به گزارش خبرنگار
دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛
در تاریخ 31 شهریور 1359 رژیم متجاوز عراق از 3 محور اصلی به خاک میهن
اسلامی حمله کرد و قصد تصرف شهرهای غربی و جنوبغربی را کرد. محور اول این
تجاوز که محور میانی بود، " دشت آزادگان " با هدف رسیدن به شهر " اهواز "،
مرکز استان " خوزستان " بود و مهمترین شهری که در این مسیر قرار داشت "
سوسنگرد " بود. دو محور دیگر هم یکی محور شمالی از غرب " کرخه " و روبهروی
شهر " دزفول " با هدف تصرف این شهر بود و محور جنوبی هم از مرز " شلمچه "
با هدف تصرف " آبادان و خرمشهر " میگذشت.
**مقدمات اشغال " سوسنگرد "
در
محور میانی نیروهای عراقی به دو دسته تقسیم شدند و بخشی از آنها از "
چزابه " در شمال " هورالهویزه " وارد خاک ایران شدند تا با گذر از شهرهای "
بستان " و " حمیدیه " و " سوسنگرد " به " اهواز " برسند و بخش دیگر هم از "
طلائیه " در جنوب "هورالهویزه"وارد خاک ایران شدند تا با تصرف " کوشک " و "
جفیر " و " پادگان حمید " به " اهواز " دست پیدا کنند.
برای
ایستادگی در مقابل تجاوز رژیم بعث عراق در محور میانی که از " چزابه تا
اهواز " بود و به دلیل وجود موانع طبیعی مانند " تنگه چزابه " با عرض یک
کیلومتر و وجود روستاهای پراکنده، محور مناسبی برای دفع تجاوز و شبیخون به
دشمن بود. همچنین با وجود " تپههای اللهاکبر " در شمال " سوسنگرد " محل
خوبی برای دفع این تجاوز بود اما به دلیل وقایع اتفاق افتاده بعد از پیروزی
انقلاب اسلامی و ناهماهنگیهای ایجاد شده در بین بخشهای مختلف کشور به
خصوص در " ارتش "، آمادگی لازم برای مقابله با دشمن متجاوز وجود نداشت. در
آن زمان " تیپ 3 زرهی لشکر 92 اهواز " طرحی را به نام " طرح دفاعی ابوذر "
مبنی بر مقابله با دشمن در محدوده " تپههای اللهاکبر " مطرح کرد که با
مشورت و اصرار " سپاه پاسداران و ژاندارمری " در این امر، نیروهای خود را
در مرز مستقر و پراکنده کرد که همین امر موقعیت آنها را آسیبپذیر کرد.
**سقوط شهر " بستان " و رسیدن به پشت دروازههای " سوسنگرد "
ارتش
متجاوز بعث عراق در تاریخ 4 مهر 1359 شهر " بستان " را به تصرف خود درآورد
و دو روز بعد یعنی در تاریخ 6 مهر 1359 به دروازههای " سوسنگرد " رسید.
عراقیها به محض رسیدن به پشت دروازهها، شهر را با خمپاره گلوله باران
کردند و مردم را به خاک و خون کشیدند و در بعدازظهر همان روز وارد شهر
"سوسنگرد " شدند. مردم شهر در همان ابتدای ورود نیروهای متجاوز به شهر با
آنها به مقابله پرداختند ولی به علت ازدیاد نیروهای عراقی نتوانستند مقاومت
کنند و شهر سقوط کرد. رژیم بعث عراق برای حفظ " سوسنگرد "، شهرداری را از
میان نیروهای خود برگزید و اداره شهر را به دست مزدوران خود سپرد و برای
تجدید قوا تا شهر " حمیدیه " عقب نشست.
