سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در گفت‌وگو دکتر علی اصغر جعفری با باشگاه خبرنگاران:

مردم پشتیبان تیم مذاکره کننده هسته‌ای هستند/آرزوی آمریکایی‌ها توافق هسته‌ای است/چهار "غول" رسانه‌ای دنیا کدامند؟/صداو سیما در مذاکرات عملکرد موفقی دارد

معاون سرمایه انسانی رسانه ملی گفت: غربی‌ها در طول یکی دو ماه گذشته توسط چند نهاد علمی و تحقیقاتی خود با روش‌های مختلف از مردم ایران نظرسنجی کردند و متوجه شدند که بالای 70 درصد مردم بر حفظ حقوقق هسته‌ای اتفاق نظر دارند و آن را جزو غرور ملی و مطالبات حقه خود می‌دانند و ملت ایران از تیم مذاکره‌کننده حمایت می‌کنند.

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی  گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مذاکرات هسته‌ای وارد مرحله جدیدی شده و تلاش مذاکره کنندگان هسته‌ای به عنوان فرزندان انقلاب برای یک پیروزی برزگ در حال انجام است. در همین زمینه و همچنین نقش رسانه در قدرت راهبردی کشورها  گفتگویی با دکتر "علی اصغر جعفری"  معاون سرمایه انسانی سازمان صدا و سیما و کارشناس ارشد مطالعات امنیت ملی داشتیم و از دیدگاه‌های وی بهره مند شدیم.


باشگاه خبرنگاران: آقای دکتر در راهبرد قدرت کشورها، رسانه چه جایگاهی دارد؟

- تقریبا در چند قرن گذشته در بحث منابع قدرت تحولات عمده‌ای صورت گرفت؛ از 6 قرن پیش به این طرف منابع قدرت در هر مقطعی تغییر کرده اما آنچه که هم اکنون به عنوان قدرت در قرن حاضر حرف اول را می‌زند قدرت نرم یا هوشمند است.

از جنگ جهانی دوم به بعد قدرت‌های پیروز فهمیدند که ادامه حاکمیت و برتری آنان در دنیا با استفاده از ابزار نظامی هم سخت است و هم هزینه‌های زیادی دارد جرا که در جریان جنگ جهانی دوم حدود هفتاد میلیون نفر کشته شدند در نتیجه مردم هم با این روند کاملا مخالف بودند؛ بنابراین قدرت‌های غالب به  این جمع‌بندی رسیدند که برای حفظ منافعشان باید یک مسیر جدید را ایجاد کرده و ریل‌گذاری‌نویی را در دستور کار قرار دهند و به جهت استیلای در سراسر جهان و دوام توفیقات خود باید این کار را به خوبی و به نحو متفاوتی انجام‌می‌دادند.







از طرفی بالا رفتن آگاهی عمومی و گسترش اطلاعات و نیز رشد تکنولوژی باعث شد که کلا منابع قدرت از بخش سخت افزاری و نظامی به بخش نرم حرکت کند و به طور ویژه در  هسته این توانمندی رسانه‌ها قرار داشته و دارند. باید گفت امروز قدرت‌های جهانی با تکیه بر رسانه‌ها برتری خود را حفظ کرده‌اند و آن را استمرار می‌دهند. شما می‌بینید که ابر قدرت‌ها پس از جنگ جهانی دوم 4 غول رسانه‌ای را ایجاد کردند یک مجموعه بزرگ از شرکت‌ها و بنگاه‌هایی که در این زمینه با حمایت کامل مالی فعالیت عظیم رسانه‌ای را برای این قدرت‌ها در دستور کار قرار داده‌اند آنها چند وظیفه مهم ایفا می‌کنند یکی حفظ قدرت‌ منابع متبوع آنهاست و دیگری مدریت افکار عمومی است.


