سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی(ره)/ 52

تنها انتخابی که امام خمینی(ره) با اشتیاق انجام می‌دادند

دوستان امام (ره) از دور و نزدیک انواع عطرهای خارجی و داخلی را به محضرشان اهدا می‌کردند و امام (ره) تنها در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود، بهترین‌ها را انتخاب می‌فرمودند تا آنجا که بعضی از اصحاب دفتر نیز مقید بودند که به هنگام تشرف از‌‌ همان عطرهایی استفاده کنند که برای امام (ره) خوشایند بود.

به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، عظمت و شخصیت حضرت امام(ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق ساییده و با پیوند سرچشمه لایزال هستی،‌ وجودش از زلال معرفت سیراب گردیده بود و از گستره پیرامونش،‌ چشمه سارهای حکمت، جاری شده بود و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال می‌نمود.



عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی،‌ قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطره‌هاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسل‌های آینده، جاری می‌شود.
 
"محمد حسین رحیمیان" نویسنده کتاب "یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره" می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!

آنچه در زیر می‌آید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی "محمد حسن رحیمیان" و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای  است که از دیگران شنیده است.

علاقه مندان به خواندن خاطرات می‌توانند هر روز راس ساعت 6 صبح با مراجعه به سایت باشگاه خبرنگاران، ‌چند مورد از این خاطرات را مطالعه کنند و البته روند نقل این خاطرات در رسانه مذکور تا زمان رحلت جانگداز بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ادامه خواهد داشت.

تبسم و خنده امام (ره)

 کسانی که با امام (ره) معاشرت داشتند همواره می‌توانستند شاهد تبسم‌های ملیح‌ و دلربا در چهره مهربان و نورانی حضرتش‌ باشند، اما خنده صدا دار امام (ره) بسیار نادر بود با توجه به همین ویژگی بود در جلساتی که هر شب به مدت نیم ساعت در اتاق بیرونی منز‌لشان در نجف برقرار بود تقریبا هیچ‌گاه صدای بلند خنده شنیده نمی‌شد و اصولا مطلبی که موجب چنین خنده‌هایی باشد مطرح نمی‌گردید از جمله مواردی که شاهد خنده امام (ره) بودیم در جلسه‌ای بود که مرحوم «آیت الله شیخ مجتبی لنکرانی» از علمای بزرگ و محترم حوزه نجف، گویی تصمیم گرفته بود با تبحر فوق العاده‌ای که در شوخی و طنز داشت هر طور شده امام (ره) را بخنداند در آن جلسه، آقای لنکرانی خنده دار‌ترین داستان‌هایش را پی در پی با مهارت مخصوص به خود بازگو کرد اما نه تنها امام (ره) نخندید بلکه دیگران نیز تحت تاثیر هیبت مجلس امام (ره) با تکلف و دشواری سعی کردند بر خودشان مسلط باشند و نخندند امام (ره) آقای لنکرانی دست بردار نبود و آخرین تیرش را در کمال گذاشت و با نقل داستانی با لهجه مخصوص درباره یکی از بزرگان که همیشه مثال‌ها رادر جلسه درس روی خودش می‌زد سرانجام موفق شد امام (ره) را بخنداند و با خنده امام (ره) حاضران نیز خنده انباشته و نگهداشته شده در درونشان آزاد شد و جلسه را انفجار خنده فرا گرفت!

 یکی دیگر از موارد که در جماران اتفاق افتاد این بود که روزی آقای حاج عیسی برای امام (ره) چای می‌آورد و در محضر امام (ره) حالت عطسه بر او عارض می‌شود و بی‌اختیار عطسه می‌کند حضرت امام (ره) خطاب به حاج عیسی می‌گوید حاج عیسی هر چه فکر می‌کند، جمله‌ای را که در پاسخ گفته می‌شود به یاد نمی‌آورد و صرفا با تداعی برخی کلمات بی‌اختیار می‌گوید: و امام (ره) از این پاسخ به شدت می‌خندد حاج عیسی دستپاچه می‌شود و می‌گوید آقا حرف بدی زدم؟ و امام (ره) با مهربانی می‌فرمایند:
 نه زیاد هم بی‌تناسب نبود!

 قضیه دیگری را نیز مرحوم حاج احمد آقا برایم نقل کرد کرد که روزی آقای ظهیر‌نژاد رئیس وقت ستاد مشترک ارتش همراه با یکی از فرماندهان برای تقدیم گزارش خدمت امام (ره) آمده بودند فرمانده مزبور که می‌خواستند گزارش بدهد بعد از بسم الله بدون توجه به محدود بودن وقت و وضعیت مخاطب انگار که می‌خواهد سخنرانی کند شروع می‌کند به خوانندن خطبه و آیه آقای ظهیر‌نژاد که به دلیل صراحت و بی‌ریایی‌اش مورد علاقه امام (ره) بود میان حرف او می‌پرد و با لهجه خاص خود می‌گوید: «آهای اصل حرفت را بزن! خیال می‌کنی امام (ره) عوام است!» و امام (ره) به شدت می‌خندند.