این عقبنشینی که به دلیل
پاسخ محکم " نیروی هوایی ارتش " و " بالگردهای هوانیروز " صورت گرفت و
عملیاتهایی که به طور همزمان توسط " نیروی هوایی ارتش " و " بالگردهای
هوانیروز " از جمله بمباران مناطق حساس عراق، شکار تانکهای در حال پیشروی
عراق توسط " جنگندههای نیروی هوایی " و همچنین مورد اصابت قرار دادن
پلهایی که عراقیها برای نفوذ به خاک ایران روی رودخانهها قرار داده
بودند توسط " بالگردهای هوانیروز " باعث شد که رژیم بعث عراق در روز ششم
جنگ، استراتژی جنگی خود را که حداقل آن تصرف خوزستان بود در حال شکست ببیند
و قطعنامه " سازمان ملل " مبنی بر قبول آتشبس را بپذیرد.
**دلایل عدم پذیرش قطعنامه توسط " امام خمینی (ره) "
"
امام خمینی (ره) " به دلیل حضور نیروهای متجاوز عراق در خاک ایران پیشنهاد
آتشبس را نپذیرفتند و فرمودند: « صدام حسین دستش را دراز کرده، برای
اینکه با ما مصالحه کند، ما با او مصالحه نداریم، تکلیف ما این است که از "
اسلام " صیانت کنیم و حفظ کنیم " اسلام " را، کشته شویم تکلیف را عمل
کردهایم، بکشیم هم تکلیف را عمل کردهایم.» دولت وقت هم رسما پاسخ داد: «
تا هنگامی که یک سرباز عراقی در قلمرو سرزمین ایران باشد، ایران حاضر به
مذاکره نخواهد شد. تنها شرط قبول آتشبس از نظر ایران، این است که دولت
عراق نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرد.» با شکست اولیه نیروهای
متجاوز عراق توسط دلیرمردان ایرانی، نیروهای متجاوز مجبور به عقبنشینی به
سمت " حمیدیه " شدند و بعد از آن هم با حملات متعدد " بالگردهای هوانیروز
"، نیروهای عراقی از " بستان " تا پشت مرزهای عراق عقب رانده شدند.
**نقض آتشبس از سوی عراقپس
از پذیرش آتشبس صدام از سوی ایران در تاریخ 19 مهر 1359 رژیم بعث آتشبس
را نقض کرد و " جنگ تحمیلی " علیه ایران را مجددا آغاز کرد. در جبهه جنوبی "
خوزستان " نیروهای عراقی از شمال " کارون " عبور کردند تا وارد شهر "
آبادان " شوند ولی با مقاومت مردم " آبادان " که در " خرمشهر " زندگی
میکردند و در همان ابتدا تجاوز خط دفاعی را در " بهمنشیر " تشکیل داده
بودند مواجه شدند. در همین حین بخش دیگری از نیروهای دشمن که مجددا از "
چزابه " وارد خاک ایران شده بودند به سمت " بستان " حرکت کردند و در 22 مهر
این شهر را اشغال کردند. در آن زمان رئیس جمهور وقت " بنی صدر " دستور داد
تا تمام توان ارتش در " دزفول " متمرکز شود و بخشی از نیروها نیز در جبهه "
اهواز – سوسنگرد " حضور داشته باشند. این نیروها با کمک " توپخانه " و "
هوانیروز " و " نیروی هوایی ارتش " تا 27 مهر به مقاومت در برابر دشمن
متجاوز پرداختند و جلوی پیشروی آنها را گرفتند.
**سقوط " خرمشهر " و آغاز " حصر آبادان "در
تاریخ 24 مهر نیروهای متجاوز عراق بخشی از مدافعان شهر " خرمشهر " را شهید
کردند و نیمی از شهر را به تصرف خود درآوردند. سپس به حملات خود ادامه
دادند تا در روز 4 آبان با وجود همه مقاومتهای زرمندگان، شهر سقوط کرد و
به طور کامل به دست دشمن بعثی افتاد. رزمندگان ایرانی هنوز در غم سقوط شهر "
خرمشهر " بودند که در کمال ناباوری و تعجب نیروهای خودی، ارتش عراق در 8
آبان پلی را بر روی رودخانه " بهمنشیر " نصب کرد و از شمال " آبادان "
وارد شهر شد.
