سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه ضرب‌المثل/ 58

حکایت ضرب‌المثل «نه شیر شتر، نه دیدار عرب» چیست؟

در باشگاه ضرب‌المثل امروز حکایت کوتاهی را از ضرب‌المثل «نه شیر شتر، نه دیدار عرب» می‌خوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مَثَل‌ها داستان زندگی مردم‌اند و چون آیینه‌ای روشن، آیین‌ها، تاریخ، هوش، بینش و فرهنگ ملت را در خود نشان می‌دهند. «مَثَل واژه‌ای است که از عربی به فارسی راه یافته و آنچنان که می‌نویسند از ماده مثول بر وزن عقول به معنی شبیه بودن چیزی به چیز دیگر یا به معنای راست ایستادن و بر پای بودن آمده است». این واژه در عربی به چند معنا به کار رفته است: مانند و شبیه، برهان و دلیل، مطلق سخن و حدیث، پند و عبرت، نشانه و علامت. در اصطلاح اهل ادب مثل نوعی خاص از سخن است که آن را به فارسی داستان و و گاهی به تخفبف دستان می‌گویند (رحیمی، 1389).

با این وصف در باشگاه ضرب‌المثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضرب‌المثل «نه شیر شتر، نه دیدار عرب» می‌پردازیم. 

**********************************

درباره داستان این ضرب‌المثل اینگونه گقته‌اند که شبی خانواده ایلیاتی و عرب‌زبان در بیابان برای ساعاتی اتراق کردند. به هنگام شب مقداری شیر شتر را در کاسه‌ای ریخته بودند و در جایی نهاده بودند که در هنگام مراجعت به آن می‌بینند که کاسه از شیر تهی است و البته به جای آن یک اشرفی گذاشته‌اند. 

از همین رو خانواده ایلیاتی خوشحال می‌شوند، تصمیم می‌گیرند تا یک شب دیگر هم آنجا بمانند و در ازای این کاسه شیر، اشرفی بگیرند. ماجرا از این قرار بود که ماری در آن حوالی زندگی می‌کرد. وقتی که کاسه شیر را دیده به سراغ آن رفته و در ازای آن یک اشرفی گذاشته. 

القصه این اتفاق شب بعد هم رخ می‌دهد و البته بزرگ خانواده وقتی متوجه می‌شود، برای اینکه شب هنگام خانواده از این مار گزندی نبینند، با تبری به او می‌زند. منتهی به جای سر، دم مار را قطع می‌کند و مار فرار می‌کند و شد آنچه نباید می‌شد.

شب هنگام مار بالای سر پسرش آمد و او را کشت.

چند ماهی نگذشت که تمامی اموال و دارایی‌های خود را از دست دادند و بلاهای متعدد بر سرشان می‌آمد.

تا اینکه روزی و پس از گذشت زمانی چند ماهه دوباره به آن بیابان مراجعت کردند و کاسه شیری در مسیر مار گذاشتند تا اشرفی به دست آوردند. اما مار به زبان آمد که برو ای مرد که مرا دیگر با تو و کاسه شیرت کاری نیست که هر زمان این را می‌بینم به یاد دم از دست رفته‌ام می‌افتم. تو هم بهتر است یادی کنی از پسرک بیچاره‌ات که از کف دادی.

این ضرب‌المثل را در مواقعی یه کار می‌برند که فردی به طمع سودی از پی امری رفته باشد، اما سودی که به دست نیاورد هیچ بلکه چیزی را هم از دست می‌دهد و ترجیح می‌دهد دیگر به سراغ آن کار نرود.




گزارش از: مریم محمدی



برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید. 



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
ایلیا
۲۰:۳۳ ۰۳ آبان ۱۴۰۳
هرچی هست یک اثر شاهکار و فوق العاده دیدنی و شنیدنی
علی
۰۰:۱۶ ۰۳ تير ۱۴۰۱
اولا داستان این نبوده این داستان تکرار یک فیلم سیماست
ناشناس
۱۲:۴۴ ۲۳ آذر ۱۳۹۷
خوب بود
کرماشانی
۱۱:۴۷ ۱۰ مرداد ۱۳۹۷
این ضرب المثل در زبان کوردی هم وجوددارد و به صورت دیگری روایت می شود و داستان دیگری درباره آن گفته می شود.
ناشناس
۰۴:۱۶ ۲۲ شهريور ۱۳۹۶
داستان ازاين قراراست چوپانى روزى ميبند كاسه شيرخالى شده وسكه طلايى دران نهاده اند چوپان كه مردفقيرى بودازخوشحالى هرروز كاسه راپرشيرميكند وميبند مار شيرراميخورد وسكه ميندازد مدتها به همين رول ميگذردتاچوپان سروتش زيادميشودوبه حج ميرودوبه پسرش سفارش ميكند هرروزكاسه اى شيررابگذاردكه ماربخوردتاسكه اى دركاسه بگذارد پسركارراانجام ميدهداماطمع ميكندوميگويدماراميكشم وتمام سكه ها رايكجابرميدارم باطبرى به مارحمله ميكنددم ماراقطع ميكندومارهم پسررانيش ميزندوپسرميميردحاجى ازحج برميگردومثل هميشه شيربراى مارميبردوبه مارميگويدبيامثل قديم دوست باشيم اما مار ميگويدتامرادم توراپسرياداست دوستيمان برباداست وبهتره كه دوستيمون راقطع كنيم
ناشناس
۰۴:۱۶ ۲۲ شهريور ۱۳۹۶
جالب بود
ناشناس
۰۴:۱۶ ۲۲ شهريور ۱۳۹۶
عالی تشکر
کیمیا
۱۷:۵۹ ۰۷ تير ۱۳۹۶
خخخخخخخ
ناشناس
۱۶:۰۵ ۰۴ دی ۱۳۹۴
مرسی ممنون مچکر