محسن دامادي در پي اعتراض جديد به روند بازگشايي خانه سينما در دولت دهم:
محسن دامادي نويسنده فيلمنامه حوزه سينما در پي اعتراض جديد به روند بازگشايي خانه سينما در دولت دهم در گفتگو با خبرنگار
حوزه سينما باشگاه خبرنگاران گفت: برای پاسخ به پرسشِ شما باید از جزئیات خبر داشته باشم که ندارم. بحران هایی که برای خانه سینما پیش آمده، ریشه در ماجرای تلخِ لجبازی و خودبزرگ بینی دارد که بیماری کهنه و بد سابقه تاریخی است. من درست می گویم، من درست می فهمم، حرف حرفِ من است.
وي ادامه داد: یک استعدادِ غریبی هم داریم اگر چند صباحی مدیر، رئیس و مسئولِ جایی شدیم در محضرِ ذهنی خودمان، شش دانگ آنجا را برای همیشه سند بزنیم به نامِ خودمان. یک تشکیلاتِ صنفی باید در روندی طبیعی بوجود آید و بیش از هر چیز با روشی نظامند و دمکراتیک اداره شود. همه در خدمتِ یک هدف باشند که نفع همه در آن باشد.
اين فيلمنامه نويس عنوان كرد: حالا دیگر پایین ترین مشاغلِ اجتماعی، دفتر و دستک دارند، تعاونی دارند، باشگاه دارند که جمع شوند و گپ بزنند، یا عروسی دخترشان را آنجا بگیرند. سینمایی ها کجا هستند؟ اگر نظامِ تشکیلاتی خانه سینما، به ویژه انتخابِ هیئت مدیره آن، با لابی درست و به شیوه گنگ اداره نمی شد، یک عده ناراضی از آنجا تا عالی ترین پست های اداری وزارت ارشاد نمی رفتند. مشکلِ خودشان را بینِ دوستانِ خودشان حل می کردند.
دامادي اظهار داشت: این طرفی ها دلیلی نداشت جمع بشوند پشتِ یک سازمانی و با پشتوانه مالی و تشکیلاتیِ آن، کار را تا آنجا پیش ببرند که پروانه نمایشِ آن طرف را مخدوش کنند. نظامِ اکران را بهم بریزند. چوبِ این ماجرا توی گوش کسانی خورد که بیرون از هر دو گروه بودند. بیکاری و بی پولی نصیب کی شد؟ آن هم در این تورمِ وحشتناک.
وي تصريح كرد: اساسا مگر خانه سینما را روز اول ملت درست کرد که حالا هر قدمی، با عنوانِ دولتی محکوم شود؟ دولت که همان دولت است، آدمها عوض می شود. آیا برای کسی که خودش را اهلِ فرهنگ و هنر می داند درکِ بدیهیات دشوار است...روندِ طبیعی یعنی طبیعی ترین صورت برای رشد و نمو هر چیز، چه در عالمِ طبیعیات، چه برای چیزهای مصنوعی و بشرساخته. نظام داد و ستد و انتخاب و تولیدِ سینما، از دلِ نیازِ طبیعیِ خودش در نیامد. تهیه کننده دولتی، گردنِ بخشِ خصوصی را شکست.
اين فيلمنامه نويس بيان كرد: رقابتِ سالم گرفتارِ حسادتِ خانمان برانداز شد. سینما هدایت شد، نظارت شد، حمایت شد، تغییر ریل شد و این چیزها یعنی چوب لای چرخ مسیری طبیعی که سازوکارِ آن بنا به نیاز و ضرورت وبا تدبیر شکل می گیرد...الان بنظر بنده، هر کس در هر جا و مقام و هر مسئولیت، بی آنکه بنده فکر کنم اصولگراست یا اصلاح طلب، یا اصلا برایم اهمیت داشته باشد، اگر می خواهد درِ خانه را باز کند، باز کند. به شرطِ آنکه خانه را به اهلِ خانه بسپارد و مداخله نکند. بنظرم این دورانِ طولانی فترت و شکست باعث شده، اهالیِ این خانه، این بار با تعقل، خانه خودشان را درست اداره کنند.