اما با خبررسانی به موقع یکی از رزمندگان به
نام " دریاقلی " " نیروهای ارتش "، " سپاه و مردمی " با عجله به مقابله با
دشمن پرداختند و با شجاعت تمام نیروهای متجاوز را به عقب رانده و مجبور به
فرار کردند که در حین این فرار عده زیادی از نیروهای دشمن اسیر شدند و عده
دیگری نیز در رودخانه " بهمنشیر " افتاده و غرق شدند. در تاریخ 14 آبان "
امام خمینی (ره) " طی پیامی به نیروهای مسلح و رزمندگان فرمودند:« من
منتظرم این حصر " آبادان " از بین برود. این حصر باید شکسته شود. حالت
تهاجمی بگیرید.»
نیروهای عراقی پس از شکست اول
در تصرف " آبادان " از روز 8 آبان تا 15 آبان حملات متعددی را برای عبور
از " بهمنشیر " و تصرف مجدد " آبادان " انجام دادند که با مقاومت نیروهای "
مردمی و سپاه " مواجه شدند. " رهبر معظم انقلاب " درباره آن روزها
میفرمایند:« آن شکست برای دشمن به قدری تلخ و گزنده بود که من خاطره
شادیهای آن روز برادرانمان را فراموش نمیکنم، آن روز تعداد بسیاری از
دشمن متجاوز را که به سمت " آبادان " میآمدند، در رودخانه ریختند و غرق
کردند.»
رژیم بعث عراق زمانی که دید "
حصر آبادان " شکسته شده و ناامید از تصرف " آبادان " شد، تصمیم گرفت "
سوسنگرد " را هم برای ساماندهی مواضع دفاعی خود هم برای جبران تضعیف روحیه
شکست " حصر آبادان "، اشغال کند. از این رو از تاریخ 15 آبان اشغال "
سوسنگرد " در دستور کار رژیم متجاوز عراق قرار گرفت به نحوی که " روزنامه
ایران " در تاریخ 16 آبان درباره این موضع عراق تیتر زد:« عراق با شکست در
"آبادان "، جنگ را به " سوسنگرد " کشاند.»
**اشغال " سوسنگرد "
"
سوسنگرد " یکی از شهرهای استان " خوزستان " است و این استان از نظر طبیعی
دشتی باز است که با اندکی باران در آن سیل جاری میشود و زمینش غیرقابل
عبور میشود. عراقیها نیز از همان آغاز تجاوز به خاک ایران دو هدف عمده را
دنبال میکردند: 1) بستن راه مواصلاتی نیروهای ایرانی و تسلط بر آن. 2)
دست یافتن به نقاط مرتفع قبل از فصل باران، با توجه با اینکه از زمان حملات
به بعد نیز روزها به سمت فصل سرما پیش میرفت. محور " حمیدیه – سوسنگرد –
بستان " هم که جزء محورهای اصلی تجاوز عراقیها بود دارای هر دو ویژگی بالا
بود. به همین دلیل نیروهای عراقی تصمیم گرفتند تا قبل از فصل باران
"سوسنگرد"را اشغال کرده و بعد از آن به سمت " حمیدیه " رفته و آن را اشغال
کنند تا بعد از آن نیز به هدف اصلی خود یعنی تصرف استان " خوزستان " دست
پیدا کنند.
