سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

"سردار صفاری" در آستانه حماسه آزادسازی خرمشهر:

هدف نهایی عملیات بیت‌المقدس ورود به خاک عراق نبود/ اسارت ۱۵ هزار بعثی در یک هفته/پیشنهاد صدام برای مذاکره پیش از آزادی خرمشهر

جانشین قرارگاه فجر در دوران دفاع مقدس گفت: در عملیات بیت‌المقدس ما با نیروی کمتری نسبت به عملیات فتح‌المبین در منطقه‌ای که ۲ برابر وسعت داشت حاضر شدیم و زمین‌های مسطح، کار را برای نیروهای زرهی دشمن آسان می‌کرد.

به گزارش حوزه دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی سپاه؛ سردار دریادار "مرتضی صفاری" امروز به نام فرماندهٔ دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) شناخته می‌شود. او سابقهٔ فرماندهی نیروی دریایی سپاه را نیز در کارنامه دارد. صفاری در دوران دفاع مقدس و در زمان اجرای عملیات‌های طریق‌القدس، ثامن‌الائمه، فتح‌المبین و بیت‌المقدس جانشین قرارگاه مشترک فجر بود که شهید مجید بقایی فرماندهی آن را به عهده داشت.
 
در آستانه حماسه آزادسازی خرمشهر به سراغ او رفتیم و از چگونگی اجرای عملیات مهم و تاثیرگذار بیت‌المقدس پرسیدیم.
 
سردار صفاری با اشاره به شرایط داخلی کشور پیش از انجام عملیات بیت‌المقدس اظهار کرد: ما در کشور شرایطی بحرانی داشتیم، چون وقتی صدام در شهریور سال ۱۳۵۹ به ما حمله کرد ما غافل‌گیر شدیم و آمادگی لازم را برای مقابله با بعثی‌ها نداشتیم. آن زمان "بنی‌صدر" فرماندهی کل قوا را به عهده داشت، ارتش هنوز انسجام پیدا نکرده بود و سپاه هم یک نیروی جنگی نبود، بلکه با ضد انقلاب، منافقین و هزار فامیل شاه و دیگران درگیر بود و برای جنگ قوی با ۱۲ لشکر صدام آمادگی نداشت. رژیم بعث تا ۷۰ کیلومتر در خاک کشور نفوذ کرده بود؛ از جنوب خود را تا نزدیکی اهواز رسانده بود، در بخش دیگری حتی سوسنگرد را محاصره کرده و به نزدیکی‌های دزفول، شوش و اندیمشک نیز رسیده بود. یعنی قصد صدام تسخیر جنوب بود.
 
وی با اشاره به وجود اختلافات در دوران بنی‌صدر، مخالفت او با تفکر امام(ره) و اختلاف نظرش با بزرگانی مانند شهید بهشتی اذعان کرد: از نظر سیاسی کشور به هم ریخته بود و بنی‌صدر از منافقین، دموکرات‌ها و ملی مذهبی‌ها دفاع می‌کرد؛ چون خودش هم جزئی از آن‌ها و با خط امام(ره) مخالف بود.
 
فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) افزود: بنی صدر روزنامه‌ای به نام "انقلاب اسلام" داشت و با نام اسلام به تفکر انقلابی نهضت حضرت امام(ره) ضربه می‌زد. البته امام(ره) با آن شرایطی که به وجود آمده بود زود موضع گرفتند، مجلس نیز زود متوجه شد و بنی‌صدر هم در این بین خودش را رسوا و با لباس زنانه فرار کرد.
 
فرماندهی حضرت امام(ره) بر قوای نظامی، در تصور هیچ‌کس نمی‌گنجید
 
سردار صفاری با بیان اینکه بعد از این ماجرا امام(ره) صلاح دیدند فرماندهی کل قوا را خودشان به عهده داشته باشند، تاکید کرد: یکی از نقاط عطف انقلاب ما نقش‌آفرینی خود حضرت امام خمینی(ره) بود که می‌خواستند به دنیا نشان دهند یک روحانی انقلابی در همه ابعاد می‌تواند صاحب‌نظر و صاحب اقدام باشد؛ حتی در مسائل سیاسی و اقتصادی. همه می‌گفتند سیاست و مذهب از هم جداست و در زمان شاه این به صورت یک فرهنگ درآمده بود که روحانی به عبادت بپردازد و کاری به سیاست و حکومت‌داری نداشته باشد. با این حال حضور یک روحانی در رأس نیروهای نظامی در تصورات هیچ‌کس نمی‌گنجید.
 
