به گزارش خبرنگار
سياست خارجي باشگاه خبرنگاران، يکي از بزرگترين اهداف آمريکا تسلط بر خاورميانه است و براي رسیدن به اين مهم، به صورت مستقيم و غير مستقيم وارد عمل شده که راهاندازي جنگ به عنوان يکي از راهکارهاي سياستمداران اين كشور براي به دست گرفتن قدرت در خاورميانه است، هرچند دولت آمريكا هر بار با اين سياستهاي چندگانه تكراري متحمل شکستهاي سنگين شده است، اما باز هم اين اعمال سياستهاي غلط ادامه دارد.
در بازخواني پرونده جنگ افروزيهاي متعدد آمريكا از 11 سپتامبر 2001 تا امروز و ماجراي بحرانهاي متعدد سوريه نتايج جالب توجهي از سياستهاي كثيف و سلطه جويانه آمريكا رونمايي شده كه در اين گزارش برگيهايي از اين سياسي كاريها را مرور ميكنيم.
سكانس يك11سپتامبر کليدي براي باز شدن گامهای شوم آمريکا در منطقه گروه تروريستي القاعده در 11 سپتامبر با ربودن 4 فروند هواپيما و حمله آن به پنتاگون و برجهاي دو قلوي مركز تجارت جهاني اين روز را به عنوان يك فاجعه بزرگ در تاريخ آمريكا تبديل كرد.
کشته شدگان این حملهها ۲٬۹۷۴ تن بودند، که با در نظر گرفتن ۱۹ هواپیماربا در کل شمار کشتههای این حملهها به ۲٬۹۹۳ تن میرسد.
بیشتر کشته شدگان این حملهها مردم عادیاي بودند که ملیت آنها از ۹۰ کشور گوناگون جهان بود، به علاوه، مرگ دستکم یک تن ناشی از قرار گرفتن در برابر گرد و خاک بهوجودآمده از ویرانی دو برج نیز گزارش شد.
ميتوان حادثه 11 سپتامبر را بهانهاي براي لشكركشي آمريكا به مناطق متعدد جهان برشمرد .
سكانس دوم
جنگ با افغانستان به بهانه حادثه 11 سپتامبر و مبارزه دروغین با تروریسم
نيروهاي ايالت متحده آمريکا در 7 اکتبر سال 2001 با نام رسمی" عمليات بلند مدت آزادي در پی حمله القاعده به رهبری اسامه بن لادن به نیویورک و واشنگتن در 11سپتامبر و هشدار جورج بوش رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا به گروه طالبان مبنی بر اخراج گروه تروریستی القاعده از افغانستان و رد طالبان از این درخواست؛ آغاز شد، هدف اصلی این جنگ، مبارزه و از بین بردن القاعده، طالبان و حامیان آن بود.
همچنين هدف امریکا از این حمله، معرفی دوباره خود به جهان به عنوان قدرتی مهم بود که در این معرفی ناکام ماند و اشتباهات زیادی را در افغانستان مرتکب شده كه مي توان به کشتار غیرنظامیان در افغانستان اشاره كرد كه هنوز هم ادامه دارد.
وضعیت امروز افغانستان چيزي جز سر افكندگي براي آمریکا و غرب ندارد بنابراین هزاران کشته غیرنظامی افغانی حاكي از اين موضوع است.
آمریکا با هدف سرنگونی طالبان و نابودی سران القاعده به افغانستان لشگرکشی کرد اما اکنون القاعدہ علاوه بر افغانستان در پاکستان، لیبی، سوریه، یمن و شمال آفریقا فعال است.
در طول این چند سال افغانستان نتوانست از حضور جامعه جهانی و کمکها استفاده کند، فقر و فحشا بيداد ميكند و محيط فرهنگي زير سايه شوم جنگ در حال درجا زدن است.
سكانس سوم
جنگ با عراق به بهانه پيدا کردن سلاحهای کشتار جمعی
توطئههاي آمريكا در عراق نيز افشا شده زيرا با شعار نابودي سلاحهاي هستهاي به اين كشور لشكركشي كردند اما همه مردم جهان ديدند كه هيچ سلاح هستهاي آنجا وجود نداشت ! اين جنگ در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ با حمله یک ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا و بریتانیا به عراق آغاز شد.
توضیح عمده برای آغاز این جنگ توسط جرج بوش رئیس جمهور وقت آمریکا مطرح شد که یکی از آنها رابطه دیکتاتور سابق عراق با القاعده و دیگری نابودکردن سلاحهای کشتار جمعی عراق بنابر توافقنامه ۱۹۹۱ بود.
آمریکا در عراق منافع بسیاری دارد که ترجیح میدهد برای حفاظت و تأمین این منافع هم که شده همچنان حضور نظامی خود در عراق را حفظ کند از همین رو حتی پس از این خروج کامل نظامیان آمریکایی در ۱۹ اوت ۲۰۱۰ بهطور رسمی تعدادی از نیروهای این کشور همچنان تحت عنوان مربیان آموزشی در عراق باقیماندهاند.