**محورهای تصرف " سوسنگرد "
نیروهای
عراقی از دو مسیر پیشروی خود را به سمت " سوسنگرد " آغاز کردند: مسیر اول
از جاده " حمیدیه به سوسنگرد " بود و مسیر دوم مسیر " بستان به سوسنگرد "
که این مسیر خود به دو راه تقسیم میشد: اول از جنوب رودخانه " کرخه " و
مسیر جاده بود و دوم از سمت شمال " کرخه " که به سمت تپههای " اللهاکبر "
میرسید. در همین زمان " نیروی هوایی ارتش " جمهوری اسلامی ایران هم مناطق
حساس عراق را هدف قرار میداد و هم به کمک مدافعان " سوسنگرد " میرفت. در
روز 17 آبان در منطقه " دهلاویه " و در یکی از همین عملیاتها " نیروی
هوایی ارتش " به دشمن متجاوز یورش برد و تعداد زیادی از نیروها و تجهیزات
دشمن را نابود کرد. " تیزپروازان نیروی هوایی " با انجام چندین عملیات در
این منطقه خسارات و تلفات زیادی بر دشمن وارد کردند که این تلفات و خسارات
برای دشمن گران تمام شد ولی متاسفانه در یکی از همین عملیاتها دو فروند از
" جنگندههای ایرانی " مورد اصابت قرار گرفتند و خلبانان آنها نیز به درجه
رفیع " شهادت " نائل امدند. در همان روز 17 آبان نیز " تیپ 2 زرهی لشکر 92
" از جبهه " دزفول " به منظور تقویت قوا به جبهه " اهواز " اعزام شد.
در
روز 20 و 21 آبان خمپارهها و جنگندههای دشمن بعثی " سوسنگرد " را مورد
حملات شدید قرار دادند و " نیروی هوایی ارتش " ایران نیز حملاتی را علیه
دشمن انجام داد. در روز 22 آبان خمپارهها و توپهای عراقی " سوسنگرد " و
اطرف آن را وجب به وجب ویران کردند و در ساعت 21:30 پیشروی خود را به سمت
شهر آغاز کردند. در سحرگاه روز 23 آبان باز هم توپخانه و جنگندههای ارتش
متجاوز عراق " سوسنگرد " و روستاهای اطراف آن را مورد هجوم قرار دادند و
بعد از آن هم نیروی زمینی عراق با سرعت به سمت جاده " اهواز – سوسنگرد "
هجوم برد و خیلی سریع مقاومت مدافعان را شکست و روستای " ابوحیظه " که در 5
کیلومتری " سوسنگرد " بود را به تصرف درآورد.
**نیروهای مدافع " سوسنگرد "
درشهر
" سوسنگرد "، گروهی از افراد " نیروی هوایی ارتش "، بههمراه گروهی از "
نیروهای مردمی تبریز و اصفهان " و تعدادی از نیروهای " سپاه سوسنگرد " و "
ستاد جنگهای نامنظم " حضور داشتند. همه آنان میدانستند که چه سرنوشتی در
انتظارشان است. فرمانده یکی از گروههای مدافع حاضر در آنجا میگوید:« شب
با برادران صحبت کرده و گفتم بیایید " بهشت " را برای خود بخریم. همه با
تکبیر با خدای خود عهد بستیم که تا آخرین قطره خون، در مقابل " توپ "، "
تانک "، " مسلسل کالیبر 75 "، " بالگرد "، " میگ " و " نیروهای گارد "
مخصوص رژیم بعث ایستادگی کنیم.»
عراقیها
در غروب روز 24 آبان آماده میشدند تا در روز بعد در عملیاتی که نام آن را
" الخفاجیه " گذاشته بودند " سوسنگرد " را به تصرف کامل خود درآورند.
