۸:۳۲ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
نقش مادرها پر رنگ تر است که اینجا نادیده انگاشته شده است
ناشناس
۰۳:۵۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
من که خودم متاسفانه خواهذ ندارم ولی ارزو میکنم خدا یه ابجی بهم بده.. اگرم نداد ایشالا خودم دختر دار بشم تو اینده
فاطمه
۰۲:۲۰ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
سعی کن بادخترت ب نحو احسنت برخوذد کنی
ناشناس
۰۳:۱۸ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
نمیدونم چرا اینروزها اینقدر از عواطف و احساسات زلال دختران و زنان گفته میشود . ولی خیانتها و جنایتهایی که از طرف بعضی از این خانمها در جامعه رخ میدهد را نمیگویید؟ چرا نمیگویید هستند زنانی که با تمام امکانات و مهر ومحبتهای بی دریغ خانواده باز راه کج را انتخاب میکنند ..............
فاطمه
۰۲:۲۱ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
اگ ی زن ی پشتوانه قویی داشته باش هیچوقت کانون خانوادشو ب هیچ چیز دگ ای ترجیح نمیده
ناشناس
۰۲:۵۷ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
باید دختران را پدر و مادرها خوب تربیت کنند تا بعد از ازدواج با مشکل مواجه نشوند....
ناشناس
۰۲:۰۲ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
زنا هم حق دارن .زني ك شاد نباشه خونه هم سرد
ناشناس
۰۲:۰۰ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
باشد ك رستگار شوند...
ناشناس
۰۱:۵۹ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
جالبه کمتر به مساله برادرا و دستوراتشون رسیدن.خیلی خوب بود
ناشناس
۰۱:۵۷ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
من که خواهرو همسرمو رو سر گرفتم
ناشناس
۰۱:۵۶ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
مگه واقعا دخترا چند بار به دنیا میان.خانم دمت گرم عالی نوشتی
ناشناس
۰۱:۵۴ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
اره ولی زناهم جای دیگه جبران میکنن
ناشناس
۰۱:۵۲ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
جامعه خراب واسه خودشون میگیم
فاطمه
۰۲:۲۲ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
جامعه از ما مردم از منو تو تشکیل میش بفهمین!
ناشناس
۰۱:۵۱ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
پسراهم سختی های خودشونو دارن
فاطمه
۰۲:۲۳ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
این ک صد درصد ولی این سختیایی ک دخترا تو جامعمون تحمل میکنن بیشترم نیس کمترم نیس
ناشناس
۰۱:۴۹ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
سختیهای دخترا.کی از بالش خیس دخترا خبر داره
ناشناس
۰۱:۴۷ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دخترا همیشه هم انقدر مظلوم نيستن
فاطمه
۰۲:۲۴ ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹
حتمن ی اتفاقی واسش افتاده ک روحیه لطیف دخترانشو از دست داده
ناشناس
۰۱:۲۳ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
بعصی از والدین از سر دلسوزی وترس از جامعه ای که الان ما با اوربروهستیم دربرخودر سخت گیر می کنند ولی متاسفانه در جامعه ما حدوسط خیلی کمتر از تند روی وکند روی هستند بعصی از خانواده ها به حدی لیخیال هستن که دخترهاشون هرکاری که به خواهند می کنند وهرکجا که به خواهند می رون وهمین باعث می شود والدینی که تعصب ناموس خودرا بیشتر دارند ودوست دارند ابرومندانه زندگی کنند ونمی خواهند دختر یاپسرشان مخصوصا دختر رفتاری را انجام به دهند که بعضی ها بدون ملاحضه همه ارزشها انجام می دهند واین باعث می شود مسائلی پیش بیاید که باعث دردسر خانواده ها می شود تمام این مسائل زیر سر خانواده هایی هستند که ریشه مذهبی یاندارند ویا سست هستن وانهایی الان متاسفانه با وجود این ارتباطات مثل ماهواره اینترنت وموبایل باعث این ناهنجاریها شده
ناشناس
۰۰:۵۰ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
همه آقایون ک اینجوری نیستن
ناشناس
۰۰:۴۶ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
چه عجب یکی از دل ما زنا هم حرف زد
ناشناس
۲۳:۲۱ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
مطلب بسیار عالی بود با تشکر
ناشناس
۲۳:۰۴ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
من یک دختر 10 ساله و2 پسر 1 و3 ساله دارم باور کنید همه بچه هام را خیلی دوست دارم ولی دخترم را بیشتر از یک دنیا دوست دارم.
علیرضا
۰۳:۱۵ ۱۶ اسفند ۱۳۹۴
دوست عزیز ببخشید این مطلب شما بدرد کی خورد ؟ خیلی ها فرزندانشان را دوست دارند . و اینکه پدر یا مادری یکی از فرزندان را بیشتر دوست داشته باشد کار خوبی هم نیست........
ناشناس
۲۲:۰۸ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
عالی
عالی
عالی
ناشناس
۲۱:۱۳ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
البته این موضوع را نباید فراموش کرد که اوضاع اقتصادی خانواده در این بین نقش بسزایی را دارد بعضی از والدین آنقدر درگیر تامین هزینه های زندگی هستند که واقعا وقتی برای سایر مساءل ندارند و جا دارد مسئولین در این خصوص چاره اندیشی کنند بیکاری و تورم واقعا جامعه را فلج کرده است.
ناشناس
۲۱:۱۰ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
جهالت و کج فهمی بعضیا نتیجه اش این میشه
ناشناس
۲۱:۰۸ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از این بدترشم دیدمم
ناشناس
۲۱:۰۷ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
هر چی می کشیم از آقایون
سعید
۲۳:۰۲ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
انگشت اتهام را به همه آقایان نسبت نده.
پنج انگشت یک اندازه است؟
ناشناس
۲۱:۰۵ ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
خیلی خوب بود .همیشه تو تاریخ ایران به دخترا ظلم شده