به گزارش
خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران؛ مرور نوروز در ادوار تاریخ، راز هفت تایی بودن هفت سین و جایگاه نوروز در ادوار مختلف نکات جالبی دارد و در گزارش زیر نگاهی اجمالی به این موضوعات داریم:
نوروز در ادوار تاریخ
عید نوروز از گذشته ها تاکنون جایگاه ویژه ای در میان ایرانیان داشته است. به طوری که در دوره هر پادشاهی این مراسم به شکل جدی برگزار می شود.
راز هفت تایی بودن "سفره هفت سین"
عدد هفت که جمع سه و چهار است، نزد ریاضیدانان به سبب شکل هندسی مثلث و مربع که اشکال همگن و کامل به شمار می آیند نمایانگر کمال و به شکلی نمادین، به مفهوم کثرت و تکامل است. هنگامی که از عدد هفت، یا هفت هزار و... سخن گفته می شود معنای زیاد بودن مد نظر است. در میان اقوام هند و اروپایی و همچنین هند و ایرانی این عدد خوش یمن و مبارک تلقی شده و در اساس، نقش این عدد در فرهنگ ملت ها نقشی مثبت است.
واقعیت های طبیعی، مشاهده ها و تجربه های مردم در گذر زمان، نقش ادیان الهی و باورهای دینی مردم در توجه ویژه به عدد هفت بسیار اساسی است و از همین روست که قرن هاست در آیین ها و رسم های ایرانی نیز این عدد جایگاهی ویژه دارد. در چیدن و آراستن سفره هفت سین نیز نقش این عدد به خوبی آشکار است.
نگاهی گذرا به واقعیت های طبیعی، کتب الهی، باورهای مردم، هنر معماری، موسیقی، خط و نیز ادبیات ملل نشان می دهد که عدد هفت تا چه حد مورد توجه ویژه قرار دارد. در قرآن کریم و نیز نزد مسلمانان ایرانی عدد هفت جدای از سایر عددها مورد توجه قرار دارد. در برخی از آیه ها و سوره های قرآن از عدد هفت نام برده شده است و نیز قرآن را مشتمل بر هفت موضوع دانسته اند. مناسک حج هفت مرحله دارد و نخستین قاریان نیز هفت نفر بوده اند. در کتاب های آسمانی انجیل و تورات، بارها و بارها این عدد با تأکید تکرار شده است. همچنین نزد زرتشتیان هفت امشاسپند گرامی بوده و در آیین مهر هفت اختر معتبر بوده است. پیشینیان ما نیز زمین و آسمان را دارای هفت طبقه دانسته اند و به زمین هفت اقلیم می گفته اند که دارای هفت دریا بوده است.
خلق جهان را در شش مرحله یا گاهنبار گفته اند و در روز هفتم که پایان خلق جهان است به نیایش و جشن و سرور می پرداخته اند؛ این آیین هنوز مشاهده میشود و ادامه دارد. حرکت و تغییر شکل ماه در چهار هفته، وجود خوشه ستارگان یا خواهران هفتگانه و همچنین تکامل جنین در هفت ماهگی، رویش دندان کودک در هفت ماهگی، تغییر تکاملی نطفه به جوجه پس از سه هفته و... از مواردی است که در طبیعت مورد مشاهده و توجه قرار گرفته اند.
باورهای ملت ها نیز نمایانگر توجه به عدد هفت و نقش آن است. در قدیم مصریان به هفت رکن قدرت معتقد بودند؛ کلدانی ها هفت طبقه کمال و بابلیان هفت طبقه آسمان را باور داشتند؛ یونانیان به هفت خدا معتقد بودند؛ هندوان خدایان هفتگانه «آدیتیا» را می پرستیدند؛ و رومیان جشن بزرگ هفت مادر یا «سپتی ماترا» را برگزار می کردند. بسیاری از ملت های دیگر نیز متوجه این عدد بوده اند. همچنین از عجایب هفتگانه جهان نام برده شده است. در موسیقی سنتی ایرانی هفت دستگاه، و در خط هفت شیوه نگارش تعیین کرده اند. در هنر و ادبیات نیز توجه هنرمندان و نویسندگان به عدد هفت آشکار است.
