سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بخش دوم/ سام قریبیان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران:

چرا 20 سال است که در سینما دور خود می‌چرخیم؟/ ما با یک سینمای سوبسید زده مواجه هستیم / علاقه شخصی من کارگردانی است

گفتگوی ما با سام قریبیان آن قدر مفصل و جامع و شامل هست که نیازی به توضیحات اضافی نداشته باشد اما نقداً فقط همین را می‌شود گفت که باید با سام گفتگو می‌کردیم و چنین گفتگویی باید با دقت مطالعه شود چون او معادل امروزی پدرش است و از این رهگذر می‌شود دو نسل متفاوت سینمای ایران را باهم مقایسه کرد.

به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ سام قریبیان بازیگر و کارگردان سینما در بخش اول گفتگو  چند نکته کلیدی از فعالیت‌های شخصی و کاری خود را در اختیار ما گذاشت اما در این بخش نگاهی داریم به بازی وی در فیلم «خط ویژه»، جشنواره فیلم فجر و فیلم جدید خود؛ که از خواندن آن لذت خواهید برد.

*شما در خط ویژه که سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کرد حضور داشتید و به نظر خیلی ها بازی موفق و خوبی را از خود ارایه دادید در خصوص نقشتان در این اثر و خط ویژه صحبت کنید.

خیلی جالبه که بگم بعد سال‌ها که برگشتم، دو تا تجربه بازیگری داشتم که هنوز به سرانجام نرسیده. وقتی برگشتم ایران، یکی فیلم پرحاشیه لاله بود که من در اونجا نقش اصلی مرد رو بازی می‌کردم و فیلمی به نام "تهران خوش آمدید" بود که نفهمیدیم چی شد و من و خانم هنگامه قاضیانی، بابک حمیدیان، مهرداد صدیقیان، شقایق فراهانی، همایون ارشادی و ... در اون بازی کرده بودیم و خیلی موضوع مهم و ملتهبی داشت این دو تا را من بازی کرده بودم ولی اکران نشد و به نتیجه نرسید. آقای کیایی رو از زمانی می‌شناختم که ما در دفتر جوزان فیلم به صورت مشترک کار می‌کردیم و با چند نفر دیگه متن‌هایی رو برای سریالی می‌نوشتیم که ساخته نشد؛ ایشون رو از آن زمان می‌شناختم که فیلم بعدازظهر سگی سگی رو هم اون موقع اکران داشت. ما در پیش تولید گناهکاران بودیم و این آشنایی از اون موقع بود و بعداً ایشون به من گفت که از اواسطی که داشتم فیلم‌نامه آقازاده‌ها رو می‌نوشتم، یکی از اون شخصیت‌ها رو بر اساس تو دیدم و این نقش مال تو بود و اگر تو این نقش رو بازی نمی‌کردی و نمی‌پذیرفتی بازنویسی می‌کردم و نقش رو تغییراتی می‌دادم. خیلی جالبه بدونین اولین بازیگری بودم که با اون پروژه قرارداد بستم و هیچ بازیگری قطعی نشده بود.


وقتی به من زنگ زدن و نقش رو خوندم خوشم اومد و سناریوش به نظرم خیلی جذاب و خوب بود. ولی یه سوال برام پیش اومد که ازش پرسیدم. گفتم که ببین مرسی که این نقش رو به من پیشنهاد دادی ولی تو 5 نفر را گذاشتی یه طرف و خودت می‌گی می‌خوای برای این یه نقش، که در مقابل اون 5 نفر قرار می‌گیرن بازیگر چهره نذارم؛ تو به من اطمینان داری و یه چیزی در من دیدی که به من پیشنهاد دادی ولی خب به هر دلیلی اگر این یک طرف بلنگه کل اون 5 نفر هم می‌لنگند چون این یه ترازوست؛ یه نفر اینور قرار گرفته و 5 نفر اونور و تو داری بازیگرای حرفه‌ای و معروف رو توی این 5 نقش می‌ذاری، چرا برای این ور و این یه نفر این کار رو نمی‌کنی؟ گفت که نه، من چیزایی در تو دیدم که می‌خوام بازی کنی که حتی یادمه یکی از بچه‌ها سر فیلم می‌گفت آخه شما آدم محترم و خوش مشرب و خوبی هستین، این نقشه خیلی نقش بد و منفوریه،‌ گفتم حالا چون منفوره من خوشم میاد برم بازی کنم و بعد با کمک فیلمنامه و خود آقای کیایی بازی کردم و اگر شما فیلم رو دیده باشین من فقط توی یه سکانس با بقیه بازی دارم و بقیه فیلم، همش تکم و اصلاً حضور روبرو با هم نداریم. خوشبختانه نتیجه‌اش خوب بود و بعد از اون هم که سریال رهایی پیشنهاد شد که اونم نقش منفی بود (با خنده).

