به گزارش
خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران، سلام خدایم، آخرین نجواهای قلبم را میشنوی، آرام در سرازیری دلواپسیهای دنیا نفس میکشم، راستی صدای شکستنهایم را میشنوی وقتی در افق بیکرانهها تسلیم میشوم، میایستم و سکوت میکنم در برابر آنچه پیش میآید.
صدای دلواپسیهایم گوش عالم را کر نخواهد کرد، میدانم شاید صدایم تا آن طرف باغچه تنهاییام نرسد شاید هیچ کس نشنود، آرام و ساکن در برابر چشمهایت نگاه ملتمسانهای میکنم یعنی خدایم مثل همیشه پناهم باش.
مثل همیشهای که میشکستم و دریچه نیایش را به سویم باز میکردی، دلم میگیرد از این همه دلواپسی که مرا به خود مشغول داشته است؛ از عمق جانم صدایت میکنم تنها مأوای من هستی؛ مأوایی که هیچگاه از پناه بونش پشیمان نمیشود.
مهرش بیاندازه است و همیشه شکستهها را میخرد راستی خدایم هنوز هم شکسته میخری دارم سخت میشکنم.
انتهای پیام/ اس