در اساس بین اقوام هند و اروپایی، و نیز ایرانیان و هندوان، عدد هفت خوش یمن و مبارک تلقی شده است؛ و از همین روست که در فرهنگ ایرانی ما - که بنیانش بر باورهای دینی استوار است - در سفره عید که سفرهای دلپذیر و خوش یمن و سرشار از امید به بهبودی و رونق بیشتر است، هفت سین چیده می شود؛ به این امید که سال نو پر برکت و مبارک باشد.
جایگاه نوروز در میان پادشاهان ایران
در اواخر فرمانروایی داریوش بزرگ، ایرانیان که تحت تأثیر تمدن آسیای صغیر و سرزمینهای مدیترانه ای قرار گرفته بودند، تقویم مصری را پذیرفتند که بر طبق آن سال به دوازده ماه سی روزه، به اضافهٔ پنج روز اضافی (پنجه دزدیده یا خمسهٔ مسترقه) تقسیم شده بود و در اعتدال بهاری آغاز میشد. این سال، یعنی سال اوستایی جدید، سال دینی زرتشتی گشت و تا امروز در نزد پارسیان حفظ گردیدهاست. روز اول سال در اعتدال بهاری، اول فروردین، عید نوروز است.
مهرداد بهار با نظریهٔ وامگیری عید نوروز ایرانیان، از بینالنهرین موافق نیست و عقیده دارد، از سه هزار سال پیش از میلاد، در آسیای غربی دو عید، رواج داشتهاست، عید آفرینش در اوایل پاییز و عید رستاخیزی که در آغاز بهار، برگزار میشدهاست. بعدها دو عید پاییزی و بهاری به یک عید تبدیل گردیده و سر بهار جشن گرفته میشدهاست. به اعتقاد مهرداد بهار، احتمالاً نوروز در ایران قبل از هخامنشیان وجود داشته، در اوستا مطرح نمیشود، چون یک عید ملی محسوب میشده و اوستا یک کتاب دینی است و جشنهای خاص خودش را دارد.بعد از گذشت زمان، سرانجام دین زرتشتی، هم جشن مهرگان را که در آغاز یک عید بومی بوده و هم نوروز را میپذیرد.
نوروز در زمان هخامنشیان
گرچه اطلاعات دقیقی از نوروز در این دوره از تاریخ ایران در دست نیست اما در اینکه آئینهای این جشن در روزگار آنان مرسوم بودهاست، تردیدی نیست. از پژوهشهایی که در تطبیق نوروز ایرانی و نوروز قبطی (مصری) و تأثیر و تأثر آن دو، به عمل آمده بر میآید که نوروز ایرانی در زمان داریوش بزرگ و توسط او در مصر رایج گردید. و هم میدانیم که برخی اصول گاهشماری مصری را ایرانیان از مصر اقتباس کردند و در مقابل آئینهای نوروز ایرانی تأثیر فراوانی در مراسم نوروز قبطی بجای گذاردهاست.
در زمان هخامنشیان، شاه، نوروز را در تخت جمشید برپا میداشت. گیرشمن باستان شناس فرانسوی در مورد مراسم نوروز در دربار هخامنشیان نوشتهاست همه چیز در تخت جمشید برای بزرگداشت این جشن ملی بنا شدهاست. پیش از انجام تشریفات نوروز، بزرگان شاهنشاهی و نمایندگان کشورها به تخت جمشید میآمدند و در دشت وسیع مرودشت که رود پلوار از میان آن میگذرد و در مغرب تخت جمشید قرار گرفته هزاران خیمه میزدند. در نمای خارجی پلکان تخت جمشید اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند، نشان داده شدهاند. در این سنگ برجستهها نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی به همراه اسبها و گردونههای پادشاهی و سربازان شوشی دیده میشود.
نوروز در زمان اشکانیان
از چگونگی آئینهای نوروزی در روزگار اشکانیان خبری در دست نیست. با این وجود از اجرای مراسم مهرگان میتوان پی برد که نوروز به ویژه در میان عامهٔ مردم به وسعت و با اهمیت جشن گرفته میشدهاست. برخی اشارات در منظومهٔ ویس و رامین اثر فخرالدین اسعد گرگانی که متن آن مربوط به عهد اشکانی است، مبین این موضوع است. به ویژه آنکه گویا در اثر عقب افتادن کبیسهٔ سالها، جشن نوروز از موضع طبیعی نجومی خود خارج گردیده بودهاست.
