به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ آجیل سینمایی نوروز هم جور شد. ما ایرانیها هر دوازده ماه یکبار و در مراسم سال نو، ترکیب متنوعی از چند رقم خشکبار را با هم مخلوط میکنیم و جلوی مهمانها میگذاریم؛ اما این بار و در صدر سال 94 اکران نوروز هم که سالهای سال بود میخواستیم مثل آجیل عید متنوع باشد و در سبد آن از هر ژانر و تیپ و گونهای، فیلم داشته باشیم، بالاخره رنگارنگ شد.
در سالهای گذشته این اتفاق ممکن نبود چون میان تولیدات سینمایی هر سال، اساساً هیچ تنوعی وجود نداشت که بشود از هر ژانری یک فیلم را برای چسباندن به پیشانی اکران سال، انتخاب کرد.
تا پیش از این و طی همین چند سالهی اخیر، نهایت آن خلاقیت و ابتکاری که میشد در چنینش نوروزی اکران به خرج داد، دو قطبی کردن فضا بود. اوج فضای دو قطبی اکران توسط رویارویی "جدایی نادر از سیمین" و "اخراجیها 2" برای سینمای ایران تجربه شد.
رقابت بین این دو فیلم که در فضای سیاست زدهی آن روزها حساسیت گروههای مختلف اجتماعی را برانگیخته بود، با همین تحریکات، پای خیلی از مردم را به سالن سینما باز کرد اما این رقابت با وجود سودآور بودنش به لحاظ مالی ، خالی از یک سری ایرادات هم نبود؛
اولاً نمیشد تا همیشه روی جنجالها برای فروش آثار سینمایی حساب باز کرد و ثانیاً شاید این رقابت با اینکه فروش بالایی عاید صنعت فیلمسازی ایران کرد، به جای ایجاد علاقه و توجه نسبت به سینما، تعصبات و علائق سیاسی و اجتماعی افراد را قوت داد و کمتر کسی را میشد در آن سال پیدا کرد که هر دو فیلم را در سالن سینما دیده باشد.
به هر حال این فرمول دو قطبی کردن اکران عید، سالهای بعد هم دوباره تکرار و تقلید شد اما نه تنها نتوانست رونقی به گیشهها ببخشد بلکه چون این روش جذب مخاطب، روی حساس کردن مردم به مسائل سیاسی و اجتماعی حساب ویژهای باز میکند، کم کم این حساسیتها هم تا حدی بالا گرفت که آتشی بزرگ را برافروخته کرد و دود آن به چشم هر کسی رفت که داخل این گوش گربه با مسئله ی سینما حتی کوچکترین نسبتی داشت.
در نوروز سال 91 اکران دو فیلم "گشت ارشاد" و "قلادههای طلا" روبروی هم و در یک فصل اکران، باعث شد که عدهای از گروههای اجتماعی، فروش این فیلمها را به چشم نوعی وزنکشی در میدان فرهنگ ببینند و هواداران یکی از این گروهها وقتی که دیدند گشت ارشاد فروش نسبتاً بالاتری از قطب مقابلش دارد، زیر میز بازی زده و برای فیلم سهیلی مشکل ایجاد کردند.
این اتفاق برای سینمای ایران خیلی گران تمام شد چون در خودش محدود نماند و طی طول همان سال بارها در مورد فیلمهای دیگر هم تکرار شد طوری که باید گفت اردوکشی خیابانی علیه فیلمهایی که یک گروه اجتماعی، سازندگان آن را از طیف مقابل خود میدیدند، بعد از نوروز 91 عملاً به شکل یک روش درآمد.
سال 92 دوباره سرو کلهی ده نمکی پیدا شد و او این بار با فیلم "رسوایی" توانست طبق معمول، خونی در رگهای اقتصاد سینما بدواند اما شورای صنفی نمایش که در آن سال هم باز میخواست بازی دو قطبی را تکرار کند، در این امر توفیقی پیدا نکرد چون "حوض نقاشی" یعنی آخرین اثر سینمایی مازیار میری تا به امروز، اساساً فیلمی نبود که با رسوایی ده نمکی دعوایی داشته باشد و هر جور که حسابش را میکردی، این دو تا فیلم با هم سرشاخ نمیشدند.
به هر حال حوض نقاشی هم فروش بدی نداشت و جنجال پایین کشیده شدن فیلم ده نمکی از پردهی سینماهای شهر مقدس قم گرچه رفقای سیاسی این فیلمساز را به او بدبین و حساس کرد اما تأثیر چندانی در فروش فیلم نداشت.
نوروز 93 باز هم ده نمکی آمد و معراجیها را روی پرده برد. فیلم او این بار یک رقیب جدی از جنس خودش داشت یعنی "طبقه حساس" کمال تبریزی که آن هم کمدی بود.
پنجمین فیلم ده نمکی هم خوب فروخت اما کمال تبریزی بالاخره رکورد چند سالهی او را شکست و در همان ایام عید به رقم فروشی بالاتر از فیلم ده نمکی رسید.
در کنار این دو فیلم که معلوم نبود رقیب هستند یا اینکه هم را تقویت میکنند و مشخص نمیشد که آیا خطوطی متقاطعاند یا موازی، فیلم "چ" از ابراهیم حاتمی کیا و "خط ویژه" محسن کیائی هم اکران شدند که فروش هر دوی آنها میلیاردی بود.
اساساً سال 93 نسبت به این چند سالهی اخیر، بازهی زمانی پرفروشی برای سینمای ایران محسوب میشود و حتی اکران دو فیلم "شهر موشها" و "آتش بس 2" که در جشنواره فجر هم حضور نداشتند و به همین دلیل در پیش بینیهای اقتصادی از سینمای ایران، کسی محاسبهشان نکرده بود، کلی آورده ی مالی نصیب سالندارها و تهیه کنندگان فیلمها کرد.
حالا ما این روزها به استقبال نوروز 94 میرویم در حالیکه هیچ کدام از فیلمهای انتخاب شده برای نمایش در این نوبت، قابلیت انفجار گیشه را نخواهند داشت و فقط میشود پیش بینی کرد که با یکی دو مورد فروش بالا و معقول طرف باشیم.
اما این همهی ماجرا نیست و گرچه شاید نوروز 94 به لحاظ فروش فیلمها، با مدت مشابه درسال قبل قابل مقایسه نباشد، درعوض، نکتهی مثبت برای امسال نوع تدبیر درستی است که هنگام چینش آثار، بکار گرفته شده و البته در پسزمینهی این تصمیم، وجود تنوع بین تولیدات سینمایی سال را هم نباید بدون تاثیر دانست چون همین قضیه است که دست انتخابگران را باز گذاشته و ما را به چنین جدولی رسانده.
رخ دیوانه، روباه، استراحت مطلق، ایران برگر و طعم شیرین خیال؛ به ترتیب معمائی، اکشن پلیسی، اجتماعی و کمدی هستند و این چینش، حق انتخاب مناسبی به مخاطب میدهد، یعنی حقی که ما سالها از او دریغ کرده بودیم و اگر این روش ادامه پیدا کند و اساساً اگر در سینمای ایران فیلمهای متنوع در ژانرها و تیپها و گونههای مختلف تولید شوند، ما به یکی از اصلیترین فاکتورهائی دست پیدا کردهایم که اقتصاد بحران زدهی سینمای ایران را نجات میدهد.
یادداشت از: میلاد جلیل زاده/
انتهای پیام/