سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سخنگوي اقتصادي دولت تشريح كرد؛

جزئيات مصوبه مجمع بانك مركزي در اجراي بند ب مادۀ 26 قانون پولي و بانكي

سخنگوي اقتصادي دولت در گفتگويي به تشريح جزئيات مصوبه مجمع بانك مركزي در اجراي بند ب ماده26 قانون پولي و بانكي پرداخت.

به گزارش گروه اقتصادي باشگاه خبرنگاران و به نقل از شبكه اخبار اقتصادي و دارايي (شادا) ، متن كامل اين گفتگو به شرح زير است:
 
 آقاي حسيني! چرا مجمع بانك مركزي وارد تغيير نرخ برابري يا تسعير نرخ ارز شد و چنين مصوبه اي را صادر كرد؟

اگر مسئله را بشناسيم، پاسخ روشن تر مي شود. تغيير نرخ برابري ارز يا تسعير موضوعي نبوده كه مجمع بانك مركزي براي آن تشكيل شود بلكه مجمع عمومي بانك مركزي وظايفي دارد كه از آن جمله رسيدگي و تصويب صورتهاي مالي، سود و زيان، نحوه تقسيم سود بانك و نظاير آن است امسال نيز همين كار انجام پذيرفت اما آنچه كه بايد به آن توجه كرد اثر تغيير نرخ برابري بر صورتهاي مالي بانك است، كه موضوع كار مجمع است.
 
• يعني در مجمع امسال بانك مركزي، نرخ ارزي را تعيين نكرديد؟
 
خير، در كجاي مصوبه چنين نرخي آمده است؟!
 
پس عدد 740 هزار ميليارد ريال چگونه تعيين شد؟
 
به نظرم سوال دقيق تر شد. مطلع هستيد كه از مهرماه سال گذشته مركز مبادله ارزي با محوريت و مديريت بانك مركزي راه اندازي شده است و عملاً نرخ فراگير ارزي همان نرخ مركز مبادله است كه بانك مركزي آن را تعيين مي كند و هيچ نهاد ديگري در آن نقشي ندارد. جالب است يادآور شوم از سال گذشته نرخ ارز مبادله مبناي امور كشور از جمله محاسبه حقوق ورودي گمرك است. حتماً خاطرتان هست كه سال گذشته نرخ ارز مبناي محاسبه گمرك حدود دو برابر و در مقابل نرخ تعرفه ها نصف شد. پس نرخ مبادله اي براي همه كالاهاي وارداتي به كشور، مأخذ يكسان نرخ ارز براي محاسبه تعرفه واردات است و هيچ استثنايي ندارد.

• حتي كالاهاي اساسي ؟

بله، منتهي دقت كنيد كه نرخ تعرفه براي اين موارد به گونه اي كاهش يافت كه اثري روي هزينه ريالي يا تعرفه كه وارد كننده مي پردازد نداشت و نداشته باشد. نرخ ارز فروخته شده براي اين اقلام هم به صورت تبعيضي و مرجع بوده است. پس ملاحظه مي كنيد كه نرخ ارز توسط بانك مركزي و در سازوكار خودش تعيين شده است، اما اين تغيير نرخ روي ارزش ريالي دارايي هاي بانك مركزي اثر مي گذارد كه پاسخ سوال اصلي شما به همين نكته برمي گردد.

• پس عدد 740 هزار ميليارد ريال به افزايش ارزش دارايي هاي بانك مركزي برمي گردد؟

بله. ملاحظه كنيد كه ارزش دارايي ها و به طور كلي تر صورتهاي مالي بانك مركزي برحسب ريال محاسبه و تقويم مي شود. بخش عمده اي از دارايي هاي بانك مركزي مثلاً انواع ارزها و طلا، داراي قيمت خارجي هستند، اين قيمتها بايد با نرخ ارز معين كه توضيح دادم، همان نرخ مبادله اي اعلامي بانك مركزي است، به ريال تبديل شود و در صورتهاي مالي درج شوند.

اداره مالي بانك مركزي نيز بر همين اساس عدد 740 هزار ميليارد ريال را محاسبه كرده است.