پورداوود دربارهٔ نوروز در این دوره مینویسد. پس از دورهٔ سلوکی هر چند که اشکانیان ایرانینژاد و زرتشتی کیش بودند ولی تسلط ۸۰ سالهٔ یونانیان در آنها اثر کرده و در خصوص آداب و رسوم ایرانی بیقید بودند. اما در اواخر این دوره ۴۷۶ ساله دوباره ملیت ایرانی قوت گرفت.
نوروز در زمان ساسانیان
از برگزاری نوروز در دوران ساسانی اخبار و اطلاعات فراوانی در دست است که علاوه از برخی منابع پهلوی منابع عمده و مهم همانا، کتابهای ادبی و تاریخ عربی است مانند آثار جاحظ.
در تمام دوران ساسانی نوروز جشن ملی همهٔ ایرانیان به شمار میرفتهاست. به همین جهت حتی مردمی که پیرو آئین زرتشت نبودهاند اما در حوزهٔ حکمرانی ایران زندگی میکردند، مانند آرامیان مغرب ایران آن روزگار، گرجیان، ارمنیان و ملل دیگر قفقاز در آن شرکت داشته و برخی از مراسم آن را در زندگی خود وارد کردهاند و حتی برخی از مراسم این جشن در مراسم مذهبی ارمنستان و گرجستان راه یافتهاست. برخی از مورخان در ضمن شرح رسوم درباری مدت این جشن را در دوران ساسانی یک ماه نوشتهاند. بدیهی است که این امر مستلزم آن نبوده که همهٔ مردم یک ماه تمام جشن بگیرند، بلکه فقط در پنج روز اول همگی جشن برپا میکردند.
نوروز کوچک
روز نخست فروردین ماه نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر خوانده میشد. پنج روز اول فروردین جشن نوروز گونهای همگانی داشته و عموم مردمان به اجرای مراسم و سرور و شادمانی می گذرانیدهاند، از اینرو آنرا نوروز عامه نامیدهاند.
نوروز بزرگ در ششمین روز فروردین
در گاهشماری اوستایی نو ایران باستان، روز ششم هر ماه شمسی و ماه سوم هر سال خورشیدی، بنام خرداد میباشد. نوروز بزرگ یا خردادروز نام ششمین روز فروردین ماه در ایران باستان بودهاست. خردادامشاسپند موکل بر آب است و این روز بدو منسوب میباشد. این روز در میان جشنها و اعیاد فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت و ارزش و تقدس خاصی بهره داشتهاست. بسیاری از حوادث مهم به موجب آن در چنین روزی واقع شده از جمله زرتشتیان بدان باور دارند که تولد زرتشت نیز در چنین روزی است.
بعدها وقتی ایرانیان اسلام و تقویم عرب را پذیرفتند، جشن زرتشتی فروردگان و نوروز بزرگ، در ششمین روز ماه فروردین، از بین رفت.
آداب و باورهای ایرانیان باستان در ایام نوروز
آداب و رسوم نوروزی همه سرچشمهای کهن دارند و از نظر گاه دانش مردمشناسی بسیار جالب توجه برای مطالعه هستند. ایرانیان عقیده داشتند که سرنوشت انسان و جهان در سالی که در پیش است، در نوروز تعیین میشود. گفته میشد که در این روز "زرتشت" با خدا گفتگویی پنهانی داشت و در این روز نیکبختیها برای مردمان زمین، تقسیم میگردد و از این روست که ایرانیان آن را روز امید نامند.
ایرانیان عقیده داشتند که در ایام نوروز ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین و به خانههای خویش باز میگردند. بازماندگان برای پذیرایی از آنها سفرهای رنگین میگستراندند و انواع خوراکها و نوشاکها را در آن مینهادند تا ارواح درگذشتگان از پذیرایی و صفا و پاکیزگی بازماندگان، دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. این رسم توجیه سفرهٔ نوروزی یا هفت سین شد. استاد پورداود هفت سین را همان خوانی که جهت درگذشتگان میگستردند، میداند.