وی اضافه کرد: حضرت امام(ره) پس از عهده دار شدن سمت فرماندهی کل قوا، سردار محسن رضایی را به عنوان فرمانده کل سپاه و امیر علی صیادشیرازی را نیز به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش ـ که نقش اصلی را در جنگ داشتند ـ معرفی کردند. امام(ره) به این دو نفر حکم و دستور دادند که در جنگ متمرکز شوید و این غفلتی که در زمان بنی‌صدر اتفاق افتاده است را با انسجام و وحدت تمام کنید.
 
طراحی عملیات‌های کربلای یک تا ۱۰ در قرارگاه مشترک کربلا
 
فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه با اشاره به نقش شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی در متحول کردن روند جنگ بیان کرد: این دو فرمانده، قرارگاه مشترک کربلا را تشکیل دادند و ناهماهنگی بین ارتش و سپاه نیز از بین رفت. ضمن اینکه قرار شد عملیات‌ها نیز به‌صورت مشترک انجام شود. در قرارگاه مشترک کربلا، طراحی عملیات‌ها آغاز شد و برای اینکه محتوای معنوی به این عملیات بدهند گفتند ما هدف خود را رسیدن به کربلا معین می‌کنیم. اسم این عملیات‌ها هم شد کربلای یک تا ۱۰.
 
وی افزود: پس از این، برای انتخاب مکان عملیات، بحث‌های زیادی صورت گرفت. با توجه به تعداد نیروهای اعزامی به جبهه و تعداد نیروهایی که ارتش دارد، تصمیم بر این شد که عملیات‌ها را از زمین‌های محدودی که قابل بازپس‌گیری و پدافند هستند آغاز کرده و پیش برویم.
 
شگردی که در عملیات طریق‌القدس پایه‌گذاری شد

 
سردار صفاری ادامه داد: اولین عملیات "طریق‌القدس" بود که باید در غرب سوسنگرد انجام و با رسیدن به مرز، چزابه بازپس گرفته می‌شد. شگردی که در این عملیات به‌کار رفت این بود که بین سپاه سوم عراق ـ که شامل لشکر۱۰ زرهی و لشکر۱ مکانیزه بود و در غرب دزفول و کرخه حضور داشت ـ با سپاه چهارم عراق ـ که شامل لشکر۵ و لشکر۶ می‌شد و در سمت سوسنگرد و خرمشهر مستقر بود ـ فاصله ایجاد شود. عملیات طریق‌القدس با چهار تیپ از سپاه که به تازگی تشکیل شده بود، به‌خوبی انجام شد.
 
وی تصریح کرد: عملیات بعدی "فتح‌المبین" بود. بین هر عملیات حدود دو تا سه ماه فاصله بود؛ چون بیشتر کسانی که در عملیات‌ها حضور داشتند بسیجی بودند، حتما باید استراحت می‌کردند و پس از بازسازی سازمان عملیات بعدی آغاز می‌شد.
 
بررسی نبرد با تانک در میان تپه‌‌ماهور‌ها
 
فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) اضافه کرد: در جریان عملیات فتح‌المبین پس از بررسی‌ها، دو منطقه برای انجام این عملیات انتخاب شد؛ یکی از آن‌ها چزابه به سمت شمال که شامل شوش و دزفول بود که ۲۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت داشت. این منطقه ناهموار و تپه‌ماهور بود و این برای رزم پیاده بسیار عالی بود. دشمن لشکرهای بزرگ مکانیزه و زرهی داشت؛ هر لشکر ما سه تیپ داشت ولی لشکر ۱۰ مکانیزه، ۹ تیپ و لشکر یک مکانیزه، ۸ تیپ داشتند. بررسی‌ها نشان داد با این سطح ناهموار هم آسیب‌پذیری ما کم است و هم می‌توانیم به نیروهای زرهی رژیم بعث دسترسی پیدا کنیم و لابه‌لای این تپه‌ها آن‌ها را با آر‌پی‌چی بزنیم.
 
سردار صفاری ادامه داد: منطقهٔ دیگر هم از چزابه به پایین به سمت پادگان جُفیر و غرب سوسنگرد تا خرمشهر بود. بر اساس بررسی‌ها مشخص شد که در منطقه دوم، ۲ مشکل اساسی داریم؛ هم زمین صاف است و نیروی زرهی دشمن می‌تواند خوب عمل کند و نیروی پیاده ما دچار مشکل می‌شود، هم اینکه وسعت منطقه نزدیک به شش هزار کیلومتر مربع بود و بیش از ۲ برابر منطقه غرب دزفول و اندیمشک وسعت داشت.
 