خلبان " خسرو غفاری " یکی از " تیزپروازان نیروی هوایی ارتش " درباره آن
میگوید:« بعدازظهر 24 آبان، جناب "سرهنگ امیر جلالی "، " جانشین فرمانده
وقت پایگاه چهارم شکاری دزفول " احضارم کرد و گفت که امشب به احتمال زیاد "
سوسنگرد " سقوط میکند. خبر رسیده که امشب یک لشکر دشمن برای تصرف این شهر
حمله خواهد کرد. مأموریت تو، بمباران محل استقرار این لشکر است. با گرفتن
دستور پروازی از " جناب سرهنگ جلالی "، بهصورت " تکپروازی " بلند شده و
بهسمت مواضع مورد نظر حرکت کردم. خورشید داشت کمکم غروب میکرد که من
بالای سر نفرات عراقی رسیدم. با نزدیک شدن غروب خورشید، آنها دور هم جمع
شده و بسیار متمرکز، آماده حمله شبانه بودند. بههمین علت هدف بسیار خوبی
برای بمباران بهشمار میآمدند. جالبتر اینکه آنها با تاریکی نسبی هوا،
اصلاً انتظار حمله هواپیماهای ما را نداشتند. با رها کردن بمبهایم روی
آنها، کاملاً متوجه تلفات سنیگینی که به لشکر دشمن وارد میگردید، شدم.»
پیروزیهای
ارتش ایران در مقابل ارتش تا دندان مسلح عراق در " سوسنگرد " تعجب جهانیان
را برانگیخت تا جایی که روزنامه " دیلیتلگراف " اعلام کرد:« " ارتش ایران
و پاسداران خمینی "، مقاومت بیش از انتظاری نشان دادهاند و توپخانه
آنها، با وجود آنکه عمدتاً بیدقت عمل میکرد، آتشش آزار دهنده بود.»
در
روز 25 آبان اوضاع در " سوسنگرد " بحرانی شد و " تانکها " و " کماندوهای
" رژیم بعث با تمام توان خود از چهار طرف وارد " سوسنگرد " شدند و حلقه
محاصره را تنگتر کردند. نیروهای عراقی قسمتهای زیادی از شهر را ویران
کردند و تعداد زیادی از مدافعان شهر را به " شهادت " رساندند و بعد از غروب
خورشید شهر را ترک کردند تا با " توپها و تانکهای " خود به شهر شلیک
کنند و هیچ جنبندهای را زنده نگذارند و صبح روز بعد فاتحانه وارد "
سوسنگرد " شوند اما غافل از آن بودند که فرماندهان " ارتش و سپاه و نیروهای
مردمی " در حال طرحریزی و اجرای یک عملیات در صبح روز بعد برای باز پس
گیری " سوسنگرد " بودند.
به همین منظور جلسهای در تاریخ 25 ابان
1359 در ستاد عملیاتی " لشکر 92 اهواز " و با حضور " حضرت امام خامنهای
مدظله العالی ( نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع ) "، " شهید سرلشکر
فلاحی ( رئیس ستاد مشترک ارتش ) "، " مرحوم سرلشکر ظهیرنژاد ( فرمانده
نیروی زمینی ارتش ) "، " مهندس محمد غرضی ( استاندار وقت خوزستان ) " و "
شهید سرتیپ غلامرضا قاسمی ( فرمانده لشکر 92 اهواز ) " برگزار شد که نتیجه
آن شد که " گروه رزمی 148 لشکر مشهد و یک گروهان از تیپ 3 لشکر 92 " برای
احتیاط در جاده " حمیدیه به سوسنگرد " قرار گیرند و سپس " تیپ 2 دزفول " از
محور عبور کرده و " سوسنگرد " را از محاصره و اشغال دشمن برهاند.
**عملیات آزادسازی " سوسنگرد "
عمده
طرح بهعملکرد " تیپ 2 لشکر 92 زرهی " بستگی داشت، بهشرط آنکه " سپاه با
دو گروهان 120 نفره و سلاح ضد تانک، نیروی پیاده تیپ " باشد و جناح چپ و
عقب نیروهای ارتش را هم " نیروهای ستاد نامنظم دکتر چمران " حفظ کنند. زمان
شروع حرکت هم 5 صبح روز بعد تعیین شد.
