سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تولید «محصولات تراریخته» در قبضه مافیای سازندگان سلاح‌های کشتار جمعی جهان

عضو هیأت رئیسه انجمن ارگانیک ایران ضمن تأکید بر اینکه تولید محصولات تراریخته توسط محققین ایرانی در آزمایشگاه مایه افتخار و مباهات است، از شکل‌گیری مافیای تجارت محصولات تراریخته توسط بزرگترین سازندگان سلاح های کشتار جمعی جهان خبر داد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مواد غذایی تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به محصولاتی اتلاق می‌شود که از انتقال یک یا چند ژن بین دو نوع موجود زنده مختلف به وجود می‌آید؛ گرچه این محصولات دانش‌بنیان می‌تواند از محسناتی مانند پرمحصولی، و مقاومت نسبت به آفات بهره‌مند باشد، اما مشکلات متعددی نیز برای چرخه طبیعی اکوسیستمها و سلامتی انسانها به وجود می‌آورد؛ چرخه‌ای که طی هزاران سال گذشته، به روال طبیعی خود ادامه داده و توسط انسان کمتر دستکاری شده است. این موارد چنان مضر است که بنابه قول دکتر ظریف، می‌تواند به‌عنوان یک «سلاح» تمام‌عیار علیه ملتها، و حتی برای «عقیم سازی نسلها» مورد استفاده قرار گیرد.{اینجا} اما دانش محور بودن این محصولات، سبب شده که تاکنون مسئولین کشور ما از سر خیرخواهی، و فارغ از نیت اربابان این صنعت، حمایتهای بی شائبه ای را از تولید این محصولات انجام دهند؛ و حتی فراتر از اقدامات تحقیقاتی، تولید تجاری آن را در لایحه برنامه ششم توسعه بگنجانند.
 
برای تنویر افکار عمومی و آگاه سازی مسئولین نسبت به خطری که در حال رخ دادن است با کارشناسان این حوزه به گفتگو نشستیم؛ گفتگوی حاضر با آزاد عمرانی عضو هیأت رئیسه انجمن ارگانیک ایران انجام شده که بخش اول آن از نظر خوانندگان گذشت. اما پس از انتشار قسمت اول مصاحبه، و درج خبری مبنی بر ممنوعیت اکید این کالاها در کشورهای اروپایی و روسیه ، یکی از اعضاء پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی مدعی شد که بهره‌برداری از محصولات تراریخته به‌عنوان «سلاح» ممکن نیست و دکتر ظریف در اثر یک اشتباه نامه را امضاء کرده اند؛ و انتشار این نامه «جرم» است!!
 
اما متن مستند بعدی ، گزارشی تحلیلی بود که به روشنی از «استراتژی امریکا در استفاده از محصولات تراریخته، به عنوان سلاح» پرده برداشت. در اینجا قسمت دوم، و ماقبل پایانی گفتگو با دکتر عمرانی تقدیم خوانندگان می‌شود.
 
** استفاده از محصولات تراریخته در سطح تجاری، عوارض خواهد داشت
 
 آیا ممکن نیست استفاده از این روش، با رعایت الزامات و شرایطی منجر به شرایط بهینه و سهولت در زندگی بشر شود؟
 
بی تردید بذرهای دستکاری شده ژنتیکی، جای عملیات کشاورزی -که ریشه در تاریخ بشر دارد- را نخواهد گرفت. اجرای صحیح عملیات کشاورزی بهترین راه برای کنترل افزایش بهره وری و از بین بردن آفات و علفهای هرز می باشد. بذرها در گستره تاریخ با اقلیمهای مختلف سازگار شده، و توسط بشر گزینش شده اند. نمی توان برای تاریخ، فرهنگ و علم کشاورزی در اقلیمها و شرایط مختلف، نسخه استاندارد و واحدی تجویز کرد. متأسفانه مهندسین ژنتیک، اکوسیستم و کنشهای متقابل موجودات را نمی توانند در درون لوله آزمایش ببینند!
 