***چرا 20 سال است که در سینما دور خود می‌چرخیم؟/ سینمای ما خیلی از سینمای آوانگارد و اروپای شرقی و بلوک شرق متأثر شده است / بعضی وقت‌ها خیلی به استفاده از سبک آمریکایی در کارم متهم میشم

*شما برای جشنواره سی و سوم 360 درجه را داشتید که اولین تجربه کارگردانی شما به حساب می‌آمد از این تجربه برایمان بگویید.

من چند تا سناریوی آماده دارم یعنی من همیشه 5 یا 6 تا سناریوی آماده دارم و هر وقت یکیش ساخته میشه سریع یکی دیگه می‌نویسم و جایگزینش می‌کنم، یعنی همیشه 5 یا 6 تا هست. من رشته اصلی‌ام کارگردانیه، نه بازیگری خوندم و نه فیلمنامه‌نویسی. با این که کارگردانی و فیلم‌نامه‌نویسی تدریس می‌کنم ولی تخصص اصلی‌ام به صورت آکادمیک همون کارگردانیه، اون موقع که "360 درجه" ساخته شد هم فیلمنامه‌ش بین 5 یا 6 تا فیلمنامه، تازه‌ترین کار بود. در نتیجه یک تعلق خاطر بیشتری نسبت بهش داشتم، به عنوان فیلم اول از لحاظ تولیدی هم نسبت به 5 تای دیگه معقول‌تر بود که بسازم چون به هر حال بودجه ما محدود بود ما نه وام داشتیم نه اسپانسر داشتیم نه نهاد و ارگانی به ما کمک کرد، کاملاً خصوصی ساختیم و ادعا می‌کنم، چون خیلی‌ها می‌گن فلیم‌مون را خصوصی ساختیم ولی مثلاً 500 میلیون تومان از فارابی وام گرفتند ولی ما حتی وام هم نگرفتیم. یعنی اگر نفروشه ضرر کردیم، تو سینمای ایران کسی سود نمی‌کنه ولی امیدوارم بفروشه و سود بکنیم تا بتونیم فیلم بعدی رو بسازیم. 360درجه  قصه‌ای بود که من دوسش داشتم و در راستای همون نوع از سینما که دوسش دارم بود، داستان پلیسی نیست ولی حادثه‌ای هستش، قهرمان‌محوره، قصه سر و ته داره که تو یه قهرمانی رو از اول باهاش احساس همذات پنداری می‌کنی (می‌گم قهرمان منظورم بزن بهادر اینا نیست) قهرمان قصه است یه آدمی که باید سفری رو تو طول داستان بره و تو باید باهاش و با هدفی که داره در پیش می‌گیره احساس همذات پنداری بکنی، باهاش خوشحال و ناراحت بشی بگی که من هم می‌پذیرم و من هم اگه جای اون بودم اون کارها رو می‌کردم. این نوع داستان هم فرموله، نه این که من از خودم درآورده باشم. شما در هر نوع فیلمی قصه محور و قهرمان محور اینو می‌بینید و حالا من از فیلم های آمریکایی مثال می‌زنم از جنگ ستارگان گرفته تا کارتون‌های