به گزارش خبرنگار سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، فصل تازه مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا با عنوان «مذاکرات سطح بالا» با حضور هلگا اشمید و هیات کارشناسی اروپا در تهران آغاز گردیده است. مذاکراتی که پیرامون مسائل مختلف اقتصادی، فرهنگی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، انرژی، تجارت، همکاری های مالی و بانکی، محیط زیست و مبارزه با مواد مخدر را در برمی گیرد. ایران و اروپا تا قبل از شروع مباحث هسته ای در قالب گفت وگوهای انتقادی و گفت گوهای سازنده با هم مذاکره داشتند. دامن زدن غرب به مسئله هسته ای (بحران سازی غرب) و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت این گفت وگوها را به حاشیه راند و اینک که مسئله هسته ای حل شده و توافق حاصل آمده زمینه مناسبی برای ادامه آن فراهم آمده است. توافق هسته ای مسیری جدید برای روابط ایران و اروپا گفتگوهای ایران و اروپا سابقه طولانی دارد و می توان گفت به زمان تاسیس اتحادیه اروپا باز می گردد. گفتگوهایی که شامل مسائل مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیگر مسائل مرتبط با حوزه خاورمیانه مانند مبارزه با تروریسم و حقوق بشر بود. این گفتگوها با بالا گرفتن مناقشه هسته ای کم کم به سردی گرایید. گفتگوهایی که در دوره ریاست جمهوریهای مختلف برچسبهای مختلفی داشت از گفتگوهای انتقادی گرفته تا تغییر نام به گفتگوهای سازنده. (گفت وگوهایی که در سال 2003 پیرامون مسئله هسته ای و با پیش قدمی انگلیس، آلمان و فرانسه). مسئله هسته ای در دوره زمانی یاد شده (از 2003 به بعد ) دیگر مسائل و جنبه های گفت وگو را به حاشیه راند و در انتها با کارشکنی آشکار طرف غربی مسئله هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد و گفت و گوها از شکل ایرانی -اروپایی به مسئله مهم مناقشه هسته ای تغییر رویه داد و اتحادیه اروپا و سه قدرت جهانی دیگر در قالب گفتگوهای 5+1 وارد گود شدند. از آن زمان به بعد تا روی کار آمدن دولت یازدهم گفتو گوهای ذکر شده به حاشیه رانده شد و با خاتمه یافتن مناقشه هسته ای در حال بازیابی است. اکنون که مذاکرات ایران با 5+1 به نتیجه رسیده و نیازی به اجماع جهانی علیه ایران دیده نمی شود!! روابط به حالت عادی برگشته و می توان با هرکدام از قدرت های جهانی به روال گذشته ارتباط برقرار کرد. یکی از این قدرت ها که قابل چشم پوشی نیست اتحادیه اروپاست. مزیت اروپا این است که یک واحد مجزا نیست و از اجزای مختلفی تشکیل شده که شاید در نگاه اول منسجم به نظر برسند اما هر کدام از این کشورها دارای منافع خاص خود هستند. اکنون که فضا برای ورود اروپاییان باز شده و رقابت میان آنها برای این امر درگرفته، از این فرصت می توان استفاده کرد و در عین مذاکره با کل میتوان با تک تک کشورها در حوزه های گوناگون با هرکدام که شرایطی متناسبتر ارائه دهد ارتباط برقرار کرد. هم ایران و هم اتحادیه اروپا در پی بازسازی و یا به گونه ای پایه ریزی روابط جدیدی در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، حقوق بشر و مبارزه با تروریسم هستند. در شرایط کنونی نوع نگاه و رویکرد اتحادیه اروپا ضمن ارتقا سطح روابط اقتصادی با ایران فارغ از مسائل ژئوپلیتکی نیست و بهبود روابط و همکاری با ایران می تواند آثار متقابلی برای هر دو بازیگر داشته باشد.