بشر امروزی به دنبال کسب سهولت، روشهای نادرست را پی گرفته است؛ و می‌خواهد با صرف کمترین هزینه و حداقل انرژی به نتیجه مطلوبش برسد. اما استفاده از این روشها تبعاتی به همراه دارد؛ به عنوان مثال همه ما با استفاده از نرم افزارهایی مثل اسکایپ و تلگرام هم می‌توانیم از احوال پدر و مادر خود باخبر شویم؛ اما این روش ارتباط مجازی گرچه کارکردهای مثبت زیادی هم می تواند داشته باشد، اما استفاده زیاده از حد و نابجا از آن جای ملاقات حضوری را نخواهد گرفت، از طرفی دیگر با فناوری ارتباطات هم نمی توان قهر کرد؛ درباره کشاورزی هم همینطور است.
 
در استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک هم ابتدا اینگونه به نظر می رسد، که کشاورز یک بذر تراریخته می کارد، و از عملیات پر زحمت و طاقت فرسای کشاورزی خلاص شود! بذر دستکاری شده ژنتیکی کشاورزان را از زحمت و تلاش خلاص نمی‌کند؛ بلکه عملاً آنان را به کمپانی‌های تولید بذر وابسته می‌کند. انحصاری شدن این تجارت و ایجاد وابستگی یکطرفه، کشاورزان را به ورشکستگی خواهد کشاند. آیا می توان با تکنولوژی کاری کرد که جنین انسان به جای طی 9 ماه مراحل تکوین، 2 ماهه بالغ شده و به دنیا بیاید؟ بذرهای تراریخته هم همینطورند؛ هیچگاه جایگزین عملیات کشاورزی نخواهند شد، و تجربه 20 ساله کشت وسیع این محصولات گواهی بر این مدعاست. ایجاد فرهنگ کشاورزی تک کشتی (Mono-Culture) شکست خورده است.
 
درصورت استفاده گسترده از این بذرها در کشاورزی بومی، برای کشاورزی داخلی مشکلی ایجاد می‌شود؟
 
قطعاً در درازمدت، کشاورزان، و زنجیره تأمین غذا بازنده های اصلی خواهند بود. ما در این فرآیند، گنجینه های ژنتیکی مان، یعنی بذرهای بومی، را از دست خواهیم داد. اگر به خطرات این جایگزینی توجه نکنیم، کشاورزان طبیعتاً سود مقطعی و تولید کم زحمت را در اولویت کاری خویش قرار خواهند داد. طبیعی است که آنها، مخاطرات زیست محیطی آینده را در نظر نگیرند. متأسفانه برخی از افراد مخاطرات رهاسازی محصولات دستکاری شده ژنتیکی را با مخاطرات پرواز یک هواپیما مقایسه می کنند. این قیاس بسیار سطحی به نظر می رسد. زیرا فناوری پرواز برای به حداقل رسانیدن مخاطرات پرواز ، صدها سنسور و اهرم را در کابین خلبان گنجانده است و یک مجموعه فناوریها در فرودگاه مبداء و مقصد امنیت پرواز را رصد می کنند. با این حال در صورت سقوط هواپیما، فقط مسافرین کشته خواهند شد. اما در محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) هیچکدام از این ارزیابیها را جهت کاهش مخاطرات نمی بینیم و در صورت بروز خطا یک نسل مورد تهدید واقع می شوند. اینگونه مثالها جهت عوامفریبی و انحراف اذهان عمومی به فناوری هراسی و واپس گرایی مطرح می شود.
 
** انواع محصولات تراریخته
 
 کمپانیهای تولیدکننده در تبلیغاتشان اعلام می‌کنند، که در مصرف این بذرها نیاز به کود و سم کمتر می‌شود. آیا این موضوع حقیقت دارد؟
 
به هیچ وجه؛ اینها در مقام حرف است؛ و به هیچ وجه صحیح نیست. محصولات تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به سه دسته تقسیم می‌شوند.
 
