سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

شیراز؛

اگر موسیقی دان نبودم باغبان بودم

موسیقی دانی که به کشورهای مختلف سفر کرده می گوید: مطمئنم هر جا که بروم ،روزی به شهرم باز می گردم.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز؛ داوود غلامی  شیرازی هفتم تیر ماه 1362 در شیراز متولد شد. سال 1377 نوازندگی سنتور را شروع کرد. سال 1380 به شعر و ادبیات و طنز علاقمند شد و فعالیت خود را در این زمینه نیز آغاز کرد.
در سال 84 در رشته کارشناسی موسیقی مشغول به تحصیل شد و در دانشگا ه با سازهای پیانو و کمانچه نیز آشنا شد .در حین تحصیل دغدغه رفع اشکال سازی هایی را که به آنها آشنا بود پیدا کرد و پژوهش های خود را در این زمینه آغاز کرد
او تا کنون سیستم جدید برای کوک سنتور و پیانو و چهار مدل پایه تعادلی برای کمانچه طراحی و ساخته و در قالب چهار اختراع به ثبت رسانده است.
وی موفق شد سیستم جدید کوک برای سنتور را با نام روان کوک به تولید انبوه برساند و سنتورهای نوازندگان بسیاری را در ایران و سراسر جهان مجهز به روان کوک کند.
اختراعات او به وسیله ی استاد ابراهیم قنبری مهر به جامعه مخترعان ایران معرفی شد و در سال 88 از آن نهاد دیپلم افتخار دریافت کرد.
اساتیدی مانند اردوان و پشنگ کامکار و میلاد کیایی از اختراعات او استقبال و استفاده کرده اند.
سین : خودتان را معرفی کنید و بگویید موسیقی را از چه زمانی به طور جدی آغاز کردید ؟
جیم : داوودغلامی شیرازی هستم در سال 1362در شیراز متولد شدم موسیقی را به طور جدی از سال 1377با نوازندگی سنتور آغاز کردم وبا باز شدن دانشگاه موسیقی در شیراز رشته ی تحصیلی موسیقی را انتخاب کردم . من جز اولین گروه دانشجویان ثبت نامی موسیقی بودم . نوازندگی و آهنگسازی می کردم و از سال 1380 هم به شعر و ادبیات طنز رو آوردم .
سین : از چه زمانی  به ساختن ساز رو آوردید ؟
جیم :با  ورودم به دانشگاه من با فضایی آشنا شدم که دیدم از جانب اساتیدی ، چون استاد قنبری مهر تغییراتی در سازهای ایرانی در حال رخ دادن است ، من هم به این فکر کردم ، می توانم وارد راهی شوم که ایرادهای سازم را برطرف سازم ، ناکوک بودن سازم  آزار دهنده بود،  
می خواستم یک ساعت ساز بزنم و برای این کار یک ساعت و نیم باید سازم را کوک می کردم . با این انگیزه تحقیقات  من در زمینه ساز سنتور آغاز شد و در دانشگاه طرح هایی ارایه دادم و بالاخره موفق شدم روان کوک را اختراع و ثبت کنم .  
سین : تحقیقات دانشگاهی شما فقط در زمینه سنتور بود ؟
جیم : من در سالهای دانشگاه نواختن کمانچه را آغاز کردم وچهار پایه  تعادلی کمانچه را هم اختراع کردم . البته ساز تخصصی من سنتور است و بیشتر فعالیت هایم هم در زمینه این ساز است .

