سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزارش ویژه؛

حقایقی در پس "قیام بحرین"/ از شکنجه‌گران انگلیسی تا "نوچه‌های سعودی" آل خلیفه

جرقه "قیام بحرین" در 14 فوریه 2011 زده شد و به قیام 14 فوریه نیز معروف شد این تاریخ 3 روز پس از برکناری حسنی مبارک دیکتاتور مصر است که از آن زمان تاکنون اعتراضات مردم بحرین علی رغم سرکوب شدید ادامه داشته است.

رژیم بحرین سال جدید ( 2014 ) را با جنایت، بازداشت و موارد بیشتری از نقض حقوق بشر آغاز کرد. رژیم حاکم با توسل به این شیوه ها تلاش می‌کند صدای مردم را که خواهان تحول دموکراتیک در کشورشان هستند خاموش کند. در این گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران به حقایق پشت پرده قیام ملت بحرین از دیدی نزدیکتر می‌نگریم.

رژیم آل خلیفه در بازداشت و مجازات کردن معترضان تفاوتی بین کودکان و بزرگسالان قائل نیست. نیروهای امنیتی این رژیم  در بازداشت شهروندان تفاوتی بین پزشکان ، استادان دانشگاه و حتی زنان خانه دار قائل نیستند. مردم در بحرین هر لحظه انتظار دارند بدون تفهیم اتهام با حمله نیروهای امنیتی مواجه شوند. به شهروندان بحرین پس از بازداشت اعلام می‌شود که دادگاه آنها به تعویق افتاده است و باید در طول تحقیقات در زندان به سر برند.با شهروندان در زندان های بحرین رفتارهای بسیار خشنی صورت می‌گیرد، به گونه‌ای که صدمه‌های مختلف جسمی  مانند شکستن دست یا پا به آنها وارد می شود یا تدابیری برای معالجه بیماری های آنها صورت نمی گیرد که برخی اوقات حتی به مرز جان باختن می‌رسند.


در بحرین کودکان نیز به بهانه‌های مختلف مانند حضور در تظاهرات و سردادن شعارهایی علیه نظام حاکم زندانی می شوند. از نظر رژیم،  فعالان  سیاسی و غیر سیاسی یکسان هستند. اگر روزنامه نگار و خبرنگاری برای انعکاس و بیان واقعیت های موجود در کشور تلاش کند، بی‌گمان، محکوم به زندان است. اقدام رژیم آل خلیفه در فراخوانی فعالان سیاسی به منظور ابطال شناسنامه آنها و تبعیدشان به کشورهای دیگر، یکی دیگر از جنبه‌های نقض حقوق بشر در بحرین است. استبدادی‌ترین رفتار ممکن در بحرین، محروم کردن شهروندان و هم میهنان بحرینی از شناسنامۀ بحرینی و اعطای این شناسنامه به ارزان‌ترین شیوه ممکن به بیگانگانی است که از کشورهای مختلف به بحرین آورده شده‌اند.

در واقع باید گفت که رژیم آل خلیفه حقوق بشر و حقوق مذهبی و دینی را به رسمیت نمی‌شناسد. این اقدام را باید پیامی به سایر علمای بحرینی تلقی کرد و دانست که آن ها نیز نفرات بعدی فهرست تبعید از کشور هستند و این نشان می‌دهد که رژیم آل خلیفه، رسما دشمنی با شیعیان بحرینی را در دستور کار قرار داده است و تخریب مساجد و حسینیه‌های شیعیان در همین راستا صورت می‌گیرد. رژیم آل خلیفه سعی می‌کند با این کار، محبوبیت خود را نزد سنی‌ها بهبود بخشد در حالی که در بحرین همه امتیازات تنها از آن خاندان حاکم است و بقیه چه شیعه و چه سنی فقط شهروندان درجه دو و سه و چهار به شمار می روند.

