سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارش ویژه سومین سالگرد انقلاب مصر؛

فریاد "ملت مصر" چگونه و در پس چه انگیزه‌هایی آزاد شد؟

کشور "اهرام ثلاثه"، یکی از نخستین تمدن‌های تاریخ بشریت در سال 2011 میلادی انقلابی را به خود دید که سرنوشت آن را دگرگون کرد. اکنون سه سال از این انقلاب می‌گذرد...

*** تحقق خواسته‌های ملّت در پیچ و خم انقلاب مصر

روز 25 ژانویه 2011 (5 بهمن 1389) روزی تاریخی برای ملت بزرگ مصر بود. اگرچه جای خالی یک رهبر مقتدر که نگران مردم باشد، در روند انقلابشان بسیار حس ‌می‌شد اما آنان با عزم و اراده راسخ خود توانستند حلقۀ مهمی در زنجیره مبارزه با نظام سلطه در جهان را به نام خود رقم بزنند.
مردم مصر از آغاز و تداوم انقلاب، اهداف و انگیزه‌های متعددی را دنبال می‌کردند؛ اعتراضات و تظاهرات‌های بی‌امان، نخستین بار از "میدان التحریر" کلید خورد و سپس به اقشار مختلف مردمی و شهرهای مختلف این کشور سرایت کرد.


در این گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران قصد داریم روند تکامل انقلاب مصر را در آیینه اهداف و انگیزه‌های انقلابیون بررسی کنیم.

نخستین بار روز 25 ژانویه 2011 گروهی از جوانان انقلابی مصر اقدام به دادن فراخوانی به نام "جنبش 6 آوریل" کردند. پس از آن بلافاصله ده‌ها هزار نفر از جمله شخصیت‌های برجسته مصری به خیل عظیم جوانان پیوستند؛ تظاهرات‌هایی که دائماً توسط نیروهای امنیتی و نظامی مصر سرکوب می‌‌شد.

حذف سیستم دیکتاتوری دست‌نشانده‌ای به نام "حسنی مبارک" 

مردم مصر از مدت‌ها قبل نسبت به حاکمیت دیکتاتوری مصر یعنی "حسنی مبارک" معترض بوده ولی به دلیل خفقان موجود در نظام حاکم، همواره تحقیر شده و جرأت عملکرد انقلابی را نداشتند. ریاست جمهوری مادام‌العمر مصر و حاکمیت حاکمان خودفروخته، می‌رفت تا جای پای رژیمی وابسته به سلطه را در سرزمین مصر محکم کند.

تنها پس از گذشت 11 روز از انقلاب مردم تونس که منجر به سرنگونی دیکتاتوری 23 ساله "زین‌العابدین بن علی" شد، مصری‌ها انقلاب علیه دیکتاتوری 30 ساله "حسنی مبارک"، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین متحد آمریکا و رژیم صهیونیستی در خاورمیانه را آغاز کردند.


نگاهی به روزشمار تحولات مصر به خوبی نشان می‌دهد که هرچه خونریزی و خشونت توسط نیروهای ضدشورش و ابزار نظامی رژیم برای سرکوب مخالفان بیشتر می‌شد، نه تنها بر عزم معترضین خللی وارد نمی کرد، بلکه حتی اعلام "حکومت نظامی" نیز بر تب و تاب تظاهرات‌های میلیونی به محوریت "میدان التحریر" قاهره می‌افزود.

پس از اینکه "حسنی مبارک" به وخامت اوضاع پی برد، اصطلاحاً از "در مسالمت" درآمد و با معرفی یک کابینۀ جدید، از نخست‌وزیر خود "احمد شفیق" خواست تا با انقلابیون مذاکره کند. انقلابیون در مقابل، از قبول این درخواست خودداری کردند و اعلام کردند که تنها با کناره‌گیری دیکتاتور رژیم، به اعتصاب و اعتراضات پایان خواهند داد. 

آنان صرفاً به انحلال کابینه راضی نبودند و پلیس قاهره در آغاز سال 2011 با معترضان خشمگینی مواجه بود که مسیر "میدان التحریر" را به سمت پارلمان و ساختمان‌های دولت پیش می‌رفتند، لذا اغلب مسیرها را مسدود کرد و ارتش نیز تانک‌های جنگی را در خیابان‌های قاهره مستقر کرد. مقاومت پلیس دیری نپایید و سرانجام پایتخت مصر از کنترل پلیس خارج شد.

در این حال "مبارک" باز هم به خیال خود قدم‌هایی را برای آرام نمودن ملت به خروش آمده، برداشت مثلاً فعالیت دو مجلس این کشور را به حالت تعلیق درآورد و به مردم مصر وعده داد در قوانین کشور اصلاحات ایجاد کند، برخی بندهای قانون اساسی را ابطال کرده و در زمان‌بندی دوره‌های ریاست جمهوری تجدید نظر ‌کند. اما مسئله این بود که سایر اعضای شورای مرکزی حزب حاکم مصر با وی همراهی نکرده و تقریباً تمامی آنان، از جمله "جمال مبارک" از سمت خود استعفا دادند.

انقلاب مصر در 25 ژانویه 2011 آغاز و در 11 فوریه با کناره‌گیری "حسنی مبارک" پس از سی سال از قدرت (1981-2011) و سپردن اختیاراتش به "شورای عالی نظامی مصر" متشکل از فرماندهان ارشد ارتش به ریاست "ارتشبد محمد حسین طنطاوی" به پیروزی رسید.



