سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واژه‌های تازه/ فلاسک و سلف‌سرویس چه شدند؟

فرهنگستان زبان و ادب فارسی تلاش می‏‌کند در برابر واژه‎های بیگانه‎ای که به زبان فارسی وارد می‌شوند، معادل‌سازی کند .


فرهنگستان زبان و ادب فارسی تلاش می‏‌کند در برابر واژه‎های بیگانه‎ای که به زبان فارسی وارد می‌شوند، معادل‌سازی کند .
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران  به نقل از ایسنا، در ادامه‌ی توجهی که به این موضوع داشته، مروری دارد بر برخی واژه‌های مصوب فرهنگستان که به این شرح‌اند: «فلاسک» (flask / ظرف دوجداره‏‌ای که دمای محتویات درون خود را ثابت نگه دارد): «دمابان»، «رستوران سلف‌سرویس» ( self-service restaurant / نوعی غذاخوری که در آن مشتریان خودشان از خود پذیرایی کنند): «رستوران خویش‌یار»، «آکنه» ( acne / نوعی بیماری پوستی که براثر اختلال کارکرد و التهاب دستگاه سباسه عارض شود): «رخ‌جوش»، «موس پد» ( mouse pad / صفحه‏‌ای که موشی رایانه روی آن حرکت داده شود): «زیرموشی».

تعداد دیگری از واژه‌های مصوب فرهنگستان هم در ادامه می‌آید: «تله‌پاتی» (telepathy / ادراک فراحسی فعالیت روحی فردی دیگر): «دورآگاهی»، «ریموت کنترل» (remote control / دستگاهی برای واپایش وسایل الکترونیکی از فاصله‌ی دور): دورفرمان، «هدفون» (headphones یک جفت گوشی که با اتصال آن به دستگاه صوتی یا تصویری، صدا به‏‌طور مستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت شود): «دوگوشی»، «پاپ‌کورن» ( popcorn / دانه‌ی پف‏‌کرده‌ی ذرت): «ذرت‏‌پفکی»، «لینک» ( link پیوندی بین دو نقطه‌ی متوالی یا تقاطع در یک شبکه‌ی ارتباطی): «رابط»، «بورس» (bursary award, scholarship bourse / هزینه‏‌ای که برای تحصیل در رشته یا دوره‏‌ای معین به شخصی اختصاص داده شود): «راتبه»، «آپ تو دیت» ( up to date ویژگی آن‌چه با میزان اطلاعات موجود روز یا ویژگی‌های روز مطابقت داشته باشد): روزآمد، «میکروفیلم» ( microfilm / فیلم‌های یک متن چاپی یا تصویری از آن در مقیاس بسیار ریز): «ریزفیلم»، «هال» ( hall / اتاقی در مدخل خانه که معمولاً به بخش‌های داخلی راه داشته باشد): «سرسرا»، «اینپوت» (input / انتقال داده‏‌ها به حافظه‌ی سامانه‌ی رایانه‏‌یی برای پردازش یا دست‌یابی بعدی): «درونداد»، «پورتابل» (portable / ویژگی دستگاه یا وسیله‏‌ای که بتوان آن را با دست حمل کرد)‌: «دستی».
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.