اول محصولاتی که به علف کشها مقاومند. یعنی بذر می‌کارید، و با علف کشها، علفهای هرز اطرافش را از بین می‌برید؛ اما این علف کش روی گیاه تأثیری ندارد؛ چون ژن گیاه تراریخته نسبت به علف کش مقاوم شده است. بیش از 80 درصد از محصولات تراریخته به همین ترتیب دارای ژن مقاومت به علف کشها هستند. خوب، این روش چه اشکالی دارد؟ این شیوه سبب بروز یک فاجعه شده، که ایجاد علفهای هرز مقاوم به علف کش هاست! برخی از بیوتکنولوژیست ها ایجاد این علفهای هرز را پدیده ای عادی می دانند. اما از این نکته غافلند که در مزارع معمولی با مشاهده علفهای هرز مقاوم به علف کش، با تغییر علف کش می توان علفهای مقاوم را نابود کرد. اما علفهای هرز ایجاد شده در مجاورت گیاهان دستکاری شده ژنتیکی به دلیل عدم امکان تعویض علف کش نوعی مقاومت شدید غیر قابل کنترل را به همراه دارند.
 
دسته دوم دسته ای از گیاهان تراریخته هستند، که ژن مقاومت به آفات (نظیر سم Bt) به آنها منتقل شده است. آفات مقاوم هم هدیه دیگر مونسانتو به کشاورزان است! زیرا در طول 3 الی 4 سال کِرمها و آفات در برابر سم Bt مقاوم شده اند. به دلیل افزایش نسخه های ژن تولید کننده سم Bt، میزان تولید این سم توسط پنبه ها به 8 لیتر در هکتار رسیده است تا بتواند آفات را کنترل کند! درصورتیکه تحقیقی در ایالت آیداهو امریکا نشان داده است که مصرف 300 گرم در هکتار آفت کش هم قادر خواهد بود آفات را به خوبی کنترل کند و هم به لحاظ سلامت محصول و تخریب زیست محیطی کم خطرتر است.  
 
دسته سوم گیاهان تراریخته مقاوم به شوری هستند؛ که هنوز تجاری نشده است. پس تا اینجا خروجی ماجراجویی مونسانتو مصرف علف کش و آفت کش بیشتر بوده است!
 
** سازنده های سلاحهای کشتار جمعی، به بزرگترین تولیدکنندگان محصولات تراریخته بدل شده اند
 
با این همه مشکلات چرا دولتها به تجارت یا تولید این محصولات رغبت نشان می دهند؟
 
مدافعان تجارت محصولات تراریخته، برای اینکه مسئولان دولتها را به استفاده از این محصولات ترغیب کنند، آمارهای بالای کشت محصولات تراریخته در دنیا، و خصوصاً قاره امریکا، را مطرح می کنند؛ و از ریسک خطرات بالای این محصولات چیزی نمی گویند. کافی است این را در نظر بگیریم که کمپانیهای بزرگ تولیدکننده بذرهای تراریخته، بزرگ‌ترین تولید کننده های مواد شیمیایی و جنگ افزارهای شیمیایی هستند. قبلاً به سیاست تجارت محور «اول بکاریم، بعد ببینیم چه می شود!» اشاره کرده بودم. در اصطلاح امریکا به این کار بازمهندسی (Re-Engineering) می گویند. اگر چه در تجارت در خیلی اوقات این روش جواب داده است؛ ولی در کاشت و تولید انبوه و تجاری محصولات تراریخته نتیجه معکوس داده است.
 
دلیل اینکه بزرگترین سازنده های جنگ افزارهای کشتار جمعی به تولید محصولات کشاورزی روی آورده اند چیست؟
 
به دلیل سودآوری نجومی این صنعت. این مافیا همواره به دنبال دستیابی به بالاترین فناوریها در تسلیحات شیمیایی هستند؛ و با دستیابی به فناوریهای جدید، انبارهای قدیم خود را با تبدیل آنها به سموم شیمیایی خالی می کنند. بعد از جنگ جهانی دوم ته مانده های انبار این کمپانی ها به نام «انقلاب سبز» و در غالب کودها و سموم شیمیایی وارد عرصه کشاورزی بشر شد. تا قبل از جنگ جهانی دوم کشاورزی بشر کاملا ارگانیک بوده است!
 