روال معيني است، ارزش دلاري (خارجي) اين دارايي ها مشخص است، ضربدر نرخ ارز مبادله اي مي شود و تفاوت آن براساس نرخ قبلي ارز، عددي را حاصل مي كند. همكاران بانك مركزي در مجمع عدد 740 هزار ميليارد ريال را با يك توضيح اعلام كردند، مجمع هم آن را پذيرفت.

• توضيح چه بود؟

بخشي از ارزهاي بانك مركزي به دليل تحريم ها در اختيار بانك مركزي نيست، لذا آنرا در اين محاسبه منظور نكردند.

• آيا رقم بالا است؟

نسبت به 740 هزار ميليارد ريال، خير!  اما به هر حال عدد قابل توجه است، لذا مجمع تصويب كرد اين رقم نيز كه   در اختيار بانك مركزي قرار گرفت بايد، بند ب ماده 26 قانون پولي و بانكي در باب آن اجرا شود و به بياني اين اقدام قانوني مجمع در باب درج اثر اجراي بند ب ماده 26 قانون پولي و بانكي كامل شود.

• تجربه گذشته در خصوص ماده 26 قانون پولي و بانكي چيست؟

اين ماده دو بند اصلي دارد. بند الف و بند ب.

بند الف مربوط به زماني است كه عمليات تغيير برابريهاي قانوني نسبت به طلا و پولهاي خارجي سبب زيان براي بانك مركزي شود. چون بانك مركزي در مقابل دارايي هاي خارجي، تعهد خارجي هم دارد، پس اگر بانك مركزي زيان كرد بايد براي آن پيش بيني شود. بند الف صراحت دارد كه اگر اين اتفاق افتاد بايد دولت اسناد خزانه بي نام با سررسيد معين تحويل بانك مركزي بدهد .

به عبارتي بانك مركزي، دولت را بدهكار مي كند. در سال 1381 كه اين تغيير برابري نرخ ارز انجام شد، به استناد گزارشهاي مالي بانك مركزي و يادداشت هاي توضيحي آن كه به تصويب مجمع آن وقت بانك مركزي رسيده است، دولت 12000 ميليارد ريال يا هزار و دويست ميليارد تومان بدهكار شده است و يكي از اقلام اصلي طلب فعلي بانك مركزي از دولت به همين امر برمي گردد.

• مگر در آن سال نرخ ارز شديداً افزايش نيافت، پس چرا دولت، بدهكار و يا به عبارتي مشمول بند (الف )شد؟

بله، نرخ ارز بالا رفت اما ظاهراً از يك طرف در سال 1380، يعني قبل از يكسان سازي نرخ ارز، دولت در سه فقره مبالغي را بابت تفاوت نرخ ارز از بانك مركزي دريافت كرده بود و از طرفي ظاهراً تعهدات بانك بيشتر از افزايش ارزش دارايي ها، ناشي از تسعير بوده است. به هر حال من وارد جزييات بيشتر درخصوص اين موضوع كه به گذشته برمي گردد نشدم ولي آنچه در صورتهاي مالي و ياداشتهاي توضيحي كه به تصويب مجمع بانك مركزي در سال 1381 رسيده است، تعيين زيان و يا همان شمول بند الف است.

امسال چطور؟

دولت از بانك مركزي طلبكار شده است. به بيان حقوقي، شرايط بند ب ماده 26 قانون پولي و بانكي محقق شده است. محاسبه اداره مالي بانك مركزي كه به تاييد هيأت نظار و نمايندگان اعضاي مجمع رسيد، نشان داد كه تغيير نرخ برابري ارز، به ميزان 740 هزار ميليارد ريال سود نشان مي دهد.

• عدد بالايي است؟

درست است. به همين دليل هم در مجمع سعي كرديم كه هم قانون را رعايت كنيم و هم از ظرفيت قانون به گونه اي استفاده كنيم كه سبب افزايش پايه پولي و نقدينگي نشود. بند ب ماده 26 قانون صراحت دارد كه اين سود بايد صرف پرداخت اصل و بهره بدهي دولت به بانك مركزي و مازاد آن تحويل خزانه دولت شود. البته اين امر ظاهراً يك قرائت قانوني است. اما ريشه در يك قاعده عميق علمي در اقتصاد كلان كه از آن به Sterlization يا عقيم سازي اثرتغيير ترازنامه بانك مركزي ناشي از تحولات تراز پرداختها بر حجم پول و نقدينگي ياد مي شود.

