او در ادامه گفت: به لحاظ اخلاقی نمیتوانیم با مظلومان واقعهای مانند جنگ یا آسیبدیدگان یک فاجعه مثل زلزله شوخی کنیم، اما آیا نمیشود با مسؤولی که باید به آسیبدیدگان پتو و تجهیزات برساند، شوخی کرد، وقتی کارش را درست انجام نمیدهد؟ در جنگ همیشه یک ظالم و یک مظلوم وجود دارد. اگر طنزپرداز طنزی در نکوهش مظلوم بنویسد، کارش اخلاقی نیست، وگرنه وقتی طنزپرداز ظالم را نکوهش کند، کارش مشکلی ندارد.
شکیبا همچنین اظهار کرد: در طنزنویسی یک کد وجود دارد و آن کد رعایت انصاف است. در سالهای اخیر یک نگاه ابلهانه و سانتیمانتال رایج شده که نشانه تعمق نکردن آدمهاست؛ کسانی که میگویند طنزنویس یا کاریکاتوریست نباید با موضوعات فاجعهآمیز شوخی کنند. مشتی آدم نادان که در پی ابراز وجودند، با نگاهی سانتیمانتال میگویند اگر با این مسائل شوخی کنید، خانوادههای داغدیدگان چه میشوند؟ مگر ما به داغدیدگان فحش دادهایم یا به قربانیان اهانت کردهایم؟
او افزود: شوخی به جنبههای ضعف در هر ماجرایی میپردازد. با چنین نگاهی در هیچ موضوعی نمیشود طنز نوشت. مثلا اگر درباره اختلاس طنز نوشته شود، این افراد میتوانند بگویند پولی که میتوانسته یارانه مردم باشد رفته، شما با آن شوخی میکنید؟! یا اگر طنزنویس به مواد مخدر بپردازد، ممکن است بگویند در ایران چندین میلیون نفر با مشکلات ناشی از مواد مخدر درگیرند، شما به این موضوع میخندید؟! در حالیکه این نوع نگاه ابلهانه است.
شکیبا همچنین اظهار کرد: اینکه طنزپرداز بلد باشد با زاویه درستی به موضوع نگاه کند یا نه، بر عهده خود طنزپرداز است. کسی که بلد نیست درست به موضوعات بپردازد، طنزپرداز نیست و راه را اشتباهی آمده است. خیلیها به جای طنز هجو مینویسند. این کار را هم در تریبونهای رسمی و روزنامهها انجام میدهند. اگر انصاف را در طنز رعایت نکنید، هجو نوشتهاید.
او در پاسخ به این پرسش که معیار تشخیص انصاف چیست، گفت: اگر بخواهم به این موضوع پاسخ بدهم، باید به بحث اخلاقی بپردازیم. اگر الآن من بگویم انصاف آن است که در روابط انسانی جانب حق را نگه دارید، شما خواهید پرسید حق چیست.
شهرام شکیبا سپس گفت: آنچه در فضای مجازی از جانب آدمهای مختلف پراکنده میشود، لزوما طنز نیست. هر چیزی که خندهدار باشد، طنز نیست. ممکن است خیلی از آدمها مسائل حقوقی را هم رعایت نکنند و در گروههای وایبر به چیزهایی بخندند؛ اما اینکه گروهی در آنجا میخندند، دلیل نمیشود که آن مطالب طنز باشند.
او در پاسخ به این پرسش که طنزنویس باید چگونه درباره موضوعهایی که به مسائل حساس انسانی مانند فجایع مربوط است، بپردازد، اظهار کرد: من موضوعی نمیشناسم که به مسائل انسانی مربوط نباشد. وقتی هواپیمایی میافتد و 200 نفر میمیرند، همه میگویند وای! فاجعه اتفاق افتاده است. هرگز کسی فکر نمیکند که تعداد کسانی که در طول روز در جادهها و خیابانها میمیرند، قطعا بیشتر از قربانیان سقوط هواپیماست. ما هر روز داریم آلودگی را میخوریم و سرب تنفس میکنیم. شیر و ماست میخوریم که سالم باشیم، اما آنها هم آلودهاند.
شکیبا همچنین گفت: این نگاه که درباره بعضی موضوعات نباید طنز نوشت، دیدگاه کسانی است که وقتی در خیابان میبینند ماشینی گربهای را زیر میگیرد، گریه میکنند، اما نمیبینند که همان لحظه چند آدم معتاد توی جوی آب مردهاند. آدمی که اصالت ندارد، طبق موج روز گریه میکند. اساسا طنزنویس موظف به نشان دادن واکنشهای احساسی نیست. این نوع نگاه به افتادن هواپیما و چپ شدن اتوبوس احساسی است؛ انسانی نیست. کسی که نگاه انسانی دارد، همه آنچه را در اطرافش میگذرد میبیند. همه کسانی را که میمیرند میبیند، جهانی را که دارد زایل میشود میبیند. نمیگویم چشممان را ببندیم و نسبت به افتادن هواپیما و معضلات کوتاهمدت بیتفاوت باشیم، اما باید واکنشمان کمی سنجیدهتر باشد.
ایسنا