کمپانی های عرضه کننده بذرهای تراریخته هرگز مایل نیستند این سودهای کلان را از دست بدهند. آنها می خواهند بدینوسیله ملت ها را تحت سیطره خود در آورند. البته گرچه اینها روشهای مؤثری برای تأثیرگذاری بر اذهان دارند؛ اما بعید است که موفقیتی حاصل کنند؛ چرا که موج مخالفت جهانی گسترش یافته و فراگیر شده است.
 
** روشهای سوداگران تراریختگی برای تأثیرگذاری بر اذهان
 
 روشهای آنها برای تأثیرگذاری بر اذهان چیست؟
 
یکی اینکه مخالفان را به عقب ماندگی و دانش ستیزی معرفی می کنند؛ این یکی از روشهای معمول است. آنها می‌خواهند با طرح چنین اتهاماتی اذهان عمومی را منحرف کنند و بگویند به حرفهای این گروه عقب مانده زیست محیطی گوش ندهید!
 
در جواب باید گفت که چرا ما با نانوتکنولوژی، انرژی هسته ای و سلولهای بنیادین، یا کاربردهای دیگر بیوتکنولوژی مخالف نیستیم؟ اتفاقاً حقیقت اینجاست که مخالفان چون دانش و بینش عمیقتری دارند، به توسعه و استفاده عمومی از محصولات دستکاری شده ژنتیکی اعتراض می‌کنند. چرا باید از گیاهان تراریخته ای که اثرات آنها مشخص نشده است برای تأمین غذای میلیاردها انسان استفاده شود؟
 
وقتی شما حتی یک ژن از میان حدود سی هزار ژن یک گیاه را تغییر می دهید، نمی‌توانید بگویید که فقط یک ژن را تغییر داده اید! شما مکانیزم زیستی را دچار تغییر و اخلال می کنید؛ زیرا با تغییر ساختار ژنوم، عملکرد کل ژنوم دستخوش تغییر می شود.
 
آیا گزارشی از تبعات کشت یا مصرف این محصولات در سطح وسیع وجود دارد؟
 
بله؛ برای مثال در همین دو سال گذشته، یعنی در سال 2013 در یکی از مناطق کشت پنبه تراریخته در هندوستان (که عموماً دارای ژن تولید  سم Bt می باشد)، گزارشی توسط دولت مذکور منتشر شد، که نشان می داد 1800 گونه جانوری مختلف در این منطقه بطور غیرعادی از بین رفته است. پس از کالبد ‌شکافی از این حیوانات مشاهده شده بود که دستگاه گوارش و معده این جانوران بطور کامل تخریب شده است. و نهایتاً محققان، دلیل این مرگ و میر را تغذیه حیوانات از محصولات تراریخته عنوان کردند. در لایحه ای که در همان سال به دادگاه عالی هند ارائه شد، از این رخداد با عنوان «فاجعه قتل عام عمومی» یاد شده‌ است.
 
کشت یا واردات این محصولات چه دردی از ما دوا خواهد کرد؟
 
نباید عده ای فقط بگویند تراریخته یک ضرورت است؛ نباید بدون ملاحظه بگویند که ما در خطر گرسنگی یا در معرض تهدید امنیت غذایی هستیم. اگر ما واقعاً خواستار اصلاح و توسعه کشاورزی کشورمان هستیم، باید در وهله اول، مسائل بنیادین کشاورزی را ساماندهی کنیم، و راه حل مناسبی برای آن ها بیابیم. وقتی که مسائل بنیادی و اساسی کشاورزیمان، مانند مدیریت منابع آب و خاک، الگوی کشت، کاهش ضایعات کشاورزی و مواردی از این قبیل را حل نکرده ایم، چرا باید به سمت روشهای نوظهوری برویم که امتحانش را در جهان پس داده و ممکن است اثرات زیان باری داشته باشند؟ قبول کردن رهاسازی این محصولات، ریسک بسیار بزرگی را به همراه دارد. به این موضوع باید از ابعاد زیست محیطی، سلامتی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی نگریسته شود. جالب است بدانید تاکنون پایان نامه ها و طرح های تحقیقاتی برای پروژه های انتقال ژن در گیاهان مختلف اعتبار گرفته اند و دانشجویان زیادی رساله های فوق لیسانس یا دکترای خود را در این موضوع به اتمام رسانده اند. ولی دریغ از پایان نامه هایی که به بررسی مخاطرات این محصولات پرداخته باشند! شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. دولت بر پایه کدام ارزیابی مخاطرات مستند تولید تجاری این محصولات را در برنامه ششم توسعه کشور گنجانده است؟!
 
