سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گزیده ای از سرمقاله های روز شنبه

سرمقاله روزنامه های کیهان،خراسان،تهران امروز،رسالت و...را میتوانید از اینجا بخوانید:

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،


در ابتدا به مطلبی از حسام‌الدین برومند چاپ شده ستون یادداشت روز، روزنامه ی کیهان با عنوان«خلع سلاح نمی‌شویم...»میپردازیم:


از امروز هفته دولت در حالی آغاز می‌شود که دولت یازدهم اعلام داشته عزم خود را جزم کرده تا اولویت اصلی کشور یعنی حل مشکلات اقتصادی را در دستور کار قرار داده و با برنامه‌ریزی و تلاش همه‌جانبه تحقق این خواسته بحق رهبری و آحاد مردم را جامه عمل بپوشاند.
از همین روی، چند روز پیش دولت جدید در اولین نشست کابینه بر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی تمرکز کرد و اولین مصوبه دولت در راستای تامین کالاهای اساسی مردم بود.

رئیس‌جمهور محترم نیز در آن جلسه تاکید کرد که اولویت همه اعضای دولت، بهبود معیشت مردم است. پیش از آن مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم هم با رای بالا به تیم اقتصادی دولت در جلسه رای اعتماد، نشان دادند خواستار تعامل با دولت یازدهم در جهت اولویت اصلی کشور و حل مشکلات اقتصادی هستند.

در همین راستا، قوه قضائیه نیز بر همکاری و تعامل بر دولت تاکید کرده و مقامات ارشد این قوه بخصوص بر مبارزه با مفاسد اقتصادی تاکید ویژه دارند.

انتشار احکام قطعی گروهی از متهمان پرونده اختلاس از بیمه ایران و صدور احکام سنگین و قاطعانه حبس ابد، جزای نقدی میلیاردی و رد مال در این باره را می‌توان نشانه‌ای از آمادگی دستگاه قضایی در مبارزه با مفاسد اقتصادی دانست که بدون تردید نقش موثری در حل مشکلات اقتصادی خواهد داشت. چرا که سلامت و امنیت اقتصادی در گرو برخورد با اختلاس‌گران، باندهای مافیایی اقتصادی و غارتگران بیت‌المال و حقوق مردم است این برخورد در صورتی که با قاطعیت انجام پذیرد در نقطه مقابل خود، بستر و چرخه فعالیت اقتصادی سالم و حلال را برای تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی فراهم می‌آورد.

با این حساب و در شرایطی که هر سه قوه قول داده‌اند تا با تعامل با یکدیگر همه انرژی‌ها و ظرفیت‌ها را به سوی اولویت اصلی کشور سوق دهند آنچه که خطرناک است و می‌تواند خدای ناکرده پاشنه آشیل این عزم مبارک قوا و نهادهای کشور باشد، غفلت از توطئه‌ها و دسیسه‌های دشمن است که پروژه منحرف کردن اولویت اصلی کشور را تدارک و ساماندهی کرده است.

بی‌تردید پروژه توطئه‌آمیز دشمن در اتاق‌های فکر آمریکایی- صهیونیستی به منظور به حاشیه راندن اولویت اصلی کشورمان طراحی شده و ابعاد پنهان و محرمانه‌ای دارد که بطور مشخص زندگی مردم را نشانه گرفته است.

اما رصد آشکار رفتار و گفتار حریف در جنگ اقتصادی با جمهوری اسلامی حاکی از آن است که این جنگ تنها در حوزه تشدید تحریم‌ها و افزایش فشارهای اقتصادی نیست. بلکه مکمل آن طراحی و تعبیه یک جنگ نرم اقتصادی است. شواهد و قرائن به وضوح نشان می‌دهد این جنگ نرم اقتصادی مبتنی بر عملیات‌های روانی و رسانه‌ای حریف بر ضد جمهوری اسلامی است که در این میان برنامه‌ها و اراده دولت یازدهم در حل مشکلات اقتصادی و بهبود معیشت مردم را نشانه رفته‌اند.

به عبارت روشن‌تر، دشمن پس از شکست در انتخابات 24 خرداد که دل به «کاهش مشارکت» و «چالش در رقابت» بسته بود و امید داشت انتخابات ایران را به نقطه‌ای برای امتیازگیری از نظام تبدیل کند؛ اکنون می‌خواهد برنامه اصلی دولت که ترجمان تأکیدات رهبری و خواسته بحق مردم است را با عملیات روانی و رسانه‌ای مورد هدف قرار بدهد.

اکنون سؤالی که به میان می‌آید این است که این عملیات روانی و رسانه‌ای در چه قالبی پیش کشیده می‌شود؟ چگونه و با چه سناریویی خط تأثیرگذاری بر ذهن مسئولان اجرایی و مقامات ارشد دولتی دنبال می‌شود؟ از چه دالان‌ها و کانال‌هایی عده‌ای را در داخل به بازی می‌گیرند تا جدول دشمن را پرکنند؟

روش‌ها و شیوه‌های منحرف کردن دولت یازدهم از جهت‌گیری اصلی کشور و تمرکز بر حل مشکلات اقتصادی و معیشتی به چه صورت خواهد بود و پمپاژ رسانه‌ای آن چگونه کلید خواهد خورد؟ در این باره گفتنی است که؛

1- هدف عملیات روانی و رسانه ای دشمن که طی هفته‌های اخیر اوج گرفته و بصورت زنجیره‌ای و هماهنگ شده بروز و ظهور کرده است منفعل کردن تیم اقتصادی دولت یازدهم در تحقق حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است.
گزارش‌ها و اخبار جهت‌دار بی‌بی‌سی، رادیو فردا، صدای آمریکا، العربیه تا صدها سایت ضدانقلاب و اپوزیسیون خارج‌نشین بر این محور تمرکز دارد که القاء نماید دولت جدید در حل مشکلات اقتصادی با بن‌بست روبرو شده و علت آن تحریم‌های به اصطلاح فلج کننده و گزنده آمریکا بوده است.!