از جمله مراسم بسیار مشهور و سنتی معتبری که در نوروز انجام میشد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشیدن به یکدیگر بوده است. در جشن آبریزگان و به کار بردن آب، برای تطهیر و برای اطمینان یافتن از باران کافی بوده است. ابوریحان بیرونی میگوید مردمان هنگام سپیدهدم این روز، خود را میشستند و در آب کاریزها و آبگیرها، غوطهور میشدند. در این روز مردمان به یکدیگر آب میپاشیدند، به همان دلیلی که خود را میشستند و سبب آن همان اغتسال است. برخی گفتهاند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید، ناگهان به ایران سخت ببارید و مردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم بماند.
به نظر میرسد جشن آبریزگان اصلی همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بودهاست از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو.
در نوروز و مهرگان رسم بود که نمایندگان و بزرگان و فرمانروایان ایالات و اشراف و عامهٔ مردم هر یک به توانایی و استطاعت، هدایایی را به دربار اهدا میکردند.
در نوروز مردم بیکدیگر شیرینی هدیه میدادند و این رسم در دوران ساسانی همگانی بودهاست. در نوروز بزرگ، پیش از لب به سخن گشودن، شکر میخورند و بر خود روغن میمالند تا از انواع بلایا در طول سال، در امان باشند.
یکی از جشنهای آتش مرسوم جشن سوری پایان سال بود. این جشن در یکی از چند شب آخر سال که مسلماً چهارشنبه نبوده است برگزار میشدهاست. در جشن فروردگان مردم پیش از عید نوروز بر روی پشت بامها، آتش برمیافروختند، اگر چنین میکردند تصور بر این بود که فروهرها (ارواح مردگان) به طور گروهی بازگشته و مانند یک سپاه به بازماندگان کمک خواهند کرد. در نتیجه جنگهای خیلی مهم، را سعی میکردند که در بهار آغاز کنند چون فروهرها، در بهار به یاری بازماندگان میآیند.
افتتاح سال نو توسط پادشاه
از رسمهایی که شاهان در نوروز برگزار میکردند، یکی این بود که شاه جشن نوروز را افتتاح میکرد و به مردمان اعلام میداشت که وی آنان را بار خواهد داد و به آنان نیکی خواهد کرد. دومین روز، بلند پایهترین کسان را بار میداد، یعنی دهقانان و اعضای خاندانهای بزرگ (اشراف بلند پایهٔ موروثی، ویسپوهران). سومین روز، اسوران و بلند پایهترین موبدان را بار میداد. چهارمین روز، خانوادهٔ خود و نزدیکان خویشان و درباریان را بار میداد و پنجمین روز، فرزندان و کارگزاران خود را بار میداد. بدین ترتیب به هر کدام رتبه و اکرامی را که شایستهٔ آن بود ارزانی میداشت چون روز ششم فرا میرسید، شاه که وظایف خود را نسبت به آنان انجام دادهبود، نوروز را برای خود و در خلوت جشن میگرفت.
در دو جشن بزرگ نوروز و مهرگان تظلم و دادخواهی و بارعام شاه و رسوم اهدای پیش کشها بسیار اهمیت داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد. در نوروز رسمی در دربار جاری بود که اربابان نقش بندگان را برعهده میگرفتند و برعکس. خواجه نظامالملک طوسی وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکتهٔ دیگری دربارهٔ جشن نوروز در زمان ساسانیان ضبط کردهاست.