حتی در اجلاس ایمنی زیستی کارتاهنا در سال 2014 راهنمای ردیابی و بررسی مخاطرات سلامتی وزیست محیطی  محصولات دستکاری شده ژنتیکی پیشنهاد شد که متأسفانه توسط بعضی از کشورها از جمله ایران مورد مخالفت قرار گرفت. البته به احتمال بسیار زیاد در اجلاس آتی در سال 2016 این موضوع تصویب خواهد شد. از طرفی دیگر در عرصه داخلی نیز مسئولان و سیاستگذاران باید تحت تأثیر جوسازی رسانه‌ ها قرار نگیرند، برای مصرف‌کننده ارزش قائل شوند و برچسب گذاری اجباری محصولات تراریخته را اجرا کنند.
 
 شنیده می‌شود که موافقان تراریختگی به شما و مخالفان این امر لقب «فناوری هراس» داده اند. شما با بخشهای تحقیقاتی و تکنولوژیک یا با علم بیوتکنولوژی هم مشکلی دارید؟
 
من به صراحت و به روشنی عرض می کنم؛ من نه تنها با علم بیوتکنولوژی مشکلی ندارم، بلکه تولید این‌ محصولات توسط دانشمندان ایرانی را مایه مباهات و افتخار می دانم. به عقیده بنده تحقیق و توسعه مهندسی ژنتیک در مراکز تحقیقاتی، باید با قدرت ادامه یابد. مسأله ای که من با آن مخالفم، مسأله تجاری سازی گسترده این محصولات، و بر هم زدن چرخه زیستی و طبیعی است. زیرا اصرار بر تجاری سازی و تولید انبوه این محصولات را از سر دلسوزی برای کشاورزی مملکت نمی بینم، بلکه عجله در رهاسازی و تولید این محصولات را فقط در جهت منافع شرکتهایی می دانم که به اصطلاح خود را دانش بنیان می نامند. البته با تولید و صادرات این محصولات مخالف نیستم، مشروط به انجام آزمایشات میدانی در کشورهای هدف.
 
** خطرات حقوقی و اقتصادی  استفاده از این محصولات
 
 آیا استفاده از این محصولات، جز مشکلات زیستی و سلامتی، ریسک خطر دیگری را نیز در پی خواهد داشت؟
 
بله؛ مثلاً ژنهایی که به محصولات تراریخته ایرانی منتقل شده اند، ثبت شده و تحت مالکیت شرکتهای سوئیسی سینجنتا قرار دارد. این ژنها توسط دانشمندان ایرانی جداسازی و ثبت نشده است؛ پس عملاً ما مالک آنها به شمار نمی رویم؛ و هنگامی که عضو تجارت جهانی شدیم، قطعاً مورد پیگرد قانونی این مجموعه ها قرار خواهیم گرفت؛ و بی تردید در نهایت متحمل پرداخت هزینه های سنگین خواهیم شد. از طرفی دیگر تکنولوژی انتقال ژن هم توسط تفنگ ژنی صورت گرفته است که با سرمایه کمپانی امریکایی مونسانتو ساخته شده است. با توجه به نوع ثبت مالکیت فکری فناوریهای فوق، استفاده تجاری از این فناوریها مستوجب پرداختهایی خواهد بود. پس باید احتیاط نمود تا دردسر جدیدی ایجاد نشود. اول باید مقررات بین المللی را مطالعه کنیم و بعد تبلیغات به راه بیندازیم. تبلیغات ایجاد شده مستقیماً در جهت منافع کمپانی های اروپایی و امریکایی است.
 