رژیم آل خلیفه سعی می کند از طریق ادامه سرکوب دسته جمعی مردم، به انقلاب بحرین پایان دهد و مردم بحرین را وادار کند وابستگی کشورشان به عربستان سعودی را بپذیرند. این در حالی است که مردم بحرین باثبات تر از آن هستند که در برابر این گونه چالش ها و موانع تسلیم شوند و حتی ارتش سعودی نیز نتوانست علیرغم همه دخالت هایی که در بحرین کرد، انقلاب بحرینی ها را متوقف کند، تا جایی که این انقلاب با وجود بازداشت شدن 125 زن و دختر، همچنان ادامه دارد.

*** درجه‌بندی مردم بحرین و شکاف طبقاتی  
رژیم کنونی حاکم بر بحرین قبایلی است و دموکراتیک و برآمده از رای مردم نیست. متاسفانه امروز در بحرین ما شاهد طبقه بندی مردم این کشور به شهروند درجه یک و شهروند درجه دو و درجه سه هستیم. درجه یک ها به خانواده حاکم منتسب هستند. شهروندان درجه دو کسانی هستند که در ارتش و امثال آن از جمله وزارت کشور خدمت می کنند و سمتهای حساسی در اختیار ندارند. شهروندان درجه سه نیز کسانی هستند که از ورود به این دستگاه ها منع می شوند. این تقسیم بندی ها و شکاف طبقاتی ظالمانه در بحرین بحران افرین شده و مردم را به ستوه آورده است. از 24 وزیر کابینه بحرین تنها چهار نفر به گروه های شیعی منتسب هستند و این افراد نیز سمتهای کلیدی کابینه را ندارند. 12 عضو کابینه از افراد نزدیک به گروه حاکم در بحرین است بنابراین نیمی از کابینه در دست آل خلیفه در بحرین است. آنان سمتهای اصلی را در اختیار دارند. چهار نفر از آنان نیز که توسط نخست وزیر معرفی می‌شوند. شورای دفاعی بحرین متشکل از چهارده نفر است. مجموع این افراد از نزدیکان آل خلیفه هستند. فقط سه معاون وزیر در بحرین شیعه است. در کشوری که شیعیان 70 درصد از جمعیت آن را دارند تنها سه شیعه عضو کابینه هستند. هیچ شهروند شیعه در ارتش ، وزارت کشور و دفاع بحرین خدمت نمی کند و تقریبا از فعالیت در آنها محرومند.

*** جرقه قیام بحرین  چگونه زده شد؟
جرقه قیام بحرین در 14 فوریه 2011 زده شد و به قیام 14 فوریه نیز معروف شده است. این تاریخ 3 روز پس از برکناری حسنی مبارک دیکتاتور مصر است که از آن زمان تاکنون اعتراضات مردم بحرین علی رغم سرکوب شدید ادامه داشته است.وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم از نکات مهمی است که در این زمینه باید مورد توجه قرار داد. در بحرین وقتی از خیابان های اصلی خارج شویم و به مسیرهای فرعی می رویم وارد روستاهای بحرین می شویم. در کشورهای دیگر خلیج فارس شاید روستا معنی نداشته باشد ولی اکثریت جمعیت بحرین در روستاهایی زندگی می کنند که به فاصله چند دقیقه از خیابان های اصلی هستند که در واقع بیغوله هایی هستند که نام روستا بر آنها نهاده شده است. جای تعجب است که در منطقه ثروتمند خلیج فارس شاهد چنین محلاتی هستیم که مردم در خانه های خشت و گلی زندگی می کنند. درصد بیکاری در بین جوانان بحرینی بسیار بالاست. بحرین اگرچه عضو شورای همکاری خلیج فارس است و در یک تصویر کلی ممکن است کشور ثروتمندی به نظر برسد،  اما مردم فقیری دارد. ثروت مردم بحرین بین خاندان آل خلیفه تقسیم شده است.


درصد بالایی از زمین های بحرین در اختیار ولیعهد و نخست وزیر بحرین است . بیش از 40 درصد مردم بحرین فاقد مسکن مناسب برای زندگی هستند.