انیمیشنی‌شون مثل در جستجوی نیمو، توی همشون یک قهرمانی باید مسیری رو طی کنه، یکسری موانع  رو از پیش رو برداره و به یک تحولی برسه که تحول می‌تونه درونی باشه و به اون ته برسه حالا یا پیروز میشه یا شکست می‌خوره ولی این مسیر رو باید طی کنه و این فیلم یه فیلم قصه‌گو می‌شه که متأسفانه خیلی کم در سینمای ایران بهش توجه میشه. بعضی موقع‌ها من خیلی متهم میشم به این که سبک سینمای آمریکایی رو در کارم یا نوشته هام استفاده می‌کنم در صورتی که من اسمش رو سبک سینمای آمریکایی نمی‌ذارم من میگم سبک سینمای قصه‌گو که خود ما هم در دهه 60 در سینمای ایران داشتیم، اما از میانه دهه 70 از بین رفت. در حال حاضر سینمای ما خیلی از سینمای آوانگارد و اروپای شرقی و بلوک شرق متأثر شده که فیلم‌های خوبی هستن ولی شخصاً سلیقه من نیستن. بنابراین به نظر من، به اندازه کافی اون فیلم‌ها ساخته میشه پس ما هم به نوبه خودمون یکسری فیلم‌ها رو  این مدلی می‌سازیم. امیدوارم روزی هم یکی بیاد این گوشه  رو بگیره و 4 تا فیلم بهتر از مال ما بسازه و تا 2 پله بره بالاتر. اگه این اتفاق بیفته، یعنی من کارمو درست انجام دادم. یکی بیاد فیلم پلیسی جذاب بسازه بهتر از گناهکاران باعث خوشحالی میشه. چون واقعاً این ژانر، ژانر مرده‌اس، یکی بیاد فیلم کودک بسازه بهتر و موفق تر از شهر موشها و کلاه قرمزی، یکی بیاد کمدی خوب بسازه، کمدی‌ای که ما سال‌هاست نداشتیم مثل "اجاره‌نشین‌ها"،‌ فرض کنید یک بازیگر مثل آقای عطاران، آقای عبدی رو بذاریم و اون‌ها از شیرینی ذاتی خودشون مایه بزارن و تماشاچی هم 5 ثانیه‌ای بخنده و بعد یادش بره یعنی از توان بازیگرهای درجه یکی مثل اون‌ها استفاده کنیم بدون اینکه خود کارگردان یا نویسنده یا تهیه کننده تلاش خاصی کرده باشن. چرا اجاره‌نشین‌ها هنوز به نظر من بهترین کمدی سینمای ایرانه؟ شما نگاه کنین تو فیلم همه جدین، شوخی نداره چون موقعیت ابزورده ولی بی‌نظیر و ماندگاره. خب چرا با وجودی که این همه کمدی ساخته شده هیچ کدوم‌شون به جز اجاره‌نشین‌ها، لیلی با من است و مرد عوضی ماندگار نشدن، همین مرد عوضی که مثال زدم سال 75 بود سال 95 که رسید، 20 سال میشه که گذشته از اون موقع؛ خب چرا نمی‌سازیم دیگه؟ چرا 20 ساله داریم دور خودمون هی می‌چرخیم؟


