سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نامه‌ای که امپراتوری رسانه‌ای غرب در برابر آن زانو زد/پرونده مهدي هاشمي با قاطعيت رسيدگي شود

چند روزی است که از انتشار پیام روشنگر و الهام‌بخش رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا می‌گذرد. خبری که علی‌رغم تلاش‌های زیادی که از سوی محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب برای روبرو کردن انتشار آن با بن‌بست، صورت گرفت، به راحتی راه خود را باز کرد و در صدر اخبار رسانه‌های مختلف جهان قرار گرفت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران؛چند روزی است که از انتشار پیام روشنگر و الهام‌بخش رهبر معظم انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا  می‌گذرد. خبری که علی‌رغم تلاش‌های زیادی که از سوی محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب برای روبرو کردن انتشار آن با بن‌بست، صورت گرفت، به راحتی راه خود را باز کرد و در صدر اخبار رسانه‌های مختلف جهان قرار گرفت.

«نامه‌ای که امپراتوری رسانه‌ای غرب در برابر آن زانو زد»

کیهان با اشاره به مطالب فوق نوشت :با اینکه چند روز از انتشار آن می‌گذرد، همچنان از سوی رسانه‌ها و تحلیلگران مختلف، کلمه به کلمه آن مورد بررسی و حتی شمارش قرار می‌گیرد.
کلمه به کلمه پیام معظم انقلاب، از سوی رسانه‌های آمریکایی مثل هفته‌نامه تایم، رسانه‌های صهیونیستی مثل هاآرتص و رسانه‌های دیگر غربی مورد شمارش قرار گرفت. به عنوان مثال هفته‌نامه تایم آمریکا در خصوص پیام رهبر معظم انقلاب نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای 900 کلمه‌ای درخواست‌های مشخصی از خوانندگان نامه ارائه کرده است»، یا برای مثال دیگر این قسمت از گزارش روزنامه صهیونیستی هاآرتص را ملاحظه کنید: «آیت‌الله خامنه‌ای در این پیام 900 کلمه‌ای که در توئیتر منتشر شده است از خوانندگان خواسته تا دانش اسلام را از منابع اصیل و اولیه آن دریافت کنند.» این نوع نگارش به خوبی نشان می‌دهد که پیام رهبر انقلاب تا چه اندازه از سوی رسانه‌های خارجی و دولت‌های متبوعشان مورد توجه قرار گرفته است. در خصوص محورها و موضوعات، پرسش‌ها، درخواست‌ها، هشدارها و راهکارهای ارائه شده در محتوای پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمریکا مطالب و تحلیل‌های زیادی از سوی کارشناسان و تحلیلگران داخلی و خارجی منتشر شده است که در تمام این مطالب  نیز بر پنج عنصر محتوای مناسب و غنی پیام، انتخاب درست مخاطب، خلاقانه بودن انتقال پیام، زمان‌شناسی درست و به موقع بودن ارسال پیام و در نهایت موثر بودن این پیام، اذعان و تاکید شده است.
در این میان واکنش رسانه‌های فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان خارجی نیز در برخورد با این پیام، بسیار قابل توجه و تامل بود که در این گزارش، واکنش، رویکرد و تکنیک‌هایی که این رسانه‌ها از انکار تا اذعان به این پیام، دنبال کردند مورد بررسی و ارزیابی قرار می‌گیرد.
 اولین برخورد؛ بایکوت
بلافاصله پس از انتشار پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران خطاب به جوانان اروپا و آمریکا به چهار زبان انگلیسی، عربی، آلمانی و فرانسوی، این پیام بازتاب زیادی در رسانه‌های داخل، رسانه‌های همسو با کشورمان و شبکه‌های اجتماعی داشت و به شدت مورد توجه و  بازنشر قرار گرفت اما رسانه‌های فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان غربی و آمریکایی که جوانان کشور‌های متبوعشان مخاطب این پیام بودند در ابتدا تکنیک حذف و سکوت را در دستور کار قرار دادند و تلاش کردند با برجسته کردن موضوعاتی خبری، همچون بحران قیمت نفت، تحریم‌های جدید آمریکا علیه کشورمان و فضاسازی در خصوص مقابله به مثل حزب‌الله در مقابل اقدام تروریستی صهیونیست‌ها در به شهادت رساندن رزمندگان حزب‌الله و سردار ایرانی، فضای رسانه‌ای را به سمتی ببرند که به کل، اذهان مخاطبان و افکار عمومی را از نامه رهبر معظم انقلاب دور کنند. اما پس از 24 ساعت و گسترش چشمگیر پیام رهبر معظم انقلاب در رسانه‌های مختلف جهان، دیگر بایکوت خبری جواب نمی‌داد و این رسانه‌ها مجبور به انعکاس این خبر شدند اما با توسل به یک تکنیک رسانه‌ای به نام «تکنیک گزینشی».
