سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

داستانک/ دزدی از گدا!

شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
دزدی پول گدای کوری را دزدید. از قضا روزی دزد به خیال افتاد به گدای نابینا غذایی بدهد. لذا از همان پول دزدی برایش طعامی خرید. گدا لقمه اول را که به دهن گذاشت، فوری دست آن شخص را گرفت و گفت: دزد پول من تویی. پرسید از کجا دانستی؟ گدا گفت: از آن جا که لقمه در گلویم گیر کرد، دانستم که از مال خودم است که پایین نمی رود.
«داستان های امثال، حسن ذوالفقاری»

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.