 خوشبختانه از یک دهه گذشته به این طرف با تغییر در چیدمان رسانه‌های دنیا و ظهور رسانه‌های مختلف که به دلیل بالا رفتن توانمندی‌های تکنولوژیک و فنی این اتفاق به وقوع پیوست حاکمیت مطلقه رسانه‌های غربی تا حد زیادی شکسته شد و دیگر آن سیطره سابق وجود ندارد در گذشته گرچه غربی‌ها با بهره‌گیری از توانمندی‌های رسانه‌ای خود یکه تاز این عرصه بودند و به ویژه با استفاده از همان 4 غول رسانه‌ای که  شامل خبرگزاری "آسوشیتد پرس"، "فرانس پرس" ،"رویترز" در کنار غول رسانه‌ای بلوک شرق یعنی خبرگزاری "راشاتوذی" تقریبا فضای رسانه‌ای دنیا را در دست گرفته بودند، اما همانطور که اشاره کردم تقریبا حدود یک دهه است که با تغییر در قضای رسانه‌ای دنیا آن تسلط مطلق به طور فزاینده‌ای شکسته شد.


باشگاه خبرنگاران: آقای دکتر در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران که 36 سال است جلوی قدرت‌های بزرگ ایستاده در حال یک هماوردی سیاسی با آن‌ها قرار دارد در این قضیه غربی‌ها از رسانه‌ها چگونه برای مقابله با ما استفاده می‌کنند؟

واقعیت آن است که جمهوری اسلامی ایران نظام سلطه را با چالش مواجه کرد؛ چون آنها با تئوری پایان تاریخ و تفکر قالب مطلقه "اومانیسم" به ویژه پس  از فروپاشی شوروی به این باور رسیده بودند که تفکر "کاپیتالیسم" یکه‌تاز تفکر جهان خواهد بود و رقیب دیگری برای آنان در میان نیست. آنها جنگ سرد را پایان یافته تلقی می‌کردند در صورتی که اینگونه نبود و انقلاب اسلامی توانست این پیام را به جهان بدهد که همه واقعیت آن طوری که این‌ها در رسانه‌هایشان تبلیغ می‌کنند

شما می‌بنید که آنها پس از 11 سپتامبر چنان فضا را تیره نشان دادند که افکار عمومی جهان را متقاعد کنند و به وسیله آن به افغانستان لشکرکشی کردند و به بهانه مبارزه با تروریسم آن فجایع را به باور آوردند. در بحث جنگ عراق می‌بینیم که قبل از آنکه لوله تانک آمریکایی‌ها به سمت عراق نشانه رود این دریچه دوربین آن‌ها بود که وارد عراق شد.  آنها حتی ورودشان  به عراق را به صورت زنده پخش کردند و با بمباران رسانه‌ای خود این باور را ایجاد نمودند که در عراق سلاح‌های کشتار جمعی وجود دارد و این حق آنهاست که آنجا وارد شوند.


یا در جریان جنگ بوسنی آنها در یک روز بیست هزار نفر را قتل عام کردند  و صدایی هم در دنیا در نیامد. این با استفاده از همین سیطره رسانه‌ای بود که توانستند این طور القا کنند که جنگ است و این اتفاقات طبیعی است .


باشگاه خبرنگاران: آقای دکتر یعنی شما آمریکا را در جنگ بوسنی متهم می‌دانید؟ چون اساسا آنها خود را خارج از دایره درگیری منطقه "بالکان" نشان می‌دادند و حتی علی‌الظاهر با جریان صرب‌ها مخالف بودند؟


-از اساس آمریکایی‌ها پشت این قضیه بودند.  آنها صرب‌ها را تجهیز کردند و علامت کشتار مسلمانان توسط آمریکایی‌ها به صرب‌ها داده شد در این زمینه مستندات زیادی وجود دارد گرچه آمریکا در این زمینه هوشمندانه عمل کرد و وانمود نمود که شریک صرب‌ها نیست اما اسنادی که امروز برملا شده کاملا خلاف این را نشان می‌دهد.


 خوشبختانه از یک دهه گذشته به این طرف هم به دلیل رشد سریع تکنولوژی که این ظرفیت را در اختیار ما قرار داد و نیز بیدارشدن جبهه مقاومت در عرصه رسانه‌ای که متوجه شده بود  اگر در این حوزه وارد نشود طرف مقابل از ظرفیت‌ رسانه‌های خود استفاده کرده و همیشه مقاومت را در مظهر جهانیان نشان خواهد داد، توانست وارد این حوزه شود و در عرصه رسانه‌ای در مقابل جریان استکبار بایستد.