باتوجه
به این اوضاع، " مقام معظم رهبری " به دلیل اهمیت موضوع با " حضرت امام
خمینی(ره) " مساله را مطرح کردندکه ایشان نیز فرمودند: « تیپ زرهی همین
امشب به " سوسنگرد " برود و برای آزادی "سوسنگرد " عملیات کند و بعد به "
ماهشهر " برود.» در پی فرمان " حضرت امام خمینی (ره) "، همان شب به رغم
دستور " بنی صدر " و براساس نامه " مقام معظم رهبری "، " تیپ2 لشکر92 زرهی "
به "فرماندهی سرهنگ شهبازی " به طرف " سوسنگرد " رفت و سحرگاهان در "
ابوحمیزه " مستقر شد.
در " ابوحمیزه "، "
شهید سرلشکر فلاحی "، " شهید چمران " و " مهندس غرضی استاندار وقت خوزستان
" درخصوص نحوه عملیات نیروها و چگونگی حرکت یگانها به سمت " سوسنگرد " با
همدیگر تصمیم گیری کرده و در روز 26 آبان نیروهای ایران عملیات خود را از
بیرون شهر " سوسنگرد "، رأس ساعت 6:30 آغاز کردند. " نیروهای سپاه و ستاد
جنگهای نامنظم، با نیروهای لشکر 92 زرهی " ادغام شده بودند و گروه گروه به
سمت " سوسنگرد " پیش میرفتند. " امیر سرتیپ امرالله شهبازی، فرمانده تیپ 2
دزفول " میگوید:«صبح 26 آبان، با سه گردان سازمانی و کمک " گردان 148
پیاده مشهد "، به " سوسنگرد " حمله کردیم. نیروهای عراقی، چند پاتک سنگین
انجام دادند که با دلاوری گردانهای تانک ما،شکست خوردند.» ارتشیها با
حضور " تیمسار فلاحی " در جمعشان، روحیه بیشتری گرفته بودند. " امیر سرتیپ
محمدجعفر لهراسبی" میگوید: «وقتی " تیمسار فلاحی " با تبسم به من میگفت
پهلوان چرا معطلی؟ روحیهام چندبرابر شد.»
" سرلشکر
ولیالله فلاحی فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش "، در منطقه بود تا طبق دستور
" حضرت امام خمینی (ره) "، نیروهای ارتش را هماهنگ کند. ارتش ایران و عراق
رودرروی هم ایستاده بودند و تیراندازی میکردند. نیروهای مردمی هم
پرشتابتر، جلوتر از نیروهای ارتش حرکت میکردند. بیشتر نیروها از جنوب "
کرخه " و سمت " ابوحمیظه " به " سوسنگرد " حمله میکردند و بخشی از نیروهای
ارتش هم از "سبحانیه " در شمال " کرخه " به سمت " سوسنگرد " میرفتند. "
نیروهای محلی و بسیج عشایر " هم از کناره جنوبی " کرخه "، که کانال کمعمقی
داشت، به سمت " سوسنگرد " رفتند. این گروه، زمین منطقه را خوب میشناختند و
با رعایت اصل غافلگیری، اولین گروههایی بودند که به " سوسنگرد " رسیدند و
برسرعراقیها آوار شدند. در محوری که " دکتر چمران " و نیروهایش
میجنگیدند، کار گره خورد و آنها محاصره شدند و در همان منطقه، " دکتر
چمران " از ناحیه پا جراحت شدید دید و به بیمارستان " اهواز " منتقل شد.
"
هوانیروز و توپخانه ارتش و نیروهای سپاه پاسداران " تعدادی از تانکهای
عراقی را در محور " کرخه کور " منهدم کردند و دود و آتش آسمان را فراگرفت.