تکنیک انتشار گزینشی
در استفاده از تکنیک «گزینشی» اولا خبر به صورت خلاصه منعکس می‌شود نه به صورت کامل و در بعضی از مواقع حتی خبر در حد یک تیتر و توضیحی کوتاه منعکس می‌شود و همان‌طور که از عنوان این تکنیک بر می‌آید رسانه‌ها تلاش می‌کنند با گزینش بخش‌هایی از متن یک خبر، قسمت‌هایی از آن را منعکس و منتشر کنند که تا حد امکان مخالف با اهداف و رویکردهایی که آنها پیگیری می‌کنند، نباشد و یا حداقل خنثی باشد و بخش‌هایی از آن خبر را که خلاف اهداف و منافع آنها است به کل حذف می‌کنند. در خصوص پیام روشنی‌بخش رهبر معظم انقلاب نیز رسانه‌های فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان غربی و آمریکایی بعد از اینکه مجبور به انعکاس آن شدند، همین رویکرد را دنبال کردند. این رسانه‌ها حتی در ابتدا فقط این پیام را در حد یک خبر کوتاه در پایگاه‌های اینترنتی خود منعکس کردند و در شبکه‌های رادیویی و تصویری خود اشاره‌ای به آن نداشتند. به عنوان مثال چند نمونه از انعکاس پیام رهبری در شبکه‌های غربی و آمریکایی را ملاحظه کنید:
پایگاه اینترنتی شبکه بلومبرگ آمریکا: آقای (آیت‌الله) خامنه‌ای در پیامی از جوانان غربی خواست درباره اسلام مطالعه کنند و اشتباه قضاوت نکنند.
پایگاه اینترنتی شبکه بی‌بی‌سی: رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، آنان را دعوت به مطالعه قرآن و زندگی پیامبر اسلام کرد تا از اسلام شناخت واقعی به دست آورند.
پایگاه اینترنتی بلومبرگ: آيت‌الله علي خامنه‌اي رهبر انقلاب اسلامي ايران از جوانان در كشورهاي غربي خواست اجازه ندهند حمله به دفتر نشريه فكاهي شارلي ابدو فرانسه و كشته شدن شماري از كاركنانش ديدگاه آنها را درباره اسلام تحت تاثير قرار دهد.
اما این پایان کار برای این رسانه‌ها نبود و بعد از انتشار گسترده پیام رهبر معظم انقلاب در رسانه‌های مکتوب، دیداری، شنیداری، فضای مجازی و شبکه‌های مختلف اجتماعی، این رسانه‌ها نیز مجبور به انعکاس کامل پیام رهبر معظم انقلاب شدند اما باز هم با توسل به تکنیک‌های مختلف دنیای رسانه.
تکنیک حذف و تحریف
تکنیک مشترک و عمده‌ای که مجددا رسانه‌های غربی و آمریکایی در این مرحله استفاده کردند تکنیک «حذف» بود و بسیاری از این رسانه‌ها دو قسمت عمده را از پیام رهبر معظم انقلاب حذف کردند. قسمت اولی که در بسیاری از رسانه‌های غربی و آمریکایی از پیام رهبر معظم انقلاب حذف شد قسمتی بود که در آن رهبر معظم ایران علت خطاب قرار ندادن سیاستمداران و دولتمردان را در پیام خود مطرح کرده بودند و در پیامشان بیان داشتند که چون معتقدند سیاستمداران و دولتمردان غربی و آمریکایی آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند آنها را در پیام خود خطاب قرار  ندادند. اکثر رسانه‌های غربی این قسمت را از پیام حضرت آقا حذف کردند و بر قسمت دیگر این پیام که علت خطاب قرار دادن جوانان در پیام خودشان را مطرح می‌کنند، متمرکز شدند.
قسمت دیگری که رسانه‌های غربی و آمریکایی از پیام رهبر معظم انقلاب حذف کردند قسمتی است که به تاريخ‌نگاري‌هاي جديد اشاره می‌کند که در آن رفتارهاي غير صادقانه و مزوّرانه‌ دولت‌هاي غربي با ديگر ملّت‌ها و فرهنگ‌هاي جهان نكوهش شده است.
البته این رسانه‌ها می‌دانستند که با حذف قسمتی که در آن علت خطاب قرار ندادن سیاستمداران و دولتمردان از سوی رهبر معظم انقلاب در پیامشان، مطرح شده است، این سؤال برای مخاطبانشان به وجود می‌آید که چرا رهبر انقلاب صرفا جوانان غربی را خطاب پیام خود قرار داده و سیاستمداران و دولتمردان غرب را خطاب قرار نداده است. به همین علت این رسانه‌ها به تکنیک «تحریف» متوسل شدند. به عنوان مثال برخی رسانه‌های غربی مثل بلومبرگ، فارین پالیسی و ترند درجهت تحریف پیام، این‌گونه به مخاطبان خود القا کردند که رهبر معظم انقلاب در گذشته به کرات بیان داشته‌اند که دشمنی ایران با دولت آمریکا است نه مردم آمریکا و با برجسته کردن این موضوع سعی کردند که آن را علت خطاب قرار دادن جوانان در این پیام معرفی کنند.
تکنیک اهمیت‌زدایی