اکنون جبهه مقاومت خود را یافته و توانسته با استفاده از تکنولوژی وارد این میدان شود.  ضمنا در کنار آن یک همگرایی در جریان مقاومت در این زمینه بوجود آمد ما توانستیم با ایجاد چند شبکه رسانه‌ای برون مرزی این خلاء را پر کنیم که می‌توان به "العالم" و "پرس‌تی" وی اشاره کرد و در این میدان یک رقابت تنگاتگ با شبکه‌های بزرگ را ایجاد نمایید. 


اکنون می‌توانم بگویم که  تقریبا فضای سابق شکسته شده .در این رابطه نتیجه اورود به این میدان را در جریان جنگ سوریه مشاهده می‌کنیم. دقت کنید علی‌رغم آنکه قدرت‌های بزرگ مانند آمریکا و انگلیس ،مرتجعین عرب و همچنین برخی از همسایه سوریه بسیج شدند تا دولت بشار اسد را یک حکومت غیرمردمی و دیکتاتور نشان دهند و با استفاده از آن زمینه سقوط حکومت آن را فراهم کنند به دلیل آنکه فضای رسانه‌ای مثل گذشته نبود و جریان مقاومت که در رأس آن جمهوری  اسلامی ایران قرار دارد به موازات هجمه رسانه‌ای انها اطلاعات درست را در اختیار مردم قرار می‌داد در نتیجه آنها در رسیدن به اهدافشان در آنجا ناکام ماندند و نتوانستند دیگران را با خودشان همراه کنند در اینجا اولا مردم سوریه فریب دستگاه تبلبیغاتی آنها را نخوردند و ثانیا خیلی از کشورها با آمریکا همراه نشدند همین اتفاق را می‌توان در جریان خروج آمریکایی‌ها مشاهده کرد مردم عراق نسبت به حضورب آمریکایی‌ها در کشورشان واکنشی منفی نشان دادند به طوری که فضا برای آمریکایی‌ها  کاملا نامناسب شد در نتیجه مجبور به عقب نشینی شدند نمونه دیگر آن شکست اسرائیل در غزه بود قطعا می‌توان یک دلیل عمده شکست اسرائیل در جریان جنگ غزه، حضور قدرتمند رسانه‌های مقاومت در میدان بود، به گونه‌ای که فضا کاملا علیه رژیم صهیونیستی شد. در نمونه متاخر آن هم می‌توان به جنگ یمن اشاره کرد، به دلیل حضور قدرتمند جریان مقاومت در عرصه رسانه‌ای می‌بینیم که بسیاری از کشورها عربستان را همراهی نکرده‌اند که نمونه بارز آن دست رد پاکستان بر سینه سعودی‌هاست. آنها احساس کردند که فضای عمومی جامعه به نفعشان نیست و مردم متوجه عمق مسئله هستند و کشورها به این نتیجه رسیدند که اگر بخواهند در این عرصه ورود پیدا کنند، تنفر عمومی در داخل کشورهایشان بر ضد آنان به وجود خواهد آمد. در این میان رسانه ملی با بهره‌گیری از ظرفیت‌های بین‌المللی و برون مرزی خود و با استفاده از تجربیات گذشته توانست در این صف جلودار باشد. صدا و سیما در این زمینه توانسته با حضور قدرتمند خود فضای ایران‌هراسی و اسلام‌هراسی را تا حد زیادی تغییر دهد. از طرف دیگر خطر گروه‌های تروریستی و تکفیری را به مردم جهان گوشزد کند.



من تحلیلم این است که فضای امروز دنیا کاملا متفاوت با گذشته شده و آمریکایی‌ها بر همین اساس خیلی با احتیاط عمل می‌کنند و ما می‌توانیم از طریق رسانه و ظرفیت موجود در آن با چالش‌های ساخته شده در آن سوی مرزها مبارزه کنیم.


باشگاه خبرنگاران: آقای دکتر جعفری! در حال حاضر داغ‌ترین بحث سیاسی مذاکرات هسته‌ای ایران است که از آن به عنوان یک نبرد دیپلماتیک یاد می‌شود، به نظر شما آمریکا و متحدانش از ظرفیت رسانه چگونه در این رویارویی سیاسی استفاده می کنند؟


- به نظر من آنها چند سناریو را برای این منظور در دستور کار قرار دادند، آنان راهبرد فشار دیپلماسی و رسانه‌ای را همزمان با هم در پیش گرفته‌اند، آمریکایی‌ها و هم‌پیمانانشان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های رسانه به دنبال این بودند که خطر ایران را در یک برهه‌ای در منطقه نهادینه کنند و آن‌ها حتی در مورد برد موشک‌های ما هم حرف‌های خلاف واقع و غلو‌آمیزی را در سطح منطقه و کشورهای حوزه خلیج فارس جلوه دهند.


