سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادداشت/

وقتی «مصطفی کیایی» برای خودش قانون می‌نویسد و حکم قتل صادر می‌کند!

کم مانده آقای کیایی انفجار برج‌های دوقلو در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را هم گردن آقازاده‌های ایرانی بیندازد و این مطلب چیزی بیشتر از یک حرف عوامانه‌ی تکراری نیست.

به گزارش خبرنگار سینما باشگاه خبرنگاران؛ حالا که چندسالی می‌شود مشکل اصلی سینمای ما ریتم کند فیلم‌ها و کشدار بودن قصه هاست، قطعاً اثری مثل عصر یخبندان با این فشار خون بالا و عطف‌های پی درپی داستانی‌اش، خیلی عزیز می‌شود.   
 
بعضی از فیلم‌ها هستند که اگر ثانیه‌ای هنگام تماشای آن‌ها پلک بزنی، ممکن است رشته‌ی قصه از دستت در برود. فیلمهای این تیپی، یک جور دقت شکنجه گونه را به مخاطب تحمیل می‌کنند و تماشای آن‌ها حس نگاه کردن آدم به سرنخی را دارد که قرار است از سوزن رد کند و تو تهدید می‌شوی که اگر یک لحظه حواست جمع نباشد، کل قضیه را از دست می‌دهی. اما عصر یخبندان خوب حواسش به حس و حال مخاطب بود و به جای تهدید تشویقت می‌کرد که دنبالش بیایی.   
 
این فیلم نکته‌ی گنگ و مبهمی برای مخاطبش باقی نمی‌گذاشت و در مورد اتفاقات شخصیت‌هایش به بیننده اطلاعات کاملی می‌داد، خوب معما طرح می‌کرد و خوب حل می‌کرد، خوب گره می‌انداخت و خوب باز می‌کرد. در ضمن مطابق آنچه که این روز‌ها مد شده، قصه‌ی آن از نظر توالی زمانی خطی نبود و این تکنیک‌‌ همان چیزیست که جای راوی را در سینمای معمایی گذشته پر می‌کند.   
 
تماشای عصر یخبندان مثل جدول حل کردن بود و تک تک حروف هر خانه‌ی افقی یا عمودی، متعلق به ستون متقاطع عمودی یا افقی‌‌ همان کلمه بودند. در ضمن سوای این بازی سرگرم کننده کلی حرف و آرمان و ایده و شکل هم مطرح شدند که همین چیز‌ها خیلی جا‌ها مخاطب امروزی و درگیر با این مضامین را سرحال می‌آورد. مسئله خیانت (که اشاره کوتاهی در فیلم، مقداری از بحران آن را گردن ماهواره‌ها می‌انداخت)، بحث اعتیاد به موادمخدر (خصوصاً ماده‌ی شیشه و تولید آن در داخل)، مسئله‌ی آقازاده‌ها (که کیائی معمولاً عادت دارد تمام بدبختی عالم و آدم را گردن آن‌ها بیندازد) و چند موضوع دیگر،‌‌ همان حرفهایی بودند که به ظاهر این فیلم غیر از ایجاد سرگرمی، قصد گفتن آن‌ها را هم داشته، اما واقعیت این است که عنوان شدن همین چیز‌ها هم برای ایجاد سرگرمی بوده‌اند و هیچ حرف جدیدی مطرح نشد (خیانت زوجین، مشکل اعتیاد و یا ناحق خوری آقازاده‌ها؛ کدامیک موضوع جدیدی هستند؟) و البته حتی به این مسائل از زاویه‌ی خاص و جدیدی هم نگاه نشده بود.   
 
اما اصلی‌ترین ایراد تکنیکی در قصه‌ی عصر یخبندان، ماکسی مالیسم شدید آن است که باعث تاکید بیش از حد روی پیگیری سرنوشت هرکدام از کاراکتر‌ها تا انتها می‌شود، به طور مثال اصلاً لازم نبود قضیه رضا و مژگان که در ظروف پیتزا برای مشتری‌هایشان موادمخدر قاچاق می‌کردند، کاملاً ایضاح شود تا لابد به این ترتیب معلوم شود که دوست سعید قرار بوده پیش چه کسانی برای کار خلاف برود و ۲۰ میلیون تومان برای درمان کودکش از آن‌ها بگیرد...   
 
به همین ترتیب سکانس نهایی هم با وجود طنازی شیرینی که داشت، به دلیل فلاش فوروارد بودن، با ریتم کلی داستان هماهنگ نبود و کارگردان باید دلش می‌آمد و آن را حذف می‌کرد.   
 
همین توضیحات اضافی باعث می‌شد که مخاطب چندین و چند بار در طول کار فکر کند فیلم تمام شده و آماده‌ی خروج از سالن بشود، اما ناگهان با یک سکانس کامل که هنوز باقی مانده بود، دوباره سرجایش می‌نشست.   
 
یک ایراد دیگر هم غلو شدید در شخصیت پردازی‌های کار بود. مثلا شخصیت سعید با آن طنز ملایمش، اساساً فلسفه‌ای رندانه دارد که تمام قوانین مدنی و اجتماعی را زیرسوال برده و قوانین عامیانه‌ی خودش را جایگزین می‌کند، اما از آن طرف آقازاده‌ای به نام فرید را داریم که کم مانده آقای کیایی انفجار برج‌های دوقلو در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را هم گردن او بیندازد. جالب اینجاست که وقتی ماجرای دوست سعید هم پیگیری می‌شود، با اینکه او یکی از فرعی‌ترین شخصیت‌های قصه است، باز به‌‌ همان فریدِ آقازاده می‌رسیم و اینجور که پیداست، حتی مقصر معتاد شدن علی در فیلم سنتوری (با بازی بهرام رادان) همین فرید (بازهم با بازی بهرام رادان) بوده و هیچ ظلم و جور و ناحقی در این عالم اتفاق نیفتاده و نمی‌افتد الا اینکه فرید در آن نقشی داشته باشد.   
 
در کل عصر یخبندان لااقل برای یکبار تماشا فیلم بدی نیست و اکثر اجزای آن یا خوب و یا لااقل متوسط هستند، الا همین دو ایراد ساختاری که به آن‌ها اشاره شد، به علاوه‌ی بازی خیلی بد خانم ژاله صامتی که قرار بود حسـی باشد اما باعث خنده‌ی تماشاگران در سالن نمایش شد.   
 
یادداشت از: میلاد جلیل‌زاده/


انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
خودم و خودش
۱۷:۱۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳
به نقد نوشتن ادامه بده تو میتونی!
کورش
۱۳:۰۶ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳
نقد جالبی است اما گمان نکنم واقعا تمام تقصیرها در این فیلم گردن آقازاده ها افتاده باشد !! بالاخره فیلم داره نشون میده که ریشه بسیاری از مشکلات بر عهده یکسری افراد صاحب نفوذ و صاحب قدرت هستش و درست هم هست. چرا نباید این مساله در فیلم ها مطرح بشه ؟ در ضمن اینکه در فیلم بیننده چندبار آماده خروج از سالن میشه که نقطه منفی فیلم نیست!!
ghasem
۲۳:۰۷ ۱۷ بهمن ۱۳۹۳
تو رو خدا جمع کن این نقدای الکی تو
همین مونده تو بیای مصطفی کیایی رو نقد کنی.