در این عملیات روانی و رسانه ای اثر تحریم‌ها بر بروز و ظهور مشکلات اقتصادی در مقیاسی غیرمنطقی به تصویر کشیده می‌شود که با واقعیات اقتصادی و نظرات کارشناسی همخوانی ندارد.

ناگفته پیداست که تحریم‌های وحشیانه غربی‌ها بر ضد جمهوری اسلامی سبب شده تا برخی مشکلات اقتصادی در کشور بوجود آید ولی دشمن با عملیات روانی و رسانه‌ای و بزرگ‌نمایی می‌کوشد اثر تحریم‌ها را چند برابر آنچه واقعا هست القاء کند.

نتیجه و خروجی این عملیات روانی و رسانه‌ای این خواهد بود که دولت و بخصوص تیم اقتصادی، پیشاپیش احساس کند که خلاقیت‌ها و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی بی‌فایده بوده و حل مشکل در جای دیگری است.

ظاهرا دولت یازدهم مغلوب این بازی روانی و عملیات رسانه‌ای دشمن نشده است و حتی در اولین جلسه هیئت دولت، رئیس جمهور محترم با هوشمندی اعلام کرد که تیم اقتصادی دولت در هفته 2 بار تشکیل جلسه خواهد داد تا برای تمامی مشکلات به جزئیات و در نهایت دقت برنامه‌ریزی کند.

2- حریف در پروژه عملیات روانی و رسانه‌ای خود به دنبال آن است که با فضاسازی جا بیندازد راه حل مشکلات اقتصادی و معیشتی، نه در عرصه «اقتصاد» که در پهنه «سیاست خارجی و دیپلماسی» است.

این فضاسازی که با پمپاژ سنگین رسانه‌ای دشمن مقارن شده است تلاش می‌کند بر ذهن مسئولان قوه اجرایی کشورمان اثر بگذارد که حل مشکلات اقتصادی برعهده دیپلمات‌ها است و اقتصاددانان باید چشم انتظار آنها باشند.

البته یکی از معانی روشن این تکاپوی دشمن آن است که بقبولاند تحریم‌ها خارج از تصورات و ارزیابی‌های اقتصادی اثر کرده و راه‌حل این است که برای توقف تحریم‌ها، ایران از حقوق مسلم خود کوتاه بیاید.

این ادعای بزرگ و بدون سند در حالی است که برخی رسانه‌های آمریکایی مانند واشنگتن‌پست اعتراف دستگاه‌ها و مقامات امنیتی کاخ سفید را به بیرون درز دادند که؛ «تحریم‌ها نتوانسته التهابات اقتصادی تا سرحد ناآرامی‌های اجتماعی ایجاد کند و رهبران ایران نیز رفتار و محاسبات‌شان تغییر نیافته است.»

3- لایه دیگری از عملیات روانی و رسانه‌ای دشمن برای منحرف کردن دولت در حرکت به سوی حل مشکلات اقتصادی این است که دستور کارهای فرعی و بعضا جعلی را در فضای رسانه‌ای و مجازی برجسته ‌کند.

به عنوان نمونه این روزها رسانه‌های بیگانه و معاند از دویچه‌وله تا واشنگتن‌پست و ده‌ها سایت و رسانه به اصطلاح حقوق بشری، تلاش می‌کنند تا حرکت دولت را به سمت و سوی مسائل حاشیه‌ای و جنجالی بکشانند.

عجیب نیست که واشنگتن‌پست طی گزارشی و در اقدامی مداخله‌جویانه در امور کشورمان، اولویت دولت را آزادی برخی از محکومان قضایی القاء می‌کند که به صورت قانونی و در فرآیند آیین دادرسی محاکم، محاکمه و مجازات شده‌اند. پیشنهادهایی چون تاسیس وزارتخانه زنان و معاونت اقوام در کابینه یازدهم از سوی رسانه‌های ضد انقلاب در همین راستاست.

4- متاسفانه جماعتی در داخل آدرس‌های حریف را پیگیری کرده و جدول دشمن را پر می‌کنند که همپوشانی برخی از مطالب نشریات زنجیره‌ای با محتوا و سوژه‌های رسانه‌های بیگانه جای شرم و ندامت دارد.

بدون کمترین تردیدی باید گفت این جماعت نمی‌توانند- بخوانید صلاحیت ندارند- یار رئیس جمهور و دولت محترم باشند.

نگاه این جماعت که به شواهد و قرائن غیرقابل انکار پیوست می‌باشد تنها بر این است که منفعلانه و عجزآلود دل به بیرون ببندند این در حالی است که حل مشکلات اقتصادی به عنوان اولویت اصلی کشور در گرو تولید و تحرک اقتصادی و بکارگیری مدیریت خلاقانه و جهادی و عزم ملی است.