***هر کی می‌گه من فیلم نمی‌بینم یا کتاب نمی‌خونم، یا کارگردان نیست یا داره دروغ میگه

*سبک خاص خود را در فیلم سازی دارید یا از کارگردانان و مولفان سینمایی دیگری پیروی می‌کنید؟

ببینید من یه مثال براتون بزنم، یه مصاحبه‌ای بود که من خوندم از آقای کریستوفر نولان وقتی می‌خواد فیلم "دارک نایت" رو بسازه بهش گفتن که از کی الهام گرفتی گفته که من از فیلم مخمصه مایکل مان الهام گرفتم، این دو فیلم تفاوت زمانی خیلی زیادی با هم ندارن و قصه‌شون هم بهم ربطی نداره ولی باعث شده کارگردان جوان‌تر تاثیر بگیره. از آقای سام مندز پرسیدن در جمیز باند آخری (اسکای فال)، شما از کی الهام گرفتین گفت که من از کریستوفر نولان در دارک نایت الهام گرفتم چنانچه شما المان‌های فیلم "اسکای فال" رو ببینی همه‌اش مثل شخصیت "بت من" هستن. قلعه و اون مباشر تو قلعه و اتفاقاتی که برای پدر مادر جمیز باند افتاده. من فکر می‌کنم همه کارگردان‌ها از مجموعه کارها و فیلم‌هایی که دیدن الهام گرفتن و در فیلم‌سازی‌شون خودآگاه یا ناخودآگاه استفاده می‌کنن چون کارگردان حرفه‌ای نداریم که عاشق فیلم و سینما نباشه و کارگردان‌ها اصولاً آدم‌های فیلم‌بین و کتابخوانی هستن. هر کی هم می‌گه من فیلم نمی‌بینم یا کتاب نمی‌خونم، یا کارگردان نیست یا داره دروغ میگه. ما خودآگاه و ناخودآگاه در تأثیر فیلمسازان و فیلم‌های دیگه هستیم؛ براتون یه مثال می‌زنم وقتی من از بچگی هی نشستم فیلم دیدم و 30 سال بعد اولین فیلم رو می‌سازم؛ دروغه اگه بگم تأثیر نگرفتم. بعضی از این تأثیرها آگاهانه و بعضی ناآگاهانه است. یه مثالی می‌زنم، بعد از مدت‌ها یک فیلمی رو من دیدم که 20 سال پیش دفعه اول دیده بودم هوس کردم نشستم دیدم یک چیز کوچولو تو این فیلم بود که من در 360 درجه انجام دادم و خیلی جالبه من به خودم گفتم اِ اِ اِ من این رو که الآن انجام دادم تو فیلمی بوده که 20 سال پیش دیده بودم که این ناخودآگاه تو فیلم خودم اجرا شده. حالا که می‌بینم می‌فهمم در من رسوب کرده و نمی‌دونستم از کجا اومده و اون نوع تلفن برداشتن یارو، که مثلاً با دست راست روی گوش چپ می‌ذاره یه چیز خیلی ساده بود و  این رو من به بازیگرم گفتم لطفاً تلفون رو اینجور جواب بده که از من پرسید چرا؟ گفتم نمی‌دونم ولی اینجوری خوشگل‌تره به نظر من، همین و وقتی که فیلم 20 سال پیش رو دیدم فهمیدم این موضوع از اونجا اومده. ما حتماً تأثیر می‌گیریم چون فیلم بازیم. در مورد بحث مخاطب هم ببینید من فیلم برای خودم نمی‌سازم که بشینم خونم با یه DVD و چهار تا از دوستانم هم دعوت کنم و ببینم و اونا بگن به به چه فیلمی ساختی. نه! ما فیلم می‌سازیم برای مخاطب.  اتفاقاً در حین ساخت فیلم ارضا نمی‌شیم در واقع وقتی مخاطب با فیلم‌مون ارتباط برقرار می‌کنه فیلمساز ارضا می‌شه و نشون میده که یک قدم درست برداشتی چون به هر حال ما نیاز به تأثیر داریم تأثیر از پدر، مادر، مخاطب و ...؛ یعنی زمانی که به فرض کارمون بد یا اشتباه بوده 2 تا اتفاق می‌افته؛ یا سرخورده می‌شیم یا سعی می‌کنیم در کار بعدی جبرانش کنیم. من اگر فیلمی بسازم که فردا تو خیابون برگردن به من بگن، آقا این چه کار خوبی بود که شما کردین (مثلا الان شما لطف دارین میگین بازی من در خط ویژه دیده شده‌) این باعث میشه من کار بعدی‌ رو بهتر بسازم یا بازی کنم و هرکاری رو نرم انجام بدم چون اگر برم فیلمی رو بازی کنم که خوب نباشه، می‌گن آقا شما خط ویژه رو بازی کردی این چی بود رفتی بازی کردی؟ اون موقع است که من قدمم رو اشتباه برداشتم. هنوز اونقدر موفق نشدم که بگم (اینقدر موفقم که مهم نیست با یه کار بد کارنامه‌ام خراب نمی‌شه، پولشو می‌گیریم)، خب نه! با یه کار بد 10 تا پله میام پایین‌تر ولی ممکنه با یک کار خوب یک پله برم بالا. 


***دوستان کم لطفی کردن و ما رو جشنواره امسال حتی به عنوان مهمان هم دعوت نکردند/من "دوست ندارم" نقد نیست

*با توجه به فیلمهای جشنواره امسال به خصوص فیلم اولی‌ها به نظرتان در حق شما انصاف رعایت شد که فیلمتان به بخش فیلم اولی راه پیدا نکرد؟

