سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چامسکی: مردم جهان، اسرائيل و آمريکا را تهديد مي‌دانند نه ایران را

نوآم چامسکي با اشاره به بحران سوريه و غيرممکن بودن برداشتن بشار اسد در مرحله انتقالي تصريح کرد ايران از نگاه آمريکا و متحدانش بويژه اسرائيل، به سبب برنامه هسته اي اش جدي ترين تهديد محسوب مي شود و اين در حالي است که مردم کشورهاي عرب بر خلاف حکام آنها ايران را تهديد نميدانند.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران، چامسکي زبان شناس و  استاد دانشگاه «ام آي تي» آمريکا در گفتگو با صداي روسيه در  پاسخ به اين پرسش که آيا  شما فکر مي کنيد ما به سبب موافقنامه ها با روسيه شاهد نوعي تحول در اهداف سياسي آمريکا در خاورميانه هستيم  و آيا ممکن است درباره نقش فعلي روسيه در جهان نيز نظر خود را بيان کنيد  و بگوييد در مورد ايران چه اتفاقي در حال روي دادن است  بويژه آنکه ايراني ها نيز به توافقي موقت دست پيدا کرده اند و وضع شبيه آن چيزي است که در مورد کنفرانس ژنو وجود دارد؛ گفت:  :« خب ، مسئله ايران واقعا تا حدودي مسئله اي جداگانه است. اختلافات فرقه‌ای به سراسر منطقه گسترش يافته است و اکنون ادامه دارد و اين اتفاق در سوريه نيز جريان دارد. 

ايران  از نگاه غرب ، آمريکا و متحدانش بويژه اسرائيل ، به سبب برنامه هسته اي اش جدي ترين تهديد محسوب مي شود  اما خوب است به ياد داشته باشيم که اين مشغله فکري در غرب وجود دارد و  اين موضوع در مورد همه جهانيان صدق نمي کند و درصد کمي از  جهانيان، ايران را تهديد مي دانند. مردم، اسرائيل و آمريکا را تهديد مي دانند. اين وضع پرسشي واقعي را مطرح مي کند:تهديدي که وجود دارد چيست و چه چيزي ايران را به جدي ترين تهديد براي صلح جهان تبديل مي کند؟ کشورهاي عضو جنبش غير متعهدها که بيشتر کشورهاي جهان را تشکيل مي دهند ، به شدت از حق ايران براي غني سازي اورانيوم به عنوان امضاء کننده ان پي تي حمايت کرده اند. اين کشورها اين کار را اخيرا بار ديگر در کنفرانس غير متعهدها در تهران انجام دادند. اگر به کشورهاي عرب اطراف برويد ، ديکتاتورهاي عرب به شدت با ايران و سياست هايش مخالفند ولي مردم ديدگاهي متفاوت دارند. همه پرسي هاي زيادي در غرب برگزار شده است . اخيرا کتابي به قلم شبلي تلهامي متخصص سرشناس غربي در خصوص افکار عمومي منتشر شده است. وي در اين کتاب اينطور نتيجه گيري مي کند که همانطور که نظر سنجي هاي ديگر نشان داده است  ، مردم کشورهاي عرب، ايران را دوست ندارند و سابقه اين خصومت به قرن ها قبل باز مي گردد اما  در عين حال مردم کشورهاي عرب ، ايران را يک تهديد تلقي نمي کنند و در عوض  ، اسرائيل و آمريکا را تهديد تلقي مي کنند. اين با ديدگاهي که در غرب ارائه مي شود کاملا تفاوت دارد. در غرب اينطور گفته مي شود که اعراب از مخالفت آمريکا با  برنامه هاي ايران حمايت مي کنند. اين موضوع به ديکتاتورهاي عرب اشاره مي کند و مردم مورد نظر نيستند که ايران را دوست ندارند ولي با اين نظر غربي ها هم  موافق نيستند. اين پرسش واقعي بوجود مي آيد  تهديدي که وجود دارد چيست و چه چيزي ايران را به جدي ترين تهديد براي صلح جهان تبديل مي کند؟ در واقع ما بر اساس اطلاعات سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا و پنتاگون ،پاسخي محکم به اين پرسش داريم  که به طور منظم رويدادهاي امنيتي را به اطلاع اعضاي کنگره مي رسانند. اين اطلاع رساني ها به صورت علني است. شما مي توانيد اسناد را مشاهده کنيد و آنچه اسناد مي گويند اين است که ايران تهديد نظامي نيست . ايران به اقدامات تجاوز کارانه نيز نپرداخته است.