نامیدن 14 فوریه به عنوان نقطه آغاز قیام مردم بحرین به این معنی نیست که پیش از آن مردم بحرین اعتراضی نداشته اند. واقعیت این است که مردم بحرین از سال 1820 سرگرم مبارزه بوده اند. تا 1971 با انگلیسی ها مبارزه می کردند و از آن زمان تا 2011 به صورت جسته و گریخته علیه آل خلیفه مبارزه کرده اند. اکثریت مردم بحرین در حاکمیت بحرین هیچ گاه هیچ نقشی نداشته اند و پستهای کلیدی حاکمیت همواره در  اختیارخاندان آل خلیفه بوده است.

*** نقش انگلیس در شکنجه و اذیت و آزار انقلابیون بحرینی 
نکته مهم در این زمینه نقش انگلیسی‌ها است. انگلیسی ها همواره یک مستشار عالی رتبه در منامه داشته اند و الان هم دارند. در دهه 50 و 60 میلادی فردی به نام "بلگراف" به عنوان نماینده انگلیس در بحرین بود او خود را نخست وزیر شیخ می دانست و هیئت دولت زیر نظر بلگراف بود. یکی از خواسته های مهم مردم بحرین این بود که بلگراف بحرین را ترک کند. در اواخر دهه 60 که بلگراف که پیر شده بود از بحرین رفت. پس از استقلال بحرین هم  نقش انگلیس بسیار پررنگ بوده است.

بعد از استقلال،  افسر دیگری به نام هندرسون به بحرین آمد که سازمان امنیت بحرین زیر نظر او بود. یعنی رسما یک انگلیسی رئیس سازمان امنیت بحرین بود. بسیاری از کسانی که بین سالهای 1971 و 1999 شکنجه شده اند به دست همین هندرسون انگلیسی شکنجه شده اند. برخی از این افراد در برنامه «هاردتاک» بی بی سی حاضر شده اند و عکس هندرسون را بعنوان شکنجه گر خود شناسایی کرده اند. در سال 1999 که ملک حمد قدرت را به دست می گیرد و مدعی اصلاحات می شود،هندرسون بحرین را ترک می‌کند. ولی در سال در 2011 یک افسر انگلیسی مجددا مامور سازماندهی پلیس بحرین می شود. این افسر انگلیسی "جان ییتس" است که در سال 2011 بخاطر رسوایی استراق سمع پلیس لندن و به خاطر همکاری با کمپانی رابرت مرداک از مسئولیتش برکنارشده بود. در آن رسوایی آنها چهار هزار نفر را شنود تلفنی می کردند از جمله خانواده سلطنتی انگلیس. بعد از افشای این مسئله و برکناری او، دولت بحرین او را استخدام کرد و هم اکنون پلیس بحرین زیر نظر این افسر انگلیسی اداره می شود.



***مسئله بحرین بسیار عمیق تر پیچیده تر از خیزشهای عربی اخیر است
لذا مردم بحرین با حاکمیت آل خلیفه مشکلات اساسی دارند و اینگونه نیست که تصور کنیم با دیدن تحولات جهان عرب و تلاش آنها برای دستیابی به دموکراسی هوس کردند به تقلید از سایر اعراب دست به اعتراض بزنند. مسئله بحرین بسیار عمیق تر پیچیده تر از خیزشهای عربی اخیر است. البته این خیزش ها هم  بنوبه خود الهام بخش مردم بحرین شد و وقتی مردم بحرین دیدند که در تونس  و مصر دیکتاتورها سرنگون شدند، به حق مدعی شدند که مستحق تر از دیگر مردم کشورهای عربی برای انقلاب هستند. حتی از سوی غربی ها نیز انقلاب مردم بحرین به عنوان طولانی ترین و مسالمت آمیز ترین انقلاب عربی معرفی می شود. علی رغم خشونت افراطی که آل خلیفه به خرج داده است و در گزارش های بین المللی نیز منعکس شده است اصرار مردم و اپوزیسیون بحرین این است که به صورت مسالمت آمیز قیام خود را به پیش ببرند.