به تعبیر راهگشای رهبر معظم انقلاب در مراسم تنفیذ رئیس دولت یازدهم، «باید هرچه می‌توانیم خود را در داخل مقتدر کنیم و دل به بیرون نبندیم چرا که هرکس به بیرون دل ببندد وقتی با فشارها مواجه می‌شود خلع سلاح می‌شود.»

سيدمحمد اسلامي  در ستون سرمقاله روزنامه خراسان مطلبی را با عنوان«چه کساني از حمله شيميايي در سوريه سود مي برند؟» آورده است :

بي آن که قصد انکار زمينه هاي اجتماعي و سياسي بحران کنوني در سوريه را داشته باشيم، بايد تاکيد کنيم که رسانه ها رتبه اول نقش آفريني در اين بحران خونين را داشته اند. جديدترين نمونه آن همين موضوع حمله شيميايي به منطقه اي در نزديکي دمشق است. در اين روزها شبکه هاي جهاني مملو از تصاوير اجساد کودکان و شهرونداني بي گناه شده است که گفته مي شود قرباني استفاده از سلاح شيميايي شده اند.

اين خبر از شامگاه چهارشنبه گذشته در صدر اخبار رسانه هاي جهان قرار گرفته است. اما گزارش جديد وزارت خارجه روسيه از واقعيت مهم اما تلخي پرده برداشته است. روز گذشته سخنگوي وزارت خارجه روسيه در نشستي رسانه اي تصريح کرد که تحقيقات اين کشور نشان مي دهد انتشار اخبار مربوط به حمله شيميايي به اطراف دمشق "پيش" از وقوع آن "آغاز" شده بوده است. روسيه صراحتا از يک برنامه از پيش تعيين شده براي اثرگذاشتن بر شوراي امنيت و همچنين بازرسان سازمان ملل درباره سلاح هاي شيميايي که هم اکنون در سوريه به سر مي برند، سخن گفته است. براي درک انگيزه هاي احتمالي چنين جنايتي، بايد اين رخداد را از 2 منظر تاثير گذاري بر بحران سوريه و همچنين تاثيرگذاري بر شرايط منطقه بررسي کرد.

نمونه جديد پروپاگانداي شديد سياسي

استدلال هاي متعددي وجود دارند که نشان مي دهند دولت و ارتش سوريه منطقا دليلي براي استفاده از سلاح هاي شيميايي نداشته اند. از جمله اينکه دولت سوريه در حالي که ميزبان بازرسان سازمان ملل است و طبيعتا دارد تلاش مي کند تا به آن ها اثبات کند از سلاح هاي شيميايي استفاده نکرده است، دست به چنين جنايتي نمي‌زند. دولت سوريه ماه ها است که سعي مي کند خود را از اتهام کشتار مردم خودش تبرئه کند.

از سوي ديگر منطقه اي که مورد حمله قرار گرفته نيز از جمله ميدان هاي درگيري شديد بين ارتش سوريه و مخالفان مسلح نيست. ارتش سوريه اگر قصد کشتار مخالفان اش را داشته باشد، در حال حاضر ميدان اصلي و استراتژيک درگيري هاي حمص و حلب است. مثال ديگر منطقه استراتژيک قُصير است که پيش از اين آزاد شد و دولت از سلاح هاي کشتار جمعي در آن استفاده نکرد. بنابراين دليلي ندارد که دولت سوريه از چنين منطقه اي که بي لحاظ ميداني ارزش نظامي ندارد، دست به چنين کاري زده باشد. به ويژه در شرايطي که اکنون در درگيري ها و تحولات ميداني کلي سوريه هم مجموعا ارتش سوريه غلبه دارد.

البته هنوز جزئيات اين حمله و گزارش هاي رسمي درباره آن منتشر نشده است، اما بدون ترديد يکي از جدي ترين احتمال ها اين است که مخالفان با چنين کاري قصد تاثيرگذاري بر بازرسان و جهت دادن به پرونده سوريه در شوراي امنيت را داشته باشند. بنابراين باز هم با نمونه جديدي از ترکيب پروپاگانداي شديد سياسي و جنايت عليه مردم بيگناه روبرو هستيم. به نظر مي رسد مخالفاني که گزارش هاي متعدد بين المللي از ارتباط سازماني آن ها با القاعده و گروه هاي تکفيري حکايت دارد، بار ديگر دست به جنايتي جديد زده اند. گروه هايي که پيش از اين نيز در منطقه خان العسل از سلاح شيميايي استفاده کرده اند و همچنين ويدئوي به دندان کشيدن قلب سرباز سوري توسط آن ها هم شهرت تاريخي پيدا کرده است.

خداحافظي با مصر، بازگشت به سوريه

اما علاوه بر انگيزه هاي اصلي براي تاثيرگذاري بر تحولات داخلي و بين المللي سوريه، اين خبرِ فراگير بر ديگر تحولات منطقه هم اثر داشته و دارد. اين اتفاق را همچنين بايد همراه با بمب گذاري خونين روز گذشته در طرابلس لبنان، پرتاب موشک هاي گردان هاي عبدا... عزام به سرزمين هاي اشغالي و حمله هوايي ارتش رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان ارزيابي کرد. گردان هاي عبدا... عزام، گروه شبه نظامي شناخته شده اي است که در 2 سال بحران نظامي سوريه نيز نقشي جدي در ضربه زدن به ارتش اين کشور داشته است. (پيش از اين به تفصيل در ويژه نامه نوروزي 1392 روزنامه خراسان به نقش گردان هاي عبدا... عزام در درگيري هاي سوريه پرداخته ايم.)