سپس باقیمانده تانکهای عراقی یکی پس از دیگری منهدم شدند و
سرانجام " سوسنگرد " با شهادت تعداد زیادی از رزمندگان دلیر کشورمان در روز
پنجاه و هفتم " جنگ تحمیلی " آزاد شد. همچنین نیروهای ویژه ارتش در " تیپ
نوهد "، که افرادی قوی و چابک بودند، در آزادسازی " سوسنگرد "، حماسه
آفریدند. " مهندس مهدی چمران " که در آن زمان " دبیر شورای عالی دفاع "
بوده و خودش هم در منطقه عملیاتی " سوسنگرد " حضور یافته، در خاطراتش
میگوید:« بچه های ارتش در عملیات آزادسازی " سوسنگرد " کار بزرگی انجام
دادند. ارتشی که آن زمان هنوز به انسجام لازم نرسیده بود، فرماندهانش عوض
شده بودند و شرایط ناهنجاری از جمله جابهجایی های غیراصولی کارکنان و کاهش
زمان خدمت سربازی بهوجود آمده بود. در این شرایط جمعکردن ارتش و هدایت
نیروها با زمانی که ارتش منسجم، منظم و آماده است فرق میکرد. بنابراین
وقتی " تیپ2 زرهی " به " سوسنگرد " آمد و قصد حمله داشت؛ حداقل 3 تیپ زرهی
دشمن با تمامی تجهیزات و مهمات کامل در برابرش قرار داشت؛ در حالی که ما نه
مهمات و نه تجهیزات و ادوات کافی داشتیم.»
" تیپ زرهی لشکر 92 " نه
جایی به عنوان قرارگاه داشت و نه زمان کافی برای تحرک یگانی، چرا که نیمه
شب به او ابلاغ کرده بودند به سمت " سوسنگرد " حرکت کند. زمانی که من به
همراه " امیر سرلشکر سلیمی " جهت بازدید از این تیپ در " سوسنگرد " حضور
یافتم، " سرهنگ شهبازی، فرمانده تیپ " زیر یک پل کوتاه به ارتفاع 60 تا 70
سانتیمتر به عنوان قرارگاه مستقر بود. اینکه قرارگاهی داشته باشد، بی سیم
چی، اتاقی، نفربر زرهی،... این چیزها نبود. در چنین شرایطی عزیزان ارتشی به
مقابله با دشمن رفتند و آنهایی که این گونه جنگیدند، باید الحق و الانصاف
گفت که شاهکار و حماسه آفریدند. آنها کار بزرگ و ارزنده ای انجام دادند که
موجب خشنودی " حضرت امام خمینی(ره) " شده و مورد تشویق " مقام معظم رهبری "
قرار گرفتند و نشان دادند که به حقیقت، ارتش اسلام هستند. " سروان معصومی "
نخستین کسی بود که وارد شهر " سوسنگرد " شد و در هنگام ورود به شهر بر اثر
اصابت گلوله مستقیم دشمن به فیض " شهادت " نائل آمد که هم اکنون پیکر پاکش
در " امامزاده علی اکبر (ع) چیذر " مدفون شده است.
مجله تایمز
درباره شکست عراق در " سوسنگرد " چنین نوشت:«اکثر کارشناسان، حمله عراق به "
سوسنگرد " را چنین توجیه میکنند که صدام قصد داشت در شب افتتاح کنفرانس
عالی سران عرب،که این هفته در عمان تشکیل شد، یک پیروزی چشمگیر به دست
آورد، ولی ناتوانی عراقیها در اشغال " سوسنگرد " و عقبنشینی سربازان
عراقی از این شهر، رئیسجمهور عراق را از نیل به اهداف خود دور ساخت.»
**یادبود حماسه " سوسنگرد " در
حال حاضر و باگذشت چندین سال از این اتفاق مردم " غیور و شهید پرور "
ایران اسلامی هنوز یاد و خاطره آن روزها را از یاد نبرده و هر ساله در
تاریخ 26 آبان در سالروز آزاد سازی " سوسنگرد " قهرمان یاد و خاطره " شهدای
دفاع مقدس " به خصوص " شهدای حماسه سوسنگرد " را زنده نگاه میدارند.
گزارش از امین ملکیان
انتهای پیام/
برای دریافت پیامکها و اخبار باشگاه خبرنگاران جوان به کانال تلگرامی ما بپیوندید.