آنهايي كه قانون پولي و بانكي كشور را اقتباس كرده اند، توجه داشته اند كه اگر ارزش ريالي خالص دارايي خارجي بانك مركزي (طلا و ارز )بالا مي رود ابتدا بايد با ساير عمليات مالي كه مي تواند منجر به خنثي سازي اين اثر گردد، تهاتر شود، وگرنه سبب افزايش پايه پولي، نقدينگي و تورم مي شود. پس بايد اثر تورم زايي اين سودها عقيم شود و به عبارتي اثر افزايش دارايي هاي خارجي روي تورم خنثي شود و اگرنه، چنانچه منجر به توليد ريال جديد و پرداخت به خزانه شود منجر به افزايش پايه پولي و تورم مي شود. ما تصميم گرفتيم تمام اين سود كه در اصل تحقق آن، هيچ ابهامي نيست، صرف پرداخت بدهي و تعهدات دولت به بانك مركزي شود.

• آقاي وزير! آيا اثر مصوبه مجمع روي نقدينگي خنثي است؟

ترديد نكنيد. تصميم مجمع هم منطبق با قانون و هم به لحاظ اقتصادي بهترين است. اگر ما در مجمع به بانك مركزي تكليف كرده بوديم پولي به خزانه واريز كند يا مشابه دوره گذشته سال 1380، پيشتر علي الحساب گرفته مي شد، سبب افزايش نقدينگي مي شد. البته من برخي اظهار نظرهاي شتاب زده را خواندم كه از يكطرف داراي اين اشتباه بود كه اين سود حاصل از فروش ارزهاي نفتي دولت توسط بانك مركزي به نرخهاي بالاتر است و از طرفي سبب افزايش نقدينگي مي شود. البته بعد به صورت تلويحي اين اظهار نظرها اصلاح شدند. چون متوجه شدند كه اولا: اين درآمد 740 هزار ميليارد ريالي ربطي به معامله و فروش ارز توسط بانك مركزي ندارد، بلكه به مثابه تجديد ارزيابي دارايي هاي خارجي بانك مركزي است و ثانياً: تصميم مجمع، مانع واريز ريالهاي پرقدرت و فزاينده نقدينگي و تورم مي شود.

• بدهي هاي دولت به بانك مركزي چگونه حساب شد؟

همه ارقام بدهي در صورتهاي مالي بانك مركزي ثبت است و از آن استخراج شده است. بدهي بخش دولتي و دستگاه هاي اجرايي در گزارشهاي مالي و حتي اقتصادي بانك مركزي ثبت و ضبط است. البته اين ادعا مطرح است كه بايد تعريف محدودي از دولت را ملاك عمل قرار داد و نبايد بدهي شركتهاي دولتي و بانكهاي دولتي را تسويه كرد. اين يك تفسير مضيق است و اثرات آن نيز نامطلوب است. چرا كه در اين صورت بايد ريالهاي مازاد هنگفتي تحويل خزانه شود كه منجر به تورم مي شود و از طرفي از يك فرصت قانوني استثنايي براي استحكام مالي دستگاه هاي اجرايي دريغ مي شود. به اين نكته هم توجه شود كه اغلب بدهي هاي دستگاه هاي ياد شده با تضمين دولت صادر شده اند.

• پس در هر حال بدهي (دولت )به بانك مركزي تسويه مي شود؟

بله، براي اولين بار.

• سوال آخر اينكه، آيا براي تعهدات ارزي دولت، پيش بيني شده است؟

اگر منظورتان تعهدات دولتي باشد، پاسخ مثبت است، حتي ما بهالتفاوت ريالي براي پيش پرداختهاي فاينانس هاي دولتي را هم پيش بيني كرديم. اما تسليم هيچ تعهد مبهم و يا احياناً تعهد اشخاص ثالث غير از دولت كه به ميزان كافي از رانت تفاوت نرخ ارز برخوردار شدند و اكنون هم بخواهند سودي بياندوزند، نشديم.

انتهاي پيام/
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.