به نظر مي رسد بزرگترين نتيجه اين رخدادها را علاوه بر ريختن خون صدها تن در سوريه و لبنان، بايد تغيير در جهت تمرکز رسانه هاي منطقه بدانيم. جهت گيري رسانه هاي جهاني در روزهاي اخير به روشني از مصر به سوي سوريه و لبنان تغيير کرده است. در پي اين رخدادهاي خونبار، نبرد رسانه اي العربيه و الجزيره در موضوع مصر نيز به يک همراهي و هم صدايي در مورد سوريه تبديل شده است. شبکه الجزيره در روزهاي گذشته در حمايت از اخوان المسلمين و هواداران آن ها، در نزاع با شبکه العربيه بود که از مواضع ارتش مصر و دولت موقت کودتا حمايت مي کرد.

 در اين روزها عربستان نيز به عنوان بازيگر اصلي منطقه اي در بحران مصر تحت فشار شديد افکار عمومي جهان و همچنين انتقادهاي ديپلماتيک بود. اما حالا بار ديگر رسانه هاي عربي با يکديگر همصدا شده اند. از دست رفتن جان افراد بي گناه که تعداد آن ها بين 500 تا 1000 نفر برآورد مي شود، کاري کرده است که رسانه هاي محور ضدسوري با کودتاي خونين در مصر خداحافظي و بار ديگر به بشار اسد سلام کنند!


روزنامه تهران امروز در مطلبی با عنوان« سناريوي جديد غرب در سوريه » که به قلم حسن هاني‌زاده نوشته شده است اینگونه آورده :

حادثه دردناك استفاده از سلاح شيميايي در منطقه الغوطه شرقي در حومه دمشق بار ديگر نگاه‌ها را متوجه سوريه كرد اما اين بار ظاهرا آمريكا وغرب براي دخالت جدي در اين كشور سناريوي جديد را طراحي كرده است. گروه‌هاي تروريستي سوريه بلافاصله دولت اين كشور را به استفاده گسترده از سلاح شيميايي متهم كردند اما هيچ‌گونه دليل قانع‌كننده‌اي در اين خصوص ارائه ندادند.

 پرتاب سلاح شيميايي به منطقه الغوطه شرقي همزمان با ورود هيات كارشناسي سازمان ملل براي بر رسي نحوه كاربرد سلاح شيميايي در منطقه خان العسل حلب صورت گرفت. اين امرنشان مي‌دهد كه دولت سوريه هرگز نمي‌تواند نقشي در استفاده از سلاح شيميايي داشته باشد زيرا به مصلحت نظام سوريه نيست كه در شرايط فعلي از اين نوع سلاح عليه مردم خود استفاده كند. موضوع استفاده از سلاح شيميايي واتهام‌زني تروريست‌ها عليه دولت سوريه و فضا‌سازي رسانه‌هاي قطر وعربستان عليه نظام بشار اسد در چارچوب سناريوي جديد آمريكا وغرب براي ورود مستقيم به درگيري‌هاي داخلي سوريه قابل تجزيه وتحليل است.

بحران داخلي سوريه اكنون وارد بيست ونهمين ماه خود شده اما تروريست‌هاي سلفي، وهابي، القاعده وجبهه النصره نتوانستند عملا در عرصه‌هاي ميداني دستاورد مهمي كسب كنند. پاكسازي منطقه القصير، حومه‌هاي حلب،حمص ودرعا نشانه روشني از برتري نظامي ارتش سوريه در جريان درگيري‌هاي داخلي تلقي مي‌شود.

اين پيروزي‌ها در واقع به شكست نظامي جبهه مشترك آمريكا، غرب، عربستان، قطر، تركيه وتروريست‌هاي سلفي منجر شده واين شكست در حقيقت به مفهوم نا كامي غرب در سرنگوني نظام سوريه خواهد بود. آمريكا وغرب براي سرنگوني نظام بشار اسد يك سقف زماني 6 ماهه‌اي را تعيين كرده بودند اما با گذشت زمان ارتش وسوريه تجربه ارزنده‌اي در جنگ‌هاي شهري كسب كرد. عربستان وقطر نيز در طول 28 ماه گذشته حدود 36 ميليارد دلار كمك مالي و نظامي در اختيار گروه‌هاي تروريستي قرار داده است اما اين كمك‌ها تغييرقابل قبولي در وضعيت ميداني سوريه به‌وجود نياورد. ارتش سوريه نيز به تجربه دريافته است كه بدون تكيه بر امكانات بومي وسازماندهي يك نيروي مردمي نخواهد توانست در اين جنگ نفس گير داخلي پيروزي‌هايي به‌ دست‌آورد.

 لذا در طول يك سال گذشته بيش از يك ميليون نيروي مردمي براي كمك به نيروهاي مسلح دولتي سوريه سازماندهي شدند كه اين نيروها آموزش‌هاي بالايي در زمينه جنگ‌هاي غيركلاسيكي طي كرده‌اند. مردمي كردن جنگ،يكي از ابتكارات و دستاوردهاي مهم دولت سوريه در طول 28 ماه گذشته تلقي مي‌شود كه حضوراين نيروها در كنار ارتش دولتي موازنه داخلي را به نفع دولت سوريه تغيير داد. از سوي ديگر ارتش سوريه اكنون كنترل بخشي ازمناطق مرزي را در اختيار گرفته وتا اندازه‌اي موفق شده از ورود سلاح‌هاي گسترده از طريق مرزهاي تركيه، لبنان، اردن وعراق به داخل سوريه جلوگيري كند. طبيعي است گذشت زمان به سود گروه‌هاي تروريستي نيست ولذا اين مجموعه‌ها درصدد بين‌المللي كردن جنگ داخلي سوريه هستند تا از اين رهگذر از بن‌بست نظامي فعلي خارج شوند.