تحقیق و توسعه و تولید محصولات تراریخته در آزمایشگاه و گلخانه های ترانسژنیک، و نهایتاً تحویل بذرها به بانک ژن خیلی هم خوب است. اما برای تجاری‌سازی شدن، هزینه زیادی هم به جامعه تحمیل می کند. بخشی از این هزینه‌ها جرائمی است که دولت ایران یا شرکتهای پخش‌کننده بذرها باید بابت حق مالکیت معنوی بپردازند. آنها هم فشار مالی وارده را بر کشاورزان تحمیل خواهند کرد.
 
 موردی سراغ دارید که کسی محکوم شده و این غرامتها پرداخت شده باشد؟
 
بله؛ مثلاً ما در انرژی هسته‌ای هم دستاوردهای دانشمندان ایرانی را بومی کردیم؛ ولی ابرقدرتها ما را به پنهان‌کاری متهم ‌کردند. فارغ از صحت و سقم ادعاهای طرح شده، آنها خیلی از موارد را از ابتدا می دانستند؛ اما صبر کردند و موقعی طرح موضوع کردند که حداکثر امتیاز را بگیرند؛ از این بابت هزینه‌هایی به کشور وارد شد. اگر ذکاوت و هوشمندی نظام و دولت نبود شاید شرایط دیگری رقم می خورد. اما در مورد محصولات دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته) هم رجوع بفرمایید به دعوای میان امریکا و چین که داستان جالبی دارد و نهایتاً به پرداخت غرامت از سوی چین به امریکا بطور غیرمستقیم منجر شد.
 
این تجربیات باید مورد آسیب‌شناسی دقیق قرار بگیرد تا تکرار نشود و بعدها درگیر مذاکرات فرسایشی مشابه نشویم. خوب است آقای دکتر عراقچی، و تیم مذاکره کننده هسته ای، مباحث حقوق بین‌الملل و پیامدهای نقض این قوانین را در مؤسسات تحقیقاتی مربوط به علوم پیشرفته آموزش دهند. زیرا غربیها قوانین و معاهدات بین المللی را خودشان نوشته اند؛ و می دانند چگونه ملتها و دولتها را محدود کنند. در حالی که خودشان بزرگترین ناقض قوانین و ضایع کنندگان حقوق ملتها هستند. تحقیقات در موضوع تراریخته هم باید تحت مدیریت صحیح قرار گیرد، تا هزینه ای به کشور و ملت تحمیل نشود. اگر الآن آنها شکایتی کنند، چیزی گیرشان نمی‌آید. آنها صبر می‌کنند تا محصولات تراریخته در کشور پخش شود؛ آن وقت است که می‌آیند و حق امتیاز مالکیت معنویشان را می‌گیرند!
 
 آقای دکتر! با وجود منع قانونی چرا دولت این کار را به‌عهده گرفته است؟
 
سؤال خوبی است؛ طبق قانون ایمنی زیستی ایران، همه امور مرتبط با واردات، تولید و رهاسازی محصولات تراریخته، باید توسط بخش «غیردولتی» انجام شود؛ نه وزارت جهاد کشاورزی، یا وزارت بهداشت. اینکه مسئولی بگوید ما محصول تراریخته داریم با قانون ایمنی زیستی مغایرات دارد. به لحاظ قانونی ابتدا باید شرکتهای غیردولتی روی این پروژه‌ها سرمایه‌گذاری کنند؛ و پس از دستیابی به دانش فنی، به عنوان متقاضی تولید محصولات تراریخته (دستکاری شده ژنتیکی) به مراجع دولتی مراجعه نموده، و تمام مراحل قانونی را یک به ‌یک طی کنند.  
بنابراین رهاسازی یک محصول تراریخته، توسط بخش دولتی به لحاظ قانونی ممنوع است و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست. اینکه بخش دولتی رأساً محصول تراریخته تولید کند، مثل این است که در مسابقه دو تیم، داور عضو رسمی یکی از تیمها باشد. وزارت جهاد کشاورزی ، وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست همگی ارگانهای دولتی هستند. بطور مسلم با این رویکرد، به دلیل ارتباطات و کنشهای مابین سازمانهای دولتی، شرایط بی‌طرفی در اعمال ارزیابیها رعایت نخواهد شد.
 
 
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.