در فاصله 14 فوریه تا 13 مارس 2011، هر روز خیابانهای بحرین مملو از جمعیت 200، 300 هزار نفری مردم معترض بود. چنین جمعیتی در مقیاس جمعیت بحرین بسیار چشمگیر است. یعنی درصد مشارکت در اعتراضات بسیار بالاست. در میدان تحریر مصر، در نهایت دو میلیون نفر شرکت می کردند که با جمعیت مصر 80، 90میلیون نفری مصر باید سنجیده شود. در مقابل جمعیت 300 هزار نفری معترض بحرینی با کل جمعیت 600 هزار نفر بومی بحرین باید سنجیده شود. در طول آن یک ماه تقریبا خیابان های اصلی بحرین در تصرف مردم بحرین بود. مذاکراتی بین ولیعهد بحرین و اپوزیسیون معتدل بحرین جریان داشت برای این که اصلاحاتی صورت بگیرد. خواسته اپوزیسیون بحرین این بود که نخست وزیر از کار برکنار شود. علاوه بر این، معترضین می‌خواستند که مجلس منتخب بر اساس سازوکار عادلانه انتخاباتی شکل بگیرد. چرا که در بحرین از سال 2001 انتخابات برگزار می شود ولی انتخابات مهندسی شده ای است که سازوکار این انتخابات اجازه نمی دهد که 70 درصد مردم جامعه بحرین که شیعه هستند بیش از 50 درصد از کرسی های مجلس را کسب کنند. یکی از خواسته های مردم بحرین همین است که انتخابات عادلانه در بحرین برگزار شود و پادشاهی مشروطه در این کشور برقرار شود.

یک طرف این مذاکره ولیعهد بود و گروه سیاسی الوفاق که اصلی ترین گروه اپوزیسیون به حساب می آید طرف مذاکره ولیعهد بود. خبرهای اولیه حاکی از نزدیک شدن موضع دو طرف به هم بوده و اعلام می شد که به زودی توافقاتی بین دو طرف انجام می شود.  اتفاقا آمریکا نیز از مذاکرات بین و لیعهد و الوفاق حمایت می کردند. وزیر دفاع وقت امریکا  رابرت گیتس هم در جریان مذاکرات میان دولت و مخالفان در منامه حضور داشت و به حاکمیت فشار می آورد که مطالبات حداقلی  اپوزیسیون را بپذیرد و حتی از اقدامات حاکمیت به عنوان گام های کودکانه  نام برد و تاکید کرد که اقدامات مهم‌تری باید برای اصلاح در بحرین صورت گیرد.

"رابرت گیتس" 13 مارس 2011 بحرین را ترک کرد و روز بعد یعنی 14 مارس نیروهای سعودی وارد بحرین شدند. عربستان درست می گوید که در مورد اعزام نیرو به بحرین با آمریکا مشورت نکرده است. در واقع عربستان سعودی، آمریکا و دیگران را در مقابل عمل انجام شده قرار داد. حتی با حاکمیت بحرین نیز در این مورد مشورت نکردند. بعد از ورود به بحرین به دولت بحرین گفتند که اعلامیه ای صادر کند و از عربستان درخواست کند که در قالب نیروهای "سپر جزیره" وارد بحرین شود.

بعد از آن 500 نیروی اماراتی هم به بحرین اعزام شد که گفته نشود فقط نیروهای عربستان به بحرین رفته اند. اما این مسئله که ورود این نیروها در قالب ماموریت و اساسنامه سپر جزیره وارد بحرین شده اند دروغ است چرا که  سپر جزیره،  که بعد از اشغال کویت شکل گرفت، ماموریتش محافظت از کشورهای عضو در مقابل حمله خارجی است. در بحرین حمله خارجی صورت نگرفته بود. اساسا آیا استفاده از نیروی نظامی و ارتش توسط دولت محلی بر اساس موازین بین المللی مجاز است که یک کشور خارجی هم به آن اضافه شود؟

*** منافع در هم تنیده امریکا با عربستان و سکوت کاخ سفید و شخص اوباما 
آمریکا در مقابل این اقدام عربستان سکوت کرد. منافع در هم تنیده امریکا با عربستان در آن زمان فرصت به چالش کشیدن این حرکت ریاض را از کاخ سفید و شخص اوباما گرفت. می توان گفت که عربستان با عصبیت با موضوع اعتراضات بحرین برخورد کردند و اجازه دخالت دیگران را نداد. سعودیها پس از سرنگونی بن علی در تونس و مبارک در مصر با امریکا وارد چالش شده و معتقدند که سیاست های کاخ سفید موجب سرنگونی دوستان ریاض در کشورهای عربی  خواهد شد. در این راستا شبه جزیره را خطر قرمز خود در رابطه خود با آمریکا قرار دادند. بر همین اساس عربستان ابتکار عمل در یمن و بحرین بدست گرفت و اجازه دخالت آمریکا را ندادند.