استفاده از سلاح شيميايي يكي از تاكتيك‌هاي تروريست‌ها است تا در حقيقت پاي قدرت‌هاي بزرگ را به‌طور مستقيم به سوريه باز كنند. آمريكا كه تجربه شكست در عراق وافغانستان را دارد قطعا نمي‌تواند خارج ازبند 7 منشور سازمان ملل به سوريه حمله كند. لذا سناريوي جديد آمريكا و غرب اين است كه رژيم صهيونيستي را به انجام يك سلسله بمباران‌هاي هوايي عليه لبنان ومراكز نظامي سوريه تشويق كند تا ارتش دولتي سوريه را فلج كند. حملات موشكي اخيري كه از جنوب لبنان به فلسطين اشغالي صورت گرفته مقدمه يك سناريوي جديد آمريكايي، عربي وغربي است تا اين بهانه به دست رژيم صهيونيستي داده شود تا همزمان به جنوب لبنان و سوريه حمله كند.

با اينكه آمريكا وغرب به خوبي مي‌دانند كه دولت سوريه تحت هيچ شرايطي از سلاح شيميايي عليه مردم خود استفاده نخواهد كرد اما اين موضوع مي‌تواند پيش درآمد يك حركت نظامي جديد ناتو و غرب عليه سوريه تلقي شود. لذا اگر تجاوزات هواپيماهاي ارتش رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان و بيروت ادامه يابد قطعا اين تجاوزات سوريه را نيز در بر خواهد گرفت و در نهايت قدرت‌هاي غربي نيز مستقيما دخالت خواهند كرد.

دکتر حامد حاجي‌حيدري مطلبی را با عنوان«ادب و آيين رقابت»در ستون سرمقاله روزنامه رسالت به چاپ رسانده است که در ادامه آن را مشاهده می کنید:

واژه "رقابت" در حوزه سياست، ورزش، اقتصاد و ... كاركردها و نيز ادب و آداب خاص خود را دارد. اگر رقابت مثبت باشد منجر به كارآمدي و پيشرفت مي‌شود. رقابت معمولا اگر ناظر به رعايت مصالح و منافع ملي و ترجيح آن به منافع گروهي باشد مثبت تلقي مي‌شود. اما اگر ناظر به قدرت طلبي و رسيدن به جاه و مقام به هر قيمت باشد، فساد ايجاد مي‌كند و مانع كارآمدي و پيشرفت است.

اصولگرايان اكنون مشغول آسيب‌شناسي عدم توفيق خود در رقابت‌هاي انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهوري و نيز انتخابات شوراهاي اسلامي هستند.

آيت‌الله يزدي رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم يك‌شنبه گذشته از برنامه‌هاي اين جامعه براي جذب اعضاي جديد و حبيب‌الله عسكراولادي از تجديد سازمان اصولگرايان و رونمايي از كادرهاي ورزيده و جوان اين جريان خبر داد.تلاش‌هايي دارد صورت مي‌گيرد كه آينده روشن و شفافي را نويد مي‌دهد.

ادب و آداب رقابت حكم مي‌كند انسان به رقيب خود به ديده احترام نگاه كند و راي مردم ونظر نهادهاي فيصله‌بخش را فصل‌الخطاب موضوع رقابت بداند.

اصولگرايان در اين دوره از رقابت، ادب و آداب گفتگو و رقابت را با حريف و رقيب اصلي رعايت كردند. اما سئوال اين است كه اين ادب را در درون خود هم رعايت كردند؟ پاسخ قطعا منفي است. دليل روشن آن هم عدم توفيق در انتخابات اخير است و بس. قرار بود اصولگرايان اختلاف ديدگاه‌هاي خود را زير سقف گفتگو ببرند و در مرئي و منظر ديگران از آن رونمايي نكنند. قرار بود اصولگرايان نقد درون گفتماني را مديريت كنند
تا منجر به رقابت منفي، ايجاد حسد و كينه نشود.قرار بود اصولگرايان اصلاح ذات‌البين كنند تا بر اساس عقلانيت و خرد جمعي ، مسير وحدتو همگرايي به سلامت طي شود. قرار بود اصولگرايان بر اساس اصولي كه معتقدند، توليد قدرت را به عنوان بسط يد ولايت فقيه در جامعه نگاه كنند. اما آنها در اين انتخابات توفيق پيدا نكردند تا اين راهكارها را به كار ببندند.

