به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، واشنگتن پست در مقاله ای به قلم «مکس فیشر» به این پرسش پاسخ داده که چرا امریکا تسلیحات هستهای اسرائیل را به رسمیت شناخته اما در برابر برنامه هستهای ایران مقاومت کرده و با تحریمهای سنگین اقتصادی ایران را به اصطلاح تنبیه میکند.هر چند از لابهلای خطوط این مقاله نوعی جانبداری از رژیم صهیونیستی به چشم میخورد و در واقع دستیابی به سلاح هسته ای از سوی این رژیم غاصب را توجیه می کند اما در همین حد هم می تواند روشنگر و افشا کننده باشد و مهر تاییدی بر سیاست های دوگانه کاخ سفید محسوب شود.
واشنگتن پست مینویسد: مقامات ایرانی گاهی اوقات به این اتهامات که تهران به دنبال سلاح هستهای است با این پاسخ واکنش نشان می دهند که ، آنها نه تنها بمب اتم نمیخواهند ، بلکه در واقع خواهان دیدن خاور میانه عاری از سلاح هسته ای هستند.
آیا جهانی که زرادخانه هسته ای اسرائیل را، که این رژیم حتی به طور رسمی به آن اذعان نمی کند اما چندین دهه است که همه از آن اطلاع یافته اند، تحمل می کند و در عین حال ایران را تنها بخاطر گامهای مشکوکش به سمت برنامه سلاح هستهای با تحریم های شدید اقتصادی تنبیه میکند ریاکارانه عمل میکند؟ حتی عربستان سعودی که ایران را دشمن قسم خورده خود میبیند و از مدتها قبل با اسرائیل رابطه برقرار کرده، اغلب در مسئله " منطقه عاری از سلاح هستهای " با تهران همعقیده است و هر کسی به طور طبیعی ممکن است از خود بپرسد که چرا ایالات متحده از کلاهکهای هستهای اسرائیل میپذیرد ولی برنامه هستهای ایران را نه.
سیرینسیون از اعضای صندوق منع گسترش تسلیحات هستهای میگوید"بسیاری در خاور میانه بر این باورند که در مورد مسئله هسته ای با اسرائیل به طور ویژه رفتار میشود و کشورهای غربی به طور ناعادلانهای به همسایگان اسرائیل سخت میگیرند." وی میافزاید نمی توان در خاورمیانه از سیاست هستهای صحبت کرد بدون آن که در مورد اسرائیل سئوالاتی مطرح نشود."
البته، بسیاری از غربیها به احتمال زیاد استدلال میکنند که تسلیحات هستهای اسرائیل از لحاظ اخلاقی و تاریخی دفاعی است ،اما برنامه هستهای ایران نه.
در همین راستا و برای توجیه موضع امریکا در قبال تسلیحات هسته ای اسرائیل " رابرت ساتلوف" ، مدیر اجرایی موسسه صهیونیستی" واشنگتن برای سیاست شرق نزدیک " ادعا کرده است :" اسرائیل هرگز بهانهای به دست نداده تا در مورد ماهیت صرفا دفاعی تسلیحاتش شک کنیم" . او مدعی شده " اسرائیل هرگز از توانمندیهای خود برای اعمال نفوذ منطقهای، آرام کردن دشمنان و یا تهدید همسایگانش بهره نگرفته است!!"
اما داستان برنامه هستهای اسرائیل، و این که ایالات متحده چگونه آن را قبول کرد ، پیچیدهتر و شگفتانگیز تر از چیزی است که ممکن است شما فکر کنید.
بزرگترین عامل در توضیح این که اسرائیل چگونه جهان را به پذیرش برنامه هستهای خود وا داشت مسئله" زمان است" . اولین سلاح هستهای در سال 1945، توسط ایالات متحده آمریکا منفجر شد. در سال 1970 ، بسیاری از کشورهای جهان با پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای ، که هر کشور جدیدی را از تولید سلاحهای هستهای منع می کند، موافقت کردند. در این فرصت 25 سال ، همه قدرتهای بزرگ جهان( اتحاد جماهیر شوروی ، انگلستان، فرانسه و چین) سلاح هستهای تولید کردند. دقیقا یک رژیم دیگر به آنها ملحق شد: اسرائیل
محرک برنامه هسته ای اسرائیل ترسی بود که گریبانگیر دیوید بن گوریون ، نخست وزیر موسس این رژیم،را گرفته بود. پس از جنگ سال 1948 اعراب و اسرائیل ، که در آن رژیم جدید اسرائیل با ارتش مصر و اردن جنگید، بن گوریون به این نتیجه رسید که اسرائیل تنها در صورتی میتواند زنده بماند که یک عامل بازدارنده گسترده نظامی – سلاحهای هسته ای –داشته باشد.