مذاکرات سطح بالا بین ایران و اتحادیه اروپا رییس هیات مذاکره کننده ایران با اتحادیه اروپا روز یکشنبه از آمدن هیات اروپایی به سرپرستی خانم اشمید به تهران خبر داده بود و اظهار کرد است مذاکرات سطح بالا بین ایران و اتحادیه اروپا شروع میشود. معاون وزیر امور خارجه خاطرنشان کرد که این مذاکرات دو روزه و در سطح معاونان است و هیات های دو طرف، کارشناسانی در زمینه های مختلف را در برخواهد گرفت. مذاکرات هر 6 ماه یک بار در تهران و بروکسل انجام می شود در زمانی که خاورمیانه در آتش جنگ های ویرانگر به سر می برد جمهوری اسلامی ایران ثبات خود را حفظ کرده و نشان داده که پتانسیل بالایی در جهت دهی به مسائل منطقه دارد،بدین جهت اروپا و پیرو آن اتحادیه اروپا ناگزیر به پذیرش نقش آفرینی تهران در معادلات نظام بین الملل است. جنگ و ویرانی و شیوع تروریسم در کشورهای خاورمیانه از غرب تا شرق و کشیده شدن دامنه آن به آفریقا محدود به این حوزههای جغرافیایی نمانده و عواقب ناخوشایندی برای جهان خارج به ویژه اروپا با سیل مهاجرت بی پایان پناهجویان به بار آورده است. در چنین شرایطی بود که غرب و اتحادیه اروپا پایین کشیدن آتش خود ساخته بحران در نقطه مبدا را مطرح کرد. اکنون مذاکرات هسته ای با موفقیت به پایان رسیده و اتحادیه اروپا ترکیه و ایران را دو کشور مهم در کنترل بحران خاورمیانه مدنظر قرار داده است. ترکیه به این خاطر که دروازه ورود پناهجویان به اروپاست و همچنین در معادلات خاورمیانه خاصه بحران سوریه نقش دارد و ایران به این جهت که توانایی خود را اثبات کرده و بعد از توافق با روی گشاده و کم رنگ شدن جو ایران هراسی نقش منطقه ایش پذیرفته شده است و نقش و توانایی بی نظیری در تمام بحران های منطقه از افغانستان گرفته تا کرانه های دریای مدیترانه دارد و استفاده از چنین توانایی ها قابل چشم پوشی نیست. به همین منظور باخط بطلان کشیده شدن بر مناقشه هستهای، اتحادیه اروپا و ایران فرصت را برای بازسازی روابط و گفت و گو و همکاری غنیمت شمرده و گفت و گوهای خود را آغاز کرده اند.قرار است در این مذاکرات که هر 6 ماه یک بار در تهران و بروکسل انجام می شود، موضوعات متنوعی در زمینه روابط دو جانبه ایران و اتحادیه اروپا در زمینه های ذکرشده و نیز بررسی مسائل منطقه ای نیز در دستور این نشستهاخواهد بود. مسائلی همچون مبارزه با تروریسم و افراطی گری که هم کشورهای منطقه از این پدیده شوم متضرر میشوند و هم اتحادیه اروپا در حال حاضر گرفتار آن است. رییس هیات مذاکره کننده ایران و اتحادیه اروپا بحران های منطقه در عراق، سوریه، یمن و برخی دیگر مناطق بحران زده را از دیگر محورهای مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا عنوان کرد. روانچی تصریح کرد که این گفت و گو ها به نزدیکی نظرات دو طرف کمک می کند و ایران به طور جدی آن را دنبال خواهد کرد.بررسی اجرای برجام در این مذاکرات برجام و عملیاتی شدن آن توانسته نقطه آغازی برای شروع مجدد این گفت و گوها باشد و همزمان خود این گفت و گوها می تواند روند اجرای دقیق برجام را پی گیری کند و به گونه ای نقش مکمل هم را داشته باشند. به همین دلیل است که معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه گفت است که، حضور اشمید در تهران موقعیتی مناسب برای مرور اجرای برجام و بررسی آن خواهد بود و از حضور سید عباس عراقچی رییس ستاد پیگیری اجرای برجام در این مذاکرات خبر داد تا از این فرصت استفاده شود و روند اجرای برجام را با همتای اروپایی خود بررسی کند.باز تولید استقلال سياسی از دست رفته برای اروپارابطه ايران و اروپا گاه در فراز و همكاریهای گسترده سياسی و اقتصادی بوده و گاه در فرود و همراهی اروپايیها با امريكا برای تحريم ايران. با اينهمه با روی كار آمدن دولت يازدهم، اروپا و ايران وارد فاز گفتوگوهای بسيار جدی هستهای شدند و تداوم اين فاز هم امروز در مباحث غيرهستهای تبلور يافته است. پس از حصول برنامه جامع اقدام مشترك در جولای سال 2015 بود كه فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا در تاريخ 6 مرداد (28 جولاي 2015) در سفری كه به غنی سازی سياسی توافق هستهای ايران و 1+5 می ماند به تهران آمد. در همان سفر ظريف و موگريني كه در قالب