بدیهی است که ملت مصر با مشقت فراوانی توانستند ریشه‌های زمخت یک دیکتاتوری سی ساله را از زمین مصر بیرون بکشند و هنوز هم این مبارزه به اتمام نرسیده است. شاهد امر آن که در زمان انتخابات ریاست جمهوری این کشور، برخی از کاندیداهای مصر از عناصر دوران "مبارک" و ارتش بودند به نوعی تلاش می‌کردند تا باقیمانده رویه‌ها، روش‌ها و نهاد‌ها را در یک سیستم بیمار حفظ کنند.

عدالت اجتماعی و استقرار دولت اسلامگرا

یکی از انگیزه‌های انقلاب مردم مصر، ساختار شاهانه و درباری رژیم "مبارک" از یک سو و فقر و بی‌بضاعتی ملت از سوی دیگر بود.

تلاش برای دستیابی به دموکراسی اما نه دموکراسی از جنس غربی، بلکه دموکراسی به معنی از بین بردن فساد سیاسی، اقتصادی و امنیتی از لایه‌های حکومت، به وضوح دیده می‌شد. ملت مصر به مذاهب بسیار متنوع اسلامی تعلق دارند و تنها عاملی که باعث پیروزی انقلاب آنان شد، انسجام مسلمانان بود.




اگرچه پس از سرنگونی "مبارک"، مصری‌ها در انتخابات به "محمد مرسی" رئیس گروهی موسوم به "اسلامگرا" رأی دادند اما پس از مدت زمانی اندک، نشان دادند که مفهوم دولت اسلامگرای مورد نظر آنان، نه فقط دولتی متعلق به گروه "اخوان المسلمین" است بلکه انقلابیون، به دنبال نظامی مستقل از غرب و منطبق با قوانین شریعت اسلامی هستند.

"مرسی" در دوران حضور در رأس قدرت مصر، درباره همکاری امنیتی بین مصر و اسرائیل تصریح کرده بود: «این همکاری از بیش از سه دهه بین دو طرف وجود داشته و علت استمرار آن در این دوره این است که این همکاری بر اساس برابری بین دو طرف صورت می‌گیرد.»
مواضعی از این قبیل، سبب شد تا "مرسی" نیز بالاخره مجبور به کناره‌گیری شده و در معرض محاکمه قرار گیرد.

آزادسازی بیت‌المقدس و نقض معاهده "کمپ دیوید"

به طور کلی در دهه‌های مختلف، اوضاع حکومتی مصر به گونه‌ای بود که "حسنی مبارک" نقش چندانی در اداره کشور نداشت و فقط یک سیستم نظامی بر کشور حاکم بود؛ سیستمی که در ارتباط با آمریکا، غرب و اسرائیل از هیچ اطاعتی کوتاهی نمی‌کرد.

پیشگویی امام خمینی (ره) در زمان حیات طیبه ایشان از اوضاع مصر و شکاف میان ملت با دیکتاتور دست‌نشانده این کشور، گویای نگاه واقع‌بینانه و امیدوارانه ایشان به شرایط آینده مصر بود:
«این رئیس جمهور تحمیلی ثانی (حسنی مبارک‏) دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد، همبستگی خودش را با اسرائیل و آمریکا اعلام کرده است... ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان طور که ایران، حکومت نظامی را شکست و به خیابان‌ها ریخت، آن‌ها هم بشکنند و به خیابان‌ها بریزند و این تفاله‌های آمریکا را بیرون بریزند... این ننگ را ارتش مصر به خودش راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این باز اسرائیل بیاید و به شما حکومت کند. اسرائیل و آمریکا نباید مقدرات شما را در دست گیرند.»

در طول انقلاب مصر تا به ثمر نشستن کامل آن، بسیاری کوشیدند تا ماهيت ضداسرائيلی ملت مسلمان مصر را كتمان كنند، اما اندیشمندانی نظیر "عبدالرحمن الراشد" (مدير پيشين شبكه العربيه) معتقد بودند: «مردم مصر حاكميت جديد را وادار به نقض معاهده "كمپ ديويد" خواهند كرد. نيروهای نظامی مصر تلاش كردند تظاهرات اعتراض‌آميز مردم مصر را كه خواهان آزادسازی بيت‌المقدس شده بودند و به همين بهانه قصد عبور از سينا را داشتند تا به سمت مرزهای مصر و اسرائيل حركت كنند، متفرق كنند.»


نخستين آزمون سخت سياست خارجی مصر در برابر اسرائيل در حالی صورت می‌گرفت كه در مرز جولان، نيروهای سوريه نیز به معترضان اجازه دادند كه عليه اشغالگران اسرائيلی به سمت مرزهای سوريه و اسرائيل حركت كنند.

در حال حاضر با گذشت سه سال از انقلاب نوپای مصری ها، آنان هنوز از این خواسته‌شان كه در حقيقت نقض معاهده "مبارك" و "انور سادات" با اسرائيلی‌ها در چهار دهه گذشته است، چشم‌پوشی نكرده‌اند. فشارهای مردمی به دولت و مجلس نظامی مصر طی این سه سال به همین دلیل است.

وقوع انقلاب تونس و پس از آن مصر، یکی از تغییرات جدید و بزرگ منطقه بود. با انقلاب مردمی مصر و سقوط دیکتاتور این رژیم، استكبار جهانی مهره‌ای دیگر از شطرنج محکوم به شکست را از دست داد؛ دانست که حاکم خودفروخته نزد ملت‌ها ارزش و اعتباری ندارد و دیر یا زود از صحنه سیاسی کشورها حذف خواهد شد.



انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.