سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گفتگو با پسر دکتر حسابی در سین جیم فرهنگی؛

انبردست و آچار، اسباب بازی‌های دوران کودکی‌ام بود

پدر فیزیک ایران لقبی است که شاید درخور شخصیتی برجسته و تأثیرگذار همچون دکتر حسابی است و شناخت چنین شخصیت‌های برجسته‌ای در رسیدن به خودباوری جامعه کمک می‌کند.

حوزه میراث و گردشگری گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ به مناسبت سالگرد درگذشت سید محمود حسابی معروف به پروفسور حسابی،‌ پدر فیزیک ایران از پسر ایشان،‌ مهندس ایرج حسابی دعوت کردیم تا در قالب برنامه سین‌جیم به‌مرور خاطرات پدر و خانواده بپردازد که حاصل این گفتگو را می‌خوانید:


سین: در مورد سرگذشت خود توضیح دهید؟

جیم: ایرج حسابی هستم،‌ فرزند مرحوم سید محمود حسابی،‌ من و خواهرم دو فرزند خانواده هستیم.

سین: اسباب بازی نوستالژیک دوران کودکی؟

جیم: به خاطر دارم اولین اسباب بازی‌هایی که مرحوم پدر برای من می‌گرفتند آچار کلاغی، انبر قفلی، انبردست، آچار دوسو،‌آچار چهارسو، انبر کلاغی و ... بود،‌ مادر همیشه می‌گفتند که امکان دارد این وسایل به من آسیب رساند اما پدر اعتقاد داشتند که بچه باید بیاموزد از دست‌ها به‌خوبی استفاده کند.

سین: اولین تجربه‌ای که از کودکی به خاطر دارید؟

جیم: دکتر در تمام زمینه‌ها خودکفا بودند،‌ منزل ایشان کارگاهی بود از لوله‌کشی، نقاشی،‌ تراشکاری و هر آنچه که انسان باید برای خانه‌اش انجام دهد،‌ایشان معتقد بودند اگر بچه‌ها یاد بگیرند آنچه می‌خواهند با دست های خودشان بسازند در آینده می‌توانند برای مملکت مفید باشند، کف کارگاه پدری‌ام از زمان بچگی هزاران میخ کوبیده بودم و پدر تمام آن میخ‌ها را در مخزنی نگهداری کردند که بدانم برای یادگیری تجربه بهترین ابزار است.

سین: خاطره‌ای از دوران کودکی و خانه پدری؟

جیم: به علت بیماری آرتروز مادر و تعداد پله‌های خانه در 6 سالگی با ملات و شمشه و تراز و ریسمان آشنا شده و سه پله در خانه ساختم که مادرم آسوده‌تر به حیاط رفت و آمد کند،‌ پس از آن در زمان دانشگاه به دستور پدر قرار بود به‌جای انبار هیزم انتهای حیاط خانه‌ای برای خود بسازم، من هم به قاعده نزد بنای محله رفتم و این کار برآورد هزینه شد،‌ وقتی دکتر حسابی از دستمزد کارگرها و ... مطلع شدند ، دریافتند که دستمزد ماهیانه کارگر اوستا ابوطالب از حقوق ماهیانه ایشان بیشتر است لذا تصمیم بر آن شد که خودم خانه را بسازم و ساخت آن خانه نه و نیم سال به طول انجامید، خانه‌ای که برخلاف سایر خانه‌ها اتاق به اتاق ساخته می‌شد و من پس از اتمام هر اتاق با دوستانم جشن کوچکی می‌گرفتم و روزهایی را که اکثر بچه‌ها در کوچه و خیابان و به دنبال تفریح بودند من پیگیر اتمام خانه بودم.


سین: دیدگاه دکتر حسابی در مورد خانواده؟

جیم: پدر معتقد به ارتباط مؤثر در خانواده بودند، ایشان به زمانی برای تعامل و تشریک مساعی در خانواده اهمیت زیادی می‌دادند و وعده‌های صبحانه،‌ ناهار و شام را طولانی می‌کردند تا اعضای خانواده فرصت درد و دل داشته باشند و بتوانند مابین زمان صرف غذا از مسائل و مشکلات خود نیز سخن بگویند.

سین: آیا پدر شما در مسائل آموزشی و درسی شما و خواهرتان مشارکت داشتند؟

جیم: از شش سالگی به بعد همواره دو ساعت از وقت روزانه پدر صرف آموزش به من و خواهر می‌شد و ایشان ستاره شناسی، ریاضی،‌ فیزیک و ... را در خلال درس‌های زندگی به ما آموزش می‌دادند.

سین: آیا مادر نیز در امور آموزشی شما مشارکت داشتند؟

جیم: دکتر حسابی قبل از اینکه درسی را به من و خواهرم آموزش دهند آن را با مادر مطرح می‌کردند تا ما احساس نکینم که مادر مطلع نبودند،‌ ایشان در این زمینه بسیار دقیق و سنجیده مادر را در مسائل آموزشی سهیم می‌کردند.