خبرنگار  در ادامه از چامسکي پرسيد نظر شما درباره کنفرانس ژنو دو و بحران سوريه چيست. عربستان مخالف هر گونه توافقي است و آمريکا و روسيه نيز طرحي را تدوين کرده اند که موجب مي شود دولت اسد دست نخورده باقي بماند. همچنين گزارش شده است معاون وزير امور خارجه عربستان اخيرا از اسرائيل ديدن کرده است و فقط مي توانيم تصور کنيم دستورکار مشترک آنها بحران ايران است.

چامسکي در پاسخ گفت :« من معتقدم رابطه عربستان و اسرائيل بر اساس مخالفت با ايران در حال شکل گيري است.اين رابطه واقعا به سوريه مربوط نمي شود. اسرائيل تاکنون نشان نداده است که مي خواهد مخالفان در سوريه پيروز شوند و تصادفي نيست که آمريکا نيز چنين عقيده اي دارد. 

آنها بسيار خوشحالند که فقط شاهد باشند سوري ها کشته شوند و شواهدي وجود ندارد که اسرائيل و آمريکا خواستار بوجود آمدن تغييري در بحران سوريه باشند . سوريه در حال وارد شدن به مرحله خودکشي کامل است و اين فاجعه محض است. منظورم اين است که اگر اسرائيل و آمريکا به سرنگوني دولت اسد متعهد بودند ، آنها به غير از ارسال سلاح يا بمباران مي توانستند کارهاي ديگري صورت دهند که جنجالي نيز نيستند. مثلا ،  کافي بود اسرائيل نيروهايي را در بلندي هاي جولان که بر خلاف دستورات شوراي امنيت آنجا را ضميمه خاک خود کرده است مستقر مي کرد. آيا بلندي هاي جولان به دمشق بسيار نزديک نيست؟ بنابراين اگر اسرائيل نيروهاي خود را در بلندي هاي جولان بسيج مي کرد ، دولت سوريه مجبور مي شد نيروهاي خودش را به طرف قسمت هاي جنوبي منتقل کند. به اين شکل ، فشار بر مخالفان حکومت سوريه کاهش مي يافت. اين اقدامي ساده است که مي شد انجام داد. در عين حال ، در اين باره صحبتي نمي شود زيرا تا آنجا که به اسرائيل مربوط  مي شود علاقه اي به سرنگوني اسد وجود ندارد. تنها اميد اندکي که وجود دارد اين است که راه حلي مبتني بر مذاکره به شکل کنفرانس ژنو حاصل شود. تصور اينکه توافق ، در مرحله انتقالي جايگاهي براي دولت اسد در نظر نگيرد دشوار است. اين نوعي حداقل شرايط است که حکومت سوريه به سبب آن حتي در کنفرانس ژنو شرکت مي کند. اما اين پيش بيني دشوار است که آيا مخالفان حکومت سوريه اگر بخواهند در کنفرانس ژنو شرکت کنند ، حتي بتوانند نماينده اي پيدا کنند. اين احتمالي متزلزل است اما در واقع تنها احتمالي است که من مي توانم تصور کنم و اميدي به آن هست تا سوريه از وارد شدن به وضعي بسيار بدتر از اکنون نجات يابد. منظورم اين است که آنچه در سوريه اتفاق مي افتد اين است که اين کشور در حال تقسيم شدن است .


انتهای پیام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.