متن این یادداشت که در اختیار باشگاه خبرنگاران قرار داده شده، به شرح زیر است:
اتفاقاتی که روزهای گذشته در عربستان رخ داد، از زمان روی کار آمدن عبدالعزیز تاکنون به عنوان یک اتفاق بسیار نادر است.
پس از این که ملک عبدالعزیز به عنوان بنیانگذار عربستان سعودی روی کار آمد، دو شاخه حکومتی و مذهبی در این کشور تشکیل شد که بُعد مذهبی را آلشیخها و بُعد سیاسی را آلعبدالعزیز در دست گرفتند.
عبدالعزیز بنا را این گونه نهاد که پس از مرگش، پسران وی به ترتیب سن، حاکمیت عربستان سعودی را در دست بگیرند و تا زمان مرگ ملک عبدالله این روش ادامه داشت، همچنین یکی از پسران عبدالعزیز به عنوان پادشاه و یکی دیگر از پسرانش به عنوان ولیعهد پادشاه انتخاب میشدند چرا که ولیعهد پادشاه آینده بود و در عین حال یک شورا شکل گرفته بود که انتخاب ولیعهد را به پادشاه پیشنهاد میکرد.
اما بعد از روی کار آمدن سلمان بنعبدالعزیز پادشاه فعلی عربستان، روند تعریف شده در این کشور تغییر یافت و ولیعهد از نسل دوم خاندان عبدالعزیز یعنی نوه عبدالعزیز انتخاب شد، چرا که ملک سلمان، مقرن برادر خود را از سمت ولیعهدی پادشاه برکنار و محمد بننایف برادرزاده خود را به این پست و پسر 34 سالهاش محمد بنسلمان را به عنوان جانشین ولیعهد گمارد.
در حال حاضر پادشاه، ولیعهد و جانشینِ ولیعهد عربستان از خاندان سُدیریها هستند، عبدالعزیز پسران زیادی همچون فهد، سلطان، نایب، سلمان، احمد و... داشت که 7 فرزند او از مادری از خاندان سُدیریها هستند که به 7 سدیری معروفند ولی ملک عبدالله از مادری غیر از خاندان سدیریها بود.
سدیریها از خاندان با نفوذ وهابی عربستان هستند و همواره سعی کردهاند قدرت را در خاندان سدیریها حفظ کنند.
معمولاً ولیعهد یا سایر شاهزادگان از سایر خاندانهای سدیری بودند که ملک عبدالله برادر ناتنی فهد و مقرن از خاندان غیرسدیری بودند به طوری که حاکمیت بین کسانی که مادرشان از خاندانهای مختلف بود، تقسیم شده بود.
در حال حاضر که پادشاه، ولیعهد و جانشین ولیعهد از خاندان سدیریها هستند، برای 6 هزار شاهزاده سعودی قابل قبول نخواهد بود اما این موضوع از چند منظر قابل بررسی است:
1. جامعه حاکمیت عربستان در دست خاندان سدیریها قرار میگیرد.
2. انتخاب محمد بننایف محل اختلاف است، چرا که رسم حاکم بر عربستان این بود که هر کدام از برادران باید ولیعهد پادشاه باشند ولی در حال حاضر نوه پادشاه ولیعهد شده است و این که با وجود در قید حیات بودن فرزندان عبدالعزیز، نوه وی ولیعهد شده که این برای شاهزادگان قابل قبول نیست.
3. سن پایین محمد بنسلمان به عنوان جانشین ولیعهد نیز محل اختلاف خواهد بود.
4. رسم بر این بود که هر کدام از پادشاهان عربستان، فرزندشان را به عنوان وزیر مشاور در دولت منصوب میکردند اما در حال حاضر این رسم تبدیل به جانشین ولیعهد شده است به طوری که محمد بنسلمان نه در یک مسئولیت مشاورهای بلکه در یک سمت اجرایی گماشته شده است و این در حالی است که تجربه مسئولیتی ندارد.
5. خاندان فیصل از قدرت زیادی در عربستان برخوردارند و چون خانواده باسوادی هستند نفوذشان را در خاندان عربستان حفظ کردهاند به طوری که سعود الفیصل بیش از 40 سال وزارت امور خارجه عربستان را مدیریت میکرد و توانسته بود مهرههای خود را در سراسر دنیا به کار گیرد اما در حال حاضر فردی خارج از پادشاهی یعنی عادل جبیر سکانداری وزارت امور خارجه عربستان را به دست گرفته است.
6. عادل جبیر بیشتر از آن که در عربستان باشد، در خارج از عربستان بوده لذا با فرهنگ این کشور ناآشنا است، از این جهت به نظر میرسد انتخاب عادل جبیر به عنوان وزیر امور خارجه عربستان با فشار آمریکاییها صورت گرفته تا بتوانند از این طریق در سیاست خارجی عربستان اعمال نفوذ داشته باشند.
7. اقدامات اخیر منجر به دو اتفاق خواهد شد:
الف) شاهزادگان سعودی که معمولاً سرمایهگذاران عربستان هستند، سرمایهگذاری را متوقف و پولهای خود را از عربستان خارج خواهند کرد که این امر میتواند تأثیر فوقالعادهای بر اقتصاد عربستان داشته باشد.
ب) شاهزادگان سعودی به صورت جزیرهای در عربستان قدرتمند هستند و از طریق مسئولیتهای اجرایی، اقتصادی، فرهنگی و یا اجتماعی که دارند میتوانند آرام آرام آنها را برای مخالفت با حکومت مرکزی آماده و پایههای قدرت در عربستان را متزلزل کنند.
8. تجاوز عربستان به یمن میتواند آثار منفی به جای بگذارد و منجر به ایجاد شکاف عمیق بین شاهزادگان سعودی در مورد موافقان و مخالفان این جنگ شود.
9. ملک سلمان پادشاه فعلی عربستان به علت بیماری و کهولت سن قادر نیست به تنهایی کشور را اداره کند لذا امورات این کشور توسط محمد بننایف ولیعهد پادشاه و محمد بنسلمان جانشین ولیعهد انجام خواهد گرفت. این در حالی است که روند فکری و اجرایی این دو شخصیت با هم متفاوت است چرا که محمد بننایف شخصیتی است بیش از 20 سال در سمتهای امنیتی بوده اما محمد بنسلمان قدرت اجرایی ندارد.
10. عربستان نمیتواند هم در جبهه نظامی به حملات خود ادامه دهد و هم در جبهه داخلی به سروسامان دادن اوضاع داخلی بپردازد.
مجموعه این عوامل موجب میشود اگر عربستان به سرعت خود را بازیابی نکند و اگر تجاوز به یمن را متوقف و با همسایگان ارتباط قوی برقرار نکند در یک آینده بسیار نزدیک با چالشهای بسیار جدی مواجه خواهد شد که ما میتوانیم از آن به عنوان یک زلزله سیاسی در عربستان نام ببریم.
بنابراین باید منتظر ماند و دید که آیا عربستان راه توقف جنگ در یمن و برقراری ارتباط با همسایگان را برخواهد گزید یا همین روند فعلی را ادامه خواهد داد.
* عباسعلی منصوریآرانی، نماینده مردم کاشان و آران و بیدگل
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
* کاردار نظامی سابق جمهوری اسلامی ایران در عربستان
انتهای پیام/