اگر قاضیالقضات جمهوری اسلامی چنین حرفهایی را در جمع هنرمندان سینمایی کشور زده بود، میشد گفت که به طومار تمجیدهای تشریفاتی مسئولین از شأن و جایگاه هنر و هنرمند، چند خط دیگر هم اضافه شده؛ اما این بار ماجرا از قرار دیگری بود. این بار مخاطب صحبتهای آیتالله، طلاب استان مازندران بودند، یعنی روحانیونی که قرار است در ایام عزاداریهای محرم و صفر – که نزدیک آنیم- رسمِ وعظ و روضه و منبرگردانی سنتی را در شهرها و قصبات کوچک و بزرگ کشور برپا کنند و کسانی که باید با بیان و تبیینهایشان چراغدار راه اندیشهی دینی در صف مردم مسلمان شیعه باشند.
رئیس قوه قضاییه قبل از این جملات، گفته بود که شیوههای سنتی تبلیغ همچنان مهماند و منبرها، تکیهها و مساجد را باید حفظ کرد اما بلافاصله بعد از این تأکید، سراغ سینما آمد و درباره لزوم غافل نشدن از قالبهای هنری برای تبلیغ معارف دینی حرف زد. او به بیان سادهای در حال روشن کردن این نکته بود که منبرها به جای خود، اما «امروز افراد بسیاری در جامعه هستند که ترجیح میدهند معارف را از طریق رسانه دنبال کنند».
نکتهای دارم ز صاحب درس مجلس بازپرس...
چند وقت پیش بود که به بهانه اکران یک فیلم سینمایی با موضوع قیام سید الشهدا (ع)، پای خیلی از حرفهای نگفته و فروخورده به میدان اجتماع باز شد.
بسیارانی آمدند و آنچه را که تا به حال این قدر واضح بیان نکرده بودند و چیزهایی که اگر به آنها نسبت میدادی، ممکن بود به نیتخوانیهای بدبینانه متهم شوی، با زبان خودشان گفتند؛ و در عمل هم پای آن ایستادند ... .
«مردم! این فیلمها میخواهند تاثیر روضهها را کم کنند شما اگر این فیلمها را ببینید دیگر روضهها برایتان این قدر شور ندارد» این عین جملاتی است که یکی از اصلیترین معترضان به اکران فیلم «رستاخیز» در خطابهاش به زبان آورد و هیچ چیز دیگری واضحتر از چنین جملاتی نمیتوانست دغدغه اصلی آنهایی را نشان بدهد که با نمایش یک فیلم عاشورایی، بیاینکه آن اثر را دیده باشند، مخالفند.
چیزی که با شنیدن دغدغه معترضین به اکران یک اثر دینی، بیشتر باعث تعجب میشد، نه فقط اشکالات آنها نسبت به نمایش چهره امامزادگان و شهدای کربلا، بلکه احتمالاً رقیب انگاشتن سینما در برابر قالبهای سنتی عزاداری بود و اینکه چه طور میشود بیهیچ استدلالی و بدون تکیه بر هیچ پیشفرض پذیرفته شدهای، حق را به جانب آن قالبی داد که قدیمیتر است نه لزوماً موثرتر.
یک نگاه بیطرف و برطرف از پیچیدگیهای هر نوع منفعت و مصلحتاندیشی، پس از مواجهه با این موضوع، سوالات سادهای را روی پیشخوان اتفاقات قرار میداد، اما ندای این پرسشها در های و هوی جنجالهای به وجود آمده گم شد. سوال این بود؛ اگر اصل اساسی و مهم را بهتر تبلیغ شدن پیام امام حسین (ع) بدانیم، طبیعی است که هر ابزاری به این مقصود وافیتر بود را استخدام کنیم، اما اگر دغدغه اصلی ما نه تبلیغ پیام عاشورا، بلکه حفظ جایگاه خودمان باشد، با آمدن هر رقیبی باید نگران شد.
روضه و منبر ابزار هستند، سینما هم ابزار است و تمام اینها قرار است ابلاغگر پیامی باشند که عاشورای امام حسین (ع) در خود دارد. منبر میتواند خارج از مسجد و تکیه باشد، موضوع آن هم از فیزیک و شیمی بگیرید تا سیاست، میتواند هر چیزی غیر از مذهب باشد، سینما هم همینطور؛ حالا که هنر سینما مستقیماً به ابلاغ پیام عاشورا ورود کرده، غیر از کسانی که این تازه وارد را رقیب خود در چنین عرصهای میدانند، چه کسی ممکن است نگران شود؟
روی منبرها سینما را تبلیغ کنید!
صحبتهای قاضیالقضات حاوی نکتهایست که در ادامه همان پرسشهای منطقی خود را پیش میکشند، یعنی این نکته که اگر دغدغه اصلی ما تبلیغ ارزشهای دینی باشد، چرا نباید سراغ هر ابزاری که برای این کار مفید است، برویم و چرا باید سعی داشته باشیم که مجرای دسترسی مردم به معارف الهی در انحصار ما باقی بماند؟
پنجشنبه شانزدهم مهر ماه 1394 دومین روز از هفتمین اجلاس منطقهای جامعه مدرسین، در شهرستان ساری برگزار شد.
آیتالله مرتضی مقتدایی که رئیس شورای مدیریت حوزه علمیه قم و قائم مقام جامعه مدرسین است، به عنوان یکی از سخنرانان این مراسم به جایگاه رفت و محمد جواد نوبخت هم از دیگر میهمانان اجلاس بود.
البته اکثر بحثهایی که نوبخت انجام داد، به مسائل اقتصادی کشور مربوط میشد، یعنی همان بحثهای همیشگی که به عنوان سخنگوی دولت از زبانش میشنویم... اما یکی دیگر از مدعوین این محفل، آیتاللهزادهای با اصالت مازندرانی بود که خودش هم امروز کسوت اجتهاد دینی دارد و بر کرسی ریاست قوه قضا تکیه داده.
صادق آملی لاریجانی پسر علامه آملی و داماد آیتالله وحید خراسانی است. او در خطاب به روحانیونی که قرار است در ایام محرم و سفر شهرها و روستاهای مختلف کشور را منبرگردانی کنند، صحبت از لزوم توجه به ابزار هنر برای تبلیغ معارف دینی کرد و باید متوجه بود که طرح چنین بحثی در چنین جمعی قطعاً اتفاقی و بدون منظور نبوده؛ «ازطریق فیلمهای دینی میتوان رابطه علما را با جامعه افزایش داد» و همان طور که کاملاً واضح است، عکس این قضیه هم میتواند صادق باشد؛ از طریق فیلمهای غیردینی میتوان رابطه علما با جامعه را مخدوش کرد و یا ازطریق قطع رابطه با قالب فیلم و سینما میتوان بین علما و جامعه فاصله انداخت و این قطع ارتباط نه فقط از سمت سینماییها، بلکه ممکن است از طرف مقابل صورت بگیرد و نباید بگیرد.
گزارش از: میلاد جلیل زاده
انتهای پیام/