اما رویکرد اصلی که رسانه‌های غربی آن را دنبال کردند، توسل به تکنیک  «اهمیت‌زدایی»  بود. این رسانه‌ها تلاش کردند به طرق مختلف و با توسل به تکنیک اهمیت‌زدایی به زعم خود در راستای بی‌اثر کردن پیام الهام‌بخش رهبر معظم انقلاب، حرکت کنند. این رویکرد بر دو محور اهمیت‌زدایی از صاحب پیام و پیام و اثرات آن بر مخاطبان متمرکز بود.
رسانه‌های فارسی‌زبان و غیرفارسی‌زبان خارجی تلاش کردند با برجسته کردن این موضوع که پیام‌دهنده یعنی رهبر معظم انقلاب هیچوقت نسبت به غرب خوشبین نبودند و شخصیتی هستند که همواره غرب و آمریکا را با جملات آتشین ضد غربی خطاب قرار می‌دهند، به مخاطبان خود این‌گونه القاء کنند که این پیام نیز یک پیام عادی مثل پیام‌های گذشته است تا به زعم خود به این صورت از اهمیت آن بکاهند. به عنوان مثال نشريه اينترنتي معروف فارین پالیسي آمریکا در مقاله‌اي به قلم «جاستين درنان» نوشت: «آيت‌الله خامنه‌اي كه به ايراد سخنراني‌هاي آتشين در محكوميت غرب به عنوان «شرور» و «شيطان بزرگ» شهرت دارد، روز چهارشنبه نیز در نامه‌ای كه روي اينترنت و در پايگاه توئيتر منتشر شده است از «جوانان اروپا و آمريكاي شمالي» خواست تلاش كنند دين اسلام را بشناسند».
شبکه بلومبرگ آمریکا نیز دقیقا همین رویکرد را در پایگاه اینترنتی خود، این‌گونه پیگیری کرد:‌آيت‌الله خامنه‌اي اغلب نسبت به غربي‌ها خوش‌بيني نشان نمي‌دهد. وي پارسال در آستانه مذاكرات هسته‌اي بر اين باور بود كه آمريكا پليد است. رهبر ايران هنگام تظاهرات ماه اوت در شهر فرگوسن آمريكا بعد از كشته شدن نوجوان سياه‌پوستي به نام مايكل براون نيز با شعف، پيامي را درباره تبعيض نظام يافته در جامعه آمريكا بر روي پايگاه اينترنتي توئيتر منتشر كرده بود».
نیویورک تایمز نیز، رویکرد اهمیت‌زدایی و عادی وانمود کردن پیام رهبر معظم انقلاب را اینگونه پیگیری کرد: «تاكنون حدود دوازده پيام با عنوان «نامه براي شما» از حساب كاربري رسمي آيت‌الله خامنه‌اي فرستاده شده است و این دست پیامها کاملا  عادی شده است»
رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی همچون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و رسانه‌هایی از این دست، حتی پا را از این نیز فراتر گذاشته و علاوه بر اهمیت‌زدایی از پیام حضرت آقا، در راستای سیاه‌نمایی شخصیت ایشان نیز تلاشی قابل توجه داشتند. به عنوان مثال این قسمت از اظهارات احمد سلامتیان که مجری شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی وی را تحلیلگر مسائل ایران از پاریس معرفی می‌کند، ملاحظه کنید: «من بعید می‌دانم که گفتار یکجانبه تمامیت‌طلبانه شخصی که خود را برتر از دیگران می‌داند، از یک گوشه دنیا، اثری داشته باشد.»
این در حالی است که فقط توجه به این قسمت از پیام رهبر معظم انقلاب که متواضعانه و صراحتا می‌فرمایند بنده اصراری ندارم که برداشت من از اسلام را بپذیرید، به تنهایی خط بطلانی بر این ادعای به اصطلاح کارشناس شبکه بی‌بی‌سی، می‌کشد.
اما رسانه‌های خارجی در راستای اهمیت‌زدایی از شخصیت صاحب پیام به این موارد بسنده نکردند و در اقدام مشترک بعدی، بر روی القای عدم شناخت رهبر معظم انقلاب از بافت فرهنگی، اجتماعی و مذهبی جوانان غربی متمرکز شدند. به عنوان مثال پايگاه اينترنتي وتران تودي در گزارشي به قلم كوين برت با عنوان «پيام آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب به جوانان در غرب» تلاش کرد آزادی مدنظر رهبر معظم انقلاب را با آزادی مد نظر آزاد‌اندیشان مخالف مذهب، مشترک و موازی القاء کند تا به این ترتیب به زعم خود بتواند رویکرد مدنظر را در اذهان مخاطبان خود پیاده کند:
«برخي از خوانندگان پیام آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران ممكن است از اين موضوع تعجب كنند كه رهبر ايران خواستار آزادي عقيده و انديشه شده است. زیرا در غرب، آزاد‌انديشان مخالف مذهب هستند. پيروان ارتدوكس در غرب در حال حاضر بر اين باورند مذهب و آزادي انديشه همواره با يكديگر در تناقض قرار دارند و این ديدگاه غالب در مدارس و دانشگاه‌ها محسوب مي‌شود»