جنگ عراق عمدتا با هدف حفظ سلطه آمريكا بر منطقه و تسلط بر منابع نفتي عراق صورت گرفت و خسارات وارده بر اين كشور، جناياتي كه در آن انجام شد و حتي فر هنگكشي و نا آرامي كه به طور گسترده ميهمان ماندگار عراق شده، نتيجه به اصطلاح دمكراسي و مبارزه با تروريست از سوي آمريكا است.
در اين جنگ هم آمريكا نتوانست به اهداف شوم خود برسد به طوري که هزينههاي جنگي سنگين آن و آسيبهاي رواني شديدی سربازان آمريكايي و خانوادههايشان را در برگرفت و همينطور جناياتي كه در اين كشور انجام شد چهره پليد اين كشور را نمایانتر از گذشته براي جهانيان ترسيم كرد.
سكانس چهارم
حمايت آمريكا از رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه
پس از بيآبرويي و شكستهاي سنگيني كه آمريكا در منطقه متحمل شد، تصميم به وارد شدن در جنگ به صورت غيرمستقيم و ايجاد آشوب در منطقه گرفت كه ميتوان به حمايت همهجانبه اين كشور در جنگ 33 روزه لبنان اشاره كرد.
چنانكه نوام چامسكي متفكر آمريكايي در اين رابطه ميگويد: جنگ 33 روزه یک تصمیم کاملا آمریکایی بود؛ رژیم صهیونیستی در تابستان 2006 به بهانه موضوع اسیرگیری حزبالله لبنان، این جنگ را به راه انداخت که شکست خفتبار و عقب نشینی این رژیم جعلی، با بازتابهای گستردهای شامل قدرت یافتن جبهه مقاومت در منطقه تا تغییر در طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا در منطقه، همراه شد.
رژیم اشغالگر صهیونیستی و آمریکا قصد داشتند از لبنان به عنوان دالانی ورودی جهت ایجاد تغییرات در منطقه استفاده کنند، اما اینگونه نشد و راهبرد آمریکا در دنیا تغییر کرد.
سكانس چهارم
راه اندازي جنگ داخلی سوریه
با بروز جنگ داخلي در سوريه معادلات آمريكاييها در خاورميانه با جهت گيريهاي متفاوتي طراحي شد و سياستهاي بي پايه و اساس دولتمردان اين كشور به بحران داخلي سوريه دامن زد.
جنگ داخلي سوريه از 26 ژانويه 2011 در اثر یک سری تظاهرات گسترده و در نهایت درگیریهای نظامی در کشور سوریه شروع شد و با شعارهايي دمکراسی خواهی و کسب اهداف فرامنطقهای که به نام حقوق سیاسی مردم سوریه همراه بود، در حالیکه هدف اصلی جنگ در سوریه تضعیف محور مقاومت علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی است.
اين جنگ از لحاظ شکل و اهداف با انقلابهای عربی متفاوت است؛ اين مخالفت و درگيريها یک انقلاب نیست بلکه یک جنگ داخلی است که میتوان آن را جنگ نیابتی قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای دانست و اين گروههاي مسلح داخلي و خارجي هستند كه با نظام سوريه سر جنگ دارند.
آمريكا و صهيونيستها از تاکتيک مرتبط ساختن جنگ داخلي سوريه به فرقههاي اسلامي استفاده ميکنند تا با اين سياست بر هرج و مرج و گسترش ناامني در سوريه کمک کنند.
همچنين با حمايت از تروريستها و تسليح كردن آنان سعي در بر اندازي حكومت بشار اسد براي رسيدن به اهدافي چون شكستن مقاومت در منطقه و با طولاني کردن اين درگيريها، خاورميانه را به منطقهاي با کشورهايي ضعيف تبديل کنند.
آنچه مسلم است اين كه شكست اهداف آمريكا در اين درگيريها با وجود ارائه تسليحات پيشرفته نظامي به تروريستها و آموزش دادن آنها، بر هيچ كسي پوشيده نيست، ضمن اين كه پس از پايان يافتن درگيريها قطعا همين تروريستها بلاي جان آمريكا و جهان غرب ميشوند.
در نگاهي گذرا به اين سير سياسي در آمريكا بن بستهاي پيش روي دولتمردان اين كشور يك به يك بيشتر شده و نه تنها تفكر سلطه جويانه آمريكاييها به نتيجه نميرسد بلكه هر ثانيه به ناكاميهاي غير قابل جبران نزديك ميشوند و افكار عمومي در عرصه بينالمللي نيز به واقعيت چهره پليد ديكتاتوري آمریکا دست پيدا مي كنند.
گزارش: هديه آقاپور
انتهاي پيام/