نمونه نظم و پاکیزگی

حضرت امام (ره) گذشته از نظم و انضباطی که در مجموعه شئون و کارهای خود داشتند و بطور هیچگاه توجه به کاری موجب تضییع کار دیگرشان و یا غفلت از آن نمی‌‏شد. هر روز عبادات، قرائت قرآن، ادعیه، مطالعه‌های گوناگون، گوش کردن به اخبار، قدم زدن، نرمش (حرکتهای ورزشی که طبق نظر پزشکان معالج الزاما به منظور حفظ سلامتی انجام می‌‏دادند) رسیدگی و پاسخگویی به امور شرعی و اجازات و استجازات و قبض وجوهات، ملاقات‌ها، معاشرت و انس با افراد خانواده، خوراک، نظافت و استراحتشان، هر کدام به صورت منظم و در موعد خود انجام می‌‏گرفت.

همین نظم در برنامه‌های هفتگیشان نیز حاکم بود. از باب مثال، هر صبح جمعه، بعد از شنیدن خلاصه اخبار ساعت ۸ آماده استحمام بوده و راهی حمام می‌‏شدند. معمولا روزهای جمعه نیز چند گزارش را خدمتشان می‌‏بردم. ولی آموخته بودیم که در این ساعت، مجالی برای شنیدن یا امضاء کردن چیزی نگذاشته‌اند، چرا که بلافاصله مشغول باز کردن تکمه‌هایشان می‌‏شدند و در‌‌ همان حال برخاستند و بدین ترتیب همیشه در ساعت ۸ و چند دقیقه وارد حمام می‌‏شدند و همیشه کیسه و صابون می‌‏زدند.

توفیق کیسه کشیدن امام (ره) در طول سال‌ها نصیب پیرمردی مخلص بود که کارگر حمام عمومی جماران بود. هر روز جمعه نزدیک ساعت هشت و پنج دقیقه در آنجا آماده بود که با اشاره امام (ره) برای کیسه کشیدن وارد حمام می‌‏شد. استحمام امام (ره) معمولا بیش از یک ساعت طول می‌‏کشید و ایشان چند دقیقه بعد از ساعت ۹ از حمام خارج می‌‏شدند. حمام مذکور که در ضلع شمالی هال واقع است، حمام می‌‏شدند. حمام کوچک، ساده و بدون وان می‌‏باشد که وسائل و تجهیزات آن، عبارت بود از یک دوش قدیمی، یک طشت و ظرف پلاستیکی کوچک.

از آنجایی که رخت کن حمام، بسیار کوچک بود، حضرت امام (ره) ناچار بودند لباس‌هایشان را در هال و در کنار می‌زی که چمدان لباس‌هایشان روی آن قرار داشت، بپوشند.

حضرت امام (ره) فقط در اوقاتی که بیمار بودند و پزشکان اجازه نمی‌‏دادند، حمام نمی‌‏رفتند. یک بار که دو جمعه متوالی به حمام نرفته بودند، با سؤال از پزشک‌ها بی‌صبرانه منتظر بودند که بتوانند حمام بروند. ولی با این حال، لباس‌هایشان را طبق برنامه معمول عوض می‌‏کردند. حضرت امام (ره) علیرغم سادگی در لباس و زندگی در اوج نظافت و پاکیزگی بودند. لباس‌هایشان همیشه پاکیزه و تمیز بود. هیچگاه در کف جوراب‌هایشان اثری از کدورت چرک دیده نمی‌‏شد. با اینکه تمام محیط زندگی و فرشهای ساده‌شان تمیز بود، ولی همواره با دمپایی روی فرش راه می‌‏رفتند. دمپایی‌هایی که سالهای سال کار کرده بودند و کف آن‌ها ساییده و ترکهای زیاد خورده بود که در تصویر مقابل، یکی از دمپایی‌های امام (ره) را ملاحظه می‌فرمایید.



فضای معطر

همیشه محیط زندگی حضرت امام(ره) و اتاق کار و محل عبادت و خواب آن حضرت، از نظافت و پاکیزگی می‌درخشید و فضای پرطراوتش از بوی دل‌انگیز عطرهای بسیار خوشبو آکنده بود. به عبارت روشن‌تر علیرغم اینکه حضرت امام (ره) نمونه کامل ساده‌زیستی و قناعت و صرفه‌جویی در استفاده از امکانات زندگی بودند، ولی در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطر‌ها در حد کمال، مقید بودند. که این هم منطبق با آداب و سنن اسلامی است و نظافت و طهارت ظاهری لازمه و مقدمه تهذیب و طهارت معنوی است؛ زیرا انسانهایی که در صمیم جانشان شمیم ایمان و رایحه جنت رضوان دارند، در خوشبویی جسم سزاوارترند.

دوستان امام (ره) از دور و نزدیک انواع عطرهای خارجی و داخلی را به محضرشان اهدا می‌کردند و امام (ره) تنها در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود، بهترین‌ها را انتخاب می‌فرمودند تا آنجا که بعضی از اصحاب دفتر نیز مقید بودند که به هنگام تشرف از‌‌ همان عطرهایی استفاده کنند که برای امام (ره) خوشایند بود.

انتهای پیام/


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ایرانی اصل
۱۰:۳۲ ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳
در زمستان آمدی و زمستانمان را بهاران کردی اما در بهار رفتی و بهارانمان بدون تو زمستان شد ای عزیز. برای شادی روحش صلوات . اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و اهلک اعداهم اجمعین.
جواد
۱۰:۰۹ ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳
قابل توجه کسانی که در پول غلط میخورن و زندگی اشرافی دارن (خودشون ،فرزندانشون و نوه نتبیجه ها شون).دنیای فانی و زودگذر ارزش نداره.کسانی که گرفتار ثروت و قدرت میشن عقلشون محدودِ و فقط همین دنیارو میبینن.