و یا وقتی مجری شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی از کارشناس مهمان این شبکه می‌پرسد؛ مخاطب اصلی نامه آیت‌الله خامنه‌ای کیست؟ کارشناس مذکور در جواب به گونه‌ای پاسخ می‌دهد که مخاطب اینگونه برداشت کند که رهبر انقلاب برداشت و شناخت درستی از جوانان اروپایی و آمریکایی ندارد:
«واقعیت امر این است که برای دادن پیام به جوانان اروپا و آمریکا باید شناختی دقیق از ترکیب کلی این جوانان داشت. من فکر نمی‌کنم جوانانی که امروز از کشورهای اسلامی به اروپا و آمریکا آمده‌اند، جوانانی باشند که برای رسیدن به دنیای بهتر به اینجا نیامده باشند. اغلب اینها به کشورهای اروپایی آمدند چون در اینجا رواگری و تحمل بیشتر دیده‌اند و در اینجا به مزایای بیشتری دسترسی دارند. با این وضعیت من نمی‌دانم چطور می‌شود که این جوانان به دستورات تبلیغاتی گوش دهند در صورتی که این دستورات و تبلیغات، حداقل آشنایی با ترکیب این جوانان، که بخش آنان ریشه عربی و آفریقایی دارند، می‌خواهد.»
محور دیگری که رسانه‌های خارجی در خصوص پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوان اروپا و آمریکا دنبال کردند، اهمیت‌زدایی از خود پیام و القای بی‌اثر بودن آن بود. برای نمونه این قسمت از گزارش پایگاه اینترنتی شبکه سی‌ان‌ان را ملاحظه کنید: «تاكنون حدود دوازده پيام با عنوان «نامه‌ای براي شما» از  سوی آيت‌الله خامنه‌اي فرستاده شده است؛ اما هيچ يك از پيام‌ها با استقبال فوق‌العاده و گسترده روبرو نشده است».
مجری و کارشناس شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی فارسی نیز در یک سوال و جواب هدفمند، صراحتا این رویکرد را دنبال کردند. این قسمت از گفتگوی آنها را ملاحظه کنید:
«سوال مجری شبکه بی‌بی‌سی فارسی: از دید شما چقدر ممکن است این پیام جدی گرفته شود؟
جواب کارشناس شبکه بی‌بی‌سی فارسی: در این طرف دنیا هیچی»
و یا این قسمت از اظهارات کارشناس شبکه صدای آمریکا را ملاحظه کنید:
«این پیام بیشتر یک حالت کار تبلیغاتی برای داخل دارد و در خارج از کشور آنچنان مخاطبی ندارد.»
اعتراف اجباری
اینها بخش کوچک و گزیده‌ای از رویکردها و تکنیک‌هایی بود که رسانه‌های غربی آمریکایی برای بایکوت کردن پیام رهبر معظم انقلاب و با بن بست روبرو کردن گسترش و انتشار آن، صورت دادند زیرا این رسانه‌ها و صاحبانشان می‌دانند در صورتی که به این پیام خوب پرداخته و درک شود، می‌تواند نقشه‌ای را که از سوی آنها برای جوانان اروپایی و آمریکایی کشیده شده تا آنها را به سوی اسلام‌ستیزی سوق دهد، برملا و بی‌اثر کند. اما نکته قابل توجه و تامل اینجاست که پیام رهبر معظم انقلاب آنقدر غنی و قوی بود که علی‌رغم تمام  برنامه‌ها و تدابیری که رسانه‌های غربی و آمریکایی برای جلوگیری از گسترش آن ترتیب داده بودند، راه خود را باز کرد و گسترشی به واقع خیره‌کننده داشت، در حدی که پس از انتشار فراگیر آن تمام همین رسانه‌های غربی و آمریکایی در چرخشی قابل توجه، نه تنها مجبور شدند به هوشیاری و آگاهی رهبر معظم انقلاب اذعان و اعتراف کنند بلکه مجبور شدند به مناسب بودن پیام، خلاقانه بودن انتقال پیام، به موقع بودن و در نهایت موثر بودن آن نیز اعتراف کنند.
روزنامه پرتیراژ آمریکایی نیویورک تایمز که تلاش داشت با معرفی رهبر معظم انقلاب به عنوان فردی بدبین نسبت به غرب و تکراری و عادی معرفی کردن پیام ایشان، از پیام مذکور اهمیت‌زدایی کند، وقتی با گسترش چشمگیر پیام روبرو شد در چرخشی فاحش، نامه رهبر معظم انقلاب را ارتباطی نادر و قابل توجه در ارتباط مستقيم با جامعه غرب، ارزيابي كرد و نوشت: «رهبر ايران در تلاشي نادر در نامه‌اي كه در توئيتر خطاب به جوانان آمريكا و اروپا منتشر شد، از آنها خواست اسلام را به دور از تعصبات و از منابع اصلي آن فرابگيرند.»
شبکه سی‌ان‌ان در مقابل اظهارنظر کارشناس شبکه بی‌بی‌سی فارسی که صراحتا مدعی شده بود پیام رهبر معظم انقلاب در آنسوی دنیا هیچ مخاطبی نخواهد داشت، طی گزارشی اینگونه نوشت: «نامه رهبر ایران بعد از انتشار در شامگاه چهارشنبه، بلافاصله به سرعت در پایگاه‌های اینترنتی و شبکه‌های اجتماعی مورد توجه و بازنشر قرار گرفت و لایک‌های زیادی را از سوی مخاطبان بخصوص جوانان در جهت تائید محتوای آن، دریافت کرد.»