ببین من متأسفانه یا خوشبختانه نتونستم فیلمی‌رو در جشنواره ببینم، دلیلش هم اینه  که دوستان کم لطفی کردن و ما رو  حتی به عنوان مهمان دعوت نکردن، به همین راحتی؛ من خیلی دوست داشتم برم فیلم‌ها رو ببینم ولی اصلا کسی ما رو دعوت نکرد و کارت هم به ما نداد، به عنوان گله نمی‌گم ولی دوست داشتم فیلم‌ها رو ببینم و حالا مجبورم تو سینما برم ببینم. ولی نه، من اعتقادی به بی انصافی ندارم یعنی اگر فیلم من رو قرار می‌دادن قاعدتا فیلم دیگه‌ای رو نمیذاشتن و اگر شما این سوال رو از اون آدم می‌پرسیدی، می‌گفتی انصاف رعایت شده یا نه؟ جواب خودشو می‌داد. من به انصافش کاری ندارم. من می‌گم آدم قانونمندی هستم. پس می‌پذیرم فیلمم ‌رو به جشنواره‌ی فجری ببرم که یکسری قوانین داره؛ قانونش امسال اینه که می‌گه امسال 11 تا فیلم اول قبول می‌کنم، توجه هم دارید که 60 تا فیلم اول ساخته شده و احتمال اینکه من از این 11 تا نباشم خیلیه؛ و بحث بعدی اینه که شما 7 نفر رو انتخاب کردید که بین 60 تا فیلم انتخاب کنند، به هر حال سلیقه هم مطرحه؛ چه بسا اگر من جای اون آقایون بودم؛ یکسری فیلم‌های دیگر رو نمی‌ذاشتم و یک سری دیگه رو می‌ذاشتم، پس قضیه شخصی هم نیست. به نظر من یه قانون و یه سلیقه‌ای هست و دوستان اومدند و 11 تا فیلم‌ رو اونطور که فکر می کردن درسته انتخاب کردن؛ همه اون فیلم‌ها محترم هستند، چنانچه من در اون زمان مصاحبه کردم و آرزوی موفقیت برای تک تک فیلم اولی‌ها کردم . البته که دلم می‌خواست فیلمم در جشنواره باشه که دیده بشه و عوامل هم کارشون دیده بشه و خستگی‌شون در بره، ولی خب حالا نیست. ما می‌ریم برای اکران  و امیدوارم که در اونجا مردم فیلم‌ رو دوست داشته باشن و باهاش ارتباط برقرار کنن. مهم دیده شدنه، جشنواره هم وسیله‌ است برای دیده شدن، من نه بودجه‌ای دارم که برم ثانیه‌ای 40 میلیون تومان به تلویزیون پول بدم که تیزر بره، نه بیلبوردهای میلیاردی می‌تونم بزنم، پس جشنواره برای امثال ماها یک وسیله تبلیغاتیه که شما می‌بینی، اون می‌بینه، دوتا نقد نوشته می‌شه، می‌گی فیلم فلانی خوب بود و این باعث می‌شه که مردم علاقه‌مند بشن و برن فیلم رو ببینن. من به عنوان یه فیلمساز مستقل، اون ابزار تبلیغاتی رو که بعضی از پروژه‌ها دارن، ندارم. سر"گناهکاران" هم این اتفاق افتاد، هرچند، چند تا پرتابل تونستیم از طریق شهرداری بگیریم که اونم به دلایلی بعد از 48 ساعت جمع آوری شد. الان شما وقتی میری قیمت یک بیلبورد رو در تهران می‌بینی، ارقام توی لِوِل سینمای ایران نیست. شما یک فیلم می‌سازی 800 میلیون تومن شاید بفروشه، شاید نفروشه، یک بیلبورد در سال شاید 10 میلیارد قیمتش باشه، پس شما با فروش فیلم در گیشه هیچ وقت نمی‌تونی پول تبلیغات این شکلی رو بدی و اگر فیلمی ازش تبلیغ می‌شه، حتما بهش کمک شده که ما از این کمک‌ها نداریم پس با کمک منتقد، روزنامه‌نگارو خبرنگار و با نوشتن نقد و پوشش خبری منصفانه از فیلم‌های اینچنینی حمایت میشه و این افراد هستند که در خصوص این آثار تبلیغ می‌کنند. متأسفانه برخی اوقات نقدهایی می‌خونم که سلیقه‌ای‌ هستش، نقد نباید سلیقه‌ای باشه، مثلا یک دوستی در زمان گناهکاران نوشته بود که این فیلم بده چون من کار پلیسی رو دوست ندارم؛ خب این (من دوست ندارم) نقد نیست، خب منم خیلی چیزا رو دوست ندارم. باید بنویسه چرا بده، به این دلیل، به این دلیل، اگه این کارو می‌کرد، بهتر بود و... و من هم می‌خونم و اگر درست باشه در کارهای بعدیم جبران می‌کنم و اون کار رو بهتر می‌کنم. ولی "من دوست ندارم"، درست نیست. ببخشید، منم بهش جواب می‌دم خب نداشته باش، عوضش من دوست دارم (باخنده) و این نقدها سلیقه‌ای نه به من و نه به مخاطب کمک نمی‌کنه و به نظرم قشنگ نیست. با آوردن چنین چیزی در نقدش اون فرد، به عنوان یه آدم بی سواد حساب می‌شه حتی اگه مدرک دانشگاهی داشته باشه. 