به تعویق افتادن عملیات فتح‌المبین با پیش‌دستی دشمن
 
این فرمانده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: با بررسی‌هایی که در قرارگاه کربلا صورت گرفت، به این جمع‌بندی رسیدیم که ابتدا منطقه شمال چزابه را انتخاب کنیم. عملیات طراحی شد و قرار بود در دهه فجر سال ۱۳۶۰ انجام شود که دشمن متوجه این قضیه شد؛ دلیل این امر یا خبر رسانی منافقین به بعثی‌ها بود و یا ارتش عراق از انتقال نیرو‌های ما متوجه این موضوع شد. در این بین دشمن پیش‌دستی کرد و به سمت بستان لشکر کشید. این موضوع برای ما مشکل ایجاد کرد و مجبور شدیم تعدادی از نیرو‌های‌مان را به جای حضور در علیات فتح‌المبین به این منطقه اعزام کنیم.
 
وی خاطرنشان کرد: ما به کمک برادر مجید بقایی، به تازگی تیپ علی بن ابیطالب (ع) را در شوش تشکیل داده بودیم و شش گردان داشتیم و با این حمله مجبور شدیم سه گردان را به منطقه بستان ببریم. از دیگر تیپ‌ها هم گردان‌های مختلف به این منطقه رفتند و ما در مجموع حدود ۱۷ روز آن‌جا درگیر بودیم و به ناچار عملیات ما عقب افتاد.
 
سردار صفاری ادامه داد: پس از پدافند نیرو‌ها در چزابه، بازسازی نیرو‌ها انجام شد و آماده عملیات شدیم. قرار بود ما اول نوروز سال ۱۳۶۱ عملیات فتح‌المبین را آغاز کنیم. کار‌ها انجام شده بود که دشمن پیش‌دستی دوم را انجام داد. ارتش عراق در ۲۸ اسفندماه به سمت شوش و دزفول یورش آورد و آرایش ما را به هم زد. پس ما در واقع برای انجام عملیات فتح‌المبین، سه عملیات را انجام دادیم؛ یکی در چزابه، یکی هم در منطقه دزفول که ما البته حدود ۲۰۰ اسیر گرفتیم، اما تعدادی شهید و زخمی نیز داشتیم که سازمان‌مان به هم ریخت و دیگری هم خود عملیات بزرگ فتح‌المبین.
 
به اسارت درآوردن ۱۵ هزار بعثی در یک هفته
 
فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) با اشاره به اجرای عملیات فتح‌المبین اظهار کرد: ما برای این عملیات چهار قرارگاه داشتیم؛ قرارگاه‌های قدس، نصر، فتح و فجر. با نصرت الهی و اخلاصی که بچه‌ها داشتند، پیامی که حضرت امام(ره) دادند و استخاره‌ای که به قرآن شد و سوره فتح آمد که نصرت الهی را نوید داده بود، عملیات فتح‌المبین در ۴ مرحله و ظرف یک هفته انجام شد. دوم فروردین مرحله اول عملیات، چهارم فروردین مرحله دوم، هفتم فروردین مرحله سوم و هشتم فروردین مرحله چهارم انجام شد. یعنی ظرف یک هفته عملیات بزرگ فتح‌المبین به سرعت انجام و ۱۵ هزار اسیر از آن‌جا تخلیه شد و بیش از ۱۵ هزار نفر نیز از دشمن تلفات گرفتیم.
 
پیشنهاد مذاکره صدام و برگ برنده‌ای به نام خرمشهر
 

سردار صفاری افزود: در جریان عملیات فتح‌المبین، صدام ۱۵ هزار اسیر داد و سازمان رژیم بعث به هم ریخت. تحلیل حامیان صدام هم این بود که او در این عملیات ضربه‌ای جدی خورده است. بعد از آن اردن، عربستان، قطر و... به کمک عراق آمدند تا این کشور شکست نخورد.
 
فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه افزود: صدام یک‌هفته پس از این عملیات به مجلس عراق رفت و گفت ما حاضر به مذاکره هستیم. او گفت که ما تجاوز نمی‌کنیم و ایران هم به خاک ما نیاید و سر یک میز بنشینیم مذاکره کنیم. البته این حرف‌ها سیاسی بود و حضرت امام(ره) نیز فرمودند کار را دنبال کنید. چون صدام به دنبال این بود که ما به سمت خرمشهر نرویم و برگ برنده‌ای داشته باشد. ولی وقتی ما به سمت خرمشهر رفتیم او هرآن‌چه داشت برای حفظ این شهر و جلوگیری از آزادسازی آن، پای کار آورد.
 