سین: ارتباط دکتر حسابی با دیگران و دیدگاه زندگی اجتماعی؟

جیم: پدر معتقد بودند که اگر خداوند چیزی به انسان بخشیده است ولو دانش،‌ بخشی از آن از متعلق به دیگران است،‌ بنابراین همواره در تعلیم و آموزش دیگران کوشش می‌کردند،‌ حتی قبل از آموزش روزانه به من و خواهرم به بچه‌های چند خانواده که در همسایگی ما بودند، می‌پرداختند.

سین: خاطره‌ای از مادر خود عنوان بفرمایید؟

جیم: زمانی که من ده ساله بودم پاکت زردی در خانه بود که مادر پس‌انداز و عیدی و ... را در آن می‌گذاشتند تا هزینه سفر به مکه را فراهم کنند،‌ زمانی که زلزله بوئین‌زهرا آمد مادر کل مبلغی را که در پاکت جمع‌آوری شده بود به همراه پتو و لباس و ... برای کمک به زلزله‌زدگان اهدا کردند و سفر مکه ایشان چهار پنج سالی به تعویق افتاد.


سین: دکتر حسابی صرفا منطقی بودند یا به احساسات نیز اهمیت می‌دادند؟

جیم: ایشان برای مسائل احساسی اهمیت زیادی قائل بودند و معتقد بودند که هر چه خدا آفریده دوست داشتنی است،‌ حتی به گربه خود که « تاتی» نام داشت علاقه زیادی داشتند، تا جایی که روزی گربه کوچک نوشته‌های دکتر را که حاصل 47 سال تلاش و محاسبه و حل انتگرال و ریاضی در مورد بینهایت بودن ذرات با انیشتین بود را با پاهای گلی لگدمال کرد،  دکتر همه مطالب را مجدد پاکنویس کرده و جای پای گربه را در پوشه‌ای گذاشت و روی آن نوشت « بهار بود، بیرون باران می‌بارید، کاغذها گلی شده است».

سین: نقش خلاقیت در آموزش چیست؟

جیم: پدر همیشه اعتقاد داشتند اگر می‌خواهند کسی به حرف شما گوش دهد باید اول دوستش داشته باشی، ایشان به احترام متقابل بسیار اهمیت می‌دادند، در منزل پدر یک صندلی هست که پدر آن را با دستان خود برای آیت اله مطهری ساخته بودند و ایشان مدت طولانی به‌صورت هفتگی در منزل پدر میامدند و به طرح مباحث مختلف می‌پرداختند و هر هفته نیز به‌عنوان جایزه برای افراد تسبیح به همراه میاوردند، جالب اینجاست که در انتخاب تسبیح خلاقیت و وقت صرف می‌کردند که تسبیح‌ها از لحاظ طرح و رنگ متفاوت باشند که اگر کسی چندین بار برنده جایزه از ایشان شدند تسبیح‌های یک شکل دریافت نکند و همین موضوع در ما ایجاد انگیزه می‌کرد.


سین: تا چه حد به حفظ شکل سنتی بافت‌های قدیمی اعتقاد دارید؟

جیم: هر تغییری در بافت سنتی شهر دلبستگی مردم را از بین می‌برد، شاید به‌ظاهر یک دیوار کاه‌گلی را خراب می‌کنیم و به‌جای آن یک برج چند طبقه می‌سازیم ولی این دلبستگی مردم است که تخریب شده است و یا درخت هزار ساله امامزاده‌ای را خشک می‌کنیم و به‌جای آن منار می‌سازیم ولی شاید حفظ آن درخت به لحاظ اهمیتی که به اجداد امامزاده می‌دهیم باارزش‌تر باشد.

سین: تا چه حد جوانان ما باسنت های اصیل ما آشنا هستند؟

جیم: شاید کمتر دانش‌آموخته فارغ‌التحصیلی بداند که کلاه مشکی 4 یا 6 گوشه و لباسی که در اکثر نقاط دنیا بر سر فارغ‌التحصیلان می‌گذارند لباس ده‌هزارساله دانشمندان ایرانی است، این لباس از فرم لباس ابن‌سینا دانشمند ایرانی است که کلاهش را به‌مانند دستار خراسانی به سر می‌بست و ادامه آن را به عقب سر می‌انداخت تا مزاحم تحقیقاتش نشود و زمانی که به نتیجه علمی می‌رسید ادامه آن را به جلو سر میاورد تا همه شهر بدانند که به مطلب علمی حصول یافته و میل علمی در جامعه افزایش یابد، و این همان برجستگی طلایی یا زردرنگ پشت کلاه فارغ‌التحصیلی است، بنابراین آموختن و نشر فرهنگی ایرانی و جایگاه آن در جهان به رشد خودباوری و اعتمادبه‌نفس جوانان کمک می‌کند.

