سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دشوار ترین سوال تاریخ دیپلماسی هسته‌ای برای غرب /

آیا آمادگی به صفر رساندن تحریم‌ها وجود دارد؟

غرب باید به دشوارترین سوال تاریخ دیپلماسی هسته‌ای با ایران پاسخ بدهد. آیا در حالی که ایران تحت نظارت و در سطح پایین غنی سازی می‌کند، آمادگی به صفر رساندن تحریم‌ها وجود دارد؟

به گزارش حوزه سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، از روزی که "حجت‌الاسلام والمسلمين دکتر حسن روحانی" به تهران برگشته، دشواری‌های دیپلماسی تازه در حال نشان دادن خود است. تا وقتی رییس جمهور در نیویورک بود، هم ایران و امریکا تلاش می‌کردند به نحو محسوسی فضا را مثبت جلوه بدهند. ایرادی هم نداشت.

اگر فرض را بر این بگذاریم که یکی از هدف‌های اصلی سفر دکتر روحانی به امریکا دیپلماسی عمومی، اصلاح وجهه ایران در جهان و سخت‌تر کردن کار برای صهیونیست‌ها در تهدیدنمایی ایران بوده، می‌توان گفت که این هدف تا حدود زیادی با موفقیت برآورده شده است. به همین دلیل هم هست که نتانیاهو تا این حد عصبانی است و تلاش می‌کند هر طور شده جامعه جهانی را متقاعد کند که چیزی برای امیدواری وجود ندارد.
 
اما دیپلماسی عمومی همه کار نیست. سفر دکتر روحانی به نیویوک دو جنبه دیگر هم داشته که وقتی آنها را در کنار دیپلماسی عمومی این سفر قرار بدهیم، آن وقت در موقعیتی خواهیم بود که بتوان ادعا کرد یک ارزیابی کم و بیش کامل در اختیار داریم. جنبه دوم، دیپلماسی رسمی بوده که بی شک  نقطه عطف آن دیدار محمد جواد ظریف با وزرای خارجه 1+5 و مهم تر از آن دیدار نیم ساعته و خصوصی او با جان کری بوده است. جنبه سوم هم دیپلماسی پنهان یا همان دیپلماسی مسیر 2 است. این نوشته فقط درباره دیپلماسی رسمی بحث می‌کند و دیپلماسی مسیر 2 را در مقاله ای جداگانه ارزیابی خواهیم کرد.
 
مهم‌ترین مسئله درباره دیپلماسی رسمی هسته‌ای در نیویورک این است که ما هنوز نمی‌دانیم ظریف در دیدار خود با 1+5 دقیقا چه پیشنهادی را روی میز گذاشته است ولی این مقدار روشن است که مقام‌های امریکایی از آن روز به بعد تلاش کرده‌اند فضا را کم تنش نگه داشته و بلکه اندکی خوش بینی به آن تزریق کنند.
 
در حوزه دیپلماسی رسمی دو بحران جدی وجود دارد. نخست جبهه بندی است که بی شک سعودی‌ها و اسراییل در مقابل ایده‌ها و ابتکارات ایران به خرج خواهند داد. بحرانی شدن روابط دولت و کنگره امریکا بر سر قانون بودجه غیر مترقبه ترین بدشانسی است که می‌توانست در مقطع فعلی رخ بدهد چرا که این امر می‌تواند مستقیما بر همکاری دولت و کنگره در هر موضوع دیگری از جمله موضوع ایران هم اثر بگذارد.

امریکا اگر خواهان پیشرفت دیپلماسی با ایران است یا باید سعودی و اسراییل و کنگره را متقاعد کرده و با خود همراه کند یا اینکه آنها را نادیده بگیرد. از طرف دیگر، جان کری بوضوح درخواست‌های قبلی از ایران را تعدیل کرده و پیشنهادی روی میز گذاشته است که نه شباهتی به درخواست‌های اسراییل از ایران دارد و نه حتی –آنگونه که مقام‌های غربی قبلا گفته بودند- تکرار پیشنهاد آلماتی است.

کری پنج شنبه گذشته در گفتگویی با سی بی اس از ایران خواست اجازه بازرسی از فردو را بدهد، پروتکل الحاقی را اجرا کند و سطح غنی سازی خود را از 20 به 5 درصد کاهش بدهد. این درخواست‌ها فاصله ای معنا دار با درخواست های 4 گانه اسراییل مبنی بر توقف غنی سازی، تعطیلی فردو، خروج مواد و تعطیلی راکتور اراک دارد.

آنچه کری گفته حتی شبیه پیشنهاد آلماتی هم نیست. گروه 1+5 در آلماتی از ایران خواسته بود مواد 20 درصد خود را اکسید کند، از آمادگی فردو بکاهد و غنی سازی 20 درصد را متوقف کند.