سین : آخرین اختراع شما سنتور کودک است، این ساز را با چه انگیزه ای ساختید ؟
جیم : مادر کشورمان برای موسیقی کودک ابزار موسیقی ایرانی  نداریم ، آموزش موسیقی برای کودک ساز بلز آغاز می شود که یک ابزار موسیقی اروپایی است .این مساله باعث می شود گوش کودکان ما با موسیقی خودشان بیگانه باشد و موسیقی کشور خودشان را نشناسند به نظر من این مساله بسیار تامل برانگیز است، برای همین سنتوراستاندارد اما! ساده تر و کوچک تر از سنتور معمولی ساختم که کودکان به راحتی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. ساز من را استقبال سنتور نوازان و اساتید بزرگ  موسیقی همچون مجید کیانی، اردوان کامکار،  میلاد کیایی و پشنگ کامکار تأیید و از آن استقبال کرده اند.  
سین : نحقیقات درباره ی موسیقی  را چطور معنا می کنید ؟
جیم : به نظر من تحقیقات در زمینه موسیقی به معنای آزمون و خطا ، ساختن و خراب کردن و در نهایت به نتیجه رسیدن است . تحقیقاتم را به تنهایی آغاز کردم اما! با همراهی دوستان  دیگرم که سازهای دیگری می ساختند اولین مرکز پژوهشی سنتور را در تهران سال 1390 پایه گذاری کردم  . علاوه بر پژوهش و همکاری بهره بردن از نظر اساتید یکی از مهمترین ویژگی های مرکز پژوهشی سنتور است . یکی از دستاوردهای تحقیقات مانرم افزار سنتور بود که در 6ماه بالای 2میلیون کاربر این نرم  افزار را کپی کردند  و با این نرم افزار می توانند سنتور را از طریق گوشی بنوازنند . این نرم افزار یک وسیله کمک آموزشی هم هست .  
سین : در مرکز پژوهشی سنتور فقط ساز سنتور ساخته می شود ؟
جیم : بله چون ما به این نتیجه رسیدیم با تخصصی کار کردن در زمینه سنتور دستاورد بهتری به دست می آوریم تا این که به صورت پراکنده در زمینه سازهای مختلف فعالیت کنیم .
سین : چرا موسیقی سنتی را برای فعالیت هایتان در عرصه پژوهش ،نوازندگی و آهنگسازی انتخاب کردید ؟
جیم: هرکس سلیقه ای دارد ، من احساس کردم موسیقی ایرانی در وجود من است و به عنوان یک ایرانی می توانم دراین زمینه موفق باشم . و حتی به این نتیجه رسیدم من با موسیقی ایرانی حرف بهتری در  برای دوستداران موسیقی در کشورهای دیگر هم دارم .البته من لازم نمی دانم موسیقی ایرانی را به همان صورت صد سال پیش حفظ کنم .  
موسیقی ایرانی ادامه دارد ، به روز می شود و همیشه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. 

سین : به نظر شما موسیقی ایرانی در جامعه ی ما چه جایگاهی دارد ؟
جیم : به نظر من موسیقی سنتی مانند کوه ، دشت و جنگل است ، شاید بهتر است بگویم موسیقی سنتی مثل طبیعتی است که همیشه جایگاه خودش را دارد و همیشه عده ای که به دنبال لایه های پنهان تری از معنا هستند موسیقی سنتی می شنوند ، موسیقی سنتی ما سرشار از معنا و ادبیات است.
سین : به نظر شما موسیقی در ایران چه جایگاهی دارد ؟
جیم : به نظر من مردم ما به موسیقی علاقه ی زیادی دارند و حتی بسیاری موسیقی را جز لاینفک زندگی می دانند. همان گونه که موسیقی در کاینات است. اما! به نظر کیفیت آموزش می تواند حرفه ای تر  باشد ، یکی از مشکلات دانشگاههای موسیقی در کشور ما این است که  بعضی بعد از گرفتن دیپلم بدون هیچ پیش زمینه ای رشته موسیقی را انتخاب می کنند ،به نظر این مساله مانند این است که کسی بدون هیچ پیش زمینه ای درباره ریاضی ، رشته ریاضی  
را در دانشگاه انتخاب کند. در دانشگاههای موسیقی اصولی آموخته می شود که باید در ابتدایی آموخته شود.
سین : همه وقت شما با موسیقی سپری می شود ؟
جیم : وقت من با موسیقی ، نجاری با چوب برای ساختن سنتور و ترانه سرایی سپری می شود .
سین : خواننده ترانه های شما چه کسانی بودند ؟
جیم : خواننده بیشتر ترانه های من آقای علی زند وکیلی بودند من سراینده ی ترانه هایی مثل ناردانه ، ترشرو ،آتش در آب ، زندگی کن و بهار شیراز هستم .  
سین : اگر موسیقی دان نبودید چه کسی بودید ؟
جیم : اگر موسیقی دان نبودم باغبان بودم . پدر ، پدر بزرگ و چندین نسل قبل از من همه باغدار  بودند و انگور می کاشتند . من هم در رویای روزی هستم که کارهایم را سبک کنم و در باغ زندگی و باغبانی کنم .
سین : از چه چیزهایی افسوس می خورید ؟
جیم : یکی از بزرگترین افسوس های من این  است که درشیراز زندگی نمی کنم و مطمئنم هرجا که بروم ،روزی به شهرم باز می گردم . من به دلیل کارم سفرهای زیادی به کشورهای مختلف داشتم ، اما! هیچ جا را با شیراز قابل مقایسه نمی دانم ، شهر عجیبی است و گیرایی ویژه ای دارد . البته می دانم خیلی از کسانی که درشیراز زندگی می کنند خودشان هم نمی دانند کجا زندگی می کنند. البته افسوس دیگر من این است که هربار به شیراز باز می گردم می بینم درخت هایش  
کمتر شده است .
سین : داوود غلامی کیست ؟
جیم : بعضی وقت ها خودم هم نمی دانم  کیستم و چه می کنم . اما! می دانم داود غلامی  بچه شیراز و زمینه ی فعالیتش موسیقی ایرانی است .  
انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.