حضور نیرو‌ها در آزادسازی خرمشهر بدون مرخصی بعد از عملیات فتح‌المبین
 
این فرمانده دوران دفاع مقدس در ادامه گفت: پس از عملیات فتح‌المبین، ما در قرارگاه فجر مستقر بودیم که در دهم فروردین‌ از قرارگاه کربلا ابلاغیه‌ای آمد مبنی بر اینکه شما مسئولیت منطقه عملیاتی فتح‌المبین را به عهده بگیرید تا سه قرارگاه دیگر به سمت منطقه عملیاتی بیت‌المقدس اعزام شوند. ما خط را تحویل گرفتیم و نیروهای سه قرارگاه فتح، نصر و قدس، بدون اینکه به مرخصی بروند به سمت منطقه عملیاتی بیت‌المقدس رفتند. با توجه به تعداد زیادی مجروح و دو سه هزار شهیدی که در عملیات قبلی داشتیم، نیاز بود که بچه‌ها برای بازسازی به مرخصی بروند؛ ولی به دلیل روحیه و انگیزهٔ بالایی که در عملیات قبلی پیدا کرده بوند، فرماندهان گفتند که ما آماده‌ایم قصهٔ خرمشهر را هم حل کنیم.
 
در عملیات بیت‌المقدس همه‌چیز به نفع دشمن بود، اما...
 

وی در تشریح عملیات بیت‌المقدس گفت: در عملیات فتح‌المبین، چهار قرارگاه با ۱۳۵ گردان و در منطقه‌ای به وسعت ۲۵۰۰ کیلومتر مربع عمل کردیم که بسیار خوب بود، اما برای انجام عملیات بیت‌المقدس، با سه قرارگاه به منطقه‌ای آمدیم که بیش از ۶ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت و زمین‌های مسطح آن، برای نیروهای زرهی دشمن مناسب بود. یعنی هم تعداد نیرو و ادوات دشمن بیشتر شده بود، هم زمین برای آن‌ها مساعد‌تر بود و هم ما به جای چهار قرارگاه، با سه قرارگاه به آن‌جا رفته بودیم.
 
سردار صفاری خاطرنشان کرد: این سه قرارگاه از دهم فروردین‌ که خط را در فتح‌المبین تحویل دادند، ظرف یک‌ماه شناسایی و ساماندهی را انجام و دهم اردیبهشت‌ماه مرحله اول عملیات بیت‌المقدس را آغاز کردند. دشمن در این عملیات بیش از دو برابر ما نیروی انسانی داشت و همهٔ توان خود را به‌کار بسته بود تا خرمشهر را حفظ کند. اما با نصرت الهی، ‌سه مرحله اول عملیات انجام گرفت و در مرحله چهارم به قرارگاه فجر ابلاغ شد که برای مرحله چهارم کمبود نیرو وجود دارد و نصف نیروهای این قرارگاه ـ یعنی یک تیپ از لشکر ۷۷ خراسان و دو تیپ از سپاه ـ نیز به عملیات بیت‌المقدس پیوستند.
 
قبل از فتح خرمشهر برنامه‌ای برای ورود به خاک عراق نداشتیم
 
فرمانده دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین(ع) با اشاره به هدف نهایی عملیات بیت‌المقدس بیان کرد: هدف نهایی این نبود که ما وارد خاک عراق شویم و حتی به بصره برسیم. ولی در قرارگاه کربلا که فرماندهان حضور داشتند پیشنهاداتی شده بود. ما از یک طرف به ۱۲ کیلومتری بصره رسیده بودیم و می‌گفتند اگر این مسیر را هم طی کنیم، به بصره می‌رسیم. اگر به آن‌جا می‌رفتیم، هم خرمشهر کاملا آزاد می‌شد و هم تهدیدی برای بصره ‌بود. این پیشنهاد در قرارگاه کربلا مطرح شده بود. پیشنهادهای مختلفی ارائه می‌شد، اما در انتها برای این عملیات دیدم که دشمن دو برابر ما نیرو و سلاح و مهمات فراوانی هم در اختیار دارد؛ هدف نهایی خرمشهر انتخاب شد تا ما به مرز‌هایمان برسیم و ببینیم بعد از آن، چه می‌توان کرد.
 
وی افزود: در عملیات‌های طرح‌ریزی شدهٔ کربلای یک تا ۱۰، قرار نبود ما وارد خاک عراق شویم، بلکه هدف، عقب راندن عراق به پشت مرزهای بین‌المللی بود. ما آزادسازی خرمشهر را به عنوان هدیه‌ای برای مردم می‌دانستیم.

انتهای پیام/
برچسب ها: صدام ، آزادی ، خرمشهر ، اسارت ، بعثی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.