*در خصوص این فیلم و ویژگی‌اش صحبت کنید و کمی از داستان اثر را برای ما بگویید.

ویژگیش رو که شما باید در زمان اکران یا حالا نمایش خصوصی که انشاءالله ما بزاریم بگید. از دید من سعی کردیم، در حد توان یک فیلم قصه گوی خوش ساخت و خوش  تصویر بسازیم. ببنید شما وقتی می‌تونی خونه بشینی و توی تلویزیون HD هرچی که دلتون می‌خواد ببینید، اگر می‌خوای از خونت با اون امکانات بیای بیرون و بری توی سینما و تو اون ترافیک فیلم تو سینما ببینی، پس من به عنوان یک فیلمساز باید به شما چیز بیشتری بدم. یعنی می‌گم اگر میای توی سینما تا فیلم‌ رو ببینی اگه با قصه‌ش حال نمی‌کنی با تصویرش حال کنی، اگه با تصویرش حال نمی‌کنی، با موزیکش حال کنی و.... من باید یه چیز جذاب به مخاطب ارائه بدم. من تلاشم رو کردم. این سعی‌ایست که ما کردیم تا فیلممون تفاوت داشته باشه با اون چیزی که شما تو خونتون می‌بینید. قصه‌ش هم که در مورد جوانی است که ناخواسته بدون اینکه هیچ نقشی در هیچ چیزی داشته باشه درگیر یه  ماجرای مرموزی می‌شه که نه علتش رومی‌دونه چیه و نه معلولش رو و سعی میکنه این علت و معلول رو در طول مسیر پیدا کنه و متأسفانه یا خوشبختانه با یک سری آدمایی برخورد می‌کنه که زیاد آدمای خوب و روراستی باهاش نیستن.


*علاقه شخصیه من کارگردانی است / فیلمنامه نویسی برای تنبلی خوبه


*شما در عرصه هنر و سینما، همه‌ی حرفه‌ها از جمله کارگردانی، بازیگری و نویسندگی را تجربه کرده‌اید کدام حرفه را بیشتر می‌پسندید و قصد ادامه کار را در کدام حرفه دارید؟

علاقه شخصی من کارگردانیه؛ ولی خودتون بهتر می‌دونید در حیطه کارگردانی خیلی بتونم موفق باشم هر 3 سال یکبار می‌تونم یک فیلم بسازم، چون مثال می‌زنم، همین فیلم 360 درجه یک سال و نیم طول کشید، تهیه کننده براش پیدا کنم. 6 ماه طول کشید، پروانه ساخت بگیرم، شهریور شروع کردم و تا بیاد تا به اکرانش برسه،حدوداً می‌بینی یه فیلم 3 سال وقت گرفته. بازیگری حرفه جذابیه و بین حرفه‌های سینما، بازیگری حس دیگه‌ای داره به نظر من؛ البته از دید کسی که بازیگر نیست این ‌رو می‌گم، چون بازیگرها دیدگاه دیگه‌ای دارن. بازیگری باعث میشه شما با خوب و بدی‌های هر فیلمی آشنا بشی، با سیستم ساخت و تولیدش و به عنوان یک تجربه برای فیلم خودت این ‌رو بکاربگیری، من اگر 3 سال سرهیچ فیلمی نباشم و بخوام فیلم خودمو بسازم،با  تولید یک فیلم آشنا نیستم، ولی اگه سالی یک فیلم هم ‌بازی کنم، هرساله به روز می‌شم و وقتی میام سرفیلم خودم، سعی می‌کنم نکات مثبت اون‌رو اجرا کنم، نکات منفیش رو برطرف کنم تا یه فیلم بی‌دردسر داشته باشم فیلمنامه‌نویسی هم که بی دغدغه‌س، می‌شینی خونه، چای می‌خوری، قهوه می‌خوری و می‌نویسی و به کسی کاری نداری، کسی هم رو اعصابت نمی ره، هفتاد نفر رو هم نمی‌خواد مدیریت کنی. اون برای تنبلی خوبه، هر وقت که خسته می‌شی، میتونی بنویسی ولی فقط پول آنچنانی توش نیست.