لیکن جمهوری اسلامی با درک درست از شرایط پیش‌آمده توانست با استفاده از ظرفیت‌های جدید رسانه‌های خود خصوصا در صدا و سیما وارد میدان روشنگری شود. در مقابل راهبرد ایران‌هراسی را که اینها در پیش گرفته بودند، موفق شد گام به گام به سمت متنور کردن افکار عمومی و باطبع ناکامی این رویکرد آنان حرکت کند.


در جریان پرونده‌ هسته‌ای ایران همگان دیدند که اطلاعات متفاوتی با آنچه که آنها در رسانه‌های خود بازگو می‌کنند به گوش می‌رسد. در واقع باید بگویم که ظرفیت رسانه‌ای به کمک دیپلماسی آمد.


 اما در مورد پرونده هسته‌ای رویکرد آنها به دو مرحله تقسیم می‌شود، یکی تا قبل از موعد توافق احتمالی و دیگری نیز برای بعد از توافقی که احتمالا بین ایران و آنان امضاء خواهد شد که من به آنان اشاره می‌کنم.


در مورد قبل از توافق، آنها در فضای رسانه‌ای به دنبال متهم نشان دادن ایران هستند و می‌خواهند طوری نشان دهند که غربی‌ها و آمریکایی‌ها پای میز مذاکره ‌آمده‌اند و حاضر به توافق با ایران شده‌اند، اما این ایران است که به اصطلاح بازی را برهم می‌زند و خواسته‌های خارج از عرف دارد و به اصطلاح خودمان قصد دارد زیر همه چیز بزند.

این رویکرد توسط آنان تا لحظه توافق احتمالی ادامه خواهد داشت، با یک رصد در فضای رسانه‌ای می‌توان دریافت که آنها تمام ظرفیت خود را در این حوزه بکار بسته‌اند، از فضای مجازی و رسانه‌های مکتوب گرفته تا شبکه‌های ماهواره‌ای و رادیو تلویزیونی. آنها همچنین با استفاده از رگه‌های باقیمانده ایران‌هراسی که به آن اشاره شد، در این رویکرد چند هدف را دنبال می‌کنند:

آنکه فضا را به گونه‌ای مدیریت کنند که افکار عمومی دنیا در ذهن‌شان اینطور نقش ببندد که چرا اینقدر ایرانی‌ها سرسختی می‌کنند و خلاف مسیر حرکت می‌کنند و باید ایران تن بدهد و حاضر به توافق شود و قصدشان از این رویکرد تمام کشورها از دوست و مسلمان گرفته تا نقاط دور جهان است.


یکی دیگر از اهدافشان در این رویکرد تغییر فضای عمومی جامعه ماست که به دنبال مطالبه حقوق هسته‌ای است. آن‌ها می‌خواهند با تحت فشار قراردادن افکار عمومی داخلی  مطالبه عمومی حقوق هسته‌ای ما را به یک حداقلی برسانند که در این زمینه هم به توفیق نرسیده‌اند.


 همیشه آمریکایی‌ها این استراتژی را دنبال کرده‌اند تا حایی که هرجا توافقی حاصل شده، خواسته‌اند یک قدم جلو بیایند و خواسته‌های زیاده‌طلبانه بیشتری را برای خود کسب کنند.


حال در صورتی که توافق حاصل نشود آنها خود را محق نشان داده و با ایجاد فضایی که به آن اشاره شد، به دنبال این خواهند رفت که فشار سیاسی بیشتری را به ما تحمیل کنند، احیانا تحریم‌های بیشتری را علیه ما اعمال کرده و یا حتی به قول خودشان یک اجماع بین‌المللی ضد ما ایجاد نمایند که البته به نظر می‌رسد در تمام این سناریوها موفق نخواهند شد.