مذاكرات هستهای، تجربه خوبی را پيش برده بودند، براي نخستينبار از آغاز گفتوگوهای سطح بالای ايران و اروپا سخن گفتند. چند هفته پس از اين سفر بود كه وزير امور خارجه ايران و مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا در حاشيه مجمع عمومی سازمان ملل با هم ديدار كردند و همان جا بود كه قرارهايی براي زمانبندی آغاز گفتوگوهای متفاوت ايران و اروپا صورت گرفت. سخن از آغاز اين رايزنیها در روزهای پس از توافق هستهای صورت گرفت و اجرايی شدن آن هم در روزهای پس از اجرای برجام محقق شد. اتحاديه اروپا در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ترجيح داده در خصوص همكاريهای اقتصادی، اختلافها بر سر مسائل حقوق بشر و همكاریهای سياسی با ايران گفتوگوها و حتی ديالوگهای قالبمند را پيش ببرد. بر همين اساس بوده كه در هرمقطع زماني گفتوگوهاي چارچوبدار و مشخصي ميان ايران و اتحاديه اروپا صورت گرفته است. به عنوان مثال در مقاطعی با توجه به ميزان بالای اختلافهای دوطرف گفتوگوهای انتقادي شكل گرفت و در مقاطع ديگر كه همزمان در ايران بود گفتوگوهاي فراگير يا جامعه برگزار ميشد. بدينترتيب اروپايیها در مواجهه با ايران به جای توافقنامههای رايج سياسی، اقتصادی ابتدا كانالی براي پيشبرد گفتوگوها را تعيين ميكنند. هرچند كه ايران و اروپا در 12 سال گذشته برای به فرجام رساندن گفتوگوهای هستهای همواره با هم ارتباط داشتهاند اما جنس اين همكاریها در دو سال گذشته فشرده و هدفمند بوده است و نيل به توافق هستهای هم نشان داد كه حل و فصل پيچيدهترين پروندهها هم با توسل به ديپلماسی نوین و به دور از تهدید جمهوری اسلامی ایران ممكن است. در شرايطي كه ايران و اروپا رابطه نسبتا خوبی را تجربه كردند اما اين وضعيت از سال 2005 به بعد اندكاندك رنگ و بوي ديگري به خود گرفت. مساله هستهاي كه محمدجواد ظريف از آن با عنوان بحران غيرضروری در جهان پرآشوب امروز نام ميبرد، بر تمام همكاريهای استراتژيك در حوزههای متفاوت از انرژی، امنيت خاورميانه، گفتوگوهای حقوق بشری و همكاریهای سياسی و اقتصادی ايران اثر گذاشت. پس از اين مقطع بود كه، سياست خارجی اتحاديه اروپا در قبال ايران اندكاندك به سیاست خارجي آمريكا نزديكتر شد. موسسه صلح آمريكا پيش از اين در گزارشي در خصوص رابطه ايران و اروپا، نوشته بود: ژوئن 2010 بود و صدور قطعنامه 1929 كه پايان استقلال سياست خارجي اروپا در قبال ايران كليد خورد. حمايت اروپايیها از اين قطعنامه عملا آنها را هم راستا با سياستهای امريكا در مواجهه با ايران قرار داد. قطعنامه 1929 كه بسياری آن را جنايت حقوقی عليه ايران ميدانند جرقهای شد براي تنشآفرينی های بيشتر و بيشتر در رابطه ايران و قاره سبزنشينها. در فاصله سالهاي 2010 تا 2013 همزمان با سياست افزايش فشار همهجانبه کاخ سفید بر ايران، اروپاييها هم تن به دومينوی مضحک تحريم تهران دادند. از تحريمهای نفتی تا هر روز تنگتر كردن حلقه مراوده اقتصادی با ايران به بهانه برنامه هستهای كشورمان. رابطه ايران و اروپا همچنان در فرودهای پياپی قرار داشت كه دولت حسن روحانی، چهره آشنای غرب به رياستجمهوری رسيد. پرونده هستهای در فاصله 2013 تا 2015 حل و فصل شد و حالا اروپا در مقام جبران گذشته برآمده است.سال 2015 براي ايران و اروپا سال پايان مهجوریها و گام برداشتن در كاستن از فاصلهها بود. در فاصله ماه مارس تا ماه دسامبر همين سال، نيمي از 140 هيات اقتصادی كه از ايران بازديد كردهاند، از كشورهای اروپايی بودهاند. حسن روحانی هم پيش از سفر به ايتاليا و فرانسه در نخستين ماه ميلادي سال جديد اعلام كرد كه گسترش رابطه با ايران در زمره اولويتهایی دولت وی است. اولويتي كه به نظر می رسد در طرف اروپاييها هم مصداق دارد. فدريكا موگرينی، مسوول سياست خارجی اتحاديه اروپا كه در يك سال و نيم گذشته هم سياست كاستن از اختلافهای اروپا با تهران را دنبال كرده است در جريان سفر يك روزه خود به ايران در مرداد ماه سال جاري اعلام كرد كه برجام ظرفيت و بستر لازم برای همکاریهای گستردهتر ميان اروپا و امريكا را ايجاد كرده است. موگرينی در همان مقطع در يادداشتی براي گاردين هم نوشت: همكاری ايران و غرب میتواند به شكست دادن داعش منتهی شود. توافق هستهای وين نشان داد كه اگر همكاری را بر برخورد انتخاب كنيم، با دستاوردهای بيشتری روبه رو خواهيم شد.