در انتخابات‌هاي قبلي، عقلاي اصولگرا مي‌نشستند يك راهكار حقوقي پيدا مي‌‌كردند و طبق آن راهكار جلو مي‌رفتند اما كشمكش وعدم تحمل يكديگر از يك سو و مديريت اختلافات اصولگرايان توسط برخي نفوذي‌ها و اغيار باعث شد روند واگرايي و اختلاف شدت بگيرد و اصولگرايان با چهار ضلع متفاوت و متنافر در انتخابات شركت كنند، رقابت با حريف را فراموش كنند و باهم رقابت ، آن هم رقابت منفي كنند.
مقام معظم رهبري يك روزي همه را نصيحت فرمودند كه؛

1- اصلاح ذات‌البين كنيد

2- شعله‌هاي اختلاف را كه در جامعه برافروخته مي‌شود خاموش كنيد

3- كساني را كه به هر دليل از مجموعه برادران جدا شده‌اند گرد آوريد

4- از زير مجموعه‌ها مراقبت كنيد كه به راه تفرقه و تشتت نروند

5- اشكالات، غفلت‌ها، تقصيرها و مقصرها را شناسايي كنيد
اصولگرايان اين رهنمودها را نه در سطح ملي و نه در سطح روابط با خود رعايت نكردند.
رقيب و حريف تنها به مقدار ناچيزي همين‌ها را عمل كرد و در انتخابات توفيق نسبي پيدا كرد.
امروز كه اصولگرايان مي‌خواهند آهنگ جديدي براي تجديد سازمان خود ساز كنند، بايد به رقابت منفي بين اضلاع خود پايان دهند و مديريت جديدي را حاكم بر اين رويكرد به وجود آورند.

در روايتي نقل شده كه پيامبر اكرم(ص) فرموده است: "از گمان (بد) بپرهيزيد! زيرا گمان، دروغ‌ترين سخن است و عيوب و مسائل پوشيده ديگران را دنبال نكنيد و جاسوسي و تجسس ننماييد و با ديگران رقابت (منفي) نداشته باشيد و نسبت به همديگر حسد نورزيد و كينه نداشته باشيد و از همديگر نبريد و به هم پشت ننماييد و اي بندگان خدا! برادران هم باشيد (چنان كه خدا به شما فرمان داده است)" (بخاري، 1422 ق، ح6066؛ مسلم، بي تا،ح 6701؛ احمد بن حنبل، 1420ق، ح7337؛ مجلسي، 1404ق، ج 72، ص 252؛ حرعاملي، 1409ق، ج27،ص59)

واقعيت اين است كه بدگماني وسوء ظن بين اصولگرايان از يك سو و نپوشاندن عيوب و اشكالات خود از سوي ديگر، به آنها آسيب رسانده
است.

رقابت و سبقت در خيرات بين اصولگرايان كه بايد منجر به پيشرفت و خدمت و بسط عدالت مي‌شد ، به شكل منفي جلوه‌گر شد و باعث ايجاد حسد و كينه و نفرت گرديد و همين امر موجب بريدن از هم و پشت كردن به يكديگر شد. عبرت از نتايج انتخابات اخير ما را به بازگشت به روزهاي نشاط، همكاري، تعاون و همگرايي دعوت مي‌نمايد. ما از گفتگو براي برون رفت از اختلافات، هيچ‌گاه ضرر نكرده‌ايم.تداوم گفتگوها در بسترهاي خاص با نفرات جديد و تازه نفس كه منجر به يك سازوكار وحدت‌آميز شود خيلي دور از دسترس نيست. كافي است برگرديم به آيين رقابت صحيح  و مثبت و مرزهاي آن را رعايت كنيم.

روزنامه جمهوری اسلامی برای اخر هفته نگاهی به وقایع آخرهفته کشورهای بیداری اسلامی داشته است و آن را طی مطلبی با تیتر«كودتا عليه انقلاب‌هاي مردمي » به چاپ رسانده است.

اينكه جهان عرب و بخشي از جهان اسلام گرفتار اغتشاش، جنگ داخلي، تروريسم و هرج و مرج است، دلايلي دارد كه بدون شناختن آنها معالجه اين بيماري ميسر نخواهد بود. عمده‌ترين دلايل اينها هستند:

1 - شكل گرفتن و ادامه حيات نهضت بيداري اسلامي بشدت با منافع نامشروع قدرت‌هاي استعماري و صهيونيسم جهاني در تضاد است. به همين دليل، اين جنبش از نظر آمريكا، قدرت‌هاي اروپائي همسو با آمريكا و رژيم صهيونيستي بسيار خطرناك است و بايد سركوب شود.

2 - رژيم‌هاي پادشاهي و خانوادگي عرب كه هنوز در چند كشور عربي حكومت را دردست دارند، بهترين مهره‌ها براي حفاظت از منافع نامشروع غرب و حراست از موجوديت غيرقانوني رژيم صهيونيستي هستند. ادامه حيات اين رژيم‌ها براي قدرت‌هاي غربي و صهيونيست‌ها يك ضرورت است. اين خواسته نيز فقط با سركوب كردن نهضت بيداري اسلامي ميسر است.

3 - رژيم صهيونيستي در سال‌هاي اخير و حتي قبل از شكل گيري نهضت بيداري اسلامي، با خطر بزرگي به نام مقاومت مواجه بوده كه از سال 1385 در جنگ 33 روزه با حزب‌الله لبنان اين خطر را عملاً احساس كرد. جدي نگرفتن اين خطر، براي رژيم صهيونيستي و براي حاميان اين رژيم در منطقه، اروپا و آمريكا مي‌تواند يك فاجعه باشد و موجوديت اسرائيل را تهديد كند. اين تهديد، در مرحله بعد براي رژيم‌هاي مرتجع عرب و قدرت‌هاي استعماري غرب نيز تهديد محسوب مي‌شود. بنابر اين،‌ راه چاره فقط اينست كه جبهه مقاومت دچار فروپاشي شود تا رژيم صهيونيستي بماند. سوريه و لبنان اكنون صحنه‌هاي اجراي اين توطئه هستند.