این دو پرونده تحت مدیریت عربستان به پیش برده می شود و در بحرین با نیروی نظامی و در یمن تحت عنوان ابتکار شورای همکاری خلیج فارس یک انقلاب بسیار زیبا را منحرف کردند و عربستان به گروههای وابسته خود در یمن دستور داد که با یکدیگر درگیر شوند و علی عبدالله صالح و خانواده الاحمر وارد جنگ داخلی شدند و در نهایت عربستان سعودی تحت پوشش شورای همکاری وارد عمل شد و تا امروز هیچ اتفاقی در یمن  در جهت استقرار نظام جدید رخ نداده است.

***  سناریوهای پیش روی بحرین
در آغاز سال 2013  "ملک حمد" از مخالفین خواسته است که وارد گفتگو شوند. گفتگوها از 10 فوریه شروع شده اما نه ترکیب گفتگوها و نه دستور کار این مذاکرات حاکی از این نیست که حاکمیت بحرین به دنبال اقدامی جدی است. بحرین در حال حاضر دو سناریو بیشتر پیش روی خود ندارد. سناریوی اول این است که حاکمیت بحرین با اپوزیسیون معتدل و قانونی و در راس آنها الوفاق وارد توافق و تعامل شود و امید داشته باشد که این اپوزیسیون معتدل بتواند جامعه و دیگر مخالفان را قانع کنند و توافق با آنها منجر به آرام شدن اوضاع سیاسی و فروکش کردن اعتراض ها شود. این خطر هم برای بحرین وجود دارد و در غرب هم این مسئله گوشزد می شود که  گروههای اپوزیسیون قانونی و معتدل به تدریج محبوبیت خود را از دست می‌دهند و گروههایی که خواستار سرنگونی آل خلیفه  هستند  و قائل به پادشاهی مشروطه نیستد محبوبیتشان افزایش می یابد. رهبران این گروهها در زندان هستند و حرکتی تحت عنوان 14 فوریه ایجاد شده که اکثر تظاهرات و اعتراضات  را 14 فوریه انجام می دهد. حرکت 14 فوریه در جامعه بحرین به مرور محبوب تر می شود و غربی ها به آل خلیفه گوشزد می کنند که اگر بر سر پادشاهی مشروطه با مخالفین معتدل و قانونی  توافق نکند، دیگر کسی در اپوزیسیون باقی نخواهد ماند که بتواند با او توافق کند.


سناریوی دوم پیش روی بحرین، تبدیل بحرین به "غزه دوم" است. آنچه مسلم است این است مردم بحرین عقب نخواهند نشست. دوسال است که در غیاب سازمان های حقوق بشری و دور از چشم رسانه ها سرکوب شده اند و انواع و اقسام روش های خشن از جمله شکنجه را تحمل کرده اند و چیزی برای از دست دادن ندارند. در واقع کسانی که امروز در مقابل حاکمیت بحرین هستند مردم پابرهنه ای هستند که هیچگاه هیچ سهمی در حاکمیت بحرین نداشته اند و از همه حقوق مدنی خود محروم بوده اند.

مردم بحرین از سال 1820 در حال مقاومت بوده اند و هیچ گاه این مقاومت خاموش نشده است. از سال 2011 و پس از به راه افتادن موج انقلاب های عربی شکل جدیدی پیدا کرده است و روز به روز گسترده تر شده است. هیچ شیعه بحرینی امروز احساس نمی کند که تحت حاکمیت آل خلیفه می تواند زندگی مطلوب و عادلانه ای داشته باشد.بنابراین با توجه به مطالبی که ذکر شد آیا می توان میزان مظلومیت ملت بحران را سنجید؟

سید محمد مسعودی علوی


انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.