سین: جایگاه هنر ایرانی در سطح جهان؟

جیم: ایرانیان در تمام زمینه‌ها در جهان تأثیرگذار بودند، حتی در حوزه ادبیات نیز بسیار پررنگ ظاهر شدند تا آنجا که همسر آقای کر نو استاد دانشگاه کشاورزی ژنو درزمانی که من و خواهرم در ژنو بودیم و آخر هفته که مدرسه تعطیل بود به منزل ایشان می‌رفتیم در کمال ناباوری برای من و خواهرم و دو فرزند خود که همکلاس ما بودند کتاب قصه هزار و یک‌شب می‌خواند، و این نشان می‌دهد که به چه اندازه این کتاب را در رشد ذهنی فرزندانش مفید می‌دانست و کودکان ما از شهرزاد تنها به یاد چای میافتند و نه شهرزاد قصه‌گو!


سین: نقش آموزش در رسیدن به خودباوری جامعه؟

جیم: شاید کتاب‌های درسی به لحاظ اینکه سال‌های زیادی با ذهن کودکان درگیر هستند بتوانند در این زمینه نقش ارزنده‌ای داشته باشند، به‌طور مثال اگر جوانان ما به ارزش دانشمندان ایرانی تا آنجا پی ببرند که در مقر سازمان ملل در ژنو چهار تندیس از دانشمندان تأثیرگذار در سطح جهان وجود دارد و هر چهار تندیس از دانشمندان ایرانی است، کمتر دچار بیگانگی می‌شوند و به خود افتخار می‌کنند و یا بدانند که بهترین عطر جهان در فستیوال نیویورک به نام سای روس، سیروس و به عبارتی همان کوروش به دلیل اینکه اولین کسی است که در جهان در مورد حقوق بشر سخن گفته، نام‌گذاری شده است، مطمئن به باور جدیدی در مورد خود دست یابند که در سطح جامعه تأثیرگذار خواهد بود.

سین: نقش معماری ایرانی در سطح جهان؟

جیم: معماری ایرانی در سطح جهان جایگاه ویژه‌ای دارد حتی برخی از تکنیک‌ها که ما کمتر استفاده می‌کنیم در کشورهای دیگر آموزش داده و اجرا می‌شوند، به‌طور مثال درشاهراه فاضلاب‌های پاریس که چهار قایق در آن عبور می‌کند سیستم هواکش‌های بدون موتوری استفاده شده است که ابتکار یزدی‌ها است و روی تابلوی آنجا نوشته شده است که این فاضلاب‌ها از سیستم 6000  ساله مغنی‌های ایرانی الهام گرفته شده است و یا کاریز« قنات» امروزه در جهان به‌عنوان پاسخی برای کم‌آبی مطرح است و یا هتل‌های چند ستاره امروزه را می‌توانیم در کاروانسراهای کهن ایرانی که مجهز به اتاق ترجمه، اتاق اوزان، آشپزهای حرفه‌ای سبک‌های مختلف، اتاق قرنطینه، پزشک و دامپزشک و ... بودند ببینیم.

سین: یک نصیحت؟

جیم: یاد دارم مادرم همیشه می‌گفتند«آدم از دشمنش هم باید یاد بگیرد.»

سین: به چه ورزشی علاقه دارید؟

جیم: از ورزش‌های تند و هیجان‌انگیز بیشتر لذت می‌برد، دو صد متر، اسکواش، دوچرخه‌سواری، موتورسواری و ...، در زمانه‌ای قدیم 9 سال در مسابقات اتومبیلرانی و کورس و رالی شرکت می‌کردم و ورزش تنیس را دوست ندارم.

سین: پرسپولیس یا استقلال؟

جیم: من عاشق حسین کلانی بودم، هر تیمی که او می‌رفت من طرفدار آن تیم می‌شدم، بعدها که تیم او ثابت شد باز هم طرفدار او بودم!

سین: نظر شما راجع به برنامه سین‌جیم؟

جیم: این گفتگوها و آشنایی با دیدگاه افرادی که زندگی ساده و پرباری داشتند می‌تواند در تشویق جوانان به ساده زیستی کمک کند، و نسل امروز دریابند که زندگی ماشین و تجملات و حاشیه‌های آن نیست ،‌زندگی می‌تواند در کمال سادگی بسیار زیبا و پر مفهوم باشد.

سین: حرف پایانی؟

جیم: سه اصل عاشقی محبت، احترام و راست‌گویی



گفتگو از : سارا تمیزکار



انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
ملک دره التاج
۲۲:۴۰ ۱۳ شهريور ۱۳۹۴
خیلی عالی بود گفتگو با پسر دکتر حسابی
ناشناس
۱۸:۴۹ ۱۳ شهريور ۱۳۹۴
دكتر حسابي كتابي از خاطرات ايرانيان
ناشناس
۱۷:۳۳ ۱۳ شهريور ۱۳۹۴
ياد و خاطر دكتر حسابي هيچگاه از خاطر ايرانيان نخواهد رفت
ناشناس
۱۷:۰۹ ۱۳ شهريور ۱۳۹۴
هورا پرسپوليس پرچمش بالا
ناشناس
۱۰:۳۹ ۱۳ شهريور ۱۳۹۴
كاشكي مردمي كه هر سال به مكه ميروند هزينه يك سالش رو به هموطنانشون كمك كنند ..