انیشتین، گوریون در سال 1956 نوشت" کاری که اوپنهایمر و تلر ، که هر سه آنها یهودی بودند ، برای ایالات متحده کردند ،توسط دانشمندان اسرائیل برای مردم خود اسرائیل هم می تواند انجام شود."
آونر کوهن ، مورخ برجسته برنامه هسته ای اسرائیل ، نوشته است که بن گوریون " معتقد بود اگر اسرائیل دیگر نتواند با اعراب در مسابقه تسلیحاتی رقابت کند به تسلیحات هسته ای به عنوان بیمه، و به عنوان آخرین حربه در موارد حاد نظامی نیازدارد. همچنین سلاح هسته ای ممکن است اعراب را متقاعد کند موجودیت اسرائیل را بپذیرند، که منجر به صلح در منطقه می شود"
اما اسرائیل دهه 50کشوری فقیر بود. و مانند امروز، از متحدان سیاسی و نظامی نزدیک ایالات متحده نبود. اسرائیل مجبور بود راهی برای برابری با قدرت های بسیار ثروتمند و پیشرفته تر جهان که بر رقابت هسته ای تسلط داشتند پیدا کند. این که اسرائیل چگونه این کاررا انجام داد نیازمند توضیح طولانی است.
چرا ایالات متحده در ابتدا با برنامه هسته ای اسرائیل مخالف بود و چگونه جهان کلاهکهای هستهای اسرائیل را پذیرفت.
بنابراین اسرائیلی ها به فرانسه رو آوردند، و فرانسه در سال 1957 مخفیانه برای کمک به نصب یک تاسیسات مبتنی بر پلوتونیوم در شهر دیمونا اسرائیل موافقت کرد. این که چرا فرانسه این کار را کرد مشخص نیست. سیاست خارجی فرانسه در آن زمان با پشتکار مستقل از ، ایالات متحده و انگلستان بود و شاید این یکی از اقدامات بسیار فرانسه به منظوربازپس گیری قدرت بزرگ خود بود. یک سال پیش تر ، اسرائیل به فرانسه و انگلستان در حمله به مصر است که به عنوان " بحران سوئز " معروف شد ، کمک کرده بود . ممکن است رهبران فرانسه احساس کرده اند که به اسرائیل بدهکارند. دلیل فرانسه هر چه که باشد، هر دو آن را از ایالات متحده مخفی نگه داشتهاند.
هنگامی که سرویس های اطلاعاتی ایالات متحده در نهایت تاسیسات هسته ای اسرائیل را در سال 1960 کشف کردند،رهبران اسرائیل اصرار داشتند که آن برای اهداف صلح آمیز است و آنها علاقه مند به دستیابی به سلاح هسته ای نیستد. آنها دروغ می گفتند ، و سال ها در برابر بازرسان هسته ای مورد حمایت آمریکا که به تاسیسات دیمونا اعزام می شدند مقاومت کردند و مانع حضور آنها شدند.(این موضوع ممکن است در روشن شدن دلیل بدبینی امریکا و اسرائیل به رآکتور در دست ساخت اراک کمک کند)و به این ترتیب در دیمونا کار ادامه یافت.
به تدریج، ایالات متحده متوجه دامنه این برنامه شد، دولت آیزنهاور ، کندی و حتی جانسون نسبتا طرفداراسرائیل ، همه سخت تلاش کردند تا برنامه هستهای اسرائیل را متوقف کنند. واکنش آنها به بمب اتم اسرائیل "نه" بود.
نقطه عطف برای اسرائیل و ایالات متحده آمریکا ممکن است جنگ سال 1967 بوده باشد. دومین جنگ بزرگ اعراب و اسرائیل تنها شش روز به طول انجامید، اما همین مقدار هم برای متقاعد کردن رهبران اسرائیل کافی بود که ، هر چند آنها این بار پیروز شده اند ممکن است در جنگ بعدی شکست بخورند. در پنج سال بعد دو چیز بسیار مهم اتفاق افتاد . اول، در سال 1968،اسرائیل سلاح هستهای تولید کرد . دوم، و شاید مهمتر از آن ملاقات نیکسون و گلدا مایر نخست وزیر اسرائیل در کاخ سفید بود.آن چه در آن جلسه اتفاق افتاد یک راز است. اما سوابق دقیق دولت نیکسون نشان می دهد که هنری کیسینجر وزیر امور خارجه امریکا، در گفتگو بعد درمورد جلسه مایر ، به نیکسون گفت " در بحث های خصوصی خود با گلدا مایر شما تاکید کردید که نگرانی اصلی ما این بود که اسرائیل هیچ گونه تدارکات قابل مشاهده برای دستیابی به تسلیحات هسته ای یا هیچ آزمایش هسته ای انجام ندهد".