با اجرای برجام در ماه ژانويه، اتحاديه اروپا تحريمهای خود عليه ايران را برداشت و بدينترتيب هم خريد نفت از ايران آسان شد و هم مسائل حاشيهای نظير ممنوعيت همكاری بانكهای اروپايی با تهران و حق بيمه و نقل و انتقالهای مالی ايران حل و فصل شد. هنوز كمتر از 10 روز از ورود ايران و 1+5 به دومين ماه سال جاري ميلادي ميگذرد اما كمپانیهای كشورهای متفاوت اروپايی براي رابطه با ايران گوی سبقت را از يكديگر می ربايند. آلمان، فرانسه و ايتاليا تاكنون در راس هرم رونق تجاري با ايران ايستادهاند. گفتوگوهاي سطح بالاي ايران و اروپا در حالي آغاز ميشود كه پيشبينی ها حاكی از افزايش پيوندهای اقتصادی ايران با قاره سبز در روزهای پسابرجام است. در مباحث منطقهای هم اروپا بهشدت و به شكل بی سابقهای خواهان همكاری با ايران برای حل بحرانهای خاورميانه بهخصوص سوريه است. از سوی ديگر اروپاييها اصلی ترين دغدغه خود در رابطه با ايران را مسائل حقوق بشری میدانند و به نظر می رسد كه با آغاز گفتوگوهای سطح بالا دو طرف میتوانند به نوعي در مسير حل و فصل اين اختلافها گام بردارند چراکه حتما طرف اروپایی به درک درستی از موضوع حقوق بشر نرسیده است و مبنای آنها گزاراشات ضد ایرانی می باشد . در مقام پررنگ شدن اهميت نظام جمهوری اسلامی ایران براي اروپا در روزهای بحران در خاورميانه و حركتهاي زيگزاگی برخی متحدان عربی امريكا در منطقه كه هيزم بر آتش افراطگرايی و بحرانها میريزد، همين بس كه ايران در اجلاس غيررسمی وزرای خارجه اتحاديه كه روز جمعه برگزار شد بخش اعظمی از بحثها را به خود اختصاص داده بود. موگريني در اين نشست به وزرای امور خارجه اتحاديه اروپا در خصوص آمادگيهای در حال انجام برای مذاكرات سطح بالا و خطوط مشترك ايران و اروپا براي پيشبرد روابط دوجانبه گزارش داد.اشميد به عنوان نماينده اتحاديه اروپا به تهران می آيد تا گفتوگوهايی را پيش ببرد كه برای برقراری توازن قوا در خاورميانه امری ضروری است. اروپايیها پس از سالها رابطه تنگاتنگ با تركيه، عربستان، كشورهای حاشيه خليج فارس و رژيم صهيونيستی امروز به ناكارامدی نسخههای آنها برای درمان درد رو به شيوع خاورميانه پی بردهاند. براي اروپا ايران نه مانند روزهای دستاويز قرار دادن پرونده هستهاي آن بخشي از مشكل كه قسمت اصلی از راهحل است. اروپا حالا به دنبال اين است كه با گسترش رابطه با تهران آن تعادل در سياست خارجی قاره سبز را برقرار كند. اروپايیها اعتقاد دارند كه رويكرد ديپلماتيك و مبتنی بر تعاملات سازنده جمهوری اسلامی بهترين فرصت برای آنها در مسير بهبود همهجانبه رابطه و پيشبرد سياست برد – برد است. در شرايطی كه چين و روسيه به عنوان شركای زمان تحريم ايران از شانس بيشتری برای حضور در بازارهای ايران برخوردار هستند اما كارشناسان اعتقاد دارند كه نياز چين و روسيه به ايران نياز به مواد خام مانند نفتا و مواد معدنی است اما غربیها زمينه تجارت با ايران در ساير حوزهها را هم دارند. رابطه ميان ايران و اروپا و همكاریهای گسترده آنها جدا از فوايد اقتصادی آن براي منطقه ناآرام امروز نه يك انتخاب بلکه يك ضرورت است، همكاری ايران با اروپا و برعكس در جهان آسيبديده از جريانهای تروريستی نه يك آمال سياسي كه اولويتي امنيتي است. گزارش از محمدرضا شجاعیانانتهای پیام/