سخن پایانی حضرت زهرا(س) با مردم
فَالتَفَتَت فاطمة عليهاالسلام اِلَى النّاسِ و قالَت: مَعاشِرَ الْمُسْلِمينَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قيلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِيَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبيحِ الْخاسِرِ، اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْانَ اَمْعَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها(محمد/24)، كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِكُمْ ما اَسَأْتُمْ مِنْ اَعْمالِكُمْ، فَاَخَذَ بِسَمْعِكُمْ وَ اَبْصارِكُمْ، وَ لَبِئْسَ ما تَأَوَّلْتُمْ، وَ ساءَ ما بِهِ اَشَرْتُمْ، وَ شَرَّ ما مِنْهُ اِعْتَضْتُمْ، لَتَجِدَنَّ وَ اللَّهِ مَحْمِلَهُ ثَقيلاً، وَ غِبَّهُ وَ بيلاً، اِذا كُشِفَ لَكُمُ الْغِطاءُ، وَ بانَ ما وَرائَهُ الضَّرَّاءُ، وَ بَدا لَكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَحْتَسِبُونَ، وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ.(غافر/78)
پس حضرت فاطمه(س) رو کردند به مردم و فرمودند: ای مسلمانانی که خیلی سریع به طرف گفتههای باطل رفتید و در مقابل کار زشتی که زیانبار است، چشم خود را بر هم گذاشتید، آیا در قرآن تدبر نمیکنید یا آنکه بر دلهای شما قفل زده شده؟ بلکه این کارهای زشت شماست که سبب شد دلهای شما را زنگار بگیرد و چشم و گوش شما بسته شود. تاویل بدی کردید و آنچه در عوض گرفتید شر است. بخدا سوگند بار سنگینی را به دوش گرفتید و عاقبت آن وخیم است، زمانی که پرده کنار رود آن وقت سختیهای پشت آن ظاهر میشود و از ناحیه پروردگار چیزهایی بر شما روی میکند که گمانش را هم نمیبرید در آنجاست که زیان کار آنهایی بودند که راه باطل را طی کردند. (ابوبکر تقصیر را به گردن مردم انداخت و آنها سکوت کردند البته حق السکوتشان که زندگی راحت و بی دردسر بود را گرفته بودند چون را دفاع از حق، مبارزه و سختی دارد. اما این ظاهر امر بود و در واقع بار سنگینی بر دوش خویش نهادند که عاقبت وخیمی در پی دارد.)
کلام جانسوز حضرت زهرا(س) با امیرالمومنین
ثم انكفأت عليهاالسلام و اميرالمؤمنين عليهالسلام يتوقّع رجوعها اليه و يتطلّع طلوعها عليه، فلمّا استقرّت بها الدار، قالت لاميرالمؤمنين عليهماالسلام: يَابْنَ اَبيطالِبٍ! اِشْتَمَلْتَ شِمْلَةَ الْجَنينِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنينِ، نَقَضْتَ قادِمَةَ الْاَجْدَلِ، فَخانَكَ ريشُ الْاَعْزَلِ.
سپس حضرت زهرا(س) به خانه بازگشت و درحالیکه امیرالمومنین(ع) انتظار بازگشت اورا میکشید. و علی(ع) چشم به راه (دلواپس) حضرت بود. وقتی حضرت زهرا(س) وارد خانه شد رو به علی(ع) کرد و گفت آیا مانند یک طفل در رحم، کنجی نشسته ای و مثل افراد متهم در یک گوشه جای گرفته ای؟(شاید منظور حضرت این است که همان بچه اسلام هستی که همینطور باید بنشینی چون اگر تکان بخوری رحم پاره میشود و به مادر لطمه میخورد یعنی ناچاری که صبر کنی تا اسلام صدمه نبیند) تو کسی بودی که بالهای باز شکاری را در هم میکوبیدی حال این کسانی که بی سلاح هم هستند به تو خیانت میکنند.