*ما با یک سینمای سوبسید زده مواجهیم

*خیلی‌ها معتقدند جشنواره امسال پدیده قابل توجهی را به غیر از "چهارشنبه 19 اردیبهشت" نداشت و تمام فیلمها سطح متوسطی داشتند که نیاز مخاطب را تامین نمی‌کنند، فکر می‌کنید با این اوصاف گیشه سال 94  به مشکل برخواهد خورد؟

فیلم‌ها رو ندیدم ولی دورا دور دنبال کردم. مشکل پیارسال هم همین بود، من پارسال هم در یک مصاحبه‌ای گفتم و خیلی‌ها هم ناراحت شدن. من این رو گفتم که متأسفانه فیلمهایی که دو سال پیش در جشنواره بود، خیلی‌هاشون غیر از دوسه تا خوب نبودن، که اون دو سه فیلم موفق هم در هر سال، که همین امسال هم من ندید می‌گم چهار پنج تاش اکران عید نوروز می‌گیره، چهارپنج تاش اکران عید فطر می‌گیره و تموم. یعنی کلا 8-7 فیلم در دو زمان اکران. ببین ما اکرانمون فقط محدود شده به عید نوروز، عید فطر، خب پس بقیه سال سینما تعطیله، پارسال این شانس رو داشتی 2 تا فیلم خارج از جشنواره مثل "شهر موش‌ها2" و "آتش بس 2" اکران شد و باز یه تکونی به سینما داد. امیدوارم امسال هم چنین فیلم‌هایی رو داشته باشیم، ولو غیر از اون‌هایی که در جشنواره بود و یکسری فیلم‌های مخاطب پسند بیان سینما رو تکون بدن و گرنه ما با یه سینمای سوبسید زده مواجهیم و فقط باید دولت کمک کنه که در سالنها باز بمونه. من برای اولین بار رفتم سینما کوروش که فیلم خودم رو تست صدا و تصویر بزنم؛ واقعا لذت بردم از اون سالن؛ واقعا ما این سالن‌های خوب‌رو داریم می سازیم، پس فیلمامون هم باید در حد سالن‌های جدیدی که می‌سازیم، باشه. مردم میان می‌خوان کیفیت صندلی، پخش، صدا، امکانات خوب باشه و گرنه تو خونه می‌شینیم و یک DVD می‌گیریم. ماشاءالله فیلم‌های فرنگی هم که ریخته  و به راحتی فیلم می‌بینیم. چرا من تو این ترافیک بیام بیرون و پول زیادی هزینه کنم و فیلم ببینم؛ بعضی مواقع فیلمسازامون به این قضیه فکر نمی‌کنند.

سینما را در سال 93 چه طور دیدید؟ آیا سینما آن طور که باید و شاید توانسته مخاطبان را راضی کند، چرا؟

نه. باز می‌گم محدود بود به دو سه فیلم؛ دو سه تا عید و یکی دو تا فیلمی که خارج از چرخه تولید درست شد. ولی من چون از وسایل نقلیه عمومی استفاده می‌کنم و با مردم همیشه در ارتباطم چه تو اتوبوس، چه در تاکسی، چه در محفلای عمومی، می‌شنوم که شاید یک فیلم در سال می‌بینین که باهاش ارتباط برقرار می‌کنن، اونم از اون فیلمهایی هستش که شاید سال بعد یادشون بره چی بوده. میگم متاسفم چون 15 سال گذشته از زمانی که ما شاید یک فیلم ماندگار داشته باشیم، فارغ از نوع دیدگاهش، فکر می‌کنم آخرین فیلمی که هنوز مردم یادشونه همون اخراجیهاست یا "جدایی نادر از سیمین"؛ خب چند سال از اونا گذشته؟ 3 یا 4 سال، خب اونم بده دیگه. شما باید در هر فصلی از اکران یک فیلم مخاطب پسند ماندگار تولید کنی، مثل من که گفتم یک فیلمی رو 20 سال پیش دیدم و دوباره نشستم دیدم. ما کدوم یکی از فیلمهای ایرانی رو می‌تونیم بگیم که 10 سال پیش دوباره دیدم و از دیدن دوباره اون کیف کردم و این بده.


بخش اول/ سام قریبیان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران:
گفتگو از اشکان منصوری

ادامه دارد...
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.