این در صورتی است که آن‌ها آرزویشان توافق است؛ چرا که به آن نیاز دارند اما در عین حال می‌خواهند توپ را به زمین ایران بیاندازند.



باشگاه خبرنگاران: آقای دکتر به عنوان یک کارشناس حوزه استراتژیک به نظرتان آیا در این راهبرد آنها موفق شده‌اند یا خیر؟



-به نظر من آنها هنوز نتوانستند در این رویکرد پیروز شوند چراکه ماهم به موازات آنها اقدام به روشنگری کرده‌ایم.


 در اینجا من می‌ خواهم 5 دلیل را برای ناکامی غرب در سناریوی طراحی شده‌اش بیان کنم که این دلایل موجب می‌شود آمریکا و هم‌پیمانانش هم در حوزه رسانه‌های و هم در حوزه دیپلماتیک به اهدافشان نرسند:


 اول نقش رهبری معظم انقلاب در این مورد می‌باشد که هدایت و راهبری کلی این امر با ایشان است معظم له در مجامع و نشست‌های مختلف بیان فرمودند که ما به دنبال مذاکره هستیم و مخالف توافق نیستیم ؛ ولی همواره در کنار آن از بدبینی خود به طرف‌های غربی گفته‌اند یعنی علیرغم آنکه ایشان با مذاکره و گفت‌وگو مخالفتی نداشتند، اما همواره بر بی‌آعتمادی به غرب تأکید کردند که می‌توان دلیل آن را عهدشکنی‌های متعدد غربی‌ها و خصوصا ایالت متحده طی دوره مذاکرات دانست.


دوم حمایت ایشان از تیم مذاکره کننده هسته‌ای است مقام معظم رهبری صراحتا اعلام نمودند که به تیم مذاکره هسته‌ای اعتماد دارند و تیم مذاکره کننده فرزندان انقلابند.


 سوم اجماع نخبگان بر سر حفظ حقوق هسته‌ای است یعنی تمام جریانات سیاسی با هر گرایشی بر سر موضوع هسته‌ای اتفاق نظر دارند که بایستی از دستاوردهای علمی ما در این زمینه دفاع شود و آنان حفظ گردند. 



دلیل چهارم حمایت یکپارچه همه مردم از تیم مذاکره کننده هسته‌ای است. آنها (غربی‌ها) در طول یکی دو ماه گذشته توسط چند نهاد علمی و تحقیقاتی خود با روش‌های مختلف از مردم ایران نظرسنجی کردند و متوجه شدند که بالای 70 درصد مردم بر حفظ حقوقق هسته‌ای اتفاق نظر دارند و آن را جزو غرور ملی و مطالبات حقه خود می‌دانند و همچنین از تیم مذاکره کننده حمایت می‌کنند.


اما دلیل پنجم حضور قدرتمند رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران در میدان است که وظیفه خطیر روشنگری را به خوبی انجام داده و می‌دهد.




در اینجا توجه به این مسئله مهم است که غربی‌ها برداشت‌های خود را از توافق نامه ژنو و بیانیه لوزان بارها اعلام کردند و آن را به نفع خود تفسیر به رأی نمودند و این ایده غربی‌ها صحیح نبود و به خوبی در صداو سیما روشنگری شد که تفسیر به رای غربی ها صحیح نیست.

نمونه آن همین کار آنها بعد از بیانیه لوزان بود که از آن به عنوان فکت شیت یاد می‌شود امریکایی‌ها کلمات و لغات گوناگون بیانیه را آنطور که دلشان می‌خواست تعبیر دادند. اما صداو سیما با دعوت از کارشناسان گوناگون اعم از مخالف و موافق این بیانیه توانست موضوع را بشکافد در نتیجه ابعاد آن برای مردم روشن شد و مشخص گردید که همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند نمی‌شود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد.

به طور کلی باید بگویم در دنیای امروز قدرت بازدارنده قدرت نرم یا همان قدرت هوشمند است؛ در یک گام فراتر در تعاریف پس از قدرت نرم،  قدرت هوشمند حضور دارد که بخش عمده آن رسانه‌ها هستند.


باشگاه خبرنگاران: از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید سپاس گذاریم

-من هم از شما تشکر می‌کنم


گفت و گو از میثم پوراعظم و محمد زرچینی

انتهای پیام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.