هذا اِبْنُ اَبي قُحافَةَ يَبْتَزُّني نِحْیلَةَ اَبي وَ بُلْغَةَ ابْنَىَّ! لَقَدْ اَجْهَدَ في خِصامي وَ اَلْفَيْتُهُ اَلَدَّ في كَلامي حَتَّى حَبَسَتْني قيلَةُ نَصْرَها وَ الْمُهاجِرَةُ وَصْلَها، وَ غَضَّتِ الْجَماعَةُ دُوني طَرْفَها، فَلا دافِعَ وَ لا مانِعَ، خَرَجْتُ كاظِمَةً، وَ عُدْتُ راغِمَةً اَضْرَعْتَ خَدَّكَ يَوْمَ اَضَعْتَ حَدَّكَ، اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشت التُّرابَ، ما كَفَفْتَ قائِلاً وَ لا اَغْنَيْتَ قائلاً أو باطلاً وَ لا خِيارَ لي، لَيْتَني مِتُّ قَبْلَ هَنيئَتي
این پسر ابی قحافه است که عطیه پدرم و وسیله فرزندانم را از من ربود، کوشش کرد با من دشمنی کند و او را در مکالمهای که با من داشت دشمنترین و لجبازترین دشمنانم یافتم تا جایی که فرزندان قیله (یعنی انصار) از حمایت من دریغ کردند و مهاجرین هم خویشاوندی و کمکشان را از من بازداشتند و دیگران هم چشم خود را بستند، نه کسی از من دفاع کرد و نه کسی مانع ظلم شد. از خانه که بیرون رفتم بغض گلویم را گرفته بود وقتی از مسجد بازگشتم خوار برگشتم. ای علی(ع) از روزی که تندی شمشیرت را از بین بردی صورت خودت را هم ذلیل کردی تو کسی بودی که گرگها را از هم میدریدی حالا خاکنشین شدهای، تو چرا جلوی این حرفهای باطل را نمیگیری و هیچ کار موثری برای دفع فتنه انجام نمیدهی، و من اختیار از خود ندارم. کاش قبل از این مرده بودم و وضع تو را نمیدیدم.
عَذيرِىَ اللَّهُ مِنْكَ عادِياً وَ مِنْكَ حامِياً، وَيْلاىَ في كُلِّ شارِقٍ، وَيْلاىَ في كُلِّ غارِبٍ
(در اینجا لحن حضرت زهرا(س) عوض می شود چون می بیند دل علی(ع) را به درد آورده است) خدایا عذر مرا بپذیر که علی در مواردی ظلمها را از من دور کرده و از من حمایت کرده، وای بر زهرا در هر صبحدمی و وای بر من در هر شبانگاهی ( اوج مظلومیت حضرت زهرا(س))
ماتَ الْعَمَدُ وَ وَهَنَ الْعَضُدُ، شَكْواىَ اِلى اَبي وَ عَدْواىَ اِلى رَبّي، اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ حَوْلاً، وَ اَشَدُّ بَأْساً وَ تَنْكيلاً.
تکیهگاه ما مرد و بازوی ما سست شد، شکایتم را به پدرم و عرض حالم را به پروردگارم ارائه میدهم، پروردگارا تو از نظر قدرت از اینها نیرومندتر و قویتر هستی. و عذاب و انتقام تو از دیگران شدیدتر است.
تسلی دادن امیرالمومنین(ع) به حضرت زهرا(س)
فقال اميرالمؤمنين عليهالسلام: لا وَيْلَ لَكِ، بَلِ الْوَيْلُ لِشانِئِكِ، نَهْنِهْني عَنْ وُجْدِكِ، يا اِبْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِيَّةَ النُّبُوَّةِ، فَما وَنَيْتُ عَنْ ديني، وَ لا اَخْطَأْتُ مَقْدُورى، فَاِنْ كُنْتِ تُريدينَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُكِ مَضْمُونٌ، وَ كَفيلُكِ مَأْمُونٌ، وَ ما اُعِدَّ لَكِ اَفْضَلُ مِمَّا قُطِعَ عَنْكِ، فَاحْتَسِبِي اللَّهَ.
امیرالمومنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار می کند. خود را از خشم بازدار، ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوت. در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم، اگر به اندازه کفاف میخواهی روزی تو ضمانت شده است و متکفّل آن هم امین است و آنچه برای تو مهیا شده بهتر از آن است که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده.
فقالت: حَسْبِيَ اللَّهُ، و أمسكت.
در اینجا حضرت زهرا(س) فرمود: خدا برای من کافی است، و دیگر چیزی نگفت.
در روایت است ضمن صحبتهای زهرا(س) صدای موذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان میگفت و شهادت به وحدانیت و بعد شهادت به رسالت محمد(ص) در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهره زهرا(س) نگاه کرد و گفت من فرق نکردهام من همان هستم که در جبهههای جنگ مبارزه میکرد اما آیا دلت میخواهد دیگر این شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام کنم اسلام ضربه میخورد و چیزی از آن باقی نمیماند. من باید حساب کار را تا قیامت بکنم و مصلحت اسلام را در نظر بگیرم.
سلام بر کوثر قران
سلام بر ام ابیها
سلام بر دخت نبی اکرم محمد مصطفی (ص) و خدیجه کبری (ص)
سلام بر همسر امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)
جانم به فدایتان