سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

هر شب با قرآن/ امانتی که انسان قبول کرد چه بود؟

بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده به انعکاس آن در ادبیات پارسی، از کتاب «در محضر قرآن» اثر ارزشمند استاد الهی قمشه‌ای پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ٧٢ سوره احزاب
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا [٣٣:٧٢]

ما امانت (تعهّد، تکلیف، و ولایت الهیّه) را بر آسمانها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ امّا انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!

اینجا سخن از امانت الهی است، سخن از راز آفرینش انسان است، سخن از سرّ سویدای بنی آدم است، و سخن از عشق است و اختیار.

تعبیر دیگر عارفان از امانت، اختیار است که آسمان و زمین یعنی قوای عالی و دانی در جهان از قبول آن سر باز زدند زیرا اختیار هزار مسئولیت بر دوش آدمی می اندازد که هر لحظه باید تصمیم گیرد تا چه کاری را انجام دهد یا از چه کاری بپرهیزد در حالی که حیوانات و درختان و زمین و آسمان و فرشتگان از این مسئولیت اختیار برکنارند.

و آنها را یک راه بیش نیست و آن پیروی مشیت الهی است که در سرشت آنها نوشته شده است و باز آدمیان چون نمی دانستند که اختیار چه بار سنگینی بر دوش آنها می گذارد آن را پذیرفتند و خود را به هزار بلا انداختند.


قطعۀ زیر نیایشی از مولاناست با اشاراتی به آیۀ امانت در معنی اختیار:
جمله دانسته که این هستی فخ است      ذکر و فکرِ اختیاری دوزخ است
                  می گریزند از خودی در بیخودی      یا به مستی یا به شغل ای مهتدی
                  نفس را زان نیستی وا می کشی      زان که بی فرمان شد اندر بی هُشی
        نیستی باید که آن از حق بود      تا ببیند اندر آن حُسنِ احد
          الغیاث اس تو غیاث المستغیث      زین دو شاخه اختیارات خبیث
            من ز دستان و ز مکر دل چنان      مات گشتم که بماندم از فغان
     من که باشم چرخ با صد کار و بار      زین کمین فریاد کرد از اختیار
                   کای خداوند کریمِ بُردبار      ده امانم زین دو شاخۀ اختیار
       جذب یکراهۀ صراط المستقیم      به ز دو راهۀ تردد ای کریم
       در نُبی بشنو بیانش از خدا      آیت إشفَقنَ أن یَحمِلنَها
         این تردد هست در دل چون وغا      کاین بود به یا که آن حالت مرا
                   زین تردد عاقبتمان خیر باد      ای خدا مر جانِ ما را کن تو شاد

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.