حتی نشریه اینترنتی فارین پالیسی آمریکا که رویکرد به شدت منفی در قبال پیام مذکور پیگیری کرده بود، در گزارشی که استقبال جوانان اروپایی از پیام رهبر ایران را مورد ارزیابی قرار داده بود، نوشت: «مروری در بخش نظرات مخاطبان پایگاه‌های اینترنتی شبکه‌های مختلف از توجه گسترده خوانندگان این پیام حکایت دارد که اظهار‌نظرهای آنان نیز در واقع محتوای این نامه را مورد  تائید قرار داده است.»
هفته‌نامه معروف ویک آمریکایی نیز در گزارشی تحلیلی پیام رهبر معظم انقلاب را مورد بررسی و تحلیل قرار داده استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای انتقال این پیام را ستوده و در قسمت دیگری در خصوص زمان‌شناسی قابل توجه رهبر معظم انقلاب در انتقال پیام خود نوشته است: «رهبر ایران زمان را به خوبی تشخیص داده است. وی درست تشخیص داده است که ارسال این نامه بعد از حملات پاریس، کاملا ضروری بوده است و این نشان از آگاهی بالای رهبر ایران از تحولات حال حاضر است.»
پایگاه اینترنتی پرمخاطب اینتلیجنس نیز با اشاره و تاکید بر موفق بودن پیام رهبر معظم انقلاب نوشت: «آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران توانست با این پیام ارتباطی تلویحی میان تلاش برای منزوی کردن مسلمانان در غرب با رخدادهای اخیر برقرار کند و به جوانان بفهماند برای درک واقعیت‌ها در پشت پرده اسلام‌هراسی به صورت مستقیم به مطالعه اسلام روی آورند.»
نشریه نیویورک مگزین آمریکا نیز در خصوص پیام رهبر معظم انقلاب اینطور نوشت: «پیام رهبر انقلاب به جوانان آمریکا و اروپا نشان از هوشیاری و آگاهی رهبر ایران در استفاده از وسایل ارتباط جمعی برای رساندن پیام‌های خود به مخاطبینش، است».
کارشناس شبکه روسیاالیوم نیز در خصوص پیام رهبر معظم انقلاب اینگونه می‌گوید: «پیام رهبر عالیقدر ایران یک اقدام مناسب، به موقع و خلاقانه بوده است و با توجه به تحولات اخیر در پاریس باید گفت ارسال این پیام کاملا ضروری بوده است زیرا وقایع پاریس می‌تواند به شدت اسلام‌هراسی در غرب را تشدید کند و رهبر ایران با تشخیص درست خود تلاش کرد با این پیام تا حد امکان جلوی آن را بگیرد.»
اینها بخش کوچکی از اعترافات رسانه‌های غربی و آمریکایی بود که علاوه بر اذعان و اعتراف به هوشیاری و آگاهی رهبر معظم انقلاب به مناسب بودن، خلاقانه بودن، ارسال به موقع و در نهایت موثر بودن آن، بن‌بست رسانه‌ای غرب را فروریخت و راه خود را به قلب‌های بیدار و حقیقت‌جوی باز کرد. البته این رسانه‌ها تنها رسانه‌هایی نبودند که به این واقعیت‌ها اشاره و تاکید داشتند زیرا پیام رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان اروپا و آمریکای شمالی بازتاب وسیعی در رسانه‌های مختلف منطقه، چین، روسیه، ترکیه، پاکستان، هند و سایر کشورها داشت. اما این پایان کار نیست. تمامی کارشناسان به این واقعیت اذعان دارند که این نامه حاوی مطالبی است که اگر به‌خوبی در جهان فعلی منتشر شود ضربه سنگینی بر دولتمردان اروپایی و آمریکایی وارد خواهد کرد. در طول چند دهه گذشته میلیارد‌ها دلار صرف ساختن هزاران فیلم و هزاران ترفند شده است که اسلام اصیل از دید و از دسترس جوانان دور نگه ‌داشته شود بنابراین طبیعی است که از هر تلاشی برای گم ‌شدن این نامه در هیاهو‌های تبلیغاتی دریغ نکنند همان‌طور که بعد از انتشار این نامه هر روز به بهانه‌های مختلف خبری و جوسازی و فضاسازی رسانه‌ای تلاش کردند تا حد امکان این نامه را در حاشیه قرار دهند و از اذهان و افکار مخاطبان دور کنند. با توجه به این واقعیت کاملا مشخص است که پیگیری و بازنشر چنین پیامی در حال حاضر از اهمیت دوچندان برخوردار است و تمام نیروهای انقلابی و ارزشی به خصوص اهالی رسانه در هر کجای دنیا و به هر زبانی وظیفه دارند در جهت انتشار آن همت گمارند و برخلاف جریان رسانه‌ای غرب این نامه را در اختیار جهانیان قرار دهند. این نامه با محتوای غنی خود می‌تواند یک آغاز دوباره و یک شروع مجدد برای شناخت اسلام باشد و ان‌شاءالله با انتشار آن موج جدیدی از اسلام‌شناسی در جهان به ویژه در اروپا و آمریکا آغاز شود.