تنها نقطه اشتراک این درخواست‌ها توقف غنی سازی 20 درصد است ولی در بقیه موارد چند تفاوت اساسی وجود دارد:
 
1- کری اکنون به طور رسمی پذیرفته است که ایران می‌تواند در سطح پایین غنی سازی کند. این امری است که تاکنون هرگز به طور رسمی از سوی امریکایی‌ها ابراز نشده بود. امریکایی‌ها تا کنون همواره و به طور کلاسیک از عبارت «فناوری صلح آمیز هسته ای» برای توصیف آنچه نهایتا خواهند پذیرفت استفاده می‌کردند که دقیقا به معنای تعطیلی غنی سازی – به عنوان یک بخش دارای کاربرد دوگانه- در برنامه هسته ای ایران بوده است. اما اکنون کری به صراحت از غنی سازی نام برده و این نشان می‌دهد که چیزی در موضع امریکا در حال تغییر است.
 
2- دومین مسئله این است که ایده اسراییل درباره کنترل برنامه هسته‌ای ایران ترکیبی از شفافیت (به منظور عدم انحراف) و برچیدن بخشی از برنامه (به منظور نرسیدن ایران به نقطه فرار) است. اما ایده‌ای که کری پیشنهاد کرده فقط روی شفافیت تمرکز کرده و عملا اینگونه القا می‌کند که کری عقیده دارد برای رفع نگرانی درباره فرار هسته‌ای هم همین شفافیت کافی است و نیازی به برچیدن هیچ بخشی از برنامه نیست.
 
پرسشی که اکنون وجود دارد این است که وقتی به 23 مهر برسیم آیا امریکا همان مواضع کری را تکرار خواهد کرد یا اینکه نتانیاهو موفق شده در چند روز حضور خود در امریکا موضع امریکایی‌ها را تغییر بدهد؟
 
تا آنجا که به ایران مربوط است اگر مذاکرات بر مفهوم شفافیت و مطمئن شدن غرب از اینکه ایران تاکنون سلاح هسته‌ای نساخته و از این پس نیز نخواهد ساخت متمرکز شود، امکان رسیدن به توافق کاملا وجود دارد. در واقع تا امروز هم مسئله اصلی این بوده است که ایران عقیده داشته مسئله واقعی غرب نگرانی از صلح آمیز بودن –و ماندن- برنامه هسته ای ایران نیست والا امکان حل این مسئله به سرعت و سادگی وجود داشته است.
 
دومین بحران در حوزه دیپلماسی رسمی اما چیزی است که می‌توان آنرا ترجمه کلیات به جزئیات و لحن به عمل خواند. هم طرف ایرانی و هم کاترین اشتون اعلام کرده‌اند که روز 23 مهر تمرکز اصلی خود را بر تعیین جزئیات اقداماتی که هر یک از دو طرف باید انجام بدهد قرار خواهند داد.

اظهارات عباس عراقچی معاون وزیر خارجه و عضو تیم مذاکره کننده ایران در روز یکشنبه گذشته حکایت از آن داشت که ایران همچنان ایده تدوین یک مدالیته که همین اول کار مسیر را تا انتها روشن کرده و گام‌های هر یک از دو طرف را با یک چارچوب زمان بندی خاص تعریف کند، را در دستور کار دارد.

از طرف غربی‌ها نشانه ای دیده نشده است که آنها هم مایل به تدوین یک مدالیته مذاکراتی در ابتدای کار بوده و آمادگی لازم درون گروه 1+5 را برای آن ایجاد کرده باشند. قرائن بیشتر نشان دهنده آن است که طرف غربی حتی اگر درباره یک مدالیته کامل بحث کند بیشتر روی گام اول متمرکز خواهد بود و تلاش خواهد کرد برخی از فوری ترین نگرانی‌های خود را در همان گام اول رفع کند. از این منظر، یک ایده بدبینانه این است که فرض کنیم آنچه جان کری گفته در واقع توصیف گام اول درخواستی امریکا از ایران بوده نه توصیف کل مسیر و همه آنچه که از ایران می‌خواهند.

اگر اینطور باشد شانس پیشرفت دیپلماسی کاهش خواهد یافت. اگر امریکا – مانند مدل پیشنهاد بغداد- فقط روی گام اول متمرکز باشد معنای آن این است که در گام اول تحریم‌ها به طور جدی و معنا دار –خصوصا در حوزه نفت و بانک- لغو نخواهد شد و امریکا تحریم‌های اساسی علیه ایران به عنوان برگ چانه زنی خود در گام‌های بعدی نگه خواهد داشت. این رویه دقیقا تکرار تجربه پیشین در مذاکرات آلماتی و بغداد است و بسیار بعید است که به هیچ نتیجه ای برسد چرا که از دید ایران این فرآیند هیچ معنایی جز اجابت مهم ترین نگرانی‌های غرب در ازای هیچ ندارد.
 
ايران هسته‌اي نوشت: ظاهرا باید تا 23 مهر صبر کرد تا ببینیم که امریکا دقیقا چه چیزی روی میز می گذارد. واقعیت این است که اگر مذاکرات در روز 23 مهر پیشرفت محسوسی رو به جلو نکند، حرکت دادن دیپلماسی پس از آن بسیار دشوار خواهد شد. غرب باید در این مدت به دشوار ترین سوال تاریخ دیپلماسی هسته‌ای با ایران پاسخ بدهد. آیا در حالی که ایران تحت نظارت و در سطح پایین غنی سازی می‌کند، آمادگی به صفر رساندن تحریم‌ها وجود دارد؟

انتهاي پيام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.