4 - ملت‌هائي كه در چارچوب نهضت بيداري اسلامي انقلاب كرده‌اند بايد هر طور شده پشيمان شوند تا ملت‌هاي ديگر نيز به جاي آنكه به راه آنها بروند از سرنوشت آنها درس عبرت بگيرند و اصولاً در اين وادي قدم نگذارند. براي رسيدن به اين هدف، مؤثرترين كار اينست كه مردم كشورهاي انقلاب كرده به جان همديگر بيافتند و هرج و مرج سراسر اين كشورها را فرا بگيرد و هر جا امكان ايجاد آشوب وجود نداشت با توسل به تروريسم و حتي كودتاي نظامي،‌ به هرج و مرج دامن زده شود. اين،‌ همان وضعيتي است كه اكنون در مصر، تونس، يمن و ليبي وجود دارد.

5 - دولت مردان به قدرت رسيده در كشورهاي انقلاب شده نيز متأسفانه بدون آنكه خود متوجه باشند به طرح خطرناك دشمنان نهضت بيداري اسلامي كمك كردند. در مصر اخواني‌ها به دام سلفي‌ها افتادند، در تونس راشد الغنوشي و همفكران نهضتي او گرفتار گرايش‌هاي غربي شدند و در يمن و ليبي نيز غرب و آمريكا مهره چيني كردند و بر موج انقلاب مردمي سوار شدند. اين بي‌مبالاتي‌هاي سياسي موجب شد اكنون در مصر، حسني مبارك ديكتاتور مغضوب از زندان خارج شده و اخواني‌ها به زندان برده شده‌اند، در تونس، راشد الغنوشي در مقابل دو ترور سازماندهي شده وادار به عقب نشيني و پذيرش انحلال دولت نهضتي شده و در يمن و ليبي هر روز مهره چيني‌هاي غربي با استحكام بيشتر به پيش مي‌رود.

6 - در عربستان، اردن، بحرين، كويت،‌ امارات،‌ قطر، الجزاير و مراكش كه همگي در نوبت انقلاب‌هاي مردمي بودند، طرح‌هاي دقيق و حساب شده‌اي درحال اجراست تا از يكطرف حكام موجود همچنان بمانند و از طرف ديگر مردم اين كشورها احساس كنند قدرت ادامه انقلاب را ندارند و بايد تسليم شوند يا راه ديگري برگزينند. حمايت‌هاي سياسي، تسليحاتي، تبليغاتي و مشاوره‌اي غرب و صهيونيست‌ها به حكام اين كشورها براي سركوب كردن مخالفان،‌ در طول تاريخ اين كشورها بي‌سابقه است. مهم‌تر اينكه ژست حمايت از حقوق بشر غربي‌ها در مورد جناياتي كه سران اين كشورها عليه مردمشان مرتكب مي‌شوند بطور كامل از يادشان رفته و حتي در مواردي درست در نقطه مقابل قرار مي‌گيرند و با حمايت از جنايات اين دولت‌ها به رسوائي خود دامن مي‌زنند.

7 - ما نيز از فرصت بيداري اسلامي، به درستي استفاده نكرديم. شايد از نظر تبليغاتي نمره خوبي داشته باشيم و به خاطر برگزاري همايش‌هاي متعدد نخبگان، جوانان، زنان، علما و... در زمينه كارهاي رسانه‌اي در اندازه قابل قبولي فعاليت كرده باشيم، اما بدون توجه به عوارض اين اقدامات و اينكه چه اقداماتي بايد در اولويت قرار گيرند تا بدون عوارض منفي بتوانند به نهضت بيداري اسلامي كمك كنند در دو سال گذشته به راهي رفتيم كه عليرغم نيت صحيح نه تنها ممكن است نتايج صحيحي به بار نياورده باشد بلكه چه بسا عكس‌العمل‌هائي نيز پديد آورده باشد.

نگاهي به اين مجموعه كه فقط بخشي از دلايل وضعيت اسفبار كنوني كشورهاي عربي است، مي‌تواند ماجراهاي پشت‌پرده آنچه اكنون در جهان عرب از جمله در مصر مي‌گذرد را نمايان سازد. هر چند بحراني‌ترين كشور عرب اين روزها مصر است، ولي اين بحران درحال حاضر گريبان‌گير كل جهان عرب شده و حتي به كشورهاي اسلامي غيرعرب نيز سرايت كرده است. شرايط سوريه از دو سال و نيم قبل تاكنون بحراني است، عراق در معرض بحران شديد است و انقلاب مردم بحرين نيز دو سال و نيم است كه سركوب مي‌شود. در پشت پرده تمام اين وقايع، دست آمريكا، رژيم صهيونيستي و قدرت استعماري غربي كاملاً مشهود است.

غربي‌ها و صهيونيست‌ها حاميان اصلي تروريسم هستند و از تروريست‌ها به مثابه ابزاري براي پيشبرد اهداف نامشروع خود استفاده و هر نقطه از جهان را كه بخواهند ناامن مي‌كنند.