رسم ملکان عجم چنان بوداست که روز نوروز و مهرگان پادشاه اجازهٔ دیدار عامهٔ مردم را میدادهاست و هیچ کس را مانعی از دیدار با شاه نبودهاست. هر کس قصهٔ خویش نوشته و شکایت خود را آماده میکرد و شاه نامهها و شکایات مردم را یک به یک، بررسی میکرد. اگر از شاه شکایتی میشد، موبد موبدان را قاضی قرار داده و شاه از تخت به زیر آمدی و پیش موبد به دو زانو مینشست و میگفت :
"بدون محابا بین من و این مرد داوری کن. هیچ گناهی نیست، نزدیک ایزد تعالی، بزرگتر از گناه پادشاهان چون شاه بیدادگر باشد، لشکر همه بیدادگر شوند و خدای عز و عجل را فراموش کنند و کفران نعمت آرند"
پس موبد به داد مردم، رسیدگی کرده و داد به تمامی بستاند و اگر کسی بر ملک، دعوی باطل کرده بود، عقوبتی بزرگ به او میداد و میگفت: این سزای آن کس است که بر شاه و مملکت وی عیب جوید. در نوروز هر که ضعیف تر بود، نزدیکتر به شاه بود و کسانی که قویتر بودند، باید دورتر از شاه جای میگرفتند. از زمان اردشیر تا زمان یزدگرد بزه گر (یکم)، این رسم بر جا بود. یزدگرد روشهای پدران را بگردانید.
خواجه نظامالملک طوسی، یزدگرد یکم را به عنوان پادشاهی که این رسم را برانداخته، معرفی کردهاست ولی در واقع این رسم توسط یزدگرد دوم، لغو شدهاست.
جایگاه موسیقی در مراسم نوروزی
توجهی که نوروز در دوران ساسانیان از آن برخوردار بود، در موسیقی نیز منعکس است. در میان نام آهنگهای زمان ساسانی که شاعران ایرانی دورانهای متأخرتر منوچهری و نظامی آنها را ضبط کردهاند، نامهای نوروز و ساز نوروز، نوروز بزرگ، نوروز قباد میآید.
در گذشته رسم بوده است که در نوروز گروهی نوازنده ساز می نواختند و با آهنگ های شادمانه فرا رسیدن سال نو را شادباش می گفتند. سازهای بادی چون سورنای، کرنای، بوق و نیز سازهای کوبه ای چون طبل و دهل آلات موسیقی آنان بود.
واژه «سور» به معنی جشن و میهمانی و «نای» همان واژه «نی» است و"سورنای" به معنای ساز بادی جشن و میهمانی استفاده شده است. بوق و کرنای نیز در اصل هنگام آغاز نبرد یا حادثه ای نواخته می شده که به مرور زمان در کنار سازهای بادی دیگر در آغاز بهار و نوروز به کار گرفته شده است. هنوز هم در کوچه های قدیمی شهرها طنین دلپذیر و شادمانه سازهای بادی و کوبه ای را می شنویم که با آهنگ و ریتم خاصی نواخته می شوند و فرا رسیدن نوروز و بهار را شادمانه خبر می دهند؛ و چه زیباست اگر نواختن این سازها در این گونه مراسم شادی بخش مورد توجه بیشتر قرار گیرد و این رسم دلپذیر بازسازی و احیا گردد.
سیزده به در
در سیزدهمین روز فروردین که پایان دوره نوروزی تلقی می شود، مردم در دشت و بیابان و در فضای سبز بهاری گرد می آیند و به شادی می پردازند. در این روز پایانی نیز چون روزهای دیگر عید، خوراکی ویژه همچون آش رشته و دیگر خوراک های سبزی دار می پزند. گندم هایی را که برای سفره هفت سین رویانیده اند با خود به صحرا می برند و با انداختن آن در جوی و رود - و به هر حال بیرون از خانه - نحسی سیزده را که یا به آن معتقدند و یا بنا به رسم کهن، آن را خوش یمن تلقی نمی کنند از خود و خانواده دور می سازند. بسیاری از مردم به نحسی عدد سیزده نه تنها اعتقادی ندارند بلکه در اساس، تأثیر عددی خاص را در سرنوشت خود مؤثر نمیدانند، اما این باور که در قدیم عدد سیزده را خوش یمن تلقی نمی کرده اند شاید به این دلیل باشد که در طالع نمای نجومی، قدما معتقد بودند که آسمان دوازده برج دارد و هر تولدی که صورت می گیرد دارای ستارهای در یکی از دوازده برج است و بنا بر این که کدام ستاره در کدام برج قرار گرفته، طالع و خوی فرد متولد شده شکل می گیرد و خارج از دوازده برج - که عدد سیزده است - نابجا و نحس به شمار می آمده است. در هر حال اکنون دیگر نحسی عدد سیزده مورد پذیرش همگان قرار ندارد و بیشتر جنبه خرافی دارد.
انتهای پیام/