دیدار بین نیکسون و مایر آنچه را که سیاستهای غیر رسمی اسرائیل از زمان بوده است، تشکیل داد: یعنی اسرائیل برای اعلام علنی و یا نشان دادن برنامه تسلیحات هستهای خود هیچ کاری نمیکند و درازای آن ایالات متحده آمریکا این برنامه را میپذیرد. دولت نیکسون به نتیجه رسیده بود که ، در حالی که برنامه تسلیحاتی اسرائیل را دوست ندارد، برای متوقف کردن آن نیز آماده نیست. جنگ سرد ،خاور میانه را قطبی کرده بود، منطقه ای که در آن نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در حال رشد بود و اسرائیل-به همراه ایران - نادرمتحدان آمریکا بودند.
اگر جنگ سال 1967موجب عجله اسرائیل برای ساخت یک کلاهک شد و باعث شد که ایالات متحده به طور ضمنی این برنامه را قبول کند، پس از آن، جنگ سال 1973 اعراب و اسرائیل، آن قرارداد و توافق را کم و بیش دائمی کرد. مصر و سوریه حمله غافلگیرانه مشترکی را در یوم کیپور انجام دادند وبه پیروزیهای سریعی دست یافتند - چنان سریع است که رهبران اسرائیل ترسیدند کل اسرائیل مورد تاخت و تاز قرار بگیرد. آنها به ارتش دستور دادند چند کلاهک هسته ای را آماده شلیک کنند. اما نیروهای اسرائیلی ، توسط کمک های اضطراری آمریکا که نیکسون دستور داده بود بار دیگر تجهیز، و در نهایت برنده جنگ شدند.
شاید جنگ سال 1973 تضمین کرده باشد که وقتی که نیکسون دفتر ریاست جمهوری را ترک کند، قرارداد او با اسرائیلیها حفظ خواهد شد. اما در 40 سال گذشته جهان تغییر کرده است. نیروهای نظامی متعارف اسرائیل در حال حاضر به مراتب قوی تر از همه ارتش های کشورهای همسایه شده است. به هر حال، آن همسایه با اسرائیل صلح کردهاند بجزسوریه، که به دلایل سیاسی این کار را نکرده است. از دیدگاه اسرائیل، تنها یک بالقوه تهدید وجودی نظامی باقی مانده است: برنامه هستهای ایران. اما این برنامه کلاهک هستهای تولید نکرده است و با توجه به این که تهران هم اکنون به دنبال رسیدن به توافقی برسر برنامه هستهای خود است، هرگز کلاهک هسته ای تولید نخواهد کرد.
برخی از محققان این سئوال را مطرح می کنند که اگر اسرائیل وجود زرادخانه سلاحهای هستهای خود راعلنا اعلام کند آیا قرارداد قدیمی منسوخ میشود؟
سردرگمی اسرائیل در این است که ، حتی اگرایران یک کلاهک هستهای تولید کند ، اسرائیل با داشتن سلاح هسته ای قطعا کمتر احساس ناامنی میکند. اما نکته جالب این است که، در وهله اول زرادخانه هسته ای اسرائیل ممکن است به خودی خود یکی از عوامل محرک برنامه هستهای ایران باشد.
سیرینسیون از اعضای صندوق عدم گسترش سلاح های می گوید:" تاریخ به ما می گوید که موقعیت اسرائیل به عنوان تنها دولت هسته ای در منطقه یک استثنا است - در مناطق جهان یا چند کشور هستهای وجود دارد یا هیچ روزی اسرائیل باید بمب ها را از زیر زمین خارج کرده و آنها را بر روی میز مذاکره بگذارد."
برخی از تحلیلگران معتقدند که قدرت های جهان، از جمله ایالات متحده، ممکن است بی سر و صدا ذخایر سلاحهای شیمیایی در مصر و سوریه را به عنوان توازن قدرت تسلیحات کشتار جمعی خود اسرائیل تحمل کرده باشند. امتیازی که به اندازه کافی بزرگ است که آنها را از پیگیری سلاحهای هسته ای باز دارد.
در نهایت، در حالی که همه روسای جمهورامریکا از نیکسون گرفته تا اوباما سلاح های هسته ای اسرائیل را پذیرفتهاند ، در مقطعی ایالات متحده قطعا ترجیح می دهد شاهد خاور میانهای عاری از سلاح های کشتار جمعی باشد .
سیرینسیون می گوید: " ما با این که اسرائیل سلاح هستهای داشته باشد موافق نیستیم، اما سیاستگذاران ایالات متحده تشخیص داده اند که ما نمیتوانیم در کوتاه مدت در مورد آن کاری انجام دهیم."
انتهای پیام/