جهان اسلام به ويژه بخش عربي آن كه حساس‌ترين بخش كشورهاي اسلامي است اكنون در تب و تاب است. اين بيماري بايد هرچه زودتر معالجه شود و تأخير در معالجه بهيچوجه جايز نيست. معالجه اين بيماري، فقط با منسجم عمل كردن امت اسلامي ميسر است. عوامل مؤثر در اين انسجام، نخبگان جهان اسلام هستند و موانع آن نيز عناصر افراطي و حكام دست نشانده‌اي هستند كه به مثابه مهره‌هاي دست‌آموز قدرت‌هاي استعماري عمل مي‌كنند.

مبارزه با افراطيون جهان اسلام، مقدمه لازم براي ريشه كن ساختن حكام دست نشانده است. براي مبارزه با افراط، بيش از همه علماي ديني بايد همت كنند. واقعيت اينست كه علماي ديني در جهان اسلام، اعم از شيعه و سني، به وظايف خود در مبارزه با تفكر افراطي به درستي عمل نكرده‌اند. آنها مي‌توانند با همفكري و همكاري راه را براي حل تمام مشكلات و برطرف ساختن تمام موانع هموار نمايند. هر چند آنچه امروز در مصر جريان دارد يك كودتا عليه انقلاب مردم مصر است، ولي اين فقط مصر نيست كه انقلاب مردم آن با كودتا مواجه شده، اكنون كل جهان اسلام در انقلاب به سر مي‌برد و با كودتا مواجه است، كودتائي كه عوامل اصلي آن آمريكا و صهيونيسم جهاني هستند.

دکتر پویا جبل عاملی در سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد برخی وجوه تحریم های را بررسی کرده است و در مطلبی به عنوان«مقابله با تمامي وجوه تحريم» قرار داد:

در زمانی که عراق در اوج تحریم‌های فلج‌کننده قرار داشت، جنبش مدنی بین‌المللی بر ضد تحریم وجود داشت. جنبشی که خواستار آن بود تا جای ممکن جلوی خسارات انسانی تحریم‌ها را بر مردم عراق بگیرد. نتیجه این فعالیت‌ها منجر به آن شد که غذا و دارو از فهرست تحریمی بیرون آید؛ اما این تمام داستان نبود.

در حالی که فعالان حقوق بشر خوشحال بودند که به هر ترتیب مردم عراق غذا و دارو خواهند داشت، ولی همین مستثنی کردن غذا و دارو از فهرست تحریم، عامل کلیدی بود بر تداوم بلندمدت تحریم‌های غیر‌انسانی که تنها یکی از نتایج آن، کشته شدن حداقل صد هزار کودک بود. شادی فعالان حقوق بشر بسی زود گذر بود. آنان درک نکردند آنهایی که به دنبال تحريم‌هاي خرد‌کننده بر علیه عراق بودند با مستثنی کردن غذا و دارو تنها به دنبال کسب مشروعیت برای تداوم تحریم‌ها بودند.

با این تجربه دردناک، می‌توان عنوان کرد که گام برداشتن در استراتژی که به دنبال کاهش فشار‌ها تنها بر کالاهای ضروری مانند دارو باشد، استراتژی درستی در جهت تامین منافع ایرانیان نخواهد بود، بلکه می‌تواند در جهت عکس عمل کند. راهکار مناسب، مبارزه با تمامی وجوه تحریم است و باید با اصل آن به مخالفت برخاست؛ اما آیا می‌توان یک مبارزه مدنی را بر ضدتحریم تشکیل داد که نتیجه ملموسی هم داشته باشد؟ اگرچه موردی وجود ندارد که تحریمی تا این سطح علیه کشوری وجود داشته باشد و جنبشی مدنی آن را متوقف کرده باشد، اما بارقه‌هایی وجود دارد که امید به سرانجام رسیدن این امر را زنده نگه می‌دارد.

اولین نکته آن است که در همان غربی که این تحریم‌ها به‌وجود آمده‌اند، ارگان‌ها و سازمان‌های تاثیرگذاری وجود دارند که به سخن مخالفان این تحریم‌ها گوش دهند. موفقیت برخی از بانک‌های ایرانی برای خروج از تحریم‌ها موید این نکته است. استقلال و تفکیک قوا و آزادی رسانه‌ها خصوصیات ذاتی جوامع باز است و می‌توان با استفاده از آن در جهت نیل به هدف گام برداشت.

این ساخت اجتماعی – سیاسی در غرب اتفاقا از آن روی به‌وجود آمده است که اگر تصمیمی اشتباه گرفته شده است، تصحیح شود و چه اشتباهی از این فاجعه‌آمیزتر! دوم آنکه جنبش مدنی ضد تحریم، خروج با ثبات از وضعیت فعلی را در توافق میان بازیگران اصلی آن می‌داند و هر چند این امر بسی دشوار است، اما با روی کار آمدن دولت جدید می‌توان به این امر امید بست که توافق پایدار و گام به گام رخ نماید. سوم آنکه با طولانی‌تر شدن پرونده هسته‌ای ایران، انتظار برای به سرانجام رسیدن آن بیشتر می‌شود و اگر دوطرف به دنبال تقابل نهایی نباشند، پس گزینه دیگر را انتخاب می‌کنند. ذات طولانی‌تر شدن این مساله آن است که گزینه‌های روبه‌روی دو طرف تقلیل می‌یابد و تنها دو گزینه باقی می‌ماند. حال اگر هر دو طرف مشتاق به استفاده از گزینه تقابل نباشند، امید به توافق بیشتر می‌شود. در چنین تصویری است که به نظر می‌رسد جنبش ضد تحریم می‌تواند دلگرم باشد که مطالبه اصلی‌اش به سرانجام رسد.


تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.