در مراسمی که روز گذشته با حضور توکلی ، زاکانی و نادران برگزار شد این سه نفر بر لزوم رسیدگی به سایر مفاسد اقتصادی تاکید کردند .

«پرونده مهدي هاشمي با قاطعيت رسيدگي شود»



رسالت در پوشش خبری این مراسم نوشت : مراسم تقدير از فعالان سياسي و رسانه اي پيشتاز در مبارزه با مفاسد اقتصادي با حضور احمد توكلي، الياس نادران و عليرضا زاكاني در فرهنگسراي انديشه تهران به همت انجمن روزنامه نگاران مسلمان برگزار شد.به گزارش خبرگزاري فارس، در اين مراسم احمد توكلي نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي از برخورد قاطع قوه قضائيه با محمدرضا رحيمي (معاون اول دولت دهم) تشكر و قدرداني كرد و اين سير تاريخي را يك تحول در مسير قضائي كشور دانست.وي اظهار اميدواري كرد: اميدواريم قوه قضائيه با پرونده هاي بزرگ ديگري همچون مهدي هاشمي، سعيد مرتضوي،كرسنت و استات اويل نيز با عدالت و دقت رسيدگي كند، تاكيد بر عدالت و دقت به اين دليل است كه هيچ كس نمي خواهد و دوست ندارد كه كسي بي گناه به زندان بيفتد.توكلي در ادامه اين نشست خبري در پاسخ به سئوالي مبني بر اينكه نمايندگان مصونيت دارند اما رسانه ها چطور بايد بدون ترس از برخوردها با مفاسد برخورد كنند، اظهار داشت: مجلس وظيفه خود را به خوبي انجام نداده اما اين مانع وظيفه ما نيست، من خود پرونده بسياري دارم و مي خواهم دفاعيات خود را منتشر كنم؛ در عين حال ما در اين مسير زخمي هم خواهيم داشت و بنده خودم به جز پرونده، به عنوان روزنامه نگار تحت تعقيب هستم لذا معتقدم بايد كاري كنيم كه دست رسانه ها بازتر شود.در ادامه الياس نادران نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي، گفت: اگر قرار است در مورد مبارزه با فساد تشكري صورت بگيرد، ابتدا بايد از مقام معظم رهبري اين تشكر را صورت داد، چرا كه ايشان باني مبارزه با فساد بوده اند.وي افزود: لابد همه دوستان به خاطر دارند در مورد فساد پرونده شهرام جزايري اولين كسي كه چك اهدايي شهرام جزايري را رد كردند و خواستار پيگيري و كشف آن فساد شدند مقام معظم رهبري بودند.وي از قاضي پرونده محمدرضا رحيمي «قاضي خراساني» تشكر و تصريح كرد: بايد مدال شجاعت به آقاي خراساني تقديم شود،
    چرا كه وي علي رغم فشارهاي متعدد بالاخره حكم را صادر كرد، هر چند به دليل سازمان يافته بودن اين جرم حكم آقاي رحيمي را بيش از اين مي دانستيم، اما بالاخره حكم آن چيزي است كه صادر شده است.عليرضا زاكاني نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي و دبيركل جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي نيز در مراسم تقدير از فعالان سياسي، رسانه اي پيشتاز در مبارزه با مفاسد اقتصادي
    كه اظهار داشت: مورد اخير كه دادگاه نظر داد و ما بايد از قوه قضائيه تشكر كنيم مورد سوءاستفاده برخي رسانه هاي جريان اصلاح طلب قرار گرفت كه بايد هوشيار باشند چرا كه اين امر براي آنها آورده اي نخواهد داشت.زاكاني با بيان اينكه فساد جناح پذير نيست، افزود: آنچه امروز مشاهده مي كنيم اين است كه اين برخوردها اميدآفرين بوده اما مفاسد بدسرشت ديگري هم هستند كه اسناد آن در دست ماست و پرونده آنها با فسادهايي كه آقاي رحيمي انجام داده قابل مقايسه نيست.وي تصريح كرد: قوه قضائيه نبايد در برخورد با كساني كه پرونده فسادشان قطورتر است، منفعل شود و اتفاقات امروز كشور حكايت مي كند كساني كه در اواخر دهه 70 و در دهه 80 منشا فساد بوده اند در حال حاضر دارند برمي گردند و اسنادش نيز در دست ماست.زاكاني در عين حال گفت: نبايد در فساد مسيري را رفت كه مردم نااميد شده و دشمن فاسد بخواهد براي مخدوش كردن چهره پاك نظام اسلامي از آن بهره بگيرد.زاكاني تاكيد كرد كه رشوه بگيران در پرونده كرسنت مدال واردات بنزين مي گيرند. نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي به نمايندگان رسانه هاي مختلف در اين جلسه وعده داد كه در آينده نزديك با چندي از نمايندگان مجلس بنا داريم ابعاد مختلف ديگري از اين پرونده را بازخواني كنيم تا معلوم شود چه كساني چه خيانت هايي مرتكب شده چه مدال هايي گرفته و چه مدال هايي دارند مي گيرند.وي بر روي واژه «دارند چه مدال هايي همچنان مي گيرند» تاكيد كرد و گفت: آقاي نادران گفتند كه بابك زنجاني هاي جديدي در حال متولد شدن هستند من هم سربسته به شما مي گويم كه بابك زنجاني هاي جديد در راهند چرا كه سندهاي اصلي آنها الان در اختيار نمايندگان قرار مي گيرد بنابراين همه بايد دقت كنند.در ابتداي اين مراسم سيد نظام الدين موسوي دبير كل انجمن
    روزنامه نگاران مسلمان اعلام كرد: ما موضوع مبارزه با مفاسد اقتصادي را از زبان نمايندگان شجاع، خدوم و بصيري كه طي اين سال ها فارغ از نگاه سياسي و جناحي فرآيند را به سمتي پيش بردند كه دستگاه قضائي توانست در برابر يك مفسده اقتصادي كه مي توانست آفت نظام باشد، ايستاد و آن را به فرجام رساند، مي شنويم.

«مطالبه حکم فسادکرسنت و مهدی هاشمی»

جوان نیز در این باره نوشت :  علیرضا زاکانی با تأکید بر اینکه موضوع محاکمه آقای رحیمی مسأله امیدآفرینی در جامعه بود، افزود: عناصر فاسد دیگری نیز هستند که فسادشان قابل‌مقایسه با فساد آقای رحیمی نیست و اسناد این فساد‌ها در دست ما نمایندگان مجلس هست. بنده عرضم این است که دستگاه قضایی در رابطه با پرونده کسانی که فساد قابل توجهی دارند باید به همین شکل ورود کند.

زاکانی خاطرنشان کرد: کسانی که در موضوع کرسنت ۸۵۰ هزار دلار رشوه گرفته‌اند، امروز به عنوان واردکننده بنزین شناخته می‌شوند و مدال می‌گیرند و زمانی که الحاقیه ۶ کرسنت در سال ۸۴ امضا شد، هرچند ما اعتراض کردیم، اما‌‌ همان اشخاص امروز مسئولیت گرفته‌اند و تصمیماتی می‌گیرند که پنج سال دیگر معلوم می‌شود چه اتفاقی افتاده است. متأسفانه کسانی که پرونده‌شان ننگ است برای نظام اسلامی، امروز مسئولیت می‌گیرند.


یکی از موضوعاتی هم که همه روزه بخشی از روزنامه ها به آن می پردازند ، حذف یارانه هاست .

«حذف یارانه پرمصرف‌ها به جای پردرآمد‌ها»

امروز خراسان در این باره  نوشته است: پاییز و زمستان سال ۹۲، مباحث مربوط به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها به شدت در فضای کشور مطرح بود. مسئولان دولتی اعتقاد داشتند که منابع هدفمندی یارانه‌ها کسری زیادی دارد به گونه‌ای که دولت در پرداخت یارانه نقدی به عموم مردم نیز با مشکلات زیادی مواجه است و توانایی پرداخت یارانه به بخش تولید را هم ندارد. از سوی دیگر، هم مسئولان دولتی و هم نمایندگان مجلس به درستی از پرداخت یارانه یکسان به افراد کم درآمد و پردرآمد انتقاد می‌کردند و ادامه این روش را نوعی بی‌عدالتی در توزیع یارانه‌ها می‌دانستند. بر همین اساس، مجلس و دولت در جریان تصویب قانون بودجه ۹۳ توافق کردند که فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها در این سال توسط دولت با افزایش قیمت حامل‌های انرژی و قطع پرداخت یارانه به پردرآمد‌ها اجرایی شود. با اجرای این توافق، کسری بودجه هدفمندی یارانه‌ها از محل اصلاح قیمت حامل‌های انرژی و حذف یارانه پردرآمد‌ها از بین می‌رفت و منابع ـ مصارف هدفمندی یارانه‌ها تراز می‌شد تا هم توزیع یارانه نقدی به شیوه عادلانه تری صورت گیرد و هم امکان پرداخت یارانه به بخش‌هایی مانند تولید و سلامت فراهم گردد.

بر همین اساس، دولت از اواخر سال ۹۲ به سراغ شناسایی و حذف پردرآمد‌ها رفت. استراتژی دولت برای انجام این اقدام، تشویق پردرآمد‌ها به انصراف اختیاری از طریق عدم ثبت نام در سامانه اینترنتی هدفمندی و تهدید این افراد به بررسی وضعیت اقتصادی آن‌ها و قطع یارانه نقدی آن‌ها همراه با اخذ جریمه از سوی دولت بود. با این وجود، سیاست تشویقی و تنبیهی دولت به نتیجه نرسید و در عمل سیاست شناسایی و حذف پردرآمد‌ها در سال جاری بی‌نتیجه ماند به نحوی که تعداد دریافت کنندگان یارانه نقدی و میزان پرداختی دولت برای یارانه نقدی در مقایسه با سال ۹۲ کمتر از ۲ درصد کاهش یافت. مهم‌ترین دلیل این موضوع، پیچیدگی‌های موجود در تعیین درآمد افراد و ضعف زیرساخت‌های اطلاعاتی کشور برای انجام این کار بود و پردرآمد‌ها هم به علت اطلاع از همین موضوع، از انصراف داوطلبانه خودداری کرده بودند. ناامیدی دولت برای امکان شناسایی و حذف یارانه پردرآمد‌ها در کوتاه مدت آن قدر زیاد بود که بند مربوط به این موضوع در لایحه بودجه ۹۴، قرار نگرفت.

از سوی دیگر، دولت در اقدامی محتاطانه و با هدف عدم تحریک تورم، نتوانست سقف درآمدی بودجه از محل تغییر قیمت حامل‌های انرژی در سال جاری را محقق کند به گونه‌ای که بررسی‌های مرکز پژوهش‌ها و کمیسیون برنامه و بودجه مجلس نشان دهنده کسری ۸ تا ۱۰ هزار میلیارد تومانی بودجه هدفمندی از این محل در سال ۹۳ است. همین موضوع سبب شده است که هم یارانه اختصاصی به تولید همچنان بسیار ناچیز باشد و هم رشد مصرف حامل‌های عمده انرژی مانند بنزین، گازوئیل و گاز بخش خانگی حتی برای کوتاه مدت هم متوقف یا نزولی نشود و همچنان صعودی باشد.

اما اخیراً نمایندگان مجلس از پیشنهاد جدیدی برای حل موضوع کسری منابع هدفمندی یارانه‌ها با محوریت حذف یارانه «پرمصرف‌ها» خبر داده‌اند که در کمیسیون انرژی مجلس نیز مصوب شده است. این پیشنهاد بر این مبنا قرار دارد که «پردرآمد‌ها» عموماً‌‌ همان «پرمصرف‌ها» هستند و مصرف انرژی آن‌ها نیز به مراتب آسان‌تر از درآمدشان قابل اندازه گیری است. بنابراین اگر در اجرای فاز سوم هدفمندی یارانه‌ها، سراغ حذف یارانه پرمصرف‌ها برویم، در عمل یارانه پردرآمد‌ها را هم حذف کرده‌ایم.

بررسی وضعیت مصرف انرژی در دهک‌های مختلف درآمدی کشور نشان می‌دهد که دهک‌های پردرآمد بیش از دهک‌های کم درآمد انرژی مصرف می‌کنند. به عبارت دیگر، مشترکین پرمصرف عموماً‌‌ همان پردرآمد‌ها هستند. اطلاعات مرکز آمار کشور نیز موید همین موضوع است که سهم دهک‌های پردرآمد در مصرف حامل‌های انرژی به مراتب بیشتر از دهک‌های کم درآمد است. در حالی که سهم منطقی مصرف هر دهک از مصرف هر حامل انرژی ۱۰ درصد است، دهک‌های بالا بیش از سهم خود مصرف می‌کنند به نحوی که این میزان برای دهک دهم درآمدی کشور ۱۸. ۵ درصد است ولی دهک‌های پایین کمتر از سهم خود مصرف می‌کنند؛ به نحوی که این میزان برای دهک اول درآمدی کشور تنها ۴. ۶۹ درصد است. از آنجایی که قیمت حامل‌های انرژی در کشور یارانه‌ای است، مصرف بیشتر مشترکین پرمصرف، به معنای استفاده بیشتر پردرآمد‌ها از یارانه است و این امر بی‌عدالتی را در جامعه تشدید می‌کند.

بنابراین در صورت تصویب نهایی سیاست پیشنهادی برای حذف یارانه پرمصرف‌ها در مجلس و اجرایی شدن آن توسط دولت در سال ۹۴، جلوی مصرف بی‌رویه و خارج از الگوی پرمصرف‌ها گرفته می‌شود و کسری منابع هدفمندی یارانه‌ها نیز جبران می‌شود. این سیاست می‌تواند مشکل اجرای فازهای بعدی هدفمندی یارانه‌ها را از دو منظر مدیریت مصرف انرژی و تأمین بودجه هدفمندی برطرف کند.


در حال تکمیل ...



























